التأويلات النجمية في التفسير الإشاري الصوفي: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' '''' به '''''
جز (جایگزینی متن - 'ني ' به 'نی')
جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۲۸: خط ۲۸:
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''التأويلات النجمية في التفسير الإشاري الصوفي'''، اثر [[نجم‌الدین کبری، احمد بن عمر|شيخ احمد بن عمر بن محمد نجم‌الدين كبرى]]، همراه با تتمه آن با عنوان «عين الحياة»، اثر [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|علاءالدوله احمد بن محمد سمنانى]]، با تحقيق شيخ احمد فريد المريدى، تفسير عرفانى قرآن كريم، همراه با اشارات و رموز صوفيانه مى‌باشد كه به زبان عربى و در قرن هفتم هجرى نوشته شده است.
'''التأويلات النجمية في التفسير الإشاري الصوفي'''، اثر [[نجم‌الدین کبری، احمد بن عمر|شيخ احمد بن عمر بن محمد نجم‌الدين كبرى]]، همراه با تتمه آن با عنوان «عين الحياة»، اثر [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|علاءالدوله احمد بن محمد سمنانى]]، با تحقيق شيخ احمد فريد المريدى، تفسير عرفانى قرآن كريم، همراه با اشارات و رموز صوفيانه مى‌باشد كه به زبان عربى و در قرن هفتم هجرى نوشته شده است.


صاحب «[[كشف الظنون عن أسامي الكتب و الفنون|كشف الظنون]]» نام اين تفسير را «بحر الحقائق و المعانیفي تفسير السبع المثاني» خوانده و [[ذهبى]] نام «التأويلات النجمية» را بر آن نهاده است؛ لذا دقيقا و به‌طور مشخص معلوم نيست كه آيا «بحر الحقائق» كتابى جدا از تأويلات است و يا همان مى‌باشد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12901/1/318 قاسم‌پور، محسن، ص318]</ref>
صاحب «[[كشف الظنون عن أسامي الكتب و الفنون|كشف الظنون]]» نام اين تفسير را «بحر الحقائق و المعاني في تفسير السبع المثاني» خوانده و [[ذهبى]] نام «التأويلات النجمية» را بر آن نهاده است؛ لذا دقيقا و به‌طور مشخص معلوم نيست كه آيا «بحر الحقائق» كتابى جدا از تأويلات است و يا همان مى‌باشد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12901/1/318 قاسم‌پور، محسن، ص318]</ref>


==ساختار==
==ساختار==
خط ۴۸: خط ۴۶:
در مقدمه، ضمن تعريف كتاب و طريقه مؤلف، به توضيح مطالبى همچون شرعيت تفسير اشارى نزد علما، فرق بين تفسير ارشادى و مذهب باطنيه گمراه، اهم كتب تفسير صوفيه و... پرداخته شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/21918/1/3 مقدمه، ص3 - 43]</ref>
در مقدمه، ضمن تعريف كتاب و طريقه مؤلف، به توضيح مطالبى همچون شرعيت تفسير اشارى نزد علما، فرق بين تفسير ارشادى و مذهب باطنيه گمراه، اهم كتب تفسير صوفيه و... پرداخته شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/21918/1/3 مقدمه، ص3 - 43]</ref>


طريقت نجم‌الدين، بر پايه شريعت استوار بوده و اهتمام جدى او در تفسير، جمع بين طريقت و شريعت مى‌باشد. قرآن از زاويه نگاه او متنى مقدس است كه هر كسى از آن بهره خود را اخذ مى‌نمايد. جنبه‌هاى ظاهرى آن، برای شريعتمداران و عالمان، همان‌قدر اهميت دارد كه جنبه‌هاى باطنى و لايه‌هاى درونى آن برای اولیاء و اصحاب بصيرت و عارفان. از نظر اين عارف، اهل لغت و عربى‌دانان، بر جنبه ظاهرى قرآن اطلاع مى‌يابند و اشراف بر ابعاد باطنى و درونى اين كتاب، جز برای ارباب قلوب، ميسر نمى‌باشد. به عقيده او، كسانى را كه خداوند علم لدنى و الهام، عطا فرموده است جزء اين دسته قرار مى‌گيرند.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12901/1/319 قاسم‌پور، محسن، ص319]</ref>
طريقت نجم‌الدين، بر پايه شريعت استوار بوده و اهتمام جدى او در تفسير، جمع بين طريقت و شريعت مى‌باشد. قرآن از زاويه نگاه او متنى مقدس است كه هر كسى از آن بهره خود را اخذ مى‌نمايد. جنبه‌هاى ظاهرى آن، برای شريعتمداران و عالمان، همان‌قدر اهميت دارد كه جنبه‌هاى باطنى و لايه‌هاى درونى آن برای اولیاء و اصحاب بصيرت و عارفان. از نظر اين عارف، اهل لغت و عربى‌دانان، بر جنبه ظاهرى قرآن اطلاع مى‌يابند و اشراف بر ابعاد باطنى و درونى اين كتاب، جز برای ارباب قلوب، ميسر نمى‌باشد. به عقيده او، كسانى را كه خداوند علم لدنى و الهام، عطا فرموده است جزء اين دسته قرار مى‌گیرند.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12901/1/319 قاسم‌پور، محسن، ص319]</ref>


اين نظريه، از فروع تئورى كلى عارفان درباره جهان نشأت مى‌گيرد كه هر چيزى را در جهان داراى ظاهر و باطن مى‌دانند و قرآن نيز كه كتاب تدوين است، در تبعيت از اين قانون مستثنى نمى‌باشد. نویسنده در رويكرد كلى خود به قرآن، با توجه به اين اصل بنيادين، تفسير خود را فراهم آورده است. او اين اصل را، در تأويل آيه شريفه ''' «وَ كذلِك نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» '''.<ref>انعام: 75</ref>خاطرنشان مى‌سازد كه جسمانیت، دنيا، صورت، شهادت و ملك، عناوين جنبه ظاهرى جهان هستى‌اند و روحانیت، آخرت، معنا و غيب الغيوب، عناوين جنبه باطنى جهان. انسان و قرآن نيز در اين چارچوب و قاعده قابل تعريفند.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12901/1/320 همان، ص320]</ref>
اين نظريه، از فروع تئورى كلى عارفان درباره جهان نشأت مى‌گیرد كه هر چيزى را در جهان داراى ظاهر و باطن مى‌دانند و قرآن نيز كه كتاب تدوين است، در تبعيت از اين قانون مستثنى نمى‌باشد. نویسنده در رويكرد كلى خود به قرآن، با توجه به اين اصل بنيادين، تفسير خود را فراهم آورده است. او اين اصل را، در تأويل آيه شريفه''' «وَ كذلِك نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»'''.<ref>انعام: 75</ref>خاطرنشان مى‌سازد كه جسمانیت، دنيا، صورت، شهادت و ملك، عناوين جنبه ظاهرى جهان هستى‌اند و روحانیت، آخرت، معنا و غيب الغيوب، عناوين جنبه باطنى جهان. انسان و قرآن نيز در اين چارچوب و قاعده قابل تعريفند.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12901/1/320 همان، ص320]</ref>


از نظر او اين سخن خدا كه مى‌گويد: ''' «أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ» '''، بهترين گواه بر ظاهر و باطن داشتن قرآن است. به نظر وى، ظاهر و باطن قرآن نيز هماهنگ با آن اصل كلى است كه قبلا مورد اشارت قرار گرفت.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12901/1/320 همان]</ref>
از نظر او اين سخن خدا كه مى‌گويد:''' «أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ»'''، بهترين گواه بر ظاهر و باطن داشتن قرآن است. به نظر وى، ظاهر و باطن قرآن نيز هماهنگ با آن اصل كلى است كه قبلا مورد اشارت قرار گرفت.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12901/1/320 همان]</ref>


اينكه وى مخاطب قرآن را در جايى از تأويلات خود، شامل سه دسته عوام، خاص و خواص الخواص مى‌داند كه خداوند به ترتيب يكى را دعوت، ديگرى را هدايت و سومى را به وصال خويش نائل كرده، قرينه ديگرى است كه وجود ظهر و بطن قرآن را مورد تأييد قرار مى‌دهد. او در جاى ديگرى گفته است: نتايج حاصل از اجابت دعوت قرآن توسط اين سه دسته، عبارت خواهد بود از توحيد (برای عوام) وحدانيت (برای خواص) و وحدت و شهود حق تعالى برای (خواص الخواص).<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12901/1/320 همان]</ref>
اينكه وى مخاطب قرآن را در جايى از تأويلات خود، شامل سه دسته عوام، خاص و خواص الخواص مى‌داند كه خداوند به ترتيب يكى را دعوت، ديگرى را هدايت و سومى را به وصال خويش نائل كرده، قرينه ديگرى است كه وجود ظهر و بطن قرآن را مورد تأييد قرار مى‌دهد. او در جاى ديگرى گفته است: نتايج حاصل از اجابت دعوت قرآن توسط اين سه دسته، عبارت خواهد بود از توحيد (برای عوام) وحدانيت (برای خواص) و وحدت و شهود حق تعالى برای (خواص الخواص).<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12901/1/320 همان]</ref>
خط ۶۲: خط ۶۰:
ب) تطبيق آيات با اصول تصوف و سلوك عرفانى؛ به ديگر سخن، در تفسير او كوشش مى‌شود اصطلاحات عرفانى و سير و سلوكى با استناد به آيات قرآنى، استنباط شوند. آنچه كه اين ادعا را اثبات مى‌كند، شيوه خود مفسر در ديگر اثر عرفانى او؛ يعنى كتاب «مرصاد العباد» است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12901/1/321 همان]</ref>
ب) تطبيق آيات با اصول تصوف و سلوك عرفانى؛ به ديگر سخن، در تفسير او كوشش مى‌شود اصطلاحات عرفانى و سير و سلوكى با استناد به آيات قرآنى، استنباط شوند. آنچه كه اين ادعا را اثبات مى‌كند، شيوه خود مفسر در ديگر اثر عرفانى او؛ يعنى كتاب «مرصاد العباد» است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12901/1/321 همان]</ref>


ويژگى اصلى اثر حاضر، جمع بين ظاهر و باطن آيات مى‌باشد. تأمل در ديدگاه كلى نویسنده در مورد قرآن، اين تلقى را اثبات مى‌كند كه اين مفسر در جمع بين مفاهيم ظاهرى و باطنى آيات قرآنى، اهتمام جدّى داشته است و اين نكته در سراسر تفسيرش نمود دارد. گو اينكه، وجه غالب نگرش تفسيرى او، تأويل و لحاظ كردن جنبه‌هاى باطنى و درونى واژگان و آيات الهى است. اما با توجه به بينش خاص او در عرفان و تصوف و پايبندى وى به شريعت و مفاهيم ظاهرى آيات (و اينكه وى به معانى ظاهرى و تفسير توجه مى‌ورزد) آن جهت‌گيرى ويژه، نتوانسته او را از مقصود واقعى كه در تفسير به‌دنبال آن است، غافل نمايد. اكنون برخى از مواردى كه نگرش تفسيرى او در جمع بين ظاهر و باطن را نشان مى‌دهد، بيان مى‌داريم:
ويژگى اصلى اثر حاضر، جمع بين ظاهر و باطن آيات مى‌باشد. تأمل در ديدگاه كلى نویسنده در مورد قرآن، اين تلقى را اثبات مى‌كند كه اين مفسر در جمع بين مفاهيم ظاهرى و باطنى آيات قرآنى، اهتمام جدّى داشته است و اين نكته در سراسر تفسيرش نمود دارد. گو اينكه، وجه غالب نگرش تفسيرى او، تأويل و لحاظ كردن جنبه‌هاى باطنى و درونى واژگان و آيات الهى است. اما با توجه به بينش خاص او در عرفان و تصوف و پايبندى وى به شريعت و مفاهيم ظاهرى آيات (و اينكه وى به معانى ظاهرى و تفسير توجه مى‌ورزد) آن جهت‌گیرى ويژه، نتوانسته او را از مقصود واقعى كه در تفسير به‌دنبال آن است، غافل نمايد. اكنون برخى از مواردى كه نگرش تفسيرى او در جمع بين ظاهر و باطن را نشان مى‌دهد، بيان مى‌داريم:


#قتل نفس در معناى ظاهرى و باطنى: نجم‌الدين دايه در تأويل آيه شريفه: ''' «وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ إِنَّكمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكمْ بِاتِّخاذِكمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلى بارِئِكمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكمْ ذلِكمْ خَيْرٌ لَكمْ عِنْدَ بارِئِكمْ» '''.<ref>بقره: 54</ref>، گفته است: «قتل نفس ظاهرى، معناى معهود و معلومى دارد كه برای مؤمن و كافر ميسر است، اما قتل نفس در معناى باطنى قهر و شكست نفس است كه جز برای خواص حق كه با شمشير صدق به جنگ با آن مى‌روند ميسر نيست. جنگى كه با نصرت حق، همراه است. و اين توفيق، برای صديقان فراهم است كه مرتبه صديق، فوق مرتبه شهيد است.<ref>همان، ص322</ref>
#قتل نفس در معناى ظاهرى و باطنى: نجم‌الدين دايه در تأويل آيه شريفه:''' «وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ إِنَّكمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكمْ بِاتِّخاذِكمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلى بارِئِكمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكمْ ذلِكمْ خَيْرٌ لَكمْ عِنْدَ بارِئِكمْ»'''.<ref>بقره: 54</ref>، گفته است: «قتل نفس ظاهرى، معناى معهود و معلومى دارد كه برای مؤمن و كافر ميسر است، اما قتل نفس در معناى باطنى قهر و شكست نفس است كه جز برای خواص حق كه با شمشير صدق به جنگ با آن مى‌روند ميسر نيست. جنگى كه با نصرت حق، همراه است. و اين توفيق، برای صديقان فراهم است كه مرتبه صديق، فوق مرتبه شهيد است.<ref>همان، ص322</ref>
#نعمت ظاهرى و نعمت باطنى: وى در ذيل آيه شريفه يا ''' «بَنِي إِسْرائِيلَ اذْكرُوا نِعْمَتِي الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكمْ» '''.<ref>بقره: 40</ref>، مى‌گويد: «نعمت ظاهرى، نعمت وجود، صحت، رزق، بعثت انبياء، انزال كتب و اظهار دلايل در معجزات است. نعمت باطنى، عبارت است از، اخراج ذريه بنى بشر از صلب آدم(ع) و توفيق آدمى بر «بلى» گفتن وى كه در آيه ميثاق منعكس شده است».<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12901/1/323 همان، ص323]</ref>
#نعمت ظاهرى و نعمت باطنى: وى در ذيل آيه شريفه يا''' «بَنِي إِسْرائِيلَ اذْكرُوا نِعْمَتِي الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكمْ»'''.<ref>بقره: 40</ref>، مى‌گويد: «نعمت ظاهرى، نعمت وجود، صحت، رزق، بعثت انبياء، انزال كتب و اظهار دلايل در معجزات است. نعمت باطنى، عبارت است از، اخراج ذريه بنى بشر از صلب آدم(ع) و توفيق آدمى بر «بلى» گفتن وى كه در آيه ميثاق منعكس شده است».<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12901/1/323 همان، ص323]</ref>


در پایان مى‌توان گفت گرچه تفسير نجم‌الدين، تفسيرى به مذاق صوفيه و سراسر مشحون از تأويلات عارفانه است، اما تلاش وى در جهت جمع بين شريعت و طريقت، نماد برجسته اين تفسير عرفانى است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12901/1/322 قاسم‌پور، محسن، ص322]</ref>
در پایان مى‌توان گفت گرچه تفسير نجم‌الدين، تفسيرى به مذاق صوفيه و سراسر مشحون از تأويلات عارفانه است، اما تلاش وى در جهت جمع بين شريعت و طريقت، نماد برجسته اين تفسير عرفانى است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12901/1/322 قاسم‌پور، محسن، ص322]</ref>
خط ۸۰: خط ۷۸:
#[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12901 قاسم‌پور، محسن، «پژوهشى در جريان‌شناسى تفسير عرفانى»] (برگرفته از نرم‌افزار مشكات).
#[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12901 قاسم‌پور، محسن، «پژوهشى در جريان‌شناسى تفسير عرفانى»] (برگرفته از نرم‌افزار مشكات).


==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}




[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]