۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نگ' به 'نگ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
| (۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
| خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر =المسماه عقيدة أهل التوحيد | | عنوانهای دیگر =المسماه عقيدة أهل التوحيد | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[سنوسی، محمد بن | [[سنوسی، محمد بن یوسف]] (نویسنده) | ||
[[احمد، يوسف]] (محقق) | [[احمد، يوسف]] (محقق) | ||
| زبان = | | زبان =عربی | ||
| کد کنگره =BP 217 /س9 ع7025 | | کد کنگره =BP 217 /س9 ع7025 | ||
| موضوع = | | موضوع = | ||
سنوسی، محمد بن | سنوسی، محمد بن یوسف، 832 - 895ق. عقيده اهل التوحيد - نقد و تفسير | ||
کلام معتزله - قرن 9ق. | کلام معتزله - قرن 9ق. | ||
| خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| چاپ =1 | | چاپ =1 | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =21559 | ||
| کتابخوان همراه نور =21559 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
| خط ۳۱: | خط ۳۲: | ||
}} | }} | ||
'''شرح العقيدة الكبری''' با نام «عقيدة أهل التوحيد»، اثر [[سنوسی، محمد بن | '''شرح العقيدة الكبری''' با نام «عقيدة أهل التوحيد»، اثر [[سنوسی، محمد بن یوسف|محمد بن یوسف سنوسی]] (متوفی 895ق)، کتابی است در موضوع کلام در مذهب اشاعره که توسط سید یوسف احمد، مورد تحقیق قرار گرفته و منتشر شده است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
| خط ۴۳: | خط ۴۴: | ||
فصل اول، درباره قدیم بودن خداست. نویسنده میگوید: خداوند قدیم است و مسبوق به عدم نیست و اگر چنین نباشد، نیازمند به محدث خواهد بود. ایشان در توضیح این عبارت میگوید: برای قدیم دو معنا است: | فصل اول، درباره قدیم بودن خداست. نویسنده میگوید: خداوند قدیم است و مسبوق به عدم نیست و اگر چنین نباشد، نیازمند به محدث خواهد بود. ایشان در توضیح این عبارت میگوید: برای قدیم دو معنا است: | ||
# قدیم زمانی که این برای خداوند محال است؛ | # قدیم زمانی که این برای خداوند محال است؛ | ||
# قدیم ذاتی که آغازی برای هستی او نیست؛ یعنی وجودش ازلی است و مسبوق به عدم نمیباشد. نویسنده این معنا از قدیم را برای خداوند پسندیده و میگوید: این قدمت برای خداوند ثابت است؛ زیرا اگر قدیم نباشد، | # قدیم ذاتی که آغازی برای هستی او نیست؛ یعنی وجودش ازلی است و مسبوق به عدم نمیباشد. نویسنده این معنا از قدیم را برای خداوند پسندیده و میگوید: این قدمت برای خداوند ثابت است؛ زیرا اگر قدیم نباشد، بهیقین باید حادث باشد؛ چون هیچ حد وسطی بین این دو معنا وجود ندارد؛ لکن حادث بودن او محال است؛ چون باعث نیازمندی وی به محدث خواهد بود<ref>ر.ک: متن کتاب، ص106-108</ref>. | ||
فصل دوم، به ابدیت خداوند اختصاص یافته است. نویسنده در اینباره میگوید: واجب است که خداوند باقی باشد؛ بدین معنا که هیچ عدمی به وجودش ملحق نشود. اگر چنین نباشد، ذات خداوند، عدم و وجود، هر دو را میپذیرد؛ پس برای وجود داشتن، نیاز به مخصص دارد، بنابراین حادث خواهد بود<ref>ر.ک: همان، ص111</ref>. نویسنده در ادامه مینویسد: ازآنجاکه خداوند ازلی و ابدی است، پس از جِرم بودن یا قائم بودن به آن یا در جهت آن بودن یا نقش بستن در خیال آن، منزه است؛ زیرا همه اینها موجب مماثلت وی با حوادث میگردد؛ بنابراین، ویژگیهای حوادث برای او ثابت خواهد بود و این به قدمت و ابدیت وی آسیب میرساند<ref>ر.ک: همان، ص114-115</ref>. | فصل دوم، به ابدیت خداوند اختصاص یافته است. نویسنده در اینباره میگوید: واجب است که خداوند باقی باشد؛ بدین معنا که هیچ عدمی به وجودش ملحق نشود. اگر چنین نباشد، ذات خداوند، عدم و وجود، هر دو را میپذیرد؛ پس برای وجود داشتن، نیاز به مخصص دارد، بنابراین حادث خواهد بود<ref>ر.ک: همان، ص111</ref>. نویسنده در ادامه مینویسد: ازآنجاکه خداوند ازلی و ابدی است، پس از جِرم بودن یا قائم بودن به آن یا در جهت آن بودن یا نقش بستن در خیال آن، منزه است؛ زیرا همه اینها موجب مماثلت وی با حوادث میگردد؛ بنابراین، ویژگیهای حوادث برای او ثابت خواهد بود و این به قدمت و ابدیت وی آسیب میرساند<ref>ر.ک: همان، ص114-115</ref>. | ||
| خط ۵۳: | خط ۵۴: | ||
نویسنده قائل است که صفات مذکور، قدیمند؛ زیرا حدوث هرکدام، مستلزم حدوث خداوند خواهد بود که امری است محال<ref>ر.ک: همان، ص204-205</ref>. | نویسنده قائل است که صفات مذکور، قدیمند؛ زیرا حدوث هرکدام، مستلزم حدوث خداوند خواهد بود که امری است محال<ref>ر.ک: همان، ص204-205</ref>. | ||
نویسنده، همچون دیگر اشاعره قائل است که خداوند را میتوان با چشم سر دید و برای مدعای خود از آیات '''وُجُوهٌ يوْمَئِذٍ نٰاضِرَةٌ إِلىٰ رَبِّهٰا نٰاظِرَةٌ''' (قیامت: 22-23)؛ «در آن روز چهرههایی شادابند؛ بهسوی پروردگار خود مینگرند»، | نویسنده، همچون دیگر اشاعره قائل است که خداوند را میتوان با چشم سر دید و برای مدعای خود از آیات'''وُجُوهٌ يوْمَئِذٍ نٰاضِرَةٌ إِلىٰ رَبِّهٰا نٰاظِرَةٌ''' (قیامت: 22-23)؛ «در آن روز چهرههایی شادابند؛ بهسوی پروردگار خود مینگرند»، | ||
یا داستان حضرت موسی که خواهان رؤیت خداوند بوده<ref>ر.ک: همان، ص324-326</ref>، استمداد میطلبد، سپس میگوید: آیات یادشده با آیه شریفه '''لاٰ تُدْرِكهُ اَلْأَبْصٰارُ''' (انعام: 103)؛ «چشمها او را | یا داستان حضرت موسی که خواهان رؤیت خداوند بوده<ref>ر.ک: همان، ص324-326</ref>، استمداد میطلبد، سپس میگوید: آیات یادشده با آیه شریفه'''لاٰ تُدْرِكهُ اَلْأَبْصٰارُ''' (انعام: 103)؛ «چشمها او را درنمییابند»، که معتزله از آن برای اثبات عقیده خود مبنی بر عدم رؤیت خداوند بهره بردهاند، مغایرت و تعارض ندارد<ref>ر.ک: همان، ص324-328</ref>؛ زیرا: | ||
اولاً ادراک به معنای رؤیت نیست، بلکه اخص از آن است و اگر هم باشد به معنای این است که خداوند را در این دنیا نمیتوان دید، لکن در آخرت میتوان او را رؤیت نمود؛ علاوه بر این میتوان مؤمنان را خارج از عموم آیه دانست، به دلیل ادلهای که رؤیت را برای آنان ثابت نموده است<ref>ر.ک: همان، ص328-329</ref>. | اولاً ادراک به معنای رؤیت نیست، بلکه اخص از آن است و اگر هم باشد به معنای این است که خداوند را در این دنیا نمیتوان دید، لکن در آخرت میتوان او را رؤیت نمود؛ علاوه بر این میتوان مؤمنان را خارج از عموم آیه دانست، به دلیل ادلهای که رؤیت را برای آنان ثابت نموده است<ref>ر.ک: همان، ص328-329</ref>. | ||
نویسنده ضمن توضیح اینکه همه افعال، | نویسنده ضمن توضیح اینکه همه افعال، بیواسطه به خداوند منسوب است، میگوید: بنابراین، همه این افعال یکسانند و چنین نیست که برخی متصف به حسن و برخی دیگر متصف به قبح شوند؛ پس عقل هرگز توان درک حکم شرعی آنها را ندارد (انکار حسن و قبح عقلی)<ref>ر.ک: همان، ص369</ref>. | ||
نویسنده، نبوت را نه صفت ذاتی برای پیامبر میداند (چنانکه کرامیه میدانند)، نه صفت کسبی میخواند (چنانکه فلاسفه میخوانند)، بلکه آن را اصطفا و گزینش الهی میداند. وی نبوت را از رسالت جدا میکند؛ اولی را نوعی اختصاص یافتن به شنیدن وحی از خداوند، با واسطه یا بی واسطه فرشته، بدون امر به تبلیغ، میداند و دومی را همین نوع اختصاص، به شرط امر به تبلیغ، میخواند<ref>ر.ک: همان، ص375-376</ref>. | نویسنده، نبوت را نه صفت ذاتی برای پیامبر میداند (چنانکه کرامیه میدانند)، نه صفت کسبی میخواند (چنانکه فلاسفه میخوانند)، بلکه آن را اصطفا و گزینش الهی میداند. وی نبوت را از رسالت جدا میکند؛ اولی را نوعی اختصاص یافتن به شنیدن وحی از خداوند، با واسطه یا بی واسطه فرشته، بدون امر به تبلیغ، میداند و دومی را همین نوع اختصاص، به شرط امر به تبلیغ، میخواند<ref>ر.ک: همان، ص375-376</ref>. | ||
| خط ۷۷: | خط ۷۸: | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | |||
[[دروس في التوحيد]] | |||
[[تهليليه (شرح لا إله إلّا الله)]] | |||
[[التوحيد، بحوث في مراتبه و معطياته]] | |||
[[رساله فارسی إنه الحق]] | |||
[[التوحيد(ماتريدي)]] | |||
[[حکمت الهی عام و خاص]] | |||
[[دلائل التوحيد]] | |||
[[أسرار الآيات (ترجمه بانو علویه همایونی)]] | |||
[[جامع الافكار و ناقد الانظار]] | |||
[[التمهيد لقواعد التوحيد]] | |||
[[الأربعين في دلائل التوحيد]] | |||
[[رسالة التوحيد]] | |||
[[المسامرة شرح المسایرة]] | |||
[[كتاب التوحيد]] | |||
[[التوحيد، بحوث في مراتبه و معطياته]] | |||
[[شرح القصيدة النونية]] | |||
[[رسالة الطبيب البهبهاني]] | |||
[[تنبیهات حول المبدأ و المعاد]] | |||
[[رسالة في الذب عن أبيالحسن الأشعري]] | |||
[[توحید المفضل]] | |||
[[راه نجات در دعای سمات]] | |||
[[شرح القصيدة النونية]] | |||
[[توحيد مفضل]] | |||
[[دلائل التوحيد]] | |||
[[هداية الأمة إلی معارف الأئمة]] | |||
[[توحید مفضل و اخلاق]] | |||
[[در آمدی بر سیر و سلوک]] | |||
[[أسرار الآيات به انضمام تعليقات حكيم مولی علی نوری]] | |||
[[أسرار الآيات (تحقیق خواجوی)]] | |||
[[عجائب القرآن]] | |||
[[الإهليلجة]] | |||
| خط ۸۹: | خط ۱۵۲: | ||
[[رده:الهیات (توحید)]] | [[رده:الهیات (توحید)]] | ||