۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'عب' به 'عب') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
| (۱۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
| خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
| موضوع =شعر فارسی - قرن 9ق. | | موضوع =شعر فارسی - قرن 9ق. | ||
| ناشر =مرکز | | ناشر =مرکز پژوهشی ميراث مکتوب | ||
مرکز مطالعات ايراني | مرکز مطالعات ايراني | ||
| خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
| شابک =964-6781-15-2 | | شابک =964-6781-15-2 | ||
| تعداد جلد =2 | | تعداد جلد =2 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =35651 | ||
| کتابخوان همراه نور =35651 | | کتابخوان همراه نور =35651 | ||
| کد پدیدآور =776 | | کد پدیدآور =776 | ||
| خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
[[جامی، عبدالرحمن|مولانا عبدالرحمن جامی]] از آن شعرای بزرگ و نازکخیال ادبیات فارس و تاجیک است که غزلهای شورانگیز عاشقانه، قصاید پندآموز حکیمانه و رباعیات نمکین عارفانه او از شاهکارهای این ادبیات بوده؛ او در سرودن قطعه، معما، ترجیعبند و ترکیببند نیز اقتدار کامل نشان داده است. چنین اشعار [[جامی، عبدالرحمن|عبدالرحمان جامی]] در سه دیوان او جای داده شدهاند که هرکدامی از آن محصول دوره معین زندگی شاعر بوده، عنوان خاصی گرفته است.<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، ج1، ص7</ref>. | [[جامی، عبدالرحمن|مولانا عبدالرحمن جامی]] از آن شعرای بزرگ و نازکخیال ادبیات فارس و تاجیک است که غزلهای شورانگیز عاشقانه، قصاید پندآموز حکیمانه و رباعیات نمکین عارفانه او از شاهکارهای این ادبیات بوده؛ او در سرودن قطعه، معما، ترجیعبند و ترکیببند نیز اقتدار کامل نشان داده است. چنین اشعار [[جامی، عبدالرحمن|عبدالرحمان جامی]] در سه دیوان او جای داده شدهاند که هرکدامی از آن محصول دوره معین زندگی شاعر بوده، عنوان خاصی گرفته است.<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، ج1، ص7</ref>. | ||
نویسنده در مقدمه واسطة العقد، مذموم بودن شعر را نفی کرده و به رفعت مقام شعر و شاعر اشاره کرده است: «متکلمی که خلعت اعجاز کلام معجزطراز قرآن را به ما [ی] نفی '''وَ مَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ''' (الحاقة: 41)، از آلایش تهمت شعر مطهر ساخته و عَلَم بلاغتموردش را از حضیض تدنس '''بَلْ هُوَ شَاعِرٌ''' ﴿الأنبياء: 5﴾، به اوج تقدس '''وَ مَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ''' (یس: 69) افراخته و بااینهمه نخستین مرکب تام را از آن کلام رفیع الشأن، بلکه از هر سورهای از آن در قالب شعر ریخته و بر هیئت نظم انگیخته تا ایمایی باشد به آنکه نفی این معنی نه اثبات آن صورت راست که شعر فیحدذاته، امری مذموم است و شاعر به سبب ایراد کلام منظوم معاتب و ملوم، بلکه بنا بر آن است که قاصران، نظم قرآن را مستند به سلیقه شعر ندارند و معاندان، متصدی تحدی به آن را از زمره شعرا نشمارند و این واضحترین دلیل است بر رفعت مقام شعر و شعرا و علو منزلت سحرآفرینان شعرآرا<ref>ر.ک: همان، ج2، ص31</ref>. | نویسنده در مقدمه واسطة العقد، مذموم بودن شعر را نفی کرده و به رفعت مقام شعر و شاعر اشاره کرده است: «متکلمی که خلعت اعجاز کلام معجزطراز قرآن را به ما [ی] نفی'''وَ مَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ''' (الحاقة: 41)، از آلایش تهمت شعر مطهر ساخته و عَلَم بلاغتموردش را از حضیض تدنس'''بَلْ هُوَ شَاعِرٌ''' ﴿الأنبياء: 5﴾، به اوج تقدس'''وَ مَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ''' (یس: 69) افراخته و بااینهمه نخستین مرکب تام را از آن کلام رفیع الشأن، بلکه از هر سورهای از آن در قالب شعر ریخته و بر هیئت نظم انگیخته تا ایمایی باشد به آنکه نفی این معنی نه اثبات آن صورت راست که شعر فیحدذاته، امری مذموم است و شاعر به سبب ایراد کلام منظوم معاتب و ملوم، بلکه بنا بر آن است که قاصران، نظم قرآن را مستند به سلیقه شعر ندارند و معاندان، متصدی تحدی به آن را از زمره شعرا نشمارند و این واضحترین دلیل است بر رفعت مقام شعر و شعرا و علو منزلت سحرآفرینان شعرآرا<ref>ر.ک: همان، ج2، ص31</ref>. | ||
سه دیوان [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] از جهت حجم و ارزش بدیعی متفاوتند. دیوان یکم [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] نهتنها از روی حجم، بلکه از جهت ارزش بدیعی هم از دو دیوان بعدیاش مقدم میایستد. اولاً موضوع اشعار شاعر بسی رنگارنگ بوده، جبهه | سه دیوان [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] از جهت حجم و ارزش بدیعی متفاوتند. دیوان یکم [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] نهتنها از روی حجم، بلکه از جهت ارزش بدیعی هم از دو دیوان بعدیاش مقدم میایستد. اولاً موضوع اشعار شاعر بسی رنگارنگ بوده، جبهه حیاتدوستی و مسائل فلسفه و اخلاق در آن پرقوت است. برعکس در دو دیوان بعدی موضوع شعر خیلی تنگ شده، فقط جهتهای عرفانی و صوفیانه افکار شاعر وسعت مییابد. اما بهلحاظ جایگاه، این سه دیوان از یادگاریهای برجسته ادبیات ما میباشند و در خصوص مضمون و مندرجه آنها خود شاعر در قطعه زیرین که در دیوان سومش میآید، چنین میگوید: {{شعر}}{{ب|''هست دیوان شعر من اکثر ''|2='' غزل عاشقان شیدایی''}}{{ب|''یا فنون نصایح است و حکم ''|2=''منبعث از شعور و دانایی''}}{{پایان شعر}} | ||
در حقیقت قطعه فوق مطالب و محتویات دیوانهای جامی را بهطور واضح افاده میکند و شرح دیگری بر آن زیاد نیست<ref>ر.ک: همان، ج1، ص18-17</ref>. | در حقیقت قطعه فوق مطالب و محتویات دیوانهای جامی را بهطور واضح افاده میکند و شرح دیگری بر آن زیاد نیست<ref>ر.ک: همان، ج1، ص18-17</ref>. | ||
| خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
[[جامی، عبدالرحمن|جامی]] در مقطعات خود مطالب مختلفی را بیان نموده و بیشتر از پند و اندرز سخن میراند. بعضی قطعهها مضمون فکاهی داشته، وقایع زندگی را با ظرافت و لطافت بیان میکنند. از چهار ترجیعبند [[جامی، عبدالرحمن|جامی]]، یکی نعت بوده و سهتای دیگر آنها به وصف معرفت صوفیان، مبانی تصوف، عشق الهی و محبت انسانی اختصاص یافته است. از شش ترکیببند او چهارتایش مرثیه است؛ یکی هنگام سفر او در مدینه و دیگری در تعریف عمارت سلطان حسین نوشته شده است. ترجیعات و ترکیبات [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] خوشآهنگ و ساده و روان میباشند. موضوع مثنویهای دیوانهای [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] از حمد، مدح، توصیف عمارتها، جواب نامهها، تعریف قناعت و امثال آن عبارت بوده و معمایش بر ضم معنای معماگی معنای ظاهری خوب و دلکش هم دارند. یک مربع و شعر در بحر طویل از تصویر حسن معشوقه و بیان حال عاشق و مربع دیگر از مناجات بحث میکند<ref>ر.ک: همان، ص21-20</ref>. | [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] در مقطعات خود مطالب مختلفی را بیان نموده و بیشتر از پند و اندرز سخن میراند. بعضی قطعهها مضمون فکاهی داشته، وقایع زندگی را با ظرافت و لطافت بیان میکنند. از چهار ترجیعبند [[جامی، عبدالرحمن|جامی]]، یکی نعت بوده و سهتای دیگر آنها به وصف معرفت صوفیان، مبانی تصوف، عشق الهی و محبت انسانی اختصاص یافته است. از شش ترکیببند او چهارتایش مرثیه است؛ یکی هنگام سفر او در مدینه و دیگری در تعریف عمارت سلطان حسین نوشته شده است. ترجیعات و ترکیبات [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] خوشآهنگ و ساده و روان میباشند. موضوع مثنویهای دیوانهای [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] از حمد، مدح، توصیف عمارتها، جواب نامهها، تعریف قناعت و امثال آن عبارت بوده و معمایش بر ضم معنای معماگی معنای ظاهری خوب و دلکش هم دارند. یک مربع و شعر در بحر طویل از تصویر حسن معشوقه و بیان حال عاشق و مربع دیگر از مناجات بحث میکند<ref>ر.ک: همان، ص21-20</ref>. | ||
از | از مثنویهای جامی میتوان دریافت که او در زمینههای مختلف از علوم ادبی و قرآن و حدیث و حکمت و عرفان گرفته تا علوم غریبه، اطلاعات وسیعی داشته و از این محفوظات و داشتههای ذهنی خود، در تدوین منظومههایش بهره برده است. به دیگر سخن، منظومههای شاعر، تجلیگاه اطلاعات، معلومات و تواناییهای ادبی اوست. در این میان، آیات قرآن، احادیث، اشعار و امثال عربی در دست [[جامی، عبدالرحمن|جامی]]، چون موم نرم و نقشپذیر بوده و او به بهترین شکل ممکن آنها را در شعر خود جای داده است و این امر، بیانگر وسعت و تنوع اندوختههای ذهنی و قابلیتهای شاعرانه اوست؛ بهعنوان مثال: «عاليها سافلها کردن»، کنایه از خراب کردن، ویران کردن و زیر و رو کردن است. این ترکیب کنایی، برگرفته از قرآن کریم و به معنی خراب و ویران کردن است: | ||
{{شعر}}{{ب|''چون جمع شود ز عقل و دین قافلهها''|2='' | {{شعر}}{{ب|''چون جمع شود ز عقل و دین قافلهها''|2=''عشق تو کند عاليها سافلها''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: سبزیانپور، وحید؛ آرتا، سید محمد، ص68 و 74؛ متن کتاب، ج2، ص422، معمیات، 18</ref>. | ||
| خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
| خط ۸۵: | خط ۸۶: | ||
[[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]] | [[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]] | ||