بحر الكلام: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'بـ' به 'ب')
    جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    (یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
    خط ۲۶: خط ۲۶:
    | شابک =
    | شابک =
    | تعداد جلد =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =31565
    | کتابخوان همراه نور =31565
    | کتابخوان همراه نور =31565
    | کد پدیدآور =7546
    | کد پدیدآور =7546
    خط ۴۹: خط ۴۹:
    وی در فصل اول کتاب چنین می‌نویسد: «بدان که مناظره و جدل در دین جائز است؛ برخلاف آنچه که بدعت‌گذاران می‌گویند که جایز نیست؛ البته مراء و جدال و طلب بزرگی و مدح در دنیا مکروه است.<ref>ر.ک: همان، ص15</ref>.  
    وی در فصل اول کتاب چنین می‌نویسد: «بدان که مناظره و جدل در دین جائز است؛ برخلاف آنچه که بدعت‌گذاران می‌گویند که جایز نیست؛ البته مراء و جدال و طلب بزرگی و مدح در دنیا مکروه است.<ref>ر.ک: همان، ص15</ref>.  


    موضوع تفکر و مباحثه دینی از موضوعات بسیار مهم است؛ لذا [[نسفی، میمون بن محمد|نسفی]] در ابتدای اولین فصل از کتاب به آن اشاره کرده است. در طول تاریخ تمدن و فرهنگ اسلامی دو روش و مکتب در بررسی مسائل مذهبی به وجود آمده است: یکی روش اهل حدیث و اشاعره و دیگر، روش فلاسفه و متکلمان. پیروان مکتب اول می‌گویند: بحث در مسائل اعتقادی و جدال و مناظره در احکام شـرعی بدعت و حرام است و کلیه مسائل دینی و احکام شرعی را باید دربست پذیرفت. اما گروه دوم معتقدند که تمام مسائل دینی اعم از اعتقادات و احکام دینی مبتنی بر تفکر و اندیشه است. بسیاری از متفکران اسلامی همین روش را رفته‌اند و می‌گویند: دین و علم و فلسفه نه‌تنها باهم تضادی ندارند، بلکه به یکدیگر وابستگی کامل دارند<ref>ر.ک: پرورش، حسن، ص25</ref>.  
    موضوع تفکر و مباحثه دینی از موضوعات بسیار مهم است؛ لذا [[نسفی، میمون بن محمد|نسفی]] در ابتدای اولین فصل از کتاب به آن اشاره کرده است. در طول تاریخ تمدن و فرهنگ اسلامی دو روش و مکتب در بررسی مسائل مذهبی به وجود آمده است: یکی روش اهل حدیث و اشاعره و دیگر، روش فلاسفه و متکلمان. پیروان مکتب اول می‌گویند: بحث در مسائل اعتقادی و جدال و مناظره در احکام شرعی بدعت و حرام است و کلیه مسائل دینی و احکام شرعی را باید دربست پذیرفت. اما گروه دوم معتقدند که تمام مسائل دینی اعم از اعتقادات و احکام دینی مبتنی بر تفکر و اندیشه است. بسیاری از متفکران اسلامی همین روش را رفته‌اند و می‌گویند: دین و علم و فلسفه نه‌تنها باهم تضادی ندارند، بلکه به یکدیگر وابستگی کامل دارند<ref>ر.ک: پرورش، حسن، ص25</ref>.  


    نویسنده همانند دیگر نویسندگان متعصب اهل سنت از شیعه و پیروان اهل‌بیت(ع)، به «روافض» تعبیر کرده است. محقق کتاب نیز در پاورقی، شیعه را به معنای منکرین خلافت ابوبکر و عمر و تأسیس شیعه را در زمان خروج زید بن علی بر هشام بن عبدالملک دانسته است. قابل توجه آنکه محقق علاوه بر اینکه بین شیعه امامیه و زیدیه تفاوتی قائل نشده است، اتهامات بی‌اساس دیگر نویسندگان اهل سنت را تکرار کرده است. اتهامات او را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد: برخی چون اتهام تحریف قرآن کریم به زیاده و نقصان<ref>ر.ک: متن کتاب، ص16، پاورقی 1</ref>‏، که روشن‌ترین دلیل، علاوه بر تصریح علمای شیعه به عدم تحریف قرآن، عدم اختلاف مصحف موجود بین شیعه و اهل سنت است.
    نویسنده همانند دیگر نویسندگان متعصب اهل سنت از شیعه و پیروان اهل‌بیت(ع)، به «روافض» تعبیر کرده است. محقق کتاب نیز در پاورقی، شیعه را به معنای منکرین خلافت ابوبکر و عمر و تأسیس شیعه را در زمان خروج زید بن علی بر هشام بن عبدالملک دانسته است. قابل توجه آنکه محقق علاوه بر اینکه بین شیعه امامیه و زیدیه تفاوتی قائل نشده است، اتهامات بی‌اساس دیگر نویسندگان اهل سنت را تکرار کرده است. اتهامات او را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد: برخی چون اتهام تحریف قرآن کریم به زیاده و نقصان<ref>ر.ک: متن کتاب، ص16، پاورقی 1</ref>‏، که روشن‌ترین دلیل، علاوه بر تصریح علمای شیعه به عدم تحریف قرآن، عدم اختلاف مصحف موجود بین شیعه و اهل سنت است.
    خط ۵۹: خط ۵۹:
    نویسنده در بخش‌های دیگری از کتاب نیز اتهاماتی را متوجه شیعه کرده است؛ از جمله اینکه گروهی از شیعه معتقدند که خمر حرام نیست، بلکه مکروه است.<ref>ر.ک: همان، ص189</ref>‏؛ البته مشخص نیست که این مطلب را از چه منبعی نقل کرده و منظور کدام‌یک از فرق انحرافی و ساختگی شیعه است.  
    نویسنده در بخش‌های دیگری از کتاب نیز اتهاماتی را متوجه شیعه کرده است؛ از جمله اینکه گروهی از شیعه معتقدند که خمر حرام نیست، بلکه مکروه است.<ref>ر.ک: همان، ص189</ref>‏؛ البته مشخص نیست که این مطلب را از چه منبعی نقل کرده و منظور کدام‌یک از فرق انحرافی و ساختگی شیعه است.  


    به اعتقاد نویسنده، علم افضل از عقل است. عقل انبیا نزد اهل سنت مانند عقل اولیا نیست و مانند عقل نبی ما محمد(ص) هم نیست؛ به‌خلاف آنچه معتزله می‌گویند که مردم همه در عقل یکسان هستند و بر هر عاقل بالغی واجب است استدلال کند به اینکه عالم صانعی دارد؛ همچنان‌که ابراهیم(ع) و اصحاب کهف استدلال کردند: '''فَقالُوا رَبُّنا رَبُّ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَا مِنْ دُونِهِ إِلهاً لَقَدْ قُلْنا إِذاً شَطَطاً''' (الكهف: 14)<ref>ر.ک: همان، ص16</ref>.
    به اعتقاد نویسنده، علم افضل از عقل است. عقل انبیا نزد اهل سنت مانند عقل اولیا نیست و مانند عقل نبی ما محمد(ص) هم نیست؛ به‌خلاف آنچه معتزله می‌گویند که مردم همه در عقل یکسان هستند و بر هر عاقل بالغی واجب است استدلال کند به اینکه عالم صانعی دارد؛ همچنان‌که ابراهیم(ع) و اصحاب کهف استدلال کردند:'''فَقالُوا رَبُّنا رَبُّ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَا مِنْ دُونِهِ إِلهاً لَقَدْ قُلْنا إِذاً شَطَطاً''' (الكهف: 14)<ref>ر.ک: همان، ص16</ref>.


    در بخش دیگری از کتاب در اشاره به عقاید جبریه چنین می‌خوانیم: «جبریه معتقدند که خداوند مؤمنین را مؤمن و کافرین را کافر خلق کرده است. ابلیس همواره کافر بوده و ابوبکر و عمر قبل از اسلام مؤمن بوده‌اند. انبیا نیز پیش از وحی نبی بوده‌اند». سپس در نقد این مطالب می‌نویسد: اهل سنت و جماعت معتقدند: انبیا پس از وحی نبی شدند. ابلیس نیز با ترک سجده گناهکار شد و کافر شد؛ چون خداوند را در آنچه به او امر نمود حکیم ندانست. در حقیقت جبریه معتقدند که کفار بر کفر و معصیت مجبورند، درحالی‌که معذور هستند. مؤمنین نیز مجبور بر طاعت و ایمان هستند.
    در بخش دیگری از کتاب در اشاره به عقاید جبریه چنین می‌خوانیم: «جبریه معتقدند که خداوند مؤمنین را مؤمن و کافرین را کافر خلق کرده است. ابلیس همواره کافر بوده و ابوبکر و عمر قبل از اسلام مؤمن بوده‌اند. انبیا نیز پیش از وحی نبی بوده‌اند». سپس در نقد این مطالب می‌نویسد: اهل سنت و جماعت معتقدند: انبیا پس از وحی نبی شدند. ابلیس نیز با ترک سجده گناهکار شد و کافر شد؛ چون خداوند را در آنچه به او امر نمود حکیم ندانست. در حقیقت جبریه معتقدند که کفار بر کفر و معصیت مجبورند، درحالی‌که معذور هستند. مؤمنین نیز مجبور بر طاعت و ایمان هستند.

    نسخهٔ ‏۱۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۵۷

    ‏بحر الكلام
    بحر الكلام
    پدیدآوراننسفی، میمون بن محمد (نویسنده) احمد، يوسف (محقق)
    عنوان‌های دیگريبحث في بعض الفرق الإسلامية و الرد عليها من الکتاب و السنة
    ناشردار الکتب العلمية
    مکان نشرلبنان - بيروت
    سال نشرمجلد1: 2005م , 1426ق,
    موضوعاسلام - فرقه‌ها

    امامت - دفاعيه‌ها و رديه‌ها

    شيعه - دفاعيه‌ها و رديه‌ها

    کلام اهل سنت
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‏BP‎‏ ‎‏239‎‏ ‎‏/‎‏ن‎‏5‎‏ب‎‏3
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    بحر الكلام، اثر ابومعین میمون بن محمد بن محمد بن مکحول نسفی حنفی (متوفی 508ق)، فقیه و متکلم حنفی است. نویسنده در این اثر به تبیین دیدگاه‌های کلامی اهل سنت پرداخته و اتهاماتی را به شیعه امامیه وارد نموده است. سید یوسف احمد، بر این کتاب مقدمه نوشته و تحقیق آن را به انجام رسانده است.

    ساختار

    کتاب، مشتمل بر مقدمه محقق اثر در معرفی علم کلام و معرفی مختصر از نویسنده و آثار او، مقدمه مصنف و متن اثر در 52 فصل است.

    شیوه نویسنده در هر فصل چنین است که به تناسب بحث دیدگاه‌های کلامی معتزله، اشاعره و شیعه را که برگرفته از منابع اهل سنت است، مطرح کرده و مورد نقد و بررسی قرار می‌دهد.

    گزارش محتوا

    محقق کتاب در مقدمه به بررسی علم کلام از زوایای مختلف پرداخته است. واصل بن عطاء، رئیس معتزله اولین کسی است که کتابی در علم کلام و جدال و مناقشه با اهل سنت و جماعت نوشت[۱]. علم کلام از دیدگاه ابن خلدون، علمی مشتمل بر دفاع از عقاید ایمانی به‌وسیله ادله عقلی و رد بر بدعت‌گذاران در اعتقادات بنا بر مذاهب سلف و اهل سنت است.[۲].

    مهم‌ترین موضوعات علم کلام و مناقشاتی که متکلمان پیرامون آن بحث می‌کنند عبارت است از: رد بر دهریه که قائل به قدم عالم هستند؛ رد اهل کتاب اعم از یهود (در تشبیه خداوند به صفات مخلوقات) و نصاری (در قول به تثلیث) و تنزیه خداوند متعال؛ اثبات صفات الهی و رد معطله که صفات الهی را نفی می‌کنند؛ بحث در رؤیت خداوند در بهشت و اثبات یا نفی آن و اینکه کلام الهی مخلوق یا غیر مخلوق است؛ بحث در افعال بندگان که مخلوق خداوند است یا بندگان؛ حکم کسی که در حال ارتکاب کبائر می‌میرد (آیا مخلد در آتش است یا مورد رحمت خدا قرار می‌گیرد)؛ ادله بر نبوت عامه و نبوت خاصه؛ قول در امامت و اینکه انتخاب امام به نص است یا با نظر اهل حل و عقد[۳].

    نسفی در ابتدای اثر، اعتقادات خود را در رابطه با توحید و صفات پروردگار ذکر کرده است. سپس الفاظ سوره حمد را به‌اختصار تفسیر کرده و ایمان را اقرار به لسان و تصدیق قلبی به وحدانیت خداوند دانسته است.[۴].

    وی در فصل اول کتاب چنین می‌نویسد: «بدان که مناظره و جدل در دین جائز است؛ برخلاف آنچه که بدعت‌گذاران می‌گویند که جایز نیست؛ البته مراء و جدال و طلب بزرگی و مدح در دنیا مکروه است.[۵].

    موضوع تفکر و مباحثه دینی از موضوعات بسیار مهم است؛ لذا نسفی در ابتدای اولین فصل از کتاب به آن اشاره کرده است. در طول تاریخ تمدن و فرهنگ اسلامی دو روش و مکتب در بررسی مسائل مذهبی به وجود آمده است: یکی روش اهل حدیث و اشاعره و دیگر، روش فلاسفه و متکلمان. پیروان مکتب اول می‌گویند: بحث در مسائل اعتقادی و جدال و مناظره در احکام شرعی بدعت و حرام است و کلیه مسائل دینی و احکام شرعی را باید دربست پذیرفت. اما گروه دوم معتقدند که تمام مسائل دینی اعم از اعتقادات و احکام دینی مبتنی بر تفکر و اندیشه است. بسیاری از متفکران اسلامی همین روش را رفته‌اند و می‌گویند: دین و علم و فلسفه نه‌تنها باهم تضادی ندارند، بلکه به یکدیگر وابستگی کامل دارند[۶].

    نویسنده همانند دیگر نویسندگان متعصب اهل سنت از شیعه و پیروان اهل‌بیت(ع)، به «روافض» تعبیر کرده است. محقق کتاب نیز در پاورقی، شیعه را به معنای منکرین خلافت ابوبکر و عمر و تأسیس شیعه را در زمان خروج زید بن علی بر هشام بن عبدالملک دانسته است. قابل توجه آنکه محقق علاوه بر اینکه بین شیعه امامیه و زیدیه تفاوتی قائل نشده است، اتهامات بی‌اساس دیگر نویسندگان اهل سنت را تکرار کرده است. اتهامات او را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد: برخی چون اتهام تحریف قرآن کریم به زیاده و نقصان[۷]‏، که روشن‌ترین دلیل، علاوه بر تصریح علمای شیعه به عدم تحریف قرآن، عدم اختلاف مصحف موجود بین شیعه و اهل سنت است.

    بخش دوم اتهامات عبارت است از کافر دانستن صحابه و رد اجتهاد[۸].

    اینکه شیعه صحابه را کافر بداند مطلب کذبی است؛ البته برخلاف اهل سنت همه صحابه را عادل نمی‌داند و اجتهاد در مقابل نص را نمی‌پذیرد. دیگر اتهامات نیز مکرر توسط علمای شیعه پاسخ داده شده است.

    نویسنده در بخش‌های دیگری از کتاب نیز اتهاماتی را متوجه شیعه کرده است؛ از جمله اینکه گروهی از شیعه معتقدند که خمر حرام نیست، بلکه مکروه است.[۹]‏؛ البته مشخص نیست که این مطلب را از چه منبعی نقل کرده و منظور کدام‌یک از فرق انحرافی و ساختگی شیعه است.

    به اعتقاد نویسنده، علم افضل از عقل است. عقل انبیا نزد اهل سنت مانند عقل اولیا نیست و مانند عقل نبی ما محمد(ص) هم نیست؛ به‌خلاف آنچه معتزله می‌گویند که مردم همه در عقل یکسان هستند و بر هر عاقل بالغی واجب است استدلال کند به اینکه عالم صانعی دارد؛ همچنان‌که ابراهیم(ع) و اصحاب کهف استدلال کردند:فَقالُوا رَبُّنا رَبُّ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَا مِنْ دُونِهِ إِلهاً لَقَدْ قُلْنا إِذاً شَطَطاً (الكهف: 14)[۱۰].

    در بخش دیگری از کتاب در اشاره به عقاید جبریه چنین می‌خوانیم: «جبریه معتقدند که خداوند مؤمنین را مؤمن و کافرین را کافر خلق کرده است. ابلیس همواره کافر بوده و ابوبکر و عمر قبل از اسلام مؤمن بوده‌اند. انبیا نیز پیش از وحی نبی بوده‌اند». سپس در نقد این مطالب می‌نویسد: اهل سنت و جماعت معتقدند: انبیا پس از وحی نبی شدند. ابلیس نیز با ترک سجده گناهکار شد و کافر شد؛ چون خداوند را در آنچه به او امر نمود حکیم ندانست. در حقیقت جبریه معتقدند که کفار بر کفر و معصیت مجبورند، درحالی‌که معذور هستند. مؤمنین نیز مجبور بر طاعت و ایمان هستند.

    نویسنده سپس می‌نویسد: ولی ما می‌گوییم: بندگان مخیر و مستطیع بر طاعت و معصیت هستند و مجبور نیستند.

    در فصل دیگری از کتاب به این اشاره شده که اهل سنت و جماعت معتقدند که امامت برخلاف آنچه شیعه می‌گوید منصوص برای علی و اولادش نیست. سپس در ادامه وصیت پیامبر(ص) درباره علی(ع) را منحصر به قضای دیونش می‌داند، نه در همه امور[۱۱].

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب در انتهای کتاب ذکر شده است. محقق اثر در پاورقی‌ها به منابع مختلف روایات اشاره کرده و در بسیاری از مباحث، توضیحات مفصلی نوشته و الفاظ و عبارات را شرح و بسط داده است.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه، ص3
    2. ر.ک: همان، ص5
    3. ر.ک: همان، ص6-5
    4. ر.ک: متن کتاب، ص14-13
    5. ر.ک: همان، ص15
    6. ر.ک: پرورش، حسن، ص25
    7. ر.ک: متن کتاب، ص16، پاورقی 1
    8. ر.ک: همان
    9. ر.ک: همان، ص189
    10. ر.ک: همان، ص16
    11. ر.ک: همان، ص‌170-169

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. پرورش، حسن، «علم از دیدگاه شهید مطهری»، پایگاه مجلات تخصصی نور، فروغ اندیشه، بهار 1383، شماره7، صفحه 5 تا 30.

    وابسته‌ها