۱۰۶٬۳۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | {{جعبه اطلاعات کتاب | ||
| تصویر =NUR00104J1.jpg | | تصویر =NUR00104J1.jpg | ||
| عنوان = | | عنوان =الجزية و أحكامها في الفقه الإسلامي | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[کلانتری، علیاکبر]] (نویسنده) | [[کلانتری، علیاکبر]] (نویسنده) | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
| چاپ =1 | | چاپ =1 | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =00104 | ||
| کتابخوان همراه نور =00104 | | کتابخوان همراه نور =00104 | ||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''الجزية و أحكامها في الفقه الإسلامي''' تأليف جناب آقاى [[کلانتری، علیاکبر|على اكبر كلانترى ارسنجانى]] است كه به زبان عربى تأليف گرديده است. اين كتاب حاوى مباحثى دقيق و قابل توجه در مورد جزيه است و با مقدمهاى از سوى [[سبحانی تبریزی، جعفر|آیتالله سبحانى]] همراه مىباشد. | '''الجزية و أحكامها في الفقه الإسلامي''' تأليف جناب آقاى [[کلانتری، علیاکبر|على اكبر كلانترى ارسنجانى]] است كه به زبان عربى تأليف گرديده است. اين كتاب حاوى مباحثى دقيق و قابل توجه در مورد جزيه است و با مقدمهاى از سوى [[سبحانی تبریزی، جعفر|آیتالله سبحانى]] همراه مىباشد. | ||
خط ۳۳: | خط ۳۱: | ||
مؤلف، در مورد مفهوم جزيه مىگويد: اين لفظ نزد اكثر لغويون و مفسران لفظى عربى بوده كه از ماده جزاء مشتق گرديده است و به مالى كه حكومت اسلامى از اهل ذمه دريافت مىكند اطلاق مىگردد. كلماتى از قاموس، صحاح، طبرى در [[مجمع البيان في تفسير القرآن|مجمع البيان]]، قرطبى و [[زیدان، جرجی|جرجى زيدان]] نقل شده كه تقريبا همگى بر معانى نزدیک به هم دلالت مىكنند. وى به دو بيت از سعدى شيرازى هم در اين زمينه اشاره مىكند كه حاكى از اخذ جزيه از سوى حاكمان مىباشد. | مؤلف، در مورد مفهوم جزيه مىگويد: اين لفظ نزد اكثر لغويون و مفسران لفظى عربى بوده كه از ماده جزاء مشتق گرديده است و به مالى كه حكومت اسلامى از اهل ذمه دريافت مىكند اطلاق مىگردد. كلماتى از قاموس، صحاح، طبرى در [[مجمع البيان في تفسير القرآن|مجمع البيان]]، قرطبى و [[زیدان، جرجی|جرجى زيدان]] نقل شده كه تقريبا همگى بر معانى نزدیک به هم دلالت مىكنند. وى به دو بيت از سعدى شيرازى هم در اين زمينه اشاره مىكند كه حاكى از اخذ جزيه از سوى حاكمان مىباشد. | ||
در مورد وجه تسميه اين مال به جزيه دو احتمال ذكر شده است: 1- زيرا اين مال جزاى امنيت و آرامشى است كه حكومت اسلامى براى اهل ذمه فراهم مىكند. 2- جزاى كفرى است كه اين افراد دارند و در عين حال به قتل نمىرسند. ظاهر آيه 29 سوره توبه هم به وجه دوم متمايل است كه مىفرمايد: '''«قاتلوا الذين لا يؤمنون بالله و لا باليوم الآخر و لا يحرمون ما حرم الله و رسوله و لا يدينون دين الحق من الذين اوتوا الكتاب حتى يعطوا الجزيه عن يد و هم صاغرون». '''. لازم به تذكر است كه طبق آنچه مؤلف اشاره نموده، دريافت جزيه عملى مرسوم در قبل از اسلام نيز بوده است كه اسلام آن را تحت شرايطى خاص و در مورد افرادى ويژه امضا نموده است. ايشان در ادامه اجمالى از تاريخ جزيه را بيان كرده، سپس در زمينه تفاوت جزيه با خراج مطالبى را با استفاده از كلمات علما بازگو مىنمايد. | در مورد وجه تسميه اين مال به جزيه دو احتمال ذكر شده است: 1- زيرا اين مال جزاى امنيت و آرامشى است كه حكومت اسلامى براى اهل ذمه فراهم مىكند. 2- جزاى كفرى است كه اين افراد دارند و در عين حال به قتل نمىرسند. ظاهر آيه 29 سوره توبه هم به وجه دوم متمايل است كه مىفرمايد:'''«قاتلوا الذين لا يؤمنون بالله و لا باليوم الآخر و لا يحرمون ما حرم الله و رسوله و لا يدينون دين الحق من الذين اوتوا الكتاب حتى يعطوا الجزيه عن يد و هم صاغرون».'''. لازم به تذكر است كه طبق آنچه مؤلف اشاره نموده، دريافت جزيه عملى مرسوم در قبل از اسلام نيز بوده است كه اسلام آن را تحت شرايطى خاص و در مورد افرادى ويژه امضا نموده است. ايشان در ادامه اجمالى از تاريخ جزيه را بيان كرده، سپس در زمينه تفاوت جزيه با خراج مطالبى را با استفاده از كلمات علما بازگو مىنمايد. | ||
فلسفه تشريع جزيه، مطلب ديگرى است كه مؤلف اهميت خاصى براى آن قائل شده و در بيان علت اين توجه ويژه مىفرمايد: كلمات فقها در بيان فلسفه اين تشريع، به شدت متشتت بوده و همين امر باعث سوء استفاده مستشرقينى كه دنبال تضعيف اسلام هستند گرديده است، فلذا ما در صدد آن هستيم كه ضمن ذكر نظرات علما در اين زمينه، با تحليل و بررسى آنها به نتيجه واقعى دست پيدا نماييم. ايشان در بخش بعدى به طور خاص به برخورد مستشرقين با اين حكم اسلامى پرداخته و آنها را در دو گروه بررسى مىكند: دسته اول مستشرقينى هستند كه از روى عناد و جهل به قضيه نگاه كرده و طبيعتا از طريق عدل و انصاف دور شدهاند. دسته دوم آنهایى هستند كه به دنبال كشف حقيقت بوده و طريق صواب را در بررسى مسئله طى نمودهاند. ايشان سپس به ذكر اسامى اين افراد و مطالبى كه از آنها نقل شده مىپردازند. | فلسفه تشريع جزيه، مطلب ديگرى است كه مؤلف اهميت خاصى براى آن قائل شده و در بيان علت اين توجه ويژه مىفرمايد: كلمات فقها در بيان فلسفه اين تشريع، به شدت متشتت بوده و همين امر باعث سوء استفاده مستشرقينى كه دنبال تضعيف اسلام هستند گرديده است، فلذا ما در صدد آن هستيم كه ضمن ذكر نظرات علما در اين زمينه، با تحليل و بررسى آنها به نتيجه واقعى دست پيدا نماييم. ايشان در بخش بعدى به طور خاص به برخورد مستشرقين با اين حكم اسلامى پرداخته و آنها را در دو گروه بررسى مىكند: دسته اول مستشرقينى هستند كه از روى عناد و جهل به قضيه نگاه كرده و طبيعتا از طريق عدل و انصاف دور شدهاند. دسته دوم آنهایى هستند كه به دنبال كشف حقيقت بوده و طريق صواب را در بررسى مسئله طى نمودهاند. ايشان سپس به ذكر اسامى اين افراد و مطالبى كه از آنها نقل شده مىپردازند. | ||
خط ۵۷: | خط ۵۵: | ||
=== نظام جزيه در زمان ما === | === نظام جزيه در زمان ما === | ||
مؤلف، اين فصل را هم در دو مقام پى | مؤلف، اين فصل را هم در دو مقام پى مىگیرد: 1- نظام جزيه و اقليتهاى دينى: در زمان ما در همه ممالك اسلامى، غير مسلمانانى زندگى مىكنند كه از آنها به اقليتهاى دينى تعبير مىشود؛ اينها در امورات زندگى با ما مشترك بوده و در كنار ما به زندگى ادامه مىدهند؛ سؤال اين است كه آيا اينها هم بايد مانند اسلاف خود جزيه پرداخت كنند؟ ايشان، مىافزايد: با نگاهى به ادله تشريع جزيه و موارد مصرف آن شكى براى ما باقى نمىماند كه همان حكم امروزه نيز به حالت خود باقى بوده و در زمان ما هم بايد اين حكم الهى جريان داشته باشد. اين حق براى حفظ حقوق آنها و حمايت از اين افراد بوده و به جاى تأمين امور دفاعى براى آنها در نظر گرفته مىشود. ايشان جملات گويا و متقنى را از مرحوم [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبايى]] و مرحوم [[مطهری، مرتضی|شهيد مطهرى]] نيز نقل كرده كه تكليف مسئله را به خوبى روشن مىسازد. 2- نظام جزيه و روابط خارجى با ممالك غير اسلامى: آنچه از كلمات فقها و اخبار باب به دست مىآيد اين است كه جزيه مربوط به اهل ذمهاى مىشود كه در حدود مملكت اسلامى زندگى مىكنند و ساير اهل كتاب از اين حكم مستثنى مىباشند. روايات دال بر اين موضوع بسيار است؛ از آن جمله روايت حفص بن غياث است كه در سقوط جزيه از زنان و كودكان به آن اشاره شد؛ در ذيل اين روايت في دار الحرب دارد كه دلالت واضح بر آنچه بيان شد، دارد. | ||
=== مباحث متفرقه در مورد جزيه === | === مباحث متفرقه در مورد جزيه === | ||
مؤلف، در هفتمين و آخرين فصل كتاب خود، پس از ذكر چند نكته، به بيان شرايط ذمه مىپردازد. اولین مطلب در اينجا مربوط به زمان اخذ جزيه است كه صريح كلمات بعضى از اصحاب، اخذ آن در پایان هر سال مىباشد. مطلب دوم اين است كه اخذ جزيه از ثمن مشروبات، خنازير و ساير محرمات نيز جايز مىباشد. شيخ در نهایه با تأكيد بر اين مطلب مىگويد: اخذ جزيه از موارد مذكور و هر چيزى كه براى مسلمانان بيع و شرائعش حرام است، جايز مىباشد. بر اين مطلب، روايات دلالت واضحى دارند كه مؤلف در ذيل مطلب آورده است. مطلب سوم اين است كه مىتوان بر اهل ذمه شرط كرد كه از كاروانهاى عبورى مسلمانان پذيرايى به عمل آورند كه برخى از عامه به وجوبش قائل شدهاند. رواياتى نيز داريم كه پيامبر(ص) اهل ذمه را موظف به پذيرايى از مسلمين مىنمودند، اما اينكه اين ضيافت چيزى ما زاد بر جزيه است يا جزو جزيه حساب مىشود؟ بحث ديگرى است كه به عقيده مؤلف تعيين آن بر عهده امام مىباشد. مطلب بعدى اين است كه ما زاد بر آنچه به عنوان جزيه بر اهل ذمه تعيين شده، چيزى از آنها دريافت نگردد. چنانكه شيخ گفته: «ينبغى أن تؤخذ منهم الجزية و لا تؤخذ منهم الزكاة لأن الزكاة لا تؤخذ الا من مسلم». پنجمين مطلب مذكور در اين بخش كه حاكى از رأفت و رحمت الهى اسلام مىباشد، اين است كه هر گونه آزار و اذيت و اهانت به اهل ذمه حرام بوده و بعد از پرداخت جزيه مستحب است با مدارا و رفق با آنها برخورد شود. آيه 8 سوره ممتحنه مىفرمايد: '''«لا ينهاكم الله عن الذين لم يقاتلوكم فىالدين و لم يخرجوكم من دياركم أن تبروهم و تقسطوا إليهم إن الله يحب المقسطين»'''، كه به خوبى گوياى نوع برخورد با اهل ذمهاى است كه با مسلمانان دشمنى نمىورزند. | مؤلف، در هفتمين و آخرين فصل كتاب خود، پس از ذكر چند نكته، به بيان شرايط ذمه مىپردازد. اولین مطلب در اينجا مربوط به زمان اخذ جزيه است كه صريح كلمات بعضى از اصحاب، اخذ آن در پایان هر سال مىباشد. مطلب دوم اين است كه اخذ جزيه از ثمن مشروبات، خنازير و ساير محرمات نيز جايز مىباشد. شيخ در نهایه با تأكيد بر اين مطلب مىگويد: اخذ جزيه از موارد مذكور و هر چيزى كه براى مسلمانان بيع و شرائعش حرام است، جايز مىباشد. بر اين مطلب، روايات دلالت واضحى دارند كه مؤلف در ذيل مطلب آورده است. مطلب سوم اين است كه مىتوان بر اهل ذمه شرط كرد كه از كاروانهاى عبورى مسلمانان پذيرايى به عمل آورند كه برخى از عامه به وجوبش قائل شدهاند. رواياتى نيز داريم كه پيامبر(ص) اهل ذمه را موظف به پذيرايى از مسلمين مىنمودند، اما اينكه اين ضيافت چيزى ما زاد بر جزيه است يا جزو جزيه حساب مىشود؟ بحث ديگرى است كه به عقيده مؤلف تعيين آن بر عهده امام مىباشد. مطلب بعدى اين است كه ما زاد بر آنچه به عنوان جزيه بر اهل ذمه تعيين شده، چيزى از آنها دريافت نگردد. چنانكه شيخ گفته: «ينبغى أن تؤخذ منهم الجزية و لا تؤخذ منهم الزكاة لأن الزكاة لا تؤخذ الا من مسلم». پنجمين مطلب مذكور در اين بخش كه حاكى از رأفت و رحمت الهى اسلام مىباشد، اين است كه هر گونه آزار و اذيت و اهانت به اهل ذمه حرام بوده و بعد از پرداخت جزيه مستحب است با مدارا و رفق با آنها برخورد شود. آيه 8 سوره ممتحنه مىفرمايد:'''«لا ينهاكم الله عن الذين لم يقاتلوكم فىالدين و لم يخرجوكم من دياركم أن تبروهم و تقسطوا إليهم إن الله يحب المقسطين»'''، كه به خوبى گوياى نوع برخورد با اهل ذمهاى است كه با مسلمانان دشمنى نمىورزند. | ||
مؤلف، در ششمين مطلب فصل هفتم اشارهاى اجمالى دارد به شرايط جزيه. برخى از اين شرايط عبارتند از: قبول جزيه، عدم انجام اعمال منافى امان، عدم تظاهر به امورى كه در نزد مسلمين منكر به حساب مىآيند و... مستحباتى هم براى آنان ذكر شده كه عبارتند از: 1- لباس خود را از لباس مسلمين جدا سازند. 2-بناهاى خود را از بناهاى مسلمين بالاتر نبرند. 3- ناقوس نزنند و كتابهاى خود را با صداى بلند تلاوت نكنند و... | مؤلف، در ششمين مطلب فصل هفتم اشارهاى اجمالى دارد به شرايط جزيه. برخى از اين شرايط عبارتند از: قبول جزيه، عدم انجام اعمال منافى امان، عدم تظاهر به امورى كه در نزد مسلمين منكر به حساب مىآيند و... مستحباتى هم براى آنان ذكر شده كه عبارتند از: 1- لباس خود را از لباس مسلمين جدا سازند. 2-بناهاى خود را از بناهاى مسلمين بالاتر نبرند. 3- ناقوس نزنند و كتابهاى خود را با صداى بلند تلاوت نكنند و... |