در قلمرو بلاغت: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
     
    (۳۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class='wikiInfo'>
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    [[پرونده:NUR20162J1.jpg|بندانگشتی|‏در قلمرو بلاغت]]
    | تصویر =NUR20162J1.jpg
    {| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
    | عنوان =‏در قلمرو بلاغت
    |+ |
    | عنوان‌های دیگر =مجموعه‌‏ای از مقاله‏‌ها، پژوهشها، نقدها و بحثهای بلاغی و تفسیری
    |-
    | پدیدآوران =
    ! نام کتاب!! data-type='bookName'|‏در قلمرو بلاغت
    [[علوی مقدم، سید محمد]] (نویسنده)
    |-
    | زبان =فارسی
    |نام های دیگر کتاب
    | کد کنگره =‏PJA‎‏ ‎‏2028‎‏ ‎‏/‎‏ع‎‏8‎‏د‎‏4
    |data-type='otherBookNames'|مجموعه‏ای از مقاله‏ها، پژوهشها، نقدها و بحثهای بلاغی و تفسیری
    | موضوع =
    |-
    زبان عربی - معانی و بیان
    |پدیدآورندگان
    |data-type='authors'|[[علوی مقدم، محمد]] (نويسنده)
    |-
    |زبان  
    |data-type='language'|فارسی
    |-
    |کد کنگره  
    |data-type='congeressCode' style='direction:ltr'|‏PJA‎‏ ‎‏2028‎‏ ‎‏/‎‏ع‎‏8‎‏د‎‏4
    |-
    |موضوع  
    |data-type='subject'|زبان عربی - معانی و بیان


    قرآن - مسایل ادبی
    قرآن - مسایل ادبی
    خط ۲۶: خط ۱۵:


    معانی و بیان
    معانی و بیان
    |-
    | ناشر =
    |ناشر  
    آستان قدس رضوی، مؤسسه چاپ و انتشارات
    |data-type='publisher'|آستان قدس رضوی، موسسه چاپ و انتشارات
    | مکان نشر =مشهد مقدس - ایران
    |-
    | سال نشر = 1372 ش  
    |مکان نشر  
    |data-type='publishPlace'|مشهد مقدس - ایران
    |-
    |سال نشر  
    |data-type='publishYear'| 1372 هـ.ش  
    |-class='articleCode'
    |کد اتوماسیون
    |data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE20162AUTOMATIONCODE
    |}
    </div>


    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE20162AUTOMATIONCODE
    | چاپ =1
    | تعداد جلد =2
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =20162
    | کتابخوان همراه نور =20162
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پیش از =
    }}


    == معرفى اجمالى ==
    '''در قلمرو بلاغت''' اثر فارسى [[علوی مقدم، سید محمد|دكتر محمّد علوى مقدّم]] از نويسندگان معاصر، مجموعه‌اى از مقاله‌ها، پژوهش‌ها، نقدها و بحث‌هاى بلاغى و تفسيرى در طول هجده سال مى‌باشد كه برخى از آن‌ها را در مجامع علمى و كنگره‌هاى بين المللى ايراد كرده است.


     
    اين اثر، در زمينه علم بلاغت، به ويژه بلاغت قرآن و معرفى و نقد آثار مهم اين علم مى‌باشد كه در حقيقت، مجموعه مقالات منتشر شده نویسنده تا سال 1372 در نشريات مختلف است.
    "در قلمرو بلاغت" اثر فارسى دكتر محمّد علوى مقدّم از نويسندگان معاصر، مجموعه‌اى از مقاله‌ها، پژوهش‌ها، نقدها و بحث‌هاى بلاغى و تفسيرى در طول هجده سال مى‌باشد كه برخى از آن‌ها را در مجامع علمى و كنگره‌هاى بين المللى ايراد كرده است.
     
    اين اثر، در زمينه علم بلاغت، به ويژه بلاغت قرآن و معرفى و نقد آثار مهم اين علم مى‌باشد كه در حقيقت، مجموعه مقالات منتشر شده نويسنده تا سال 1372 در نشريات مختلف است.


    == ساختار ==
    == ساختار ==
     
    در ابتداى كتاب، پيشگفتارى از مؤلف آمده و در ادامه، به ذكر مقالات پرداخته شده است. مقالات در دو بخش تفسير و بلاغت قرآن و نقد و بلاغت تنظيم شده‌اند كه عنوان برخى از آن‌ها عبارت است از: سرّ بلاغى تكرار در آيات قرآنى، قاضى عبدالجبّار و بلاغت قرآن، بحثى درباره‌ى تفسير التّبيان، قرآن و حافظ و...
     
    در ابتداى كتاب، پيشگفتارى از مولف آمده و در ادامه، به ذكر مقالات پرداخته شده است. مقالات در دو بخش تفسير و بلاغت قرآن و نقد و بلاغت تنظيم شده‌اند كه عنوان برخى از آن‌ها عبارت است از: سرّ بلاغى تكرار در آيات قرآنى، قاضى عبدالجبّار و بلاغت قرآن، بحثى درباره‌ى تفسير التّبيان، قرآن و حافظ و...


    == گزارش محتوا ==
    == گزارش محتوا ==
    در اولين مقاله كه درباره سر بلاغى تكرار در آيات قرآن مى‌باشد، پس از بررسى لغوى و اصطلاحى واژه تكرار، چنين بيان شده كه تكرار در لغت به معناى دوباره گفتن، بازگفتن و چند بار گفتن يك مطلب است.
    در اولين مقاله كه درباره سر بلاغى تكرار در آيات قرآن مى‌باشد، پس از بررسى لغوى و اصطلاحى واژه تكرار، چنين بيان شده كه تكرار در لغت به معناى دوباره گفتن، بازگفتن و چند بار گفتن يك مطلب است.


    در اين مقاله اشاره مى‌شود كه اصولا تكرار جنبه هنرى دارد و از فنون بلاغى به شمار مى‌آيد و از ويژگى‌هاى اسلوب قرآنى است و بايد مورد بحث قرار گيرد تا پاسخى باشد براى طاعتان ناآگاه كه مى‌گويند: چرا در كلام خدا، تكرار وجود دارد؟ <ref>متن كتاب، ص 4</ref>
    در اين مقاله اشاره مى‌شود كه اصولا تكرار جنبه هنرى دارد و از فنون بلاغى به شمار مى‌آيد و از ويژگى‌هاى اسلوب قرآنى است و بايد مورد بحث قرار گيرد تا پاسخى باشد براى طاعتان ناآگاه كه مى‌گويند: چرا در كلام خدا، تكرار وجود دارد؟<ref>متن كتاب، ص 4</ref>


    نويسنده در مقاله بعدى كه درباره قاضى عبدالجبار و بلاغت قرآن است، به معرفى او و آثارش پرداخته و بيان مى‌كند كه وى در قسمتى از كتاب «اعجاز القرآن» خود مى‌گويد: «چرا كلامى فصيح و به چه دليل كلامى بر كلام ديگر رجحان پيدا مى‌كند؟» او در اين قسمت، عقيده شيخ و استاد خود، ابوهاشم جبائى، را بيان كرده و گفته است: «كلام را به جهت جزالت لفظ و خوبى معنايش فصيح گويند و چنانچه لفظ جزيل باشد و معنى سست، كلام فصيح نخواهد بود و لازم است كه كلام فصيح هر دو جنبه را دارا باشد و هر دو چيز را جامع». <ref>همان، ص36</ref>
    نویسنده در مقاله بعدى كه درباره قاضى عبدالجبار و بلاغت قرآن است، به معرفى او و آثارش پرداخته و بيان مى‌كند كه وى در قسمتى از كتاب «اعجاز القرآن» خود مى‌گويد: «چرا كلامى فصيح و به چه دليل كلامى بر كلام ديگر رجحان پيدا مى‌كند؟» او در اين قسمت، عقيده شيخ و استاد خود، ابوهاشم جبائى، را بيان كرده و گفته است: «كلام را به جهت جزالت لفظ و خوبى معنايش فصيح گويند و چنانچه لفظ جزيل باشد و معنى سست، كلام فصيح نخواهد بود و لازم است كه كلام فصيح هر دو جنبه را دارا باشد و هر دو چيز را جامع».<ref>همان، ص36</ref>


    سپس افزوده است كه در نظر ابوهاشم جبائى، فصاحت كلام، تنها در نظم كلام نيست و نظم نمى‌تواند مفسر فصاحت كلام باشد. در واقع قاضى عبدالجبار با بيان اين مطلب، خواسته است كه عقيده جاحظ و ديگر كسانى كه برآنند كه اعجاز قرآن، در نظم و شيوه خاص آن است، رد كند و بگويد كه علاوه بر نظم، لفظ و معنى نيز حائز اهميت هستند. به عبارت ديگر، قاضى عبدالجبار خواسته است بگويد كه به عقيده ابوهاشم جبائى، فصاحت به لفظ و معنى، بستگى دارد، يعنى اگر لفظ جزيل باشد و معنى خوب، آن كلام فصيح است.
    سپس افزوده است كه در نظر ابوهاشم جبائى، فصاحت كلام، تنها در نظم كلام نيست و نظم نمى‌تواند مفسر فصاحت كلام باشد. در واقع قاضى عبدالجبار با بيان اين مطلب، خواسته است كه عقيده [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] و ديگر كسانى كه برآنند كه اعجاز قرآن، در نظم و شيوه خاص آن است، رد كند و بگويد كه علاوه بر نظم، لفظ و معنى نيز حائز اهميت هستند. به عبارت ديگر، قاضى عبدالجبار خواسته است بگويد كه به عقيده ابوهاشم جبائى، فصاحت به لفظ و معنى، بستگى دارد، يعنى اگر لفظ جزيل باشد و معنى خوب، آن كلام فصيح است.


    خلاصه نظريات قاضى عبدالجبار اين است كه در فصاحت، فقط كيفيت تركيب، اهميت دارد و در نظر او، كيفيت تركيب، ركن اساسى بلاغت و فصاحت است.<ref>همان، ص37</ref>
    خلاصه نظريات قاضى عبدالجبار اين است كه در فصاحت، فقط کیفیت تركيب، اهميت دارد و در نظر او، کیفیت تركيب، ركن اساسى بلاغت و فصاحت است.<ref>همان، ص37</ref>


    سپس اشاره مى‌كند كه قاضى عبدالجبار، در كتاب «اعجاز قرآن» وجوه مختلف اعجاز قرآن و آراء گوناگونى كه در اين باره گفته شده، بازگو كرده است.
    سپس اشاره مى‌كند كه قاضى عبدالجبار، در كتاب «اعجاز قرآن» وجوه مختلف اعجاز قرآن و آراء گوناگونى كه در اين باره گفته شده، بازگو كرده است.


    نويسنده در ادامه، بحثى پيرامون تفسير «التبيان» كرده و بيان مى‌دارد كه اهميت تفسير تبيان در آن است كه نخستين تفسير شيعه بوده و در آن از علوم مختلفى كه يك مفسر بايد بر آن‌ها احاطه داشته باشد، بحث شده و [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] مفسرى است كه در تفسير خود، از: نحو، صرف، اشتقاق، معانى، بيان، بديع، علم كلام، اصول فقه، علم حديث، ناسخ و منسوخ و... بحث كرده است.
    نویسنده در ادامه، بحثى پيرامون تفسير «[[التبيان في تفسير القرآن|التبيان]]» كرده و بيان مى‌دارد كه اهميت [[التبيان في تفسير القرآن|تفسير تبيان]] در آن است كه نخستين تفسير شيعه بوده و در آن از علوم مختلفى كه يك مفسر بايد بر آن‌ها احاطه داشته باشد، بحث شده و [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] مفسرى است كه در تفسير خود، از: نحو، صرف، اشتقاق، معانى، بيان، بديع، علم كلام، اصول فقه، علم حديث، ناسخ و منسوخ و... بحث كرده است.
     
    همچنين در عنوانى به اهيمت تفسير تبيان پرداخته و اشاره مى‌كند كه [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در تفسير تبيان، از وجوه مختلف قرائت كلمات قرآنى و اعراب كلمات و موضوعات صرفى و اشتقاقى و معانى كلمات و نيز از آيات متشابه، بحث كرده و مطاعن طاعنان را پاسخ گفته و براى مسايل اصولى و فروع مذهب، استدلال كرده است و به تفاوت لغوى كلام نيز اشاره نموده است. متاسفانه، مطالب گوناگون و مباحث مختلف، در اين قسمت بهم در آميخته و چندان نظمى در آن نيست و چنانچه جدا از يكديگر مى‌بود، فوايد بيشترى مى‌داشت. <ref>همان، ص67</ref>


    [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در تفسير تبيان از مباحث صرفى نيز به مناسبت، بحث كرده، همچنين در بسيارى از موارد، وزن كلمات و ريشه آن‌ها را مشخص كرده است.<ref>همان، ص73</ref>
    همچنين در عنوانى به اهمیت تفسير تبيان پرداخته و اشاره مى‌كند كه [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در [[التبيان في تفسير القرآن|تفسير تبيان]]، از وجوه مختلف قرائت كلمات قرآنى و اعراب كلمات و موضوعات صرفى و اشتقاقى و معانى كلمات و نيز از آيات متشابه، بحث كرده و مطاعن طاعنان را پاسخ گفته و براى مسائل اصولى و فروع مذهب، استدلال كرده است و به تفاوت لغوى كلام نيز اشاره نموده است. متأسفانه، مطالب گوناگون و مباحث مختلف، در اين قسمت بهم در آميخته و چندان نظمى در آن نيست و چنانچه جدا از يكديگر مى‌بود، فوايد بيشترى مى‌داشت.<ref>همان، ص67</ref>


    نويسنده در مقاله بعدى، به تاثير قرآن در شعر سنائى اشاره كرده و بيان مى‌دارد كه سنائى اولين كسى است كه اخلاقيات را وارد شعر فارسى كرد و لفظ و معنى را به درجه كمال رسانيد و دشوارترين معانى را در زيباترين عبارت پرورانيد و تركيب‌هاى تازه و خوش آهنگ ساخت.
    [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در [[التبيان في تفسير القرآن|تفسير تبيان]] از مباحث صرفى نيز به مناسبت، بحث كرده، همچنين در بسيارى از موارد، وزن كلمات و ريشه آن‌ها را مشخص كرده است.<ref>همان، ص73</ref>


    با آن كه ماخذ افكار سنائى چيزهاى مختلفى است، ولى سنائى بيش از همه چيز، از قرآن مجيد بسيار متاثر است و از مفاهيم كتاب خدا، بسيار بهره جسته و هيچ قصيده و مثنوى او نيست كه در آن به طريقى از قرآن سود نبرده باشد.مانند:
    نویسنده در مقاله بعدى، به تاثير قرآن در شعر سنائى اشاره كرده و بيان مى‌دارد كه سنائى اولين كسى است كه اخلاقيات را وارد شعر فارسى كرد و لفظ و معنى را به درجه كمال رسانيد و دشوارترين معانى را در زيباترين عبارت پرورانيد و تركيب‌هاى تازه و خوش آهنگ ساخت.


    {| class="wikitable poem"
    با آن كه مأخذ افكار سنائى چيزهاى مختلفى است، ولى سنائى بيش از همه چيز، از قرآن مجيد بسيار متاثر است و از مفاهيم كتاب خدا، بسيار بهره جسته و هيچ قصيده و مثنوى او نيست كه در آن به طريقى از قرآن سود نبرده باشد.مانند:
    |-
    {{شعر}}{{ب|''لاف «نحن الغالبون» بسيار كس گفتن ليك''|2=''«غالبون» شان گشت «آمنّا» چو ثعبان شد عصا ''}}{{پایان شعر}}
    ! لاف «نحن الغالبون» بسيار كس گفتن ليك !! «غالبون» شان گشت «آمنّا» چو ثعبان شد عصا  
    |}


    وى در مقاله بعدى از اقبال و قرآن‌مدارى او سخن گفته است. به اعتقاد نويسنده جوامع اسلامى بايد به اقبال ببالند و به وجود او افتخار كند، زيرا اقبال كسى بود كه مى‌گفت: «مسلمان‌ها بايد متحد شوند»، زيرا به اعتقاد او، امت اسلامى، داراى نظام واحد و قوانين و سنن و آداب واحدى مى‌باشد، پس بايد اختلاف را كنار بگذارند و همبستگى كامل داشته باشند. <ref>همان، ص144</ref>
    وى در مقاله بعدى از اقبال و قرآن‌مدارى او سخن گفته است. به اعتقاد نویسنده جوامع اسلامى بايد به اقبال ببالند و به وجود او افتخار كند، زيرا اقبال كسى بود كه مى‌گفت: «مسلمان‌ها بايد متحد شوند»، زيرا به اعتقاد او، امت اسلامى، داراى نظام واحد و قوانين و سنن و آداب واحدى مى‌باشد، پس بايد اختلاف را كنار بگذارند و همبستگى كامل داشته باشند.<ref>همان، ص144</ref>


    همچنين از قرآن‌مدارى حافظ، در مقاله بعدى سخن رانده است، از اين رو در اين مقاله، به ابياتى از حافظ كه اشاره به آيات قرآنى دارد اشاره مى‌كند.
    همچنين از قرآن‌مدارى [[حافظ، شمس‌الدین محمد|حافظ]]، در مقاله بعدى سخن رانده است، از اين رو در اين مقاله، به ابياتى از [[حافظ، شمس‌الدین محمد|حافظ]] كه اشاره به آيات قرآنى دارد اشاره مى‌كند.


    نويسنده در مقاله بعدى كه پيرامون وحدت در قرآن است، خاطر نشان مى‌كند كه عامل بدبختى را كه تشتت و تفرقه است بايد كنار گذاشت و همانطور كه قرآن دستور داده، به وحدت روآورد و يك هدف را دنبا كرد؛ بدبينى و سوء ظن را كنار گذاشت و عداوت و دشمنى را از ميان برد.
    نویسنده در مقاله بعدى كه پيرامون وحدت در قرآن است، خاطر نشان مى‌كند كه عامل بدبختى را كه تشتت و تفرقه است بايد كنار گذاشت و همانطور كه قرآن دستور داده، به وحدت روآورد و يك هدف را دنبا كرد؛ بدبينى و سوء ظن را كنار گذاشت و عداوت و دشمنى را از ميان برد.


    سپس اشاره مى‌كند كه مگر ما آيه 285 سوره بقره را نخوانده‌ايم كه خدا گفته است ''' «و المومنون كل آمن بالله و ملائكته و كتبه و رسله، '''...»
    سپس اشاره مى‌كند كه مگر ما آيه 285 سوره بقره را نخوانده‌ايم كه خدا گفته است''' «و المومنون كل آمن بالله و ملائكته و كتبه و رسله،'''...»


    مقاله بعدى در اسرار حج و مناسك آن است و در آن، به تعريف لغوى و اصطلاحى حج اشاره شده و آياتى از قرآن كه پيرامون خانه خدا و حج مى‌باشند، آورده شده است.
    مقاله بعدى در اسرار حج و مناسك آن است و در آن، به تعريف لغوى و اصطلاحى حج اشاره شده و آياتى از قرآن كه پيرامون خانه خدا و حج مى‌باشند، آورده شده است.


    نويسنده در مقاله‌اى به نام «تفسير در قرن چهاردهم هجرى»، تمام تفاسير نوشته شده در اين قرن را بررسى كرده و يا از آن‌ها اسم آورده و آن‌ها را، معرفى و پيرامون آن‌ها، بحث كرده است.
    نویسنده در مقاله‌اى به نام «تفسير در قرن چهاردهم هجرى»، تمام تفاسير نوشته شده در اين قرن را بررسى كرده و يا از آن‌ها اسم آورده و آن‌ها را، معرفى و پيرامون آن‌ها، بحث كرده است.


    نويسنده معتقد است انواع مختلف نفاسير، در قرن چهاردهم عبارتند از:
    نویسنده معتقد است انواع مختلف نفاسير، در قرن چهاردهم عبارتند از:


    الف- تفاسيرى كه جنبه‌هاى علمى در آن‌ها قوى است.
    الف- تفاسيرى كه جنبه‌هاى علمى در آن‌ها قوى است.
    خط ۱۰۸: خط ۸۵:
    مقالات بعدى، درباره مكتب عقل در تفسير، اهيمت بلاغت و تطور آن، علم بلاغت در قرن سوم هجرى و فصيح‌ترين مرد عرب، يعنى پيامبر(ص) مى‌باشد.
    مقالات بعدى، درباره مكتب عقل در تفسير، اهيمت بلاغت و تطور آن، علم بلاغت در قرن سوم هجرى و فصيح‌ترين مرد عرب، يعنى پيامبر(ص) مى‌باشد.


    از ويژگى‌هاى كتاب، دقت و موشكافى بى‌نظير نويسنده در هر رشته‌اى كه بدان پاى مى‌گذارد، مى‌باشد.
    از ويژگى‌هاى كتاب، دقت و موشكافى بى‌نظير نویسنده در هر رشته‌اى كه بدان پاى مى‌گذارد، مى‌باشد.


    == وضعيت كتاب ==
    == وضعيت كتاب ==
    خط ۱۲۰: خط ۹۷:


    ==پانويس ==
    ==پانويس ==
    <references />
    <references/>
    == منابع ==
    == منابع مقاله ==


    مقدمه و متن كتاب.
    مقدمه و متن كتاب.
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}
    [[آئین بلاغت: شرح مختصر المعانی]]
    [[بلاغت (معانی، بیان و بدیع)]]
    [[أساس البلاغة]]
    [[أسرار البلاغة في علم البيان]]
    [[بلاغت و فواصل قرآن]]




    == پیوندها ==
    [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/21171 مطالعه کتاب ‏در قلمرو بلاغت در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:زبان‌شناسی، علم زبان]]
    [[رده:زبان و ادبیات شرقی (آسیایی)]]
    [[رده:زبان و ادبیات عربی]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۱۷

    ‏در قلمرو بلاغت
    در قلمرو بلاغت
    پدیدآورانعلوی مقدم، سید محمد (نویسنده)
    عنوان‌های دیگرمجموعه‌‏ای از مقاله‏‌ها، پژوهشها، نقدها و بحثهای بلاغی و تفسیری
    ناشرآستان قدس رضوی، مؤسسه چاپ و انتشارات
    مکان نشرمشهد مقدس - ایران
    سال نشر1372 ش
    چاپ1
    موضوعزبان عربی - معانی و بیان

    قرآن - مسایل ادبی

    قرآن - مسایل لغوی

    معانی و بیان
    زبانفارسی
    تعداد جلد2
    کد کنگره
    ‏PJA‎‏ ‎‏2028‎‏ ‎‏/‎‏ع‎‏8‎‏د‎‏4
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    در قلمرو بلاغت اثر فارسى دكتر محمّد علوى مقدّم از نويسندگان معاصر، مجموعه‌اى از مقاله‌ها، پژوهش‌ها، نقدها و بحث‌هاى بلاغى و تفسيرى در طول هجده سال مى‌باشد كه برخى از آن‌ها را در مجامع علمى و كنگره‌هاى بين المللى ايراد كرده است.

    اين اثر، در زمينه علم بلاغت، به ويژه بلاغت قرآن و معرفى و نقد آثار مهم اين علم مى‌باشد كه در حقيقت، مجموعه مقالات منتشر شده نویسنده تا سال 1372 در نشريات مختلف است.

    ساختار

    در ابتداى كتاب، پيشگفتارى از مؤلف آمده و در ادامه، به ذكر مقالات پرداخته شده است. مقالات در دو بخش تفسير و بلاغت قرآن و نقد و بلاغت تنظيم شده‌اند كه عنوان برخى از آن‌ها عبارت است از: سرّ بلاغى تكرار در آيات قرآنى، قاضى عبدالجبّار و بلاغت قرآن، بحثى درباره‌ى تفسير التّبيان، قرآن و حافظ و...

    گزارش محتوا

    در اولين مقاله كه درباره سر بلاغى تكرار در آيات قرآن مى‌باشد، پس از بررسى لغوى و اصطلاحى واژه تكرار، چنين بيان شده كه تكرار در لغت به معناى دوباره گفتن، بازگفتن و چند بار گفتن يك مطلب است.

    در اين مقاله اشاره مى‌شود كه اصولا تكرار جنبه هنرى دارد و از فنون بلاغى به شمار مى‌آيد و از ويژگى‌هاى اسلوب قرآنى است و بايد مورد بحث قرار گيرد تا پاسخى باشد براى طاعتان ناآگاه كه مى‌گويند: چرا در كلام خدا، تكرار وجود دارد؟[۱]

    نویسنده در مقاله بعدى كه درباره قاضى عبدالجبار و بلاغت قرآن است، به معرفى او و آثارش پرداخته و بيان مى‌كند كه وى در قسمتى از كتاب «اعجاز القرآن» خود مى‌گويد: «چرا كلامى فصيح و به چه دليل كلامى بر كلام ديگر رجحان پيدا مى‌كند؟» او در اين قسمت، عقيده شيخ و استاد خود، ابوهاشم جبائى، را بيان كرده و گفته است: «كلام را به جهت جزالت لفظ و خوبى معنايش فصيح گويند و چنانچه لفظ جزيل باشد و معنى سست، كلام فصيح نخواهد بود و لازم است كه كلام فصيح هر دو جنبه را دارا باشد و هر دو چيز را جامع».[۲]

    سپس افزوده است كه در نظر ابوهاشم جبائى، فصاحت كلام، تنها در نظم كلام نيست و نظم نمى‌تواند مفسر فصاحت كلام باشد. در واقع قاضى عبدالجبار با بيان اين مطلب، خواسته است كه عقيده جاحظ و ديگر كسانى كه برآنند كه اعجاز قرآن، در نظم و شيوه خاص آن است، رد كند و بگويد كه علاوه بر نظم، لفظ و معنى نيز حائز اهميت هستند. به عبارت ديگر، قاضى عبدالجبار خواسته است بگويد كه به عقيده ابوهاشم جبائى، فصاحت به لفظ و معنى، بستگى دارد، يعنى اگر لفظ جزيل باشد و معنى خوب، آن كلام فصيح است.

    خلاصه نظريات قاضى عبدالجبار اين است كه در فصاحت، فقط کیفیت تركيب، اهميت دارد و در نظر او، کیفیت تركيب، ركن اساسى بلاغت و فصاحت است.[۳]

    سپس اشاره مى‌كند كه قاضى عبدالجبار، در كتاب «اعجاز قرآن» وجوه مختلف اعجاز قرآن و آراء گوناگونى كه در اين باره گفته شده، بازگو كرده است.

    نویسنده در ادامه، بحثى پيرامون تفسير «التبيان» كرده و بيان مى‌دارد كه اهميت تفسير تبيان در آن است كه نخستين تفسير شيعه بوده و در آن از علوم مختلفى كه يك مفسر بايد بر آن‌ها احاطه داشته باشد، بحث شده و شيخ طوسى مفسرى است كه در تفسير خود، از: نحو، صرف، اشتقاق، معانى، بيان، بديع، علم كلام، اصول فقه، علم حديث، ناسخ و منسوخ و... بحث كرده است.

    همچنين در عنوانى به اهمیت تفسير تبيان پرداخته و اشاره مى‌كند كه شيخ طوسى در تفسير تبيان، از وجوه مختلف قرائت كلمات قرآنى و اعراب كلمات و موضوعات صرفى و اشتقاقى و معانى كلمات و نيز از آيات متشابه، بحث كرده و مطاعن طاعنان را پاسخ گفته و براى مسائل اصولى و فروع مذهب، استدلال كرده است و به تفاوت لغوى كلام نيز اشاره نموده است. متأسفانه، مطالب گوناگون و مباحث مختلف، در اين قسمت بهم در آميخته و چندان نظمى در آن نيست و چنانچه جدا از يكديگر مى‌بود، فوايد بيشترى مى‌داشت.[۴]

    شيخ طوسى در تفسير تبيان از مباحث صرفى نيز به مناسبت، بحث كرده، همچنين در بسيارى از موارد، وزن كلمات و ريشه آن‌ها را مشخص كرده است.[۵]

    نویسنده در مقاله بعدى، به تاثير قرآن در شعر سنائى اشاره كرده و بيان مى‌دارد كه سنائى اولين كسى است كه اخلاقيات را وارد شعر فارسى كرد و لفظ و معنى را به درجه كمال رسانيد و دشوارترين معانى را در زيباترين عبارت پرورانيد و تركيب‌هاى تازه و خوش آهنگ ساخت.

    با آن كه مأخذ افكار سنائى چيزهاى مختلفى است، ولى سنائى بيش از همه چيز، از قرآن مجيد بسيار متاثر است و از مفاهيم كتاب خدا، بسيار بهره جسته و هيچ قصيده و مثنوى او نيست كه در آن به طريقى از قرآن سود نبرده باشد.مانند:

    لاف «نحن الغالبون» بسيار كس گفتن ليك«غالبون» شان گشت «آمنّا» چو ثعبان شد عصا

    وى در مقاله بعدى از اقبال و قرآن‌مدارى او سخن گفته است. به اعتقاد نویسنده جوامع اسلامى بايد به اقبال ببالند و به وجود او افتخار كند، زيرا اقبال كسى بود كه مى‌گفت: «مسلمان‌ها بايد متحد شوند»، زيرا به اعتقاد او، امت اسلامى، داراى نظام واحد و قوانين و سنن و آداب واحدى مى‌باشد، پس بايد اختلاف را كنار بگذارند و همبستگى كامل داشته باشند.[۶]

    همچنين از قرآن‌مدارى حافظ، در مقاله بعدى سخن رانده است، از اين رو در اين مقاله، به ابياتى از حافظ كه اشاره به آيات قرآنى دارد اشاره مى‌كند.

    نویسنده در مقاله بعدى كه پيرامون وحدت در قرآن است، خاطر نشان مى‌كند كه عامل بدبختى را كه تشتت و تفرقه است بايد كنار گذاشت و همانطور كه قرآن دستور داده، به وحدت روآورد و يك هدف را دنبا كرد؛ بدبينى و سوء ظن را كنار گذاشت و عداوت و دشمنى را از ميان برد.

    سپس اشاره مى‌كند كه مگر ما آيه 285 سوره بقره را نخوانده‌ايم كه خدا گفته است «و المومنون كل آمن بالله و ملائكته و كتبه و رسله،...»

    مقاله بعدى در اسرار حج و مناسك آن است و در آن، به تعريف لغوى و اصطلاحى حج اشاره شده و آياتى از قرآن كه پيرامون خانه خدا و حج مى‌باشند، آورده شده است.

    نویسنده در مقاله‌اى به نام «تفسير در قرن چهاردهم هجرى»، تمام تفاسير نوشته شده در اين قرن را بررسى كرده و يا از آن‌ها اسم آورده و آن‌ها را، معرفى و پيرامون آن‌ها، بحث كرده است.

    نویسنده معتقد است انواع مختلف نفاسير، در قرن چهاردهم عبارتند از:

    الف- تفاسيرى كه جنبه‌هاى علمى در آن‌ها قوى است.

    ب- تفاسيرى كه جنبه‌هاى مذهبى در آن‌ها بيشتر رعايت شده است.

    ج- تفاسيرى كه جنبه تاويلى و انحراف در آن، غلبه دارد.

    د- تفاسيرى كه از نظر ادبى اجتماعى، بيشتر در آن‌ها بحث شده است.

    مقالات بعدى، درباره مكتب عقل در تفسير، اهيمت بلاغت و تطور آن، علم بلاغت در قرن سوم هجرى و فصيح‌ترين مرد عرب، يعنى پيامبر(ص) مى‌باشد.

    از ويژگى‌هاى كتاب، دقت و موشكافى بى‌نظير نویسنده در هر رشته‌اى كه بدان پاى مى‌گذارد، مى‌باشد.

    وضعيت كتاب

    فهرست مقالات در ابتداى كتاب ذكر شده است.

    پاورقى‌ها مربوط به توضيح مطالب متن كتاب مى‌باشد.

    در پايان هر مقاله، ارجاعات و اسانيد آن ذكر شده است.

    پانويس

    1. متن كتاب، ص 4
    2. همان، ص36
    3. همان، ص37
    4. همان، ص67
    5. همان، ص73
    6. همان، ص144

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.

    وابسته‌ها