خدا از دیدگاه وهابیان: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' '''' به '''''
جز (جایگزینی متن - 'ابن‌ بابویه، محمد بن علی' به 'ابن بابویه، محمد بن علی')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۴۱: خط ۴۱:
مؤلف در ادامه، قول حق را برگزیده و ادله آن را از آیات و روایات بیان مى‌کند.
مؤلف در ادامه، قول حق را برگزیده و ادله آن را از آیات و روایات بیان مى‌کند.


بخش دوم کتاب، درباره «رؤیت» خداوند است. معتزله و شیعه امامیه معتقدند خداوند متعال در دنیا و آخرت به دیده سر ادارک نمى‌شود، ولى با قلب و دل و به چشم یقین رؤیت مى‌شود و این عالى‌ترین مراتب ایمان است که از او به «عین الیقین» و شهود قلبى تعبیر مى‌شود؛ لکن وهابیان و حنبلیان به‌طور عموم و تابعین مذهب اشعرى از حنفیه و مالکیه و شافعیه معتقدند که خداوند متعال در دنیا یا در آخرت دیده مى‌شود؛ به‌عنوان مثال، [[ابن‌ قیم جوزیه، محمد بن ابی‌بکر|ابن قیم جوزیه]] مى‌گوید: «قرآن و سنت متواتر و اجماع صحابه و ائمه اسلام و اهل حدیث و... بر این عقیده‌اند که خداوند متعال در روز قیامت با چشم سر به‌طور عیان رؤیت مى‌شود؛ همان‌گونه‌که ماه شب چهارده و خورشید هنگام ظهر را مى‌توان دید»<ref>ر.ک: همان ص18</ref>
بخش دوم کتاب، درباره «رؤیت» خداوند است. معتزله و شیعه امامیه معتقدند خداوند متعال در دنیا و آخرت به دیده سر ادارک نمى‌شود، ولى با قلب و دل و به چشم یقین رؤیت مى‌شود و این عالى‌ترین مراتب ایمان است که از او به «عین الیقین» و شهود قلبى تعبیر مى‌شود؛ لکن وهابیان و حنبلیان به‌طور عموم و تابعین مذهب اشعرى از حنفیه و مالکیه و شافعیه معتقدند که خداوند متعال در دنیا یا در آخرت دیده مى‌شود؛ به‌عنوان مثال، [[ابن قیم جوزیه، محمد بن ابی‌بکر|ابن قیم جوزیه]] مى‌گوید: «قرآن و سنت متواتر و اجماع صحابه و ائمه اسلام و اهل حدیث و... بر این عقیده‌اند که خداوند متعال در روز قیامت با چشم سر به‌طور عیان رؤیت مى‌شود؛ همان‌گونه‌که ماه شب چهارده و خورشید هنگام ظهر را مى‌توان دید»<ref>ر.ک: همان ص18</ref>


امامیه و معتزله براى نظریه خود که نفى رؤیت خداوند است، به دلیل عقلى، نقلى قرآنى و نقلى روایى تمسک جسته‌اند. از جمله دلائل نقلى قرآنى، این آیه است: ''' «لا تدرکه الأبصار و هو یدرک الأبصار و هو اللطیف الخبیر» '''<ref>انعام: 103</ref>و<ref>ر.ک: همان، ص20</ref>و از جمله دلایل نقلى روایى، روایت مسلم از عایشه است که: «هرکس گمان کند که محمد پروردگارش را دیده، بر خداوند نسبت ناروا داده است»<ref>همان، ص21</ref>
امامیه و معتزله براى نظریه خود که نفى رؤیت خداوند است، به دلیل عقلى، نقلى قرآنى و نقلى روایى تمسک جسته‌اند. از جمله دلائل نقلى قرآنى، این آیه است:''' «لا تدرکه الأبصار و هو یدرک الأبصار و هو اللطیف الخبیر»'''<ref>انعام: 103</ref>و<ref>ر.ک: همان، ص20</ref>و از جمله دلایل نقلى روایى، روایت مسلم از عایشه است که: «هرکس گمان کند که محمد پروردگارش را دیده، بر خداوند نسبت ناروا داده است»<ref>همان، ص21</ref>


در ادامه، روایاتى از ائمه اطهار(ع) که به رؤیت قلبى اشاره دارند آمده است.
در ادامه، روایاتى از ائمه اطهار(ع) که به رؤیت قلبى اشاره دارند آمده است.
خط ۵۳: خط ۵۳:
مؤلف در ادامه، ادله قائلین به رؤیت را مورد نقد و بررسى قرار داده است. یکى از ادله آنها این است که: آیات فراوانى دلالت دارد بر اینکه مؤمنین به لقاى پروردگار نایل مى‌شوند و ملاقات، مستلزم رؤیت است.
مؤلف در ادامه، ادله قائلین به رؤیت را مورد نقد و بررسى قرار داده است. یکى از ادله آنها این است که: آیات فراوانى دلالت دارد بر اینکه مؤمنین به لقاى پروردگار نایل مى‌شوند و ملاقات، مستلزم رؤیت است.


مؤلف در جواب گفته است: خداوند علاوه بر مؤمنین، براى منافقین نیز از کلمه «لقاء الله» استفاده کرده است؛ آنجا که مى‌فرماید: ''' «فأعقبهم نفاقا فی قلوبهم إلى یوم یلقونه» '''<ref>توبه: 77</ref>و ما مى‌دانیم که که هرگز منافقین، خداوند را نخواهند دید. پس در این آیه، لقا به معناى لقاى مرگ و حساب و انواع عذاب آمده است.
مؤلف در جواب گفته است: خداوند علاوه بر مؤمنین، براى منافقین نیز از کلمه «لقاء الله» استفاده کرده است؛ آنجا که مى‌فرماید:''' «فأعقبهم نفاقا فی قلوبهم إلى یوم یلقونه»'''<ref>توبه: 77</ref>و ما مى‌دانیم که که هرگز منافقین، خداوند را نخواهند دید. پس در این آیه، لقا به معناى لقاى مرگ و حساب و انواع عذاب آمده است.


قاضى عبدالجبار معتزلى مى‌گوید: هرگز لقا به معناى رؤیت نیست؛ لذا یکى از آن دو به‌جاى دیگرى استعمال نمى‌شود. شخص کور صحیح است که بگوید: به ملاقات فلان شخص رفتم، ولى صحیح نیست که بگوید: فلان شخص را دیدم... پس لقا در آیه را باید حمل بر معنایى کرد که با حکم عقل سازگارى داشته باشد<ref>ر.ک: همان، ص27 و 28</ref>
قاضى عبدالجبار معتزلى مى‌گوید: هرگز لقا به معناى رؤیت نیست؛ لذا یکى از آن دو به‌جاى دیگرى استعمال نمى‌شود. شخص کور صحیح است که بگوید: به ملاقات فلان شخص رفتم، ولى صحیح نیست که بگوید: فلان شخص را دیدم... پس لقا در آیه را باید حمل بر معنایى کرد که با حکم عقل سازگارى داشته باشد<ref>ر.ک: همان، ص27 و 28</ref>
خط ۵۹: خط ۵۹:
بحث پایانى کتاب درباره «تجسیم» است. برخى از اهل تسنن همچون اهل حدیث، حشویه و وهابیان قائل به جسمانیت خداوند هستند. از این گروه، [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] در کتاب الفتاوى مى‌گوید: «آنچه که در قرآن و سنت ثابت شده و اجماع و اتفاق پیشینیان بر آن است، حق مى‌باشد. حال اگر از این امر، لازم آید که خداوند متصف به جسم بودن شود اشکالى ندارد؛ زیرا لازمه حق نیز حق است»<ref>همان، ص31</ref>
بحث پایانى کتاب درباره «تجسیم» است. برخى از اهل تسنن همچون اهل حدیث، حشویه و وهابیان قائل به جسمانیت خداوند هستند. از این گروه، [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] در کتاب الفتاوى مى‌گوید: «آنچه که در قرآن و سنت ثابت شده و اجماع و اتفاق پیشینیان بر آن است، حق مى‌باشد. حال اگر از این امر، لازم آید که خداوند متصف به جسم بودن شود اشکالى ندارد؛ زیرا لازمه حق نیز حق است»<ref>همان، ص31</ref>


در ادامه مؤلف گروهى از علماى شیعه چون [[کلینی، محمد بن یعقوب|کلینى]]، [[ابن بابویه، محمد بن علی|صدوق]]، [[کراجکی، محمد بن علی|ابوالفتح کراجکى]]، [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسى]]، طبرسى، قاضى [[ابن براج، عبدالعزیز بن نحریر|ابن براج]] و بسیارى دیگر را نام مى‌برد که خداوند را از جسمیت منزه دانسته‌اند<ref>همان، ص32 و 33</ref>
در ادامه مؤلف گروهى از علماى شیعه چون [[کلینی، محمد بن یعقوب|کلینى]]، [[ابن بابویه، ابوجعفر، محمد بن علی|صدوق]]، [[کراجکی، محمد بن علی|ابوالفتح کراجکى]]، [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسى]]، طبرسى، قاضى [[ابن براج، عبدالعزیز بن نحریر|ابن براج]] و بسیارى دیگر را نام مى‌برد که خداوند را از جسمیت منزه دانسته‌اند<ref>همان، ص32 و 33</ref>


میل عوام به تجسیم، خوف از افتادن در تعطیل و تأثر از فرهنگ یهود سه عامل پیدایش تجسیم است که [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] به آن مبتلا شده بود و مؤلف براى هرکدام از آنها توضیحاتى مى‌دهد.
میل عوام به تجسیم، خوف از افتادن در تعطیل و تأثر از فرهنگ یهود سه عامل پیدایش تجسیم است که [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] به آن مبتلا شده بود و مؤلف براى هرکدام از آنها توضیحاتى مى‌دهد.
خط ۹۱: خط ۹۱:
[[كشف الارتياب في أتباع محمد بن عبدالوهاب]]
[[كشف الارتياب في أتباع محمد بن عبدالوهاب]]


[[وهابیت : مبانی فکری و کارنامه عملی]]
[[وهابیت: مبانی فکری و کارنامه عملی]]


[[وهابیت از دیدگاه مذاهب اهل سنت]]
[[وهابیت از دیدگاه مذاهب اهل سنت]]
خط ۹۹: خط ۹۹:
[[پندارها و پاسخ‌ها؛ پاسخ به آنچه وهابیون می‌گویند]]
[[پندارها و پاسخ‌ها؛ پاسخ به آنچه وهابیون می‌گویند]]


[[ تاریخچه نقد و بررسی عقاید و اعمال وهابی‌ها]]
[[تاریخچه نقد و بررسی عقاید و اعمال وهابی‌ها]]