۱۱۸٬۶۸۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== گزارش محتوا == ' به '== گزارش محتوا == ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۶: | خط ۶: | ||
[[عیون سود، محمد باسل]] (حاشيه نويس) | [[عیون سود، محمد باسل]] (حاشيه نويس) | ||
[[تستری، سهل بن عبدالله]] ( | [[تستری، سهل بن عبدالله]] (نویسنده) | ||
| زبان =عربی | | زبان =عربی | ||
| کد کنگره =BP 93 /س9ت7 | | کد کنگره =BP 93 /س9ت7 | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
| سال نشر = 1423 ق یا 2002 م | | سال نشر = 1423 ق یا 2002 م | ||
| کد اتوماسیون = | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE02048AUTOMATIONCODE | ||
| چاپ =1 | | چاپ =1 | ||
| تعداد جلد =1 | |||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =02048 | |||
| کتابخوان همراه نور =02048 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
خط ۴۹: | خط ۵۰: | ||
وى، در بسيارى از موارد به تفسير اشارى و رمزى بسنده نكرده، به معانى ظاهرى آيات نيز مىپردازد و سپس اشارت و تأويل آنها را بيان مىدارد و هنگام تبيين معانى اشارى، بهاجمال سخن مىگويد و مطلب را رسا و روشن بيان نمىكند؛ نمونههاى زير شاهد اين مدعاست: | وى، در بسيارى از موارد به تفسير اشارى و رمزى بسنده نكرده، به معانى ظاهرى آيات نيز مىپردازد و سپس اشارت و تأويل آنها را بيان مىدارد و هنگام تبيين معانى اشارى، بهاجمال سخن مىگويد و مطلب را رسا و روشن بيان نمىكند؛ نمونههاى زير شاهد اين مدعاست: | ||
#در تفسير بسمله (صفحه 22)، مىگويد: «باء، بهاء خداست. سين، سناء (پرتو و روشنايى) اوست و ميم، مجد و عظمت اوست»، سپس مىگويد: «الله، اسم اعظم الهى است كه همه اسماء و صفات را در بر دارد. ميان الف و لام آن، حرفى نهفته است كه غيبى از غيب است و بهسوى غيب متوجه است و سرّى از سرّ است و رو بهسوى سرّ دارد و حقيقتى از حقيقت است و به حقيقت نظر دارد؛ كسى جز آنكه از آلودگىها | #در تفسير بسمله (صفحه 22)، مىگويد: «باء، بهاء خداست. سين، سناء (پرتو و روشنايى) اوست و ميم، مجد و عظمت اوست»، سپس مىگويد: «الله، اسم اعظم الهى است كه همه اسماء و صفات را در بر دارد. ميان الف و لام آن، حرفى نهفته است كه غيبى از غيب است و بهسوى غيب متوجه است و سرّى از سرّ است و رو بهسوى سرّ دارد و حقيقتى از حقيقت است و به حقيقت نظر دارد؛ كسى جز آنكه از آلودگىها پاک است و از حلال به اندازه نياز توشه برگرفته است، آن را درك نمىكند. رحمان، اسمى است كه خاصیت همان حرف پنهان ميان الف و لام را در خود نهان دارد. رحيم، كسى است كه در آغاز، با آفرينش و در ادامه، با دادن رزق و روزى بندگان، به آنها مهر مىورزد». | ||
#در تأويل نهى آدم از خوردن ميوه ممنوعه، مىگويد: «خداوند، در حقيقت، معناى خوردن را اراده نكرده است، بلكه مقصود، همت گماشتن است؛ يعنى همت خود را صرف چيزى جز من نكن، ولى آدم از همت گماشتن به غير او (خدا) در امان نماند و در نتيجه، ديد آنچه ديد... همچنين است حال كسى كه مدعى تصاحب چيزى باشد كه بر او روا نباشد و با توجه به ميل و هواى نفس خود، به آن دل بندد. آنگاه خداوند او را به خودش و آنچه نفسش به آن خو گرفته و فريفته شده، وامىگذارد، مگر آنكه خداوند به او عنايتى كند و او را نگاه دارد و در برابر دشمن و نفس او را يارى كند... | #در تأويل نهى آدم از خوردن ميوه ممنوعه، مىگويد: «خداوند، در حقيقت، معناى خوردن را اراده نكرده است، بلكه مقصود، همت گماشتن است؛ يعنى همت خود را صرف چيزى جز من نكن، ولى آدم از همت گماشتن به غير او (خدا) در امان نماند و در نتيجه، ديد آنچه ديد... همچنين است حال كسى كه مدعى تصاحب چيزى باشد كه بر او روا نباشد و با توجه به ميل و هواى نفس خود، به آن دل بندد. آنگاه خداوند او را به خودش و آنچه نفسش به آن خو گرفته و فريفته شده، وامىگذارد، مگر آنكه خداوند به او عنايتى كند و او را نگاه دارد و در برابر دشمن و نفس او را يارى كند... | ||
آدم، هنگامى كه در بهشت بود، از انديشيدن به خلود و جاودانگى و تكيه بر تدبير خود، مصون نماند؛ نديدى كه بر اثر همين اعتماد بر وسوسه نفس، چه بر سر او آمد؟ شهوت و هواى نفس، بر علم و عقل و روشنايى دل او چيره گشت...». | آدم، هنگامى كه در بهشت بود، از انديشيدن به خلود و جاودانگى و تكيه بر تدبير خود، مصون نماند؛ نديدى كه بر اثر همين اعتماد بر وسوسه نفس، چه بر سر او آمد؟ شهوت و هواى نفس، بر علم و عقل و روشنايى دل او چيره گشت...». | ||
مؤلف، در برخى موارد، نخست، به تفسير ظاهرى آيه و سپس به تفسير باطنى آن مىپردازد و سوانح و خاطرههاى صوفيانه خود را به مناسبت، در تأويل آيه به كار مىبرد؛ از جمله، در تفسير آيه 36 سوره نساء: '''«و الجار ذى القربى و الجار الجنب و الصاحب بالجنب و ابن السبيل»'''، پس از بيان معناى ظاهرى، مىگويد: «جار ذى القربى (همسايه نزدیک )، همان قلب است و جار جنب (همسايه دور)، همان طبيعت است و صاحب بالجنب (همسفر و رفيق راه)، عقلى است كه به شرع گرويده و رو آورده باشد و ابن سبيل (رهسپار و مسافر)، همان جوارح و اعضاى بدن انسان است كه در راه اطاعت كوشاست.» | مؤلف، در برخى موارد، نخست، به تفسير ظاهرى آيه و سپس به تفسير باطنى آن مىپردازد و سوانح و خاطرههاى صوفيانه خود را به مناسبت، در تأويل آيه به كار مىبرد؛ از جمله، در تفسير آيه 36 سوره نساء:'''«و الجار ذى القربى و الجار الجنب و الصاحب بالجنب و ابن السبيل»'''، پس از بيان معناى ظاهرى، مىگويد: «جار ذى القربى (همسايه نزدیک)، همان قلب است و جار جنب (همسايه دور)، همان طبيعت است و صاحب بالجنب (همسفر و رفيق راه)، عقلى است كه به شرع گرويده و رو آورده باشد و ابن سبيل (رهسپار و مسافر)، همان جوارح و اعضاى بدن انسان است كه در راه اطاعت كوشاست.»..<ref>تفسير تسترى، صفحه 53</ref> | ||
در تفسير آيه: '''«ظهر الفساد في البر و البحر بما كسبت ايدى الناس»''' (سوره روم، آيه 41) مىگويد: «خداوند، جوارح (اعضاى بدن) را به خشكى و قلب را به دريا مثل مىزند و سود و زيان اين دو (قلب و اعضاى بدن) بيشتر و فراگيرتر از خشكى و درياست. اين، تأويل و باطن آيه است؛ نمىبينى كه «قلب» را ازآنجهت، قلب ناميدند كه همواره در تقلب (تپش) و دگرگونى است و بسيار ژرف است.» | در تفسير آيه:'''«ظهر الفساد في البر و البحر بما كسبت ايدى الناس»''' (سوره روم، آيه 41) مىگويد: «خداوند، جوارح (اعضاى بدن) را به خشكى و قلب را به دريا مثل مىزند و سود و زيان اين دو (قلب و اعضاى بدن) بيشتر و فراگيرتر از خشكى و درياست. اين، تأويل و باطن آيه است؛ نمىبينى كه «قلب» را ازآنجهت، قلب ناميدند كه همواره در تقلب (تپش) و دگرگونى است و بسيار ژرف است.»..<ref>تفسير تسترى، صفحه 121</ref> | ||
در تفسير آيه: '''«إنّ اوّل بيت وضع للناس»''' | در تفسير آيه:'''«إنّ اوّل بيت وضع للناس»'''..<ref>سوره آل عمران، آيه 96</ref>، مىگويد: «در ظاهر، منظور، مكه مكرمه است و در باطن، مراد، رسول خداست كه هر كس خداوند بذر توحيد را در دلش كاشته است به او مىگرود.»..<ref>تفسير تسترى، صفحه 50</ref> | ||
تسترى مىكوشد تا در وادى اخلاق و تزكيه نفس گام نهد و راه | تسترى مىكوشد تا در وادى اخلاق و تزكيه نفس گام نهد و راه پاکى قلب و آراسته شدن به مكارم اخلاق را (آنگونه كه قرآن مىگويد) ارائه كند؛ هرچند از طريق رمز و اشاره؛ مثلاًدر تفسير آيه 148 سوره اعراف:'''«و اتخذ قوم موسى من بعده من حليهم عجلا جسدا له خوار»'''، مىگويد: «عجل (گوساله)، هر آنچه براى آدمى فراهم شود (از مال و منال و اهل و عيال) است و آدمى از آن رهايى ندارد، جز با فنا كردن تمامى لذايذ و بهرههاى جسمانى؛ همانگونه كه عبادتكنندگان گوساله، جز با كشتن خويش رهايى نيافتند.»..<ref>تفسير تسترى، صفحه 67</ref> | ||
در تفسير آيههاى 82 - 78 سوره شعراء: '''«الذى خلقنى فهو يهدين و الذى هو يطعمنى و يسقين... يومالدين»''' كه خداوند از زبان | در تفسير آيههاى 82 - 78 سوره شعراء:'''«الذى خلقنى فهو يهدين و الذى هو يطعمنى و يسقين... يومالدين»''' كه خداوند از زبان ابراهیم(ع) بيان مىكند، مىگويد:'''«الذى خلقنى فهو يهدين»'''؛ يعنى كسى كه مرا براى عبوديت آفريده است، هرآينه مرا از لذت ايمان، غذا مىدهد و از شراب توكل و غنا سيراب مىكند.'''«و اذا مرضت فهو يشفين»'''؛ يعنى اگر با تكيه بر غير او و بهسوى غير او حركت كنم، اوست كه مرا بازمىدارد و هرگاه بهسوى خواستههاى دنيوى رغبتى نشان دهم، مرا نگاه مىدارد.'''«و الذى يميتنى ثم يحيين»'''؛ يعنى دل مرده مرا با ياد خويش زنده مىدارد.'''«و الذى اطمع ان يغفر لى خطیئتى يومالدين»'''؛ ابراهیم خليل(ع)، سخن خود را از روى ادب، بين خوف و رجا بيان مىكند و آمرزش را بر خدا واجب نمىداند.»..<ref>تفسير تسترى، صفحه 115</ref> | ||
در مواردى ازايندست، از پند و اندرز و توجه دادن به تهذيب نفس و آراسته شدن به مكارم اخلاق فروگذار نكرده و در اين راه، از داستانهاى آموزنده زندگى صالحان و آثار نيك گذشتگان نيز شاهد مىآورد و گاه، به دفع اشكالاتى كه ممكن است بر ظواهر قرآن وارد كنند، مىپردازد. | در مواردى ازايندست، از پند و اندرز و توجه دادن به تهذيب نفس و آراسته شدن به مكارم اخلاق فروگذار نكرده و در اين راه، از داستانهاى آموزنده زندگى صالحان و آثار نيك گذشتگان نيز شاهد مىآورد و گاه، به دفع اشكالاتى كه ممكن است بر ظواهر قرآن وارد كنند، مىپردازد. | ||
خط ۷۹: | خط ۸۰: | ||
==پانويس == | ==پانويس == | ||
<references /> | <references/> | ||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == | ||
خط ۸۸: | خط ۸۹: | ||
# التفسير و المفسرون، دكتر ذهبى، ج 2، ص378؛ | # التفسير و المفسرون، دكتر ذهبى، ج 2، ص378؛ | ||
# منابع المفسرين، دكتر منيع عبدالحكيم محمود، صفحه 29. | # منابع المفسرين، دكتر منيع عبدالحكيم محمود، صفحه 29. | ||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||