حسینی همدانی، سید محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'ميرزاى نائينى ' به 'ميرزاى نائينى ')
    جز (جایگزینی متن - 'جامع السعادات' به 'جامع السعادات ')
    خط ۵۶: خط ۵۶:
    علاّمۀ حسينى دربارۀ مرحوم قاضى و رابطه خودش با ايشان مى‌گويد:  
    علاّمۀ حسينى دربارۀ مرحوم قاضى و رابطه خودش با ايشان مى‌گويد:  


    «در سنۀ 1347 يا 1348[ه‍. ق]كه من در مدرسۀ قوام بودم. مرحوم ميرزا على آقاى قاضى به مدرسه قوام تشريف آوردند و از متصدى مدرسه خواستند كه حجره‌اى را در اختيار ايشان قرار دهد. متصدى مدرسه با كمال احترام پذيرفت و يك حجرۀ كوچكى از طبقه فوقانى مدرسه را در اختيار ايشان قرار داد. بعد معلوم شد كه مرحوم ميرزا على آقاى قاضى حجره را به عنوان مكان خلوتى براى تهجد و عبادت مى‌خواستند؛چرا كه منزل ايشان كوچك بود و ايشان تصور داشتند شب هنگام كه مى‌خواهند به نماز و تهجد بپردازند، مزاحم بچه‌ها هستند؛به اين جهت اين حجره را تهيه كرده بودند. شب‌ها حدود ساعت دوازده كه معمولا طلبه‌ها به خواب مى‌رفتند تا براى درسهاى فردا استراحتى كرده باشند، شب‌زنده‌دارى و تهجد ايشان در آن حجرۀ كوچك شروع مى‌شد. در آنجا بود كه من شيفته مرحوم ميرزا على آقاى قاضى شدم. حالت دعا و نيايش ايشان، در آن حجرۀ كوچك، خيلى براى من جالب و زيبا بود. چند ماهى از آمدن ايشان به مدرسه مى‌گذشت كه من رفتم خدمت ايشان و تقاضا كردم كه كتاب «جامع السعادات» مرحوم نراقى را براى من بخوانند و ايشان با كمال بزرگوارى پذيرفتند. قرار شد من در كنار درسهاى ديگر در ساعات فراغت خدمت ايشان برسم. با اين قرار من خدمت ايشان مى‌رسيدم و ايشان درس مى‌فرمودند؛اما چه درسى، واقعا درس عرفانى بود؛يك عرفان وجدانى. شنونده يقين مى‌كرد كه آنچه استاد مى‌گويد، خود به يقين دريافته و در وجود خودش پياده كرده است. هنوز شيرينى و لذت آن مدت كوتاه درس را كه خدمت ايشان بودم احساس مى‌كنم. اقرار مى‌كنم كه مرحوم ميرزا على آقاى قاضى بسيار مرد كم‌نظيرى بود. كلام و رفتار و سلوك ايشان بسيار جذاب و دلنشين بود. »
    «در سنۀ 1347 يا 1348[ه‍. ق]كه من در مدرسۀ قوام بودم. مرحوم ميرزا على آقاى قاضى به مدرسه قوام تشريف آوردند و از متصدى مدرسه خواستند كه حجره‌اى را در اختيار ايشان قرار دهد. متصدى مدرسه با كمال احترام پذيرفت و يك حجرۀ كوچكى از طبقه فوقانى مدرسه را در اختيار ايشان قرار داد. بعد معلوم شد كه مرحوم ميرزا على آقاى قاضى حجره را به عنوان مكان خلوتى براى تهجد و عبادت مى‌خواستند؛چرا كه منزل ايشان كوچك بود و ايشان تصور داشتند شب هنگام كه مى‌خواهند به نماز و تهجد بپردازند، مزاحم بچه‌ها هستند؛به اين جهت اين حجره را تهيه كرده بودند. شب‌ها حدود ساعت دوازده كه معمولا طلبه‌ها به خواب مى‌رفتند تا براى درسهاى فردا استراحتى كرده باشند، شب‌زنده‌دارى و تهجد ايشان در آن حجرۀ كوچك شروع مى‌شد. در آنجا بود كه من شيفته مرحوم ميرزا على آقاى قاضى شدم. حالت دعا و نيايش ايشان، در آن حجرۀ كوچك، خيلى براى من جالب و زيبا بود. چند ماهى از آمدن ايشان به مدرسه مى‌گذشت كه من رفتم خدمت ايشان و تقاضا كردم كه كتاب «[[جامع السعادات]] » مرحوم نراقى را براى من بخوانند و ايشان با كمال بزرگوارى پذيرفتند. قرار شد من در كنار درسهاى ديگر در ساعات فراغت خدمت ايشان برسم. با اين قرار من خدمت ايشان مى‌رسيدم و ايشان درس مى‌فرمودند؛اما چه درسى، واقعا درس عرفانى بود؛يك عرفان وجدانى. شنونده يقين مى‌كرد كه آنچه استاد مى‌گويد، خود به يقين دريافته و در وجود خودش پياده كرده است. هنوز شيرينى و لذت آن مدت كوتاه درس را كه خدمت ايشان بودم احساس مى‌كنم. اقرار مى‌كنم كه مرحوم ميرزا على آقاى قاضى بسيار مرد كم‌نظيرى بود. كلام و رفتار و سلوك ايشان بسيار جذاب و دلنشين بود. »


    ==آثار علمى==
    ==آثار علمى==

    نسخهٔ ‏۵ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۲:۲۸

    حسینی همدانی، محمد
    نام حسینی همدانی، محمد
    نام های دیگر آق‍ا ن‍ج‍ف‍ی‌، م‍ح‍م‍د

    آی‍ت ‌ال‍ل‍ه‌ آق‍ا ن‍ج‍ف‍ی‌ ه‍م‍دان‍ی‌

    آی‍ت ‌ال‍ل‍ه‌ ح‍س‍ی‍ن‍ی‌ ه‍م‍دان‍ی

    نام پدر
    متولد 1282 هـ.ش
    محل تولد
    رحلت 1375 هـ.ش
    اساتید
    برخی آثار
    کد مولف AUTHORCODE883AUTHORCODE


    علاّمه مفسّر حضرت آیت‌الله سيد محمد حسينى همدانى نجفى فرزند آيت اللّه سيّد على همدانى، در سال 1322 ق در خانواده علم و تقوى در شهر نجف اشرف متولد شد. پدر ايشان از شاگردان مرحوم ملا حسينقلى همدانى و حاج سيد احمد كربلايى و همدوش و همطراز با مرحوم ميرزا جواد آقاى ملكى تبريزى و حاج آقا حسين قمى بود و با بزرگانى از جمله مرحوم آقاى شيخ محمد بهارى همدانى حشر و نشر داشت، و مدت 18 سال به طور مرتب ملازم مرحوم آخوند بود و غير از درس و بحث‌هاى رسمى حوزه از سير و سلوك و حالات آموزنده و مفيد آخوند ملاّ حسينقلى همدانى كسب فيض مى‌كرد.

    مفسّر بزرگوار پس از هشت سال، با مرحوم پدرش از نجف به ايران مى‌آيد و در آغاز، نزد پدرش درس شروع مى‌كند و مدتى از مرحوم سيد على همدانى و ديگران بهره مى‌برد، تا آنجا كه در سال 1343 ق و پس از گذشت سيزده سال مجددا به نجف باز مى‌گردد و در آنجا به تحصيل ادامه مى‌دهد و چون ميان پدر علاّمه حسينى و مرحوم ميرزاى نائينى علاقه و دوستى ديرينه وجود دارد، فرزند خود را تحت هدايت و سرپرستى ايشان قرار مى‌دهد.

    ايشان درس‌هاى باقيمانده سطح را خدمت مرحوم آيت اللّه ميلانى از شاگردان بزرگ مرحوم نائينى و كمپانى و آقا عماد رشتى تمام مى‌كند.

    در سال 1345 ق پس از پايان دروس سطح، در دورۀ پايانى درس اصول مرحوم ميزاى نائينى (م 1355 ق) شركت مى‌كند و استاد از وى مى‌خواهد كه درسها را بنويسد و ايشان ببيند.

    وى در اين باره مى‌گويد: «من چند سال، درس مرحوم آيت اللّه نائينى مى‌رفتم. در طول اين چند سال تمام درس ايشان را مى‌نوشتم و هر چند وقت يكبار، نوشته‌ها را كه چند دفتر مى‌شد، خدمت ايشان مى‌بردم و ايشان مطالعه مى‌فرمودند. تمام دورۀ درس اصول را، تا ابتداى بحث برائت، در مدت هفت هشت سال... »

    ايشان دربارۀ عظمت علمى و روحى استاد خود در همين مصاحبه، نكات ارزنده‌اى دارند و اهتمام استاد را به تربيت شاگرد، دقت در ارايه مطالب، توجه به ادبيات و نويسندگى و از همه مهم‌تر به دعا و مناجات و راز و نياز و آداب نماز مى‌ستايند و مى‌گويند: «مرحوم آيت اللّه نائينى بنا داشتند براى فريضه ظهر و عصر، حدود يك ربع ساعت كه به اذان مانده بر روى سجاده بنشينند و حال انتظار داشته باشند، تا اذان بگويند و ايشان مشغول نماز شوند. »

    علامۀ حسينى به جز درس مرحوم نائينى، در درس فقه و اصول مرحوم حاج شيخ محمد حسين اصفهانى (م 1365 ق)، معروف به كمپانى شركت مى‌كنند. از بحث بيع تا بحث خيارات مدت چهار سال از استاد استفاده مى‌كنند و تحت تأثير قوت روح ايشان قرار مى‌گيرند. ايشان دربارۀ استاد خود كمپانى در همين مصاحبه مى‌گويند: غير از مهارت و استادى كم نظير مرحوم آيت اللّه شيخ محمد حسين كمپانى در فقه و اصول، در تفسير و بهره‌بردارى از آيات قرآن نيز ابتكارهاى خوب و جالبى داشتند، از جمله مى‌فرمودند: «ما از آيات الهى مى‌توانيم پى به مقام هر يك از انبيا ببريم كه در مقايسۀ آن با مقام اوصياى الهى حقايقى فهميده مى‌شود... »

    بنابراين، ايشان افزون بر شاگردى كمپانى در فقه و اصول، شاگردى مرحوم كمپانى را در تفسير داشته و چه بسا متأثر از آموخته‌هاى ايشان در اين دانش عظيم الشأن بوده است.

    گذشته از مرحوم كمپانى، ايشان شاگرد بزرگانى چون آقا ميرزا جواد ملكى و بزرگان عرفان عملى بوده است. علاّمه مدتى در خدمت آيت الله ميرزا على آقاى قاضى بوده و محضر ايشان را درك كرده است. مرحوم ميرزا على آقاى قاضى از شاگردان مبرّز مرحوم آقاى سيد احمد كربلايى از عرفاى نامى آن زمان بوده است.

    علاّمۀ حسينى دربارۀ مرحوم قاضى و رابطه خودش با ايشان مى‌گويد:

    «در سنۀ 1347 يا 1348[ه‍. ق]كه من در مدرسۀ قوام بودم. مرحوم ميرزا على آقاى قاضى به مدرسه قوام تشريف آوردند و از متصدى مدرسه خواستند كه حجره‌اى را در اختيار ايشان قرار دهد. متصدى مدرسه با كمال احترام پذيرفت و يك حجرۀ كوچكى از طبقه فوقانى مدرسه را در اختيار ايشان قرار داد. بعد معلوم شد كه مرحوم ميرزا على آقاى قاضى حجره را به عنوان مكان خلوتى براى تهجد و عبادت مى‌خواستند؛چرا كه منزل ايشان كوچك بود و ايشان تصور داشتند شب هنگام كه مى‌خواهند به نماز و تهجد بپردازند، مزاحم بچه‌ها هستند؛به اين جهت اين حجره را تهيه كرده بودند. شب‌ها حدود ساعت دوازده كه معمولا طلبه‌ها به خواب مى‌رفتند تا براى درسهاى فردا استراحتى كرده باشند، شب‌زنده‌دارى و تهجد ايشان در آن حجرۀ كوچك شروع مى‌شد. در آنجا بود كه من شيفته مرحوم ميرزا على آقاى قاضى شدم. حالت دعا و نيايش ايشان، در آن حجرۀ كوچك، خيلى براى من جالب و زيبا بود. چند ماهى از آمدن ايشان به مدرسه مى‌گذشت كه من رفتم خدمت ايشان و تقاضا كردم كه كتاب «جامع السعادات » مرحوم نراقى را براى من بخوانند و ايشان با كمال بزرگوارى پذيرفتند. قرار شد من در كنار درسهاى ديگر در ساعات فراغت خدمت ايشان برسم. با اين قرار من خدمت ايشان مى‌رسيدم و ايشان درس مى‌فرمودند؛اما چه درسى، واقعا درس عرفانى بود؛يك عرفان وجدانى. شنونده يقين مى‌كرد كه آنچه استاد مى‌گويد، خود به يقين دريافته و در وجود خودش پياده كرده است. هنوز شيرينى و لذت آن مدت كوتاه درس را كه خدمت ايشان بودم احساس مى‌كنم. اقرار مى‌كنم كه مرحوم ميرزا على آقاى قاضى بسيار مرد كم‌نظيرى بود. كلام و رفتار و سلوك ايشان بسيار جذاب و دلنشين بود. »

    آثار علمى

    1. تفسير انوار درخشان كه مورد بحث ما در اين مقاله است.

    2. شرح اصول كافى در شش مجلد.

    3. تقريرات درس مرحوم نائينى كه به چاپ نرسيده است.

    اجازات

    علاّمۀ حسينى از شخصيت‌هاى بزرگى تصديق اجتهاد و اجازۀ نقل حديث گرفته‌اند كه سه چهار اجازه ايشان در جلد هيجدهم تفسير انوار درخشان در آغاز كتاب به چاپ رسيده كه به آنها اشاره مى‌كنيم:

    1. اجازه از مرحوم ميرزاى نائينى در تاريخ 22 ذى الحجه 1351 ق كه اين تعبيرات دربارۀ ايشان نگاشته شده است:

    «عمدة العلماء و الافاضل العظام و ثقة الاسلام المؤيد المسدّد الصفي... فقد حضر ابحاثى الفقهية و الاصولية مدة عديدة حضور تفهم و تحقيق و تعمق و تدقيق، حتى ادرك مناه و نال مبتغاه و بلغ و نال درجة سامية من الاجتهاد، مقرونة بالصلاح و السداد فلجنابه العمل بما يستنبطه من الاحكام على النهج المتداول بين الاعلام. »

    2. اجازه از مرحوم شيخ الحكماء محمد حسين اصفهانى معروف به «كمپانى» كه اين تعبيرات را در حق ايشان در تاريخ هشتم محرم الحرام 1351 ق نوشته است:

    «السيد السند و المولى المعتمد، صفوة العلماء الاعلام و ثقة الاسلام... حضر على غير واحد و الاعيان و على شطرا من الزمان لتحقيق المبانى الاصولية و تنقيح القواعد الفقهية مراعيا للتأدب بالآداب الدينية و التخلق بالاخلاق الالهية حتى فاز، و للّه الحمد بالمراد و حاز درجة الاجتهاد... »

    3. آيت اللّه ميرزا محمد كاظم شيرازى از ديگر اعاظم حوزۀ علميۀ نجف، نيز نوشته‌اند:

    «إنّ العالم العلم العلاّم و الصفى المهذّب القمقام و تلاد الأمم و ركن الاسلام... ممّن نفر فى عصرنا للتفقه الى مطاف المهاجرين... فأخذ منهم شطرا كافيا و حظا وافيا... فبلغ مرتبة الاستنباط و درجة الاجتهاد و حاز العونين و وفق بالمرتبتين فهو المجتهد العدل الذى يرجع اليه فى مهام الامور فى عصر الغيبة. »

    تاريخ اين نوشته ربيع الاول 1352 ق است و در ذيل آن مرحوم حاج شيخ عبد الكريم حائرى اين اجازه را تأييد كرده است.

    فضاى فرهنگى و تربيتى

    علاّمه حسينى همدانى در محيطى آكنده از معنويت و در فضاى روحانى جمعى از بزرگان عرفان و سير و سلوك در دوران معاصر تربيت شد. اساتيد آن زمان اين رشته مرحوم ميرزا على آقاى قاضى و مرحوم شيخ محمد حسين اصفهانى (معروف به كمپانى) بودند. از طرف ديگر پدر بزرگوار ايشان مرحوم سيد على عرب همدانى از شاگردان ملا حسينقلى همدانى و سيد احمد كربلايى بود، بنابراين در اتصال با شخصيت‌هاى بزرگ عرفان و سير و سلوك همچون شيخ محمد بهارى، ميرزا جواد آقاى ملكى تبريزى، شيخ عباس كازرونى و... بودند. قطعا همۀ اين بزرگان و اساتيد در شخصيّت مرحوم همدانى تأثير داشته‌اند و به ويژه در اثر تفسيرى بزرگ ايشان يعنى تفسير انوار درخشان و اين معنا در سرتاسر تفسير مهشور است. البته اين نكته روشن است كه تربيت شدن انسان بدون استاد امكان‌پذير نيست، چنانكه ياد گرفتن هر دانشى در جهان نياز به استاد دارد. كسى كه طالب راه و سلوك طريق خدا باشد بايد استاد ببيند و راه چاره و خودسازى و مبارزه با نفس را بياموزد، از اين رو، شخصيت‌هاى بزرگ علمى و عرفانى هميشه داراى استاد بوده‌اند و با نظارت و هدايت استاد به مقام و مرتبتى رسيده‌اند.

    وفات

    علاّمۀ بزرگوار، سرانجام پس از عمرى تلاش و كوشش، تحقيق و تبليغ و نگارش آثار علمى و دينى در سحرگاه يكشنبه 15 جمادى الاول /1417هشتم مهر ماه 1375 در سن نود و پنج سالگى بدرود حيات گفت. با رحلت وى در استان همدان سه روز عزاى عمومى و يك روز تعطيل عمومى اعلام شد و سراسر شهر سياه‌پوش گرديد. پيكر پاكش پس از تشييع چند صد هزار نفرى به مشهد مقدس انتقال يافت و در دار الزهد آستان قدس رضوى در جوار مرقد مرحوم شيخ بهايى به خاك سپرده شد.


    وابسته‌ها

    درخشان پرتوی از اصول کافی / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    انوار درخشان در تفسیر قرآن / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده