۱۰۸٬۹۶۷
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '(د ' به '(متوفای ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
==تحصیلات== | ==تحصیلات== | ||
وى زندگى ادبى خویش را با شركت در مجلس علماى حماة، از جمله شيخ هيتى و عز موصلى آغاز نمود و از محضر آنان بهرهها برد و نيز ملازم مجلس علاء قضامى شد تا آنكه در سرودن «زجل» و «مواليا» مهارت يافت. سپس به سبک كهن روى آورد و در مدح بزرگان حماة، قصيدهها پرداخت و چون در این كار شهرتى يافت، به دمشق رفت و برهان بن جماعة، قاضى شام را در قصيدهاى شيوا مدح كرد. آنگاه شهرت وى فراگیر شد و از آن پس سفرهاى متعدد خود را میان قاهره و شام آغاز كرد. در قاهره به وزير ابن مكانس (متوفای | وى زندگى ادبى خویش را با شركت در مجلس علماى حماة، از جمله شيخ هيتى و عز موصلى آغاز نمود و از محضر آنان بهرهها برد و نيز ملازم مجلس علاء قضامى شد تا آنكه در سرودن «زجل» و «مواليا» مهارت يافت. سپس به سبک كهن روى آورد و در مدح بزرگان حماة، قصيدهها پرداخت و چون در این كار شهرتى يافت، به دمشق رفت و برهان بن جماعة، قاضى شام را در قصيدهاى شيوا مدح كرد. آنگاه شهرت وى فراگیر شد و از آن پس سفرهاى متعدد خود را میان قاهره و شام آغاز كرد. در قاهره به وزير ابن مكانس (متوفای 794ق1392/م) كه خود نيز شاعر بود، پيوست و او را مدح گفت. در این سفر به حضور بسيارى از بزرگان نيز از جمله [[ابن خلدون]] راه يافت و به مدح آنان پرداخت. پس از چندى به شام بازگشت و زمانى به دمشق رسيد كه ظاهر برقوق آن را پس از چندى محاصره، به آتش كشيده بود (791ق). ابن حجة مشاهدات خود را از شهرِ در آتش سوخته، در نامهاى بس شورانگیز تحت عنوان ياقوت الكلام... برای ابن مكانس وصف كرده است كه بىگمان یکى از زيباترين آثار او محسوب مىگردد. وى در طول اقامتش در شام، به مدح امراى دمشق، حِمْص و حماة پرداخت كه از آن جملهاند: علاءالدين ابن ابى البقا قاضى دمشق و امینالدين حمصى. | ||
در فاصله سالهاى 801 تا 815ق بارها بين شام و مصر سفر كرد و شاهد بسيارى از وقايع از جمله حريق مجدد دمشق توسط تيمور لنگ بود. در 803ق در حلب به خدمت علاّن نايب شهر درآمد. سپس چون علان از بيم سلطان فرارى شد، وى مدتى در خفا زيست، لیکن با وساطت صدرالدين ابن آدمى به خدمت نايب دمشق، شيخ محمودى درآمد. آنگاه دمرداش را كه در طرابلس بر فرنگان پيروز شده بود، مدح گفت و بر اثر آن، به دمشق رفت و كار کتابت ديوان او را به عهده گرفت. در 813ق كه الملك الناصر به دمشق وارد مىشد، دوباره مدتى پنهان شد و در 814ق به حلب رفت. بىگمان طى همین سالها بود كه وى فرصت تأليف و تصنيف يافت. | در فاصله سالهاى 801 تا 815ق بارها بين شام و مصر سفر كرد و شاهد بسيارى از وقايع از جمله حريق مجدد دمشق توسط تيمور لنگ بود. در 803ق در حلب به خدمت علاّن نايب شهر درآمد. سپس چون علان از بيم سلطان فرارى شد، وى مدتى در خفا زيست، لیکن با وساطت صدرالدين ابن آدمى به خدمت نايب دمشق، شيخ محمودى درآمد. آنگاه دمرداش را كه در طرابلس بر فرنگان پيروز شده بود، مدح گفت و بر اثر آن، به دمشق رفت و كار کتابت ديوان او را به عهده گرفت. در 813ق كه الملك الناصر به دمشق وارد مىشد، دوباره مدتى پنهان شد و در 814ق به حلب رفت. بىگمان طى همین سالها بود كه وى فرصت تأليف و تصنيف يافت. |