عرفا چگونه میبینند؟: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
}} | }} | ||
'''عرفا چگونه میبینند؟''' نوشتار حاضر كه متن پياده شده يكى از سخنرانى هاى استاد حسين انصاريان است، توصيفى است از مقام عارفان و اولياى واقعى خداوند و چشم باطن بين آنان. سعى دارد به بحث درباره مقام عبوديت عرفا و اولياى الهى پرداخته و علت و كيفيت ديدن واقعيت امور توسط ايشان را مورد تجزيه و تحليل قرآنى و روايى قرار دهد. | '''عرفا چگونه میبینند؟''' نوشتار حاضر كه متن پياده شده يكى از سخنرانى هاى [[انصاریان، حسین|استاد حسين انصاريان]] است، توصيفى است از مقام عارفان و اولياى واقعى خداوند و چشم باطن بين آنان. سعى دارد به بحث درباره مقام عبوديت عرفا و اولياى الهى پرداخته و علت و كيفيت ديدن واقعيت امور توسط ايشان را مورد تجزيه و تحليل قرآنى و روايى قرار دهد. | ||
نويسنده، با استفاده از برخى آيات و روايات اين نظريه را مطرح مى كند كه انسان ها نبايد ظاهربين باشند و در مورد همه وقايع و پديده هاى اطراف خويش ديدى عميق و باطن بين داشته باشند همانند زينب كبرى(س) كه حقايق و حوادث به ظاهر تلخ كربلا را زيبا توصيف مى كند و فرمود: ما در كربلا چيزى جز زيبائى نديده ايم. | نويسنده، با استفاده از برخى آيات و روايات اين نظريه را مطرح مى كند كه انسان ها نبايد ظاهربين باشند و در مورد همه وقايع و پديده هاى اطراف خويش ديدى عميق و باطن بين داشته باشند همانند زينب كبرى(س) كه حقايق و حوادث به ظاهر تلخ كربلا را زيبا توصيف مى كند و فرمود: ما در كربلا چيزى جز زيبائى نديده ايم. | ||
در بخش بعدى كتاب نگارنده، سخنى از اميرالمؤمنين على(ع) را مبنى بر نوع بينش اولياى الهى و عرفا مطرح كرده و مؤمنان و اولياى الهى را انسان هايى توصيف مى كند كه به باطن دنيا نظر دارند نه به ظاهر آن و از همين روست كه آنان چشم باطن بين پيدا مى كنند. | در بخش بعدى كتاب نگارنده، سخنى از [[امام علی علیهالسلام|اميرالمؤمنين على(ع)]] را مبنى بر نوع بينش اولياى الهى و عرفا مطرح كرده و مؤمنان و اولياى الهى را انسان هايى توصيف مى كند كه به باطن دنيا نظر دارند نه به ظاهر آن و از همين روست كه آنان چشم باطن بين پيدا مى كنند. | ||
در بخش ديگرى، به لزوم امتحان هاى سخت الهى براى پيامبراكرم(ص) و اوليا و عرفا پرداخته شده و برخى از امتحان هاى سخت الهى كه در مورد پيامبر(ص) و ائمه(ع) به ويژه امام حسين(ع) به وقوع پيوسته است بيان مى گردد. تفسير كلمه و واژه «عبد» كه در آن عبوديت نوعى معرفت يافتن نسبت به معبود، نيكوكارى نسبت به بندگان خدا و در نهايت قرب به خداوند معنى شده است، | در بخش ديگرى، به لزوم امتحان هاى سخت الهى براى پيامبراكرم(ص) و اوليا و عرفا پرداخته شده و برخى از امتحان هاى سخت الهى كه در مورد پيامبر(ص) و ائمه(ع) به ويژه امام حسين(ع) به وقوع پيوسته است بيان مى گردد. تفسير كلمه و واژه «عبد» كه در آن عبوديت نوعى معرفت يافتن نسبت به معبود، نيكوكارى نسبت به بندگان خدا و در نهايت قرب به خداوند معنى شده است، |
نسخهٔ ۲۲ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۳۶
عرفا چگونه می بینند؟ | |
---|---|
پدیدآوران | انصاریان، حسین (نويسنده) |
ناشر | دار العرفان |
مکان نشر | ایران - قم |
سال نشر | 1388ش |
چاپ | 1 |
شابک | 978-964-2939-40-4 |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /الف8ع4 289 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
عرفا چگونه میبینند؟ نوشتار حاضر كه متن پياده شده يكى از سخنرانى هاى استاد حسين انصاريان است، توصيفى است از مقام عارفان و اولياى واقعى خداوند و چشم باطن بين آنان. سعى دارد به بحث درباره مقام عبوديت عرفا و اولياى الهى پرداخته و علت و كيفيت ديدن واقعيت امور توسط ايشان را مورد تجزيه و تحليل قرآنى و روايى قرار دهد.
نويسنده، با استفاده از برخى آيات و روايات اين نظريه را مطرح مى كند كه انسان ها نبايد ظاهربين باشند و در مورد همه وقايع و پديده هاى اطراف خويش ديدى عميق و باطن بين داشته باشند همانند زينب كبرى(س) كه حقايق و حوادث به ظاهر تلخ كربلا را زيبا توصيف مى كند و فرمود: ما در كربلا چيزى جز زيبائى نديده ايم.
در بخش بعدى كتاب نگارنده، سخنى از اميرالمؤمنين على(ع) را مبنى بر نوع بينش اولياى الهى و عرفا مطرح كرده و مؤمنان و اولياى الهى را انسان هايى توصيف مى كند كه به باطن دنيا نظر دارند نه به ظاهر آن و از همين روست كه آنان چشم باطن بين پيدا مى كنند.
در بخش ديگرى، به لزوم امتحان هاى سخت الهى براى پيامبراكرم(ص) و اوليا و عرفا پرداخته شده و برخى از امتحان هاى سخت الهى كه در مورد پيامبر(ص) و ائمه(ع) به ويژه امام حسين(ع) به وقوع پيوسته است بيان مى گردد. تفسير كلمه و واژه «عبد» كه در آن عبوديت نوعى معرفت يافتن نسبت به معبود، نيكوكارى نسبت به بندگان خدا و در نهايت قرب به خداوند معنى شده است،
از مباحث بعدى كتاب است. در پايان كتاب، به حالات امام حسين(ع) در آخرين لحظات و ساعات زندگى خويش در كربلا اشاره كرده و اشتياق وصف ناپذير آن حضرت به مرگ را اوج عرفان و عبوديت آن حضرت توصيف مى كند.[۱]
پانويس
- ↑ ر.ک: حبیبی، سلمان، ص249-251
منابع مقاله
حبیبی، سلمان، کتابشناسی آثار انصاریان، قم-ایران، بی، نا، بی، تا