۱۰۶٬۳۳۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''فتح الباقي بشرح ألفية العراقي'''، نوشته قاضی زینالدین ابویحیی زکریا محمد بن زکریا انصاری سُنیکی (متوفای 926ق) شافعیمذهب است. او کتاب «التبصرة و التذكرة» نوشته زینالدین عراقی را که خود، الفیهای است که در آن، عبارتهای کتاب | '''فتح الباقي بشرح ألفية العراقي'''، نوشته [[انصاری، زکریا بن محمد|قاضی زینالدین ابویحیی زکریا محمد بن زکریا انصاری سُنیکی]] (متوفای 926ق) شافعیمذهب است. او کتاب «التبصرة و التذكرة» نوشته [[زینالدین عراقی]] را که خود، الفیهای است که در آن، عبارتهای کتاب «[[معرفة أنواع علم الحديث]]» نوشته [[ابن صلاح، عثمان بن عبدالرحمن|ابن صلاح]] (643-577ق) را به نظم درآورده، شرح نموده است. این اثر با تحقیق، تخریج حدیثها و پاورقیهای «[[همیم، عبداللطیف|عبداللطیف همیم]]» و «[[فحل، ماهر ياسين|ماهر یاسین فحل]]» در دو جلد عرضه گردیده است. | ||
برای علوم حدیث، دورههایی برشمرده میشود که دوره پنجم آن، دوره کمال یافتن نگارشهای مصطلح الحدیث است؛ این دوره از آغاز سده هفتم تا دهمین سده را در بر میگیرد. در این دوران، فن تصنیف به کمال خود میرسد و کتابهایی به نگارش درمیآید که انواع مصطلح الحدیث را بهطور مستوفی و با تحریر دقیق مسائل و نگارش مهذب عبارتها بحث نموده است. آغازگر این حرکت علمی، ابن صلاح و تکاملبخش آن، دانشمندان مبتکری چون نووی ( | برای علوم حدیث، دورههایی برشمرده میشود که دوره پنجم آن، دوره کمال یافتن نگارشهای مصطلح الحدیث است؛ این دوره از آغاز سده هفتم تا دهمین سده را در بر میگیرد. در این دوران، فن تصنیف به کمال خود میرسد و کتابهایی به نگارش درمیآید که انواع مصطلح الحدیث را بهطور مستوفی و با تحریر دقیق مسائل و نگارش مهذب عبارتها بحث نموده است. آغازگر این حرکت علمی، ابن صلاح و تکاملبخش آن، دانشمندان مبتکری چون [[نووی، یحیی بن شرف|نووی]] (متوفای 676 ق)، [[عراقی]] (م 806 ق) و [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] (متوفای 852 ق) هستند<ref>ر.ک: سجادی، رضیّهسادات، ص5</ref>. این کتاب (فتح الباقي)، در زمره نگارشهای مصطلح الحدیث و شرح نسبتاً جامعی از الفیه عراقی است؛ بهطوریکه کلمهبهکلمه اشعار الفیه را توضیح داده است. ازاینرو، شرح بسیار نفیسی بر الفیه شمرده میشود که مسئلههای لغوی، صرفی، عروضی، ضرورات شعری و شماری از نکات مهم و ممتاز، در آن آمده است<ref>ر.ک: مقدمه محققان، ص6</ref>. | ||
محققان این کتاب درباره کار نویسنده (انصاری)، میگویند که او، در روش خود، وارد مناقشههای درازدامن و عمیق علمی نشده است. کارهایی که وی به آنها اهتمام داشته، بدین شرح است که او گاه وجوه اِعراب واژههایی را که در ابیات آمده است، توضیح میدهد و گاه واژهها و عبارتهایی را که از موضوع کتاب بیرون است، آورده و شرح میکند. او تنبیههایی را در کتاب خود گوشزد کرده و فوائدی را از نوشتهجات دیگران نقل میکند و به ضبط گوناگونی که واژهها دارند توجه دارد. همچنین، برخی اقوال را به متن اصلی، که از ابن صلاح است، استناد میدهد. او گاه، واژههایی را متناسب با وزن بیت جابهجا کرده و به وجوه بلاغی شرح توجه میکند<ref>ر.ک: همان، ص64-62</ref>. | محققان این کتاب درباره کار نویسنده ([[انصاری، زکریا بن محمد|انصاری]])، میگویند که او، در روش خود، وارد مناقشههای درازدامن و عمیق علمی نشده است. کارهایی که وی به آنها اهتمام داشته، بدین شرح است که او گاه وجوه اِعراب واژههایی را که در ابیات آمده است، توضیح میدهد و گاه واژهها و عبارتهایی را که از موضوع کتاب بیرون است، آورده و شرح میکند. او تنبیههایی را در کتاب خود گوشزد کرده و فوائدی را از نوشتهجات دیگران نقل میکند و به ضبط گوناگونی که واژهها دارند توجه دارد. همچنین، برخی اقوال را به متن اصلی، که از ابن صلاح است، استناد میدهد. او گاه، واژههایی را متناسب با وزن بیت جابهجا کرده و به وجوه بلاغی شرح توجه میکند<ref>ر.ک: همان، ص64-62</ref>. | ||
انصاری خود به اختلاف نسخهها نیز میپردازد و به برخی از نوشتهجاتش مانند «شرح البهجة» و «شرح تنقيح اللباب» استناد میکند. بااینحال، نوشته انصاری از اصالت اولیه علمی برخوردار نیست؛ بدینگونه که بیشتر مطالب شرحش را از «شرح سخاوی» و «شرح ناظم» وام گرفته است، تا جایی که سخاوی این نکته را آشکارا گوشزد کرده و او را به این سرقت ادبی متهم نموده است. البته محققان همه این ادعا را نمیپذیرند و انصاری را لااقل در نیمه نخست شرحش کسی میدانند که نکتهها و اضافات سودمندی از خود ارائه داده است و هرچند، از محسنات شرحش گذر شود، همین اندازه که او نکتههای درخور توجهی از شیخ و استاد خود «ابن حجر» نقل نموده است، برای او مایه مباهات و افتخار است. مضافا اینکه او دقت و اصرار فراوانی در ضبط نص ارجوزه از حیث لغت و عروض داشته است<ref>ر.ک: همان، ص65-64</ref>. | [[انصاری، زکریا بن محمد|انصاری]] خود به اختلاف نسخهها نیز میپردازد و به برخی از نوشتهجاتش مانند «شرح البهجة» و «شرح تنقيح اللباب» استناد میکند. بااینحال، نوشته [[انصاری، زکریا بن محمد|انصاری]] از اصالت اولیه علمی برخوردار نیست؛ بدینگونه که بیشتر مطالب شرحش را از «شرح سخاوی» و «شرح ناظم» وام گرفته است، تا جایی که سخاوی این نکته را آشکارا گوشزد کرده و او را به این سرقت ادبی متهم نموده است. البته محققان همه این ادعا را نمیپذیرند و [[انصاری، زکریا بن محمد|انصاری]] را لااقل در نیمه نخست شرحش کسی میدانند که نکتهها و اضافات سودمندی از خود ارائه داده است و هرچند، از محسنات شرحش گذر شود، همین اندازه که او نکتههای درخور توجهی از شیخ و استاد خود «ابن حجر» نقل نموده است، برای او مایه مباهات و افتخار است. مضافا اینکه او دقت و اصرار فراوانی در ضبط نص ارجوزه از حیث لغت و عروض داشته است<ref>ر.ک: همان، ص65-64</ref>. | ||
محققان در آغاز، مقدمهای را درباره متن و شرح کتاب و دو نویسنده آن نوشتهاند؛ یکی عراقی و نظم او «التبصرة و التذكرة» و دیگری [[انصاری، زکریا بن محمد|انصاری]] و کتاب او «فتح الباقي». | |||
آنان نگاهی به نسخههای خطی و روشی که نویسندگان بهکار گرفتهاند، داشته و میگویند که در تهیه کتاب حاضر، از نسخههای خطی و چاپشده بهرهجستهاند؛ این نسخههای خطی در کتابخانههای «مدينة السلام» بغداد، «کتابخانه عمومی بغداد» (که نسخه نیکویی است) و «دارالكتب المصرية» موجود است و نسخه چاپی آن نیز، کتابی است که به تحقیق حافظ ثناءالله زاهدی رسیده است. دیگر نسخههای چاپشده، از تحقیق شایستهای برخوردار نیستند. محققان، هرچند نسخه زاهدی را درخور تقدیر دانستهاند، اما آن را آسیبشناسی کرده و بر آن خُرده گرفته و کار خودشان را تکملهای بر کار وی برمیشمارند<ref>ر.ک: همان، ص68</ref>. | آنان نگاهی به نسخههای خطی و روشی که نویسندگان بهکار گرفتهاند، داشته و میگویند که در تهیه کتاب حاضر، از نسخههای خطی و چاپشده بهرهجستهاند؛ این نسخههای خطی در کتابخانههای «مدينة السلام» بغداد، «کتابخانه عمومی بغداد» (که نسخه نیکویی است) و «دارالكتب المصرية» موجود است و نسخه چاپی آن نیز، کتابی است که به تحقیق حافظ ثناءالله زاهدی رسیده است. دیگر نسخههای چاپشده، از تحقیق شایستهای برخوردار نیستند. محققان، هرچند نسخه زاهدی را درخور تقدیر دانستهاند، اما آن را آسیبشناسی کرده و بر آن خُرده گرفته و کار خودشان را تکملهای بر کار وی برمیشمارند<ref>ر.ک: همان، ص68</ref>. | ||