بهجة الأسرار و معدن الأنوار: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' )' به ')') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
«پیرنامه» معادل فارسی کتاب «مقامات» یا «مناقب شیخ و عارف» است و اگر تذکرهها را به دو گروه عمومی و فردی تقسیم کنیم، کتابهای مقامات یا پیرنامهها، در گروه دوم قرار میگیرند. تفاوت تذکرههای عرفانی فردی با عمومی، در این است که به جای معرفی عرفای مختلف، تنها به بیان احوال و اقوال یک عارف میپردازد و بیشتر بر ریاضتها و کرامتهای وی، تأکید میشود. یکی از مشایخی که پیرنامههای زیادی درباره او نوشته شده، [[گیلانی، عبدالقادر|عبدالقادر گیلانی]] است<ref>حسینی، مریم؛ رجبینیا، مریم، ص8</ref> که شخصیت وی را با مطالعه پیرنامههایی که درباره او نوشته شده است، بهتر میتوان شناخت<ref>ر.ک: همان، ص23</ref>. | «پیرنامه» معادل فارسی کتاب «مقامات» یا «مناقب شیخ و عارف» است و اگر تذکرهها را به دو گروه عمومی و فردی تقسیم کنیم، کتابهای مقامات یا پیرنامهها، در گروه دوم قرار میگیرند. تفاوت تذکرههای عرفانی فردی با عمومی، در این است که به جای معرفی عرفای مختلف، تنها به بیان احوال و اقوال یک عارف میپردازد و بیشتر بر ریاضتها و کرامتهای وی، تأکید میشود. یکی از مشایخی که پیرنامههای زیادی درباره او نوشته شده، [[گیلانی، عبدالقادر|عبدالقادر گیلانی]] است<ref>حسینی، مریم؛ رجبینیا، مریم، ص8</ref> که شخصیت وی را با مطالعه پیرنامههایی که درباره او نوشته شده است، بهتر میتوان شناخت<ref>ر.ک: همان، ص23</ref>. | ||
در میان عرفا، بیشترین تعداد مناقبنامه درباره این عارف نوشته شده است و '''بهجة الأسرار'''، از مفصلترین اثر در این زمینه میباشد. این کتاب، دربرگیرنده روایات و سخنانی درباره زندگی و کرامتهای خارق عادت شیخ [[گیلانی، عبدالقادر|عبدالقادر گیلانی]] است. شطنوفی در این کتاب، به بزرگداشت عبدالقادر از سوی اولیا، سخنان او، ذکر نسب او، اخلاق و علوم او و... پرداخته است. سپس مجموعهای از روایات نقل شده از وی را ذکر کرده و بخش آخر کتاب را به گفتار تعدادی از مشایخ اختصاص داده که از عبدالقادر یاد کردهاند. از متن این کتاب در بخش معرفی شیخ عبدالقادر استفاده شده است. این کتاب تاکنون به فارسی ترجمه نشده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | در میان عرفا، بیشترین تعداد مناقبنامه درباره این عارف نوشته شده است و'''بهجة الأسرار'''، از مفصلترین اثر در این زمینه میباشد. این کتاب، دربرگیرنده روایات و سخنانی درباره زندگی و کرامتهای خارق عادت شیخ [[گیلانی، عبدالقادر|عبدالقادر گیلانی]] است. شطنوفی در این کتاب، به بزرگداشت عبدالقادر از سوی اولیا، سخنان او، ذکر نسب او، اخلاق و علوم او و... پرداخته است. سپس مجموعهای از روایات نقل شده از وی را ذکر کرده و بخش آخر کتاب را به گفتار تعدادی از مشایخ اختصاص داده که از عبدالقادر یاد کردهاند. از متن این کتاب در بخش معرفی شیخ عبدالقادر استفاده شده است. این کتاب تاکنون به فارسی ترجمه نشده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
==پانویس == | ==پانویس == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۵۸
بهجة الأسرار و معدن الأنوار | |
---|---|
پدیدآوران | ابیالحسن، علی بن یوسف (نویسنده) |
ناشر | الجزیرة |
مکان نشر | [بي جا] - [بي جا] |
سال نشر | [--13] |
چاپ | چاپ یکم |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /ع2ش6 / 292/35 BP |
بهجة الأسرار ومعدن الأنوار یکی از مهمترین تألیفات نورالدین ابوالحسن علی بن یوسف بن جریر لخمی شطنوفی(644-713ق)، پیرنامهای است درباره محییالدین ابومحمد عبدالقادر گیلانی(471 - 561ق).
«پیرنامه» معادل فارسی کتاب «مقامات» یا «مناقب شیخ و عارف» است و اگر تذکرهها را به دو گروه عمومی و فردی تقسیم کنیم، کتابهای مقامات یا پیرنامهها، در گروه دوم قرار میگیرند. تفاوت تذکرههای عرفانی فردی با عمومی، در این است که به جای معرفی عرفای مختلف، تنها به بیان احوال و اقوال یک عارف میپردازد و بیشتر بر ریاضتها و کرامتهای وی، تأکید میشود. یکی از مشایخی که پیرنامههای زیادی درباره او نوشته شده، عبدالقادر گیلانی است[۱] که شخصیت وی را با مطالعه پیرنامههایی که درباره او نوشته شده است، بهتر میتوان شناخت[۲].
در میان عرفا، بیشترین تعداد مناقبنامه درباره این عارف نوشته شده است وبهجة الأسرار، از مفصلترین اثر در این زمینه میباشد. این کتاب، دربرگیرنده روایات و سخنانی درباره زندگی و کرامتهای خارق عادت شیخ عبدالقادر گیلانی است. شطنوفی در این کتاب، به بزرگداشت عبدالقادر از سوی اولیا، سخنان او، ذکر نسب او، اخلاق و علوم او و... پرداخته است. سپس مجموعهای از روایات نقل شده از وی را ذکر کرده و بخش آخر کتاب را به گفتار تعدادی از مشایخ اختصاص داده که از عبدالقادر یاد کردهاند. از متن این کتاب در بخش معرفی شیخ عبدالقادر استفاده شده است. این کتاب تاکنون به فارسی ترجمه نشده است[۳].
پانویس
منابع مقاله