جماليات المفردة القرآنية: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (صفحه ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'> [[پرونده:NUR03018J1.jpg|بندانگش» ایجاد کرد.)
     
    جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''')
     
    (۴۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class='wikiInfo'>
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    [[پرونده:NUR03018J1.jpg|بندانگشتی|جمالیات المفرده القرآنیه]]
    | تصویر =NUR03018J1.jpg
    {| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
    | عنوان =جمالیات المفرده القرآنيه
    |+ |
    | عنوان‌های دیگر =
    |-
    | پدیدآوران =  
    ! نام کتاب!! data-type='bookName'|جمالیات المفرده القرآنیه
    [[عتر، نورالدین]] (نویسنده)
    |-
    | زبان =عربی
    |نام های دیگر کتاب
    | کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏82‎‏/‎‏3‎‏ ‎‏/‎‏ی‎‏2‎‏ج‎‏8
    |data-type='otherBookNames'|
    | موضوع =
    |-
    قرآن - اعجاز
    |پدیدآورندگان
    |data-type='authors'|[[عتر، نورالدین]] (نويسنده)
    |-
    |زبان  
    |data-type='language'|عربی
    |-
    |کد کنگره  
    |data-type='congeressCode' style='direction:ltr'|‏BP‎‏ ‎‏82‎‏/‎‏3‎‏ ‎‏/‎‏ی‎‏2‎‏ج‎‏8
    |-
    |موضوع  
    |data-type='subject'|قرآن - اعجاز


    قرآن - واژه شناسی
    قرآن - واژه شناسی


    هنر در قرآن
    هنر در قرآن
    |-
    | ناشر =
    |ناشر  
    دار المکتبي
    |data-type='publisher'|دار المکتبي
    | مکان نشر =دمشق - سوریه
    |-
    | سال نشر = 1419 ق  
    |مکان نشر  
    |data-type='publishPlace'|دمشق - سوریه
    |-
    |سال نشر  
    |data-type='publishYear'| 1419 هـ.ق  
    |-class='articleCode'
    |کد اتوماسیون
    |data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE3018AUTOMATIONCODE
    |}
    </div>


    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE03018AUTOMATIONCODE
    | چاپ =2
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =03018
    | کتابخوان همراه نور =03018
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پیش از =
    }}


    «جماليات المفردة القرانية» تاليف احمد ياسوف و تحت اشراف نور الدين عتر در صدد بررسى جزئيات نصوص قرآنى و تدبر و تامل در آنها و جستجوى كتب بلاغى و تفاسير قرآن و منابع روايى متقدمين و متاخرين و اشاره به اختلافات، جهت شناسايى و جمع آورى زيباييهاى مفردات قرآنى و تبيين عناصر آن ( بصرى ، سمعى و فنى ) را به زبان عربى ميباشد.
    '''جماليات المفردة القرانية''' تألیف [[احمد ياسوف]] و تحت اشراف [[عتر، نورالدین|نور‌الدين عتر]] در صدد بررسى جزئيات نصوص قرآنى و تدبر و تامل در آنها و جستجوى كتب بلاغى و تفاسير قرآن و منابع روايى متقدمين و متاخرين و اشاره به اختلافات، جهت شناسايى و جمع‌آورى زيباييهاى مفردات قرآنى و تبيين عناصر آن (بصرى، سمعى و فنى) را به زبان عربى می‌باشد.


    == ساختار ==
    == ساختار ==
     
    مطالب در چهار فصل ارائه داده كه در فهرست تفصيلى آمده است، از ترتيب تاريخى مباحث در تدوين مباحث بهره جسته، موازنه‌اى بين شواهد قرآنى، ايجاد و سعى در ارائه شاهد مثالهايى جهت تبيين مباحث شده، در بررسى اقوال و اختلافات، از برخى مقالات نقد ادبى، زيبايى شناسى، مباحث لغوى مخصوصاًً از فقه اللغه استعانت و در تدوين كتاب از پانزده علم استفاده شده است.  
     
    مطالب در چهار فصل ارائه داده كه در فهرست تفصيلى آمده است، از ترتيب تاريخى مباحث در تدوين مباحث بهره جسته، موازنه‌اى بين شواهد قرآنى، ايجاد و سعى در ارائه شاهد مثالهايى جهت تبيين مباحث شده، در بررسى اقوال و اختلافات، از برخى مقالات نقد ادبى، زيبايى شناسى، مباحث لغوى مخصوصاً از فقه اللغه استعانت و در تدوين كتاب از پانزده علم استفاده شده است.  


    == گزارش محتوا ==
    == گزارش محتوا ==
    نگارنده پس از اشاره به اعجاز لغوى قرآن، اين بحث را ابتكارى در اين علم دانسته و پس از ذكر منابعى كه در تدوين كتاب از آنها بهره گرفته و مقدمه‌اى پيرامون مفهوم جميل و اثبات فطرى بودن حب جمال براى انسان، نظريات [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]]، ابى حيان و [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]] را مبنى بر اينكه گوش و چشم وسائل درك زيبايى و انتقال آن به قلب هستند، مفاد آيه'''(ان السمع و البصر و الفوآد كل اولئك كان عنهم مسئولا)''' را ارتباط بين اين اعضا می‌داند.


    در فصل اول پس از بيان مفهوم مفرد در ادبيات و جوانب زيبايى آن، به آراء بعض معاصرين اشاره ولى بحث در راستاى توضيح نقش مفرد در نصوص ادبى معاصر است. بعد از عرضه كردن خصوصيات دلالت مفردات قرآن و رابطه منظمشان و رفع توهم تناقض در بعض مفردات، به اهميت دو عنوان «مفرد و نظم» تاكيد و ادله‌اى را كه عليه جرجانى كه قائل بر منطبق بودن نظريات جديدى بر قرآن است رد شده و مطرح می‌شود كه، هيچ ترادفى در لغات قرآن نيست و هر لفظى در قرآن معناى ادبى منحصر به فرد خود را دارد و بدين جهت اصطلاح ترادف را توضيح و پس از اشاره به اقوال بعضى علما مثل ابن سكيت كه قائل به ترادف است و بعضى ديگر مثل ابى هلال عسكرى و ابى منصور ثعالبى كه ترادف را قبول ندارند، شواهدى از بعض نصوص قرآنى دال بر تفاوت معنايى لغات به ظاهر مترادف آمده نتيجه‌گيرى می‌شود كه: ترادف در لغات ممكن الوجود است لكن وجودش در قرآن منتفى است.


    نگارنده پس از اشاره به اعجاز لغوى قرآن، اين بحث را ابتكارى در اين علم دانسته و پس از ذكر منابعى كه در تدوين كتاب از آنها بهره گرفته و مقدمه‌اى پيرامون مفهوم جميل و اثبات فطرى بودن حب جمال براى انسان، نظريات جاحظ، ابى حيان و غزالى را مبنى بر اينكه گوش و چشم وسائل درك زيبايى و انتقال آن به قلب هستند، مفاد آيه '''( ان السمع و البصر و الفوآد كل اولئك كان عنهم مسئولا)''' را ارتباط بين اين اعضا مى داند .
    در آخر فصل بحثى مستفاد از آيات و روايات، پيرامون تاثير موسيقى آيات و نظم قرار گرفتن كلمات قرآن آمده و اين اولين چيزى بود كه اعراب هنگام نزول قرآن، آنرا حس كرده و در هيچ نثر مرسل و مسجّعى تا آن زمان نظيرش را نديده بودند تا جائيكه خيال كردند قرآن شعر است. پس از بيان مظاهرى از موسيقى قرآن و تشبيه قرآن به شعر، معارضه شعراء با قرآن و خصوصيات فنى قرآن، نتيجه آن است كه موسيقى قرآن براى همه مشخص است، اين نواى زيبا، غرض دينى جهت تاثير در اعماق قلب، ابراز معانى شدت، رحمت، تهديد، لطف و... دارد.  


    در فصل اول پس از بيان مفهوم مفرد در ادبيات و جوانب زيبايى آن، به آراء بعض معاصرين اشاره ولى بحث در راستاى توضيح نقش مفرد در نصوص ادبى معاصر است. بعد از عرضه كردن خصوصيات دلالت مفردات قرآن و رابطه منظمشان و رفع توهم تناقض در بعض مفردات، به اهميت دو عنوان «مفرد و نظم» تاكيد و ادله‌اى را كه عليه جرجانى كه قائل بر منطبق بودن نظريات جديدى بر قرآن است رد شده و مطرح ميشود كه، هيچ ترادفى در لغات قرآن نيست و هر لفظى در قرآن معناى ادبى منحصر به فرد خود را دارد و بدين جهت اصطلاح ترادف را توضيح و پس از اشاره به اقوال بعضى علما مثل ابن سكيت كه قائل به ترادف است و بعضى ديگر مثل ابى هلال عسكرى و ابى منصور ثعالبى كه ترادف را قبول ندارند، شواهدى از بعض نصوص قرآنى دال بر تفاوت معنايى لغات به ظاهر مترادف آمده نتيجه‌گيرى ميشود كه: ترادف در لغات ممكن الوجود است لكن وجودش در قرآن منتفى است.  
    فصل دوم شامل صورت ظاهرى مفردات قرآنى است كه پس از تاكيد بر اهميت آن، متعرض سهم مفردات قرآنى در تجسم معانى از راه استعاره و تشبيه و معناى لغوى و اصطلاحى تجسم شده، به بررسى اقوال قدما و معاصرين پرداخته سپس نمونه‌اى از مفردات طبيعى موجود در قرآن را كه دخيل در زيبايى و به تصوير كشيدن مفاهيم قرآن می‌باشد، ذكر و پس از تبيين مفهوم طبيعت در قرآن و انسجام آن با انسان و اينكه طبيعت مخلوقى مسخر انسان است، طبيعت را به جمادات و متحرك تقسيم كرده و به سهم مفردات قرآنى در تشخيص معانى و مجردات اشاره و معناى لغوى و اصطلاحى تشخيص را بيان و اطلاق صفات آدمى را بر جملات و معنويات و سرايت دادن حركت در آنها، موجب تاثير بيشتر در القاى معانى دانسته شده كه در مفردات قرآنى به وضوح ديده می‌شوند.  


    در آخر فصل بحثى مستفاد از آيات و روايات، پيرامون تاثير موسيقى آيات و نظم قرار گرفتن كلمات قرآن آمده و اين اولين چيزى بود كه اعراب هنگام نزول قرآن، آنرا حس كرده و در هيچ نثر مرسل و مسجّعى تا آن زمان نظيرش را نديده بودند تا جائيكه خيال كردند قرآن شعر است. پس از بيان مظاهرى از موسيقى قرآن و تشبيه قرآن به شعر، معارضه شعراء با قرآن و خصوصيات فنى قرآن، نتيجه آن است كه موسيقى قرآن براى همه مشخص است، اين نواى زيبا، غرض دينى جهت تاثير در اعماق قلب، ابراز معانى شدت، رحمت، تهديد، لطف و ... دارد.  
    فصل سوم درباره زيبايى موسيقى مفردات قرآنى است، مؤلف مسأله تلازم مخارج را از زمانى كه مبتكر اين بحث است نقل كرده، نظر ابن سنان و [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]] و بعضى از محدثين را ذكر و وجوه زيبايى مفردات طولانى و حركات مدى را مطرح كرده و ميفرمايد: مد جزئى از صدا و همان حركت بيشتر است، ايشان زيبايى مفردات طويل را متكى بر ساختار كلمه، نحوه قرار گرفتن حركات و جايگاه مناسب مدها می‌داند و معتقد است كه پيشينيان در زيبايى موسيقى مفردات كلامى ندارند چرا كه هدف آنها محدود به شفافسازى معنا و رساندن آن به خوانندگان بوده است و آنچه پيرامون زيبايى ساختار داخلى مفردات از قدما به ما رسيده، منافاتى با كلام معاصرين ندارد بلكه تكميل نظر قدماست.


    فصل دوم شامل صورت ظاهرى مفردات قرآنى است كه پس از تاكيد بر اهميت آن، متعرض سهم مفردات قرآنى در تجسم معانى از راه استعاره و تشبيه و معناى لغوى و اصطلاحى تجسم شده، به بررسى اقوال قدما و معاصرين پرداخته سپس نمونه‌اى از مفردات طبيعى موجود در قرآن را كه دخيل در زيبايى و به تصوير كشيدن مفاهيم قرآن ميباشد، ذكر و پس از تبيين مفهوم طبيعت در قرآن و انسجام آن با انسان و اينكه طبيعت مخلوقى مسخر انسان است، طبيعت را به جمادات و متحرك تقسيم كرده و به سهم مفردات قرآنى در تشخيص معانى و مجردات اشاره و معناى لغوى و اصطلاحى تشخيص را بيان و اطلاق صفات آدمى را بر جملات و معنويات و سرايت دادن حركت در آنها، موجب تاثير بيشتر در القاى معانى دانسته شده كه در مفردات قرآنى به وضوح ديده ميشوند.  
    در فصل چهارم پس از بيان زيبايى مفردات قرآنى، اشاره به تلاش محققین در تبيين دلالت صيغه‌هاى مفرد قرآن ميفرمايد: در بيانات قرآنى صيغه‌هاى مفردى آمده كه معانى هر يك از آنها در صيغه ديگر نمی‌باشد، در همينجا اقوالى از قدما دلالت بر فصاحت و كثرت اهتمام ايشان به لغات دارد، چرا كه قدما علاقه بين ساختار داخلى لغات و معنا را درك كرده‌اند گرچه مصطلحات امروزى در كلام آنها نمی‌باشد.  


    فصل سوم درباره زيبايى موسيقى مفردات قرآنى است، مولف مساله تلازم مخارج را از زمانى كه مبتكر اين بحث است نقل كرده، نظر ابن سنان و ابن اثير و بعضى از محدثين را ذكر و وجوه زيبايى مفردات طولانى و حركات مدى را مطرح كرده و ميفرمايد: مد جزئى از صدا و همان حركت بيشتر است، ايشان زيبايى مفردات طويل را متكى بر ساختار كلمه، نحوه قرار گرفتن حركات و جايگاه مناسب مدها ميداند و معتقد است كه پيشينيان در زيبايى موسيقى مفردات كلامى ندارند چرا كه هدف آنها محدود به شفافسازى معنا و رساندن آن به خوانندگان بوده است و آنچه پيرامون زيبايى ساختار داخلى مفردات از قدما به ما رسيده، منافاتى با كلام معاصرين ندارد بلكه تكميل نظر قدماست.
    پس از بررسى علت كوتاه بودن سوره‌هاى مكى و طولانى بودن سوره‌هاى مدنى سبک قرآن را نص ادبى خالى از هر كلام زائد دانسته و به وجوه ايجاز مفردات قرآن و سپس به تحمل معانى زياد در قالب الفاظ مفرد قرآن با الهام از كلام [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] اشاره شده و در ادامه بعضى شواهد و تحليلهايى در تاييد نظريات علماء مى‌آيد. نگارنده معتقدند: طبيعى است تمام مفردات قرآن مناسب مقام باشند چرا كه نظم كلمات آن به گونه‌اى نيست كه احساس شود جاى آنها مناسب مقام نمی‌باشد يا زيادى هستند، لغات قرآن حجم معينى دارد. هيچ جا ايجازى ديده نمی‌شود كه بتوان اطناب جاى آن بيايد يا بالعكس، اين بخش متضمن بعضى افكار مثل: ملائمت الفاظ مفرد غريب و... كه در قرآن استعمال شده‌اند، می‌باشد مثلاًدر آيه 85 سوره يوسف لفظ'''«تالله»''' و'''«تفتأ»''' و'''«حرض»''' نسبت به ساير كلمات مترادفشان، غريب هستند، در عين حال ارتباط زيادى بين آنها ديده می‌شود.  


    در فصل چهارم پس از بيان زيبايى مفردات قرآنى، اشاره به تلاش محققين در تبيين دلالت صيغه‌هاى مفرد قرآن ميفرمايد: در بيانات قرآنى صيغه‌هاى مفردى آمده كه معانى هر يك از آنها در صيغه ديگر نمى باشد، در همينجا اقوالى از قدما دلالت بر فصاحت و كثرت اهتمام ايشان به لغات دارد، چرا كه قدما علاقه بين ساختار داخلى لغات و معنا را درك كرده‌اند گرچه مصطلحات امروزى در كلام آنها نميباشد.  
    در آخر دلالتهاى خاص بعض مفردات قرآنى مثل لفظ'''غليظ'''،'''الظمآن'''،'''الحطمه''' و... كه خداوند متعال غرض خاصى از القاء آن به مخاطب دارد بيان می‌شود.  


    پس از بررسى علت كوتاه بودن سوره‌هاى مكى و طولانى بودن سوره‌هاى مدنى سبك قرآن را نص ادبى خالى از هر كلام زائد دانسته و به وجوه ايجاز مفردات قرآن و سپس به تحمل معانى زياد در قالب الفاظ مفرد قرآن با الهام از كلام جاحظ اشاره شده و در ادامه بعضى شواهد و تحليلهايى در تاييد نظريات علماء مى آيد. نگارنده معتقدند: طبيعى است تمام مفردات قرآن مناسب مقام باشند چرا كه نظم كلمات آن به گونه‌اى نيست كه احساس شود جاى آنها مناسب مقام نميباشد يا زيادى هستند، لغات قرآن حجم معينى دارد. هيچ جا ايجازى ديده نميشود كه بتوان اطناب جاى آن بيايد يا بالعكس، اين بخش متضمن بعضى افكار مثل: ملائمت الفاظ مفرد غريب و ... كه در قرآن استعمال شده‌اند، ميباشد مثلا در آيه 85 سوره يوسف لفظ '''«تالله»''' و '''«تفتأ»''' و '''«حرض»''' نسبت به ساير كلمات مترادفشان، غريب هستند، در عين حال ارتباط زيادى بين آنها ديده ميشود.
    ايشان در آخرين بحث در تعريف فواصل قرآنى چنين مينويسد: فواصل كلمه آخر آياتند كه غالباً  متضمن واو و نون يا ياء و نون هستند، در اصطلاحات قدما نيز به سازگارى فواصل با مقام آنها به الفاظى مثل ايغال، تصدير و توشيح مطرح شده است.  
     
    در آخر دلالتهاى خاص بعض مفردات قرآنى مثل لفظ '''غليظ'''، '''الظمآن'''، '''الحطمه''' و ... كه خداوند متعال غرض خاصى از القاء آن به مخاطب دارد بيان ميشود.
     
    ايشان در آخرين بحث در تعريف فواصل قرآنى چنين مينويسد: فواصل كلمه آخر آياتند كه غالبا متضمن واو و نون يا ياء و نون هستند، در اصطلاحات قدما نيز به سازگارى فواصل با مقام آنها به الفاظى مثل ايغال، تصدير و توشيح مطرح شده است.  


    == وضعيت كتاب ==
    == وضعيت كتاب ==
    فهرست آيات همراه با تعداد و شماره آيه و صفحه‌اى كه در آن درج شده، مطابق ترتيب سوره‌هاى قرآن، اشخاصى كه در كتاب معرفى شده‌اند، مصادر و محتويات در آخر آمده، و در پاورقى به آدرس آيات، روايات، معانى لغوى و اصطلاحى، معرفى اعلام و مصادرى كه مطلبى از آنها نقل شده، درج گرديده است.  
    فهرست آيات همراه با تعداد و شماره آيه و صفحه‌اى كه در آن درج شده، مطابق ترتيب سوره‌هاى قرآن، اشخاصى كه در كتاب معرفى شده‌اند، مصادر و محتويات در آخر آمده، و در پاورقى به آدرس آيات، روايات، معانى لغوى و اصطلاحى، معرفى اعلام و مصادرى كه مطلبى از آنها نقل شده، درج گرديده است.  


    == پیوندها ==
    [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/4564 مطالعه کتاب جمالیات المفرده القرآنیه در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:اسلام، عرفان، غیره]]
    [[رده:اسلام، عرفان، غیره]]
    [[رده:قرآن و علوم قرآنی]]
    [[رده:قرآن و علوم قرآنی]]
    [[رده:علوم قرآنی]]
    [[رده:علوم قرآنی]]
    [[رده:مباحث ادبی و بلاغی قرآن]]
    [[رده: مباحث ادبی و بلاغی قرآن]]
     
     

    نسخهٔ کنونی تا ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۱۰

    جمالیات المفرده القرآنيه
    جماليات المفردة القرآنية
    پدیدآورانعتر، نورالدین (نویسنده)
    ناشردار المکتبي
    مکان نشردمشق - سوریه
    سال نشر1419 ق
    چاپ2
    موضوعقرآن - اعجاز

    قرآن - واژه شناسی

    هنر در قرآن
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏82‎‏/‎‏3‎‏ ‎‏/‎‏ی‎‏2‎‏ج‎‏8
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    جماليات المفردة القرانية تألیف احمد ياسوف و تحت اشراف نور‌الدين عتر در صدد بررسى جزئيات نصوص قرآنى و تدبر و تامل در آنها و جستجوى كتب بلاغى و تفاسير قرآن و منابع روايى متقدمين و متاخرين و اشاره به اختلافات، جهت شناسايى و جمع‌آورى زيباييهاى مفردات قرآنى و تبيين عناصر آن (بصرى، سمعى و فنى) را به زبان عربى می‌باشد.

    ساختار

    مطالب در چهار فصل ارائه داده كه در فهرست تفصيلى آمده است، از ترتيب تاريخى مباحث در تدوين مباحث بهره جسته، موازنه‌اى بين شواهد قرآنى، ايجاد و سعى در ارائه شاهد مثالهايى جهت تبيين مباحث شده، در بررسى اقوال و اختلافات، از برخى مقالات نقد ادبى، زيبايى شناسى، مباحث لغوى مخصوصاًً از فقه اللغه استعانت و در تدوين كتاب از پانزده علم استفاده شده است.

    گزارش محتوا

    نگارنده پس از اشاره به اعجاز لغوى قرآن، اين بحث را ابتكارى در اين علم دانسته و پس از ذكر منابعى كه در تدوين كتاب از آنها بهره گرفته و مقدمه‌اى پيرامون مفهوم جميل و اثبات فطرى بودن حب جمال براى انسان، نظريات جاحظ، ابى حيان و غزالى را مبنى بر اينكه گوش و چشم وسائل درك زيبايى و انتقال آن به قلب هستند، مفاد آيه(ان السمع و البصر و الفوآد كل اولئك كان عنهم مسئولا) را ارتباط بين اين اعضا می‌داند.

    در فصل اول پس از بيان مفهوم مفرد در ادبيات و جوانب زيبايى آن، به آراء بعض معاصرين اشاره ولى بحث در راستاى توضيح نقش مفرد در نصوص ادبى معاصر است. بعد از عرضه كردن خصوصيات دلالت مفردات قرآن و رابطه منظمشان و رفع توهم تناقض در بعض مفردات، به اهميت دو عنوان «مفرد و نظم» تاكيد و ادله‌اى را كه عليه جرجانى كه قائل بر منطبق بودن نظريات جديدى بر قرآن است رد شده و مطرح می‌شود كه، هيچ ترادفى در لغات قرآن نيست و هر لفظى در قرآن معناى ادبى منحصر به فرد خود را دارد و بدين جهت اصطلاح ترادف را توضيح و پس از اشاره به اقوال بعضى علما مثل ابن سكيت كه قائل به ترادف است و بعضى ديگر مثل ابى هلال عسكرى و ابى منصور ثعالبى كه ترادف را قبول ندارند، شواهدى از بعض نصوص قرآنى دال بر تفاوت معنايى لغات به ظاهر مترادف آمده نتيجه‌گيرى می‌شود كه: ترادف در لغات ممكن الوجود است لكن وجودش در قرآن منتفى است.

    در آخر فصل بحثى مستفاد از آيات و روايات، پيرامون تاثير موسيقى آيات و نظم قرار گرفتن كلمات قرآن آمده و اين اولين چيزى بود كه اعراب هنگام نزول قرآن، آنرا حس كرده و در هيچ نثر مرسل و مسجّعى تا آن زمان نظيرش را نديده بودند تا جائيكه خيال كردند قرآن شعر است. پس از بيان مظاهرى از موسيقى قرآن و تشبيه قرآن به شعر، معارضه شعراء با قرآن و خصوصيات فنى قرآن، نتيجه آن است كه موسيقى قرآن براى همه مشخص است، اين نواى زيبا، غرض دينى جهت تاثير در اعماق قلب، ابراز معانى شدت، رحمت، تهديد، لطف و... دارد.

    فصل دوم شامل صورت ظاهرى مفردات قرآنى است كه پس از تاكيد بر اهميت آن، متعرض سهم مفردات قرآنى در تجسم معانى از راه استعاره و تشبيه و معناى لغوى و اصطلاحى تجسم شده، به بررسى اقوال قدما و معاصرين پرداخته سپس نمونه‌اى از مفردات طبيعى موجود در قرآن را كه دخيل در زيبايى و به تصوير كشيدن مفاهيم قرآن می‌باشد، ذكر و پس از تبيين مفهوم طبيعت در قرآن و انسجام آن با انسان و اينكه طبيعت مخلوقى مسخر انسان است، طبيعت را به جمادات و متحرك تقسيم كرده و به سهم مفردات قرآنى در تشخيص معانى و مجردات اشاره و معناى لغوى و اصطلاحى تشخيص را بيان و اطلاق صفات آدمى را بر جملات و معنويات و سرايت دادن حركت در آنها، موجب تاثير بيشتر در القاى معانى دانسته شده كه در مفردات قرآنى به وضوح ديده می‌شوند.

    فصل سوم درباره زيبايى موسيقى مفردات قرآنى است، مؤلف مسأله تلازم مخارج را از زمانى كه مبتكر اين بحث است نقل كرده، نظر ابن سنان و ابن اثير و بعضى از محدثين را ذكر و وجوه زيبايى مفردات طولانى و حركات مدى را مطرح كرده و ميفرمايد: مد جزئى از صدا و همان حركت بيشتر است، ايشان زيبايى مفردات طويل را متكى بر ساختار كلمه، نحوه قرار گرفتن حركات و جايگاه مناسب مدها می‌داند و معتقد است كه پيشينيان در زيبايى موسيقى مفردات كلامى ندارند چرا كه هدف آنها محدود به شفافسازى معنا و رساندن آن به خوانندگان بوده است و آنچه پيرامون زيبايى ساختار داخلى مفردات از قدما به ما رسيده، منافاتى با كلام معاصرين ندارد بلكه تكميل نظر قدماست.

    در فصل چهارم پس از بيان زيبايى مفردات قرآنى، اشاره به تلاش محققین در تبيين دلالت صيغه‌هاى مفرد قرآن ميفرمايد: در بيانات قرآنى صيغه‌هاى مفردى آمده كه معانى هر يك از آنها در صيغه ديگر نمی‌باشد، در همينجا اقوالى از قدما دلالت بر فصاحت و كثرت اهتمام ايشان به لغات دارد، چرا كه قدما علاقه بين ساختار داخلى لغات و معنا را درك كرده‌اند گرچه مصطلحات امروزى در كلام آنها نمی‌باشد.

    پس از بررسى علت كوتاه بودن سوره‌هاى مكى و طولانى بودن سوره‌هاى مدنى سبک قرآن را نص ادبى خالى از هر كلام زائد دانسته و به وجوه ايجاز مفردات قرآن و سپس به تحمل معانى زياد در قالب الفاظ مفرد قرآن با الهام از كلام جاحظ اشاره شده و در ادامه بعضى شواهد و تحليلهايى در تاييد نظريات علماء مى‌آيد. نگارنده معتقدند: طبيعى است تمام مفردات قرآن مناسب مقام باشند چرا كه نظم كلمات آن به گونه‌اى نيست كه احساس شود جاى آنها مناسب مقام نمی‌باشد يا زيادى هستند، لغات قرآن حجم معينى دارد. هيچ جا ايجازى ديده نمی‌شود كه بتوان اطناب جاى آن بيايد يا بالعكس، اين بخش متضمن بعضى افكار مثل: ملائمت الفاظ مفرد غريب و... كه در قرآن استعمال شده‌اند، می‌باشد مثلاًدر آيه 85 سوره يوسف لفظ«تالله» و«تفتأ» و«حرض» نسبت به ساير كلمات مترادفشان، غريب هستند، در عين حال ارتباط زيادى بين آنها ديده می‌شود.

    در آخر دلالتهاى خاص بعض مفردات قرآنى مثل لفظغليظ،الظمآن،الحطمه و... كه خداوند متعال غرض خاصى از القاء آن به مخاطب دارد بيان می‌شود.

    ايشان در آخرين بحث در تعريف فواصل قرآنى چنين مينويسد: فواصل كلمه آخر آياتند كه غالباً متضمن واو و نون يا ياء و نون هستند، در اصطلاحات قدما نيز به سازگارى فواصل با مقام آنها به الفاظى مثل ايغال، تصدير و توشيح مطرح شده است.

    وضعيت كتاب

    فهرست آيات همراه با تعداد و شماره آيه و صفحه‌اى كه در آن درج شده، مطابق ترتيب سوره‌هاى قرآن، اشخاصى كه در كتاب معرفى شده‌اند، مصادر و محتويات در آخر آمده، و در پاورقى به آدرس آيات، روايات، معانى لغوى و اصطلاحى، معرفى اعلام و مصادرى كه مطلبى از آنها نقل شده، درج گرديده است.