نصر، سید حسین: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'اه ها' به 'اه‌ها')
    خط ۱۱۹: خط ۱۱۹:


    [[شیعه در اسلام]]  
    [[شیعه در اسلام]]  
    [[علم و تمدن در اسلام]]


    [[تاریخ فلسفه اسلامی (نصر)]]  
    [[تاریخ فلسفه اسلامی (نصر)]]  

    نسخهٔ ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۲۳:۰۴

    سيد حسين نصر (متولد 1312ش)، استاد فلسفه و تاریخ علوم دانشکده ادبیات و علوم انسانی، رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی، رئیس کتابخانه ادبیات و علوم انسانی، سرپرست برنامه دکتری دانشجویان دانشکده ادبیات و علوم انسانی، رئیس شورای عالی کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد، اولین رئیس هیات مدیره مؤسسه فرهنگی منطقه‌ای، عضو شورای عالی فرهنگ از بدو تأسیس، عضو انجمن فلسفه و علوم انسانی ایران، استاد مطالعات اسلامی در دانشگاه جورج واشینگتن

    ولادت

    در هجده فروردين 1312 در خانواده‌اى صاحب‌منصب در تهران زاده شد. پدرش، دكتر سيد ولى‌الله نصر، پزشکى مشهور، پژوهشگر ادبى، نماينده‌ى پارلمان، وزير فرهنگ و رئيس دانشكده‌ى ادبيات دانشگاه تهران بود. مادرش ضیاء اشرف نصر (کیا)، نواده‌ى شيخ فضل‌الله نورى، روحانى مشهور ضد مشروطه است.

    خانواده وی که خاندانی اهل علم بودند، کتابخانه بزرگی شامل چندین هزار مجلد از آثار مهم به زبان‌های فارسی، عربی، فرانسوی و انگلیسی را در اختیار داشتند.

    تحصیلات

    او تحصیلات ابتدایی را نزد خانواده و در مدارس جمشید جم، فیروزکوهی، فیروز بهرام و دبیرستان شرف گذراند. وی از سه سالگی شروع به یادگیری، خواندن و نوشتن و نیز حفظ اشعار شاعرانی مانند فردوسی، نظامی، سعدی، حافظ و مولوی کرد. وی در کودکی در جلساتی که با حضور مهمان‌های برجسته سیاسی و علمی در منزل پدرش تشکیل می‌شد شرکت می‌کرد و به سخنان و مباحث آنها گوش می‌داد و گاه پس از این جلسات، درباره برخی از موضوعات کلامی و فلسفی مطرح‌شده ساعت‌ها با پدرش بحث می‌کرد.

    نصر پس از پايان نيمه‌ى اول تحصيلات متوسطه‌ى خود در ايران، به آمريكا رفت و در آنجا در سال 1333ش (1954م)، از مؤسسه‌ى تكنولوژى ماساچوست در رشته‌ى فیزیک ليسانس گرفت، سپس به دانشگاه‌هاروارد رفت و در آنجا در سال 1335ش (1956م)، در رشته‌ى زمين‌شناسى و ژئوفیزیک درجه‌ى فوق ليسانس و در سال 1337ش (1958م)، در رشته‌ى فلسفه و تاريخ علوم درجه‌ى دكترا گرفت. پس از آن به ايران بازگشت و به‌عنوان دانشيار تاريخ علوم و فلسفه به كار پرداخت.

    وی پس از بازگشت به ایران در سال ۱۹۵۸، دوباره به مدت ۲۰ سال، در جلسات اساتید فلسفه و عرفان اسلامی شرکت کرد که سه روز در هفته در مدرسه سپهسالار تهران و نیز منازل شخصی در تهران، قم و قزوین انجام می‌گرفت. از جمله این اساتید عبارت بودند از: سید محمد کاظم عصار، سید محمدحسین طباطبائی و سید ابوالحسن رفیعی قزوینی. وی نزد عصار، شرح منظومه سبزواری و متن عرفانی اشعة اللمعات جامی را خواند و نزد طباطبائی، اسفار ملاصدرا، دیوان حافظ و مباحثی در فلسفه تطبیقی، بحثهایی درباره کتاب سرّ اکبر ترجمه فارسی اوپانیشادها و تصحیح نائینی و تارا چند (Tara Chand)، و تفاسیر اناجیل از منظر اسلام را آموخت. همچنین وی در مباحثات علمی طباطبائی و هانری کربن، یکی از مترجمین مطالب آنها بوده است. نصر ۵ سال را در درسهای اسفار قزوینی شرکت کرد و از وی به عنوان بهترین و برجسته‌ترین استاد اسفار یاد می‌کند. همچنین او برخی متون عرفانی مانند الانسان الکامل اثر عبدالکریم جیلی و حکایت الهی خاص و عام اثر خود الهی قمشه‌ای را نزد الهی قمشه‌ای خواند و اشارات ابن سینا و و شرح اشارات خواجه نصیر را نزد جواد مصلح آموخت.[۱]

    نصر به‌زودى به موفقيت‌هاى پى‌درپى دانشگاهى دست يافت: استاد دانشگاه، معاون و رئيس دانشكده‌ى ادبيات و علوم انسانى دانشگاه تهران (1347 - 1351) و رئيس دانشگاه صنعتى شريف (1351 - 1354) شد.

    نصر علاوه بر استاد مهمان در دانشگاه‌هاى هاروارد، تمپل، يوتا و پرينستون و در سال تحصيلى 1344 43ش / 64 - 1965م، نخستين استاد تتبعات اسلامى آقاخان در دانشگاه آمريكايى بيروت بود. درعين‌حال، علاوه بر همه‌ى مقامات دانشگاهى خود، سمت‌هاى زير را نيز دارا بود: عضو فرهنگستان علوم ايران، عضو شوراى ملى آموزش عالى ايران و نيز بنيان‌گذار و نخستين دبير كل انجمن فلسفه‌ى ايران (52 - 1357).

    بايد توجه داشت كه نصر به‌ويژه پس از انقلاب تأثير خاصى روى افكار فلسفى غرب داشته است. وى از سال‌ها پيش منتقد جدى «تاريخ فلسفه‌ى اسلامى نويسان» غربى بود كه تصور می‌كردند فلسفه در دنياى اسلام با ابن رشد پايان يافته است. وى به‌خصوص براى معرفى ملا صدرا به غربى‌ها تلاش زيادى كرد. وى بعد از انقلاب هم تلاش خود را مصروف همان انديشه‌هاى پيشين خود كرد و به‌ويژه در كتاب جوان مسلمان و دنياى متجدد، تلاش كرد تا آن افكار را در سطحى جوان‌پسند براى دنياى اسلام تبيين كند.

    نصر در حال حاضر استاد مطالعات اسلامى در دانشگاه جورج واشنگتن است. نصر، در مقام يك استاد دانشگاه و عضو فعال جامعه‌ى فلسفى، سياسى و مذهبى ايران از دهه‌ى 1330 / 1950 به بعد، اثرى ماندگار بر مباحثات فلسفى در ايران جديد باقى گذاشت. اما دامنه‌ى نفوذ فلسفى نصر به ايران محدود نمى‌شود. او به‌عنوان نویسنده‌ى حدود 50 كتاب و 400 مقاله به زبان‌هاى فارسى، انگليسى، فرانسه و عربى، خود را به‌صورت برجسته‌ترين نماينده‌ى مكتب سنتى انديشه‌ى اسلامى در محافل دانشگاهى جهان شناسانده است.

    آثار نصر از گستردگى و تنوع بسيارى برخوردار است. در زمينه‌ى انگيزه‌ها و اهداف وى از تأليف آثار بسيار در زمينه‌هاى متعدد، قابل ذكر است كه: خاستگاه عاطفى - فكرى كودكى نصر، گرايش‌هاى عارفانه‌ى پدر و نياكان اوست. تحولى عظيم در سن جوانى در زندگى او پديد آمد و موجب شد كه از علم جديد روى گرداند و در نتيجه‌ى آشنايى با مكتب سنت‌گرايى به معارف سنتى روى آورد. از آن پس تاكنون وى به‌صراحت و به‌كرات در غالب آثارش، وابستگى و دين خود را به اين دو جريان فكرى ابراز مى‌دارد.

    آثار

    1. جوان مسلمان و دنياى متجدد؛
    2. معرفت و امر قدسى؛
    3. اسلام و تنگناهاى انسان متجدد؛
    4. تاريخ فلسفه اسلامى (با همكارى هانرى كربن
    5. سه حكيم مسلمان (ابن سينا، ابن عربى و سهروردى)؛
    6. آموزه‌هاى صوفيان از ديروز تا امروز؛
    7. قلب اسلام (پس از حادثه سپتامبر نوشته شد)؛
    8. كتاب‌شناسى بيرونى؛
    9. آرمان‌ها و واقعيات اسلامى؛
    10. هنر اسلامى و معنويت؛
    11. جلال‌الدين رومى، شاعر و حكيم والامقام ايرانى؛
    12. مقدمه‌اى بر اصول جهان‌شناسى اسلامى؛
    13. نياز به علم مقدس، ترجمه حسن مياندارى؛
    14. محمد، مرد خدا؛
    15. مكه مكرمه و مدينه منوره؛
    16. دين و نظام طبيعت، ترجمه مصطفى شهرآيينى؛
    17. هنر مقدس در فرهنگ ايرانى؛
    18. سنت عقلانى اسلامى در ايران.

    پانویس

    منابع مقاله

    1. كانون ايرانى پژوهشگران فلسفه و حكمت، دوشنبه 6 تيرماه 1390.
    2. ر.ک. ویکی شیعه

    وابسته‌ها