خورموجی، محمدجعفر بن محمدعلی: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'می دهد' به 'می‌دهد')
    جز (جایگزینی متن - 'می کند' به 'می‌کند')
    خط ۶۳: خط ۶۳:
    در میان نوشته‌های خورموجی، «حقایق الأخبار» از اعتبار خاصی برخوردار است. در این اثر به حوادث تاریخ ایران از آغاز سلطنت قاجاریه تا سال 1284ق، اشاره شده است. آغاز قاجاریه را به اختصار اما وقایع دوران سلطنت ناصرالدین شاه را مفصلتر نوشته است. این کتاب، صرف نظر از تکلّفات و صنایع ادبی که در آن زمان به کار رفته، به سبب رعایت اعتدال در ستایش ممدوحان و دقت نظر و رعایت امانت و انصاف و به ویژه اشاره صریح به نقش ناصرالدین شاه در قتل امیرکبیر که در سایر تواریخ رسمی دوران ناصری دیده نمی‌شود، از مراجع معتبر و مفید دوران ناصری به شمار می‌آید. خورموجی درباره قتل امیرکبیر می‌نویسد: «پس از مدت یک اربعین برحسب صوابدید امنا و امرا فنایش بر بقا مرجح گردید. حاجی علیخان فراشباشی به کاشان شتافت روز هجدهم ربیع الأول در گرمابه بدون ظهور عجز و لابه، ایادئی که مدتی متمادی از یمین و یسار اعادی و اشرار را مقهور و خوار می داشت، فصاد دژخیم نهد اجل به قصد یمین و یسارش پرداخته و به دیار عدمش روانه ساخت».  در نتیجه برای اولین بار او در باب قتل امیرکبیر كه همه مورخان معاصر او، درگذشت امیرکبیر را بر اثر ناخوشى و تورم دست و پا و آماس بدن دانسته‌اند او اين واقعه را به صراحت قتل نوشته است.
    در میان نوشته‌های خورموجی، «حقایق الأخبار» از اعتبار خاصی برخوردار است. در این اثر به حوادث تاریخ ایران از آغاز سلطنت قاجاریه تا سال 1284ق، اشاره شده است. آغاز قاجاریه را به اختصار اما وقایع دوران سلطنت ناصرالدین شاه را مفصلتر نوشته است. این کتاب، صرف نظر از تکلّفات و صنایع ادبی که در آن زمان به کار رفته، به سبب رعایت اعتدال در ستایش ممدوحان و دقت نظر و رعایت امانت و انصاف و به ویژه اشاره صریح به نقش ناصرالدین شاه در قتل امیرکبیر که در سایر تواریخ رسمی دوران ناصری دیده نمی‌شود، از مراجع معتبر و مفید دوران ناصری به شمار می‌آید. خورموجی درباره قتل امیرکبیر می‌نویسد: «پس از مدت یک اربعین برحسب صوابدید امنا و امرا فنایش بر بقا مرجح گردید. حاجی علیخان فراشباشی به کاشان شتافت روز هجدهم ربیع الأول در گرمابه بدون ظهور عجز و لابه، ایادئی که مدتی متمادی از یمین و یسار اعادی و اشرار را مقهور و خوار می داشت، فصاد دژخیم نهد اجل به قصد یمین و یسارش پرداخته و به دیار عدمش روانه ساخت».  در نتیجه برای اولین بار او در باب قتل امیرکبیر كه همه مورخان معاصر او، درگذشت امیرکبیر را بر اثر ناخوشى و تورم دست و پا و آماس بدن دانسته‌اند او اين واقعه را به صراحت قتل نوشته است.


    ستایشهای خورموجی از امیرکبیر، صرف نظر از احتیاط و انتقادی که به ضرورت مأموریت خود متوجه امیر کرده است، و توصیف او به منزله مردی که «به حُسن رأی و رؤیت و کمال کفایت و رزانت خویش مملکت را در سلک نظام درآورد و آیین عدل و انصاف بگسترد و امرا را به اندازه پایه مایه داد و رعایا را به گنجایش مؤونه خراج نهاد و معاندان را در ربقه اطاعت کشید و کشور را انتظام و لشکر را نظام داد و پیشکاری ادیب و کارگزاری مهیب و سیاسی عاقل و حارسی کامل و ضمیر منیرش معجزنما و خاطر مهر مظاهرش عقده گشای ایام بود» 6 برای ناصرالدین شاه ناخوشایند آمد و حتی ظاهراً به جمع آوری نسخه‌های منتشره آن فرمان داد. این کتاب تقریباً از درازگوییهای ملال‌آور خالی است و اختصار و ایجاز به کار رفته در آن اختلالی در فهم تاریخ ایجاد نمی‌کند. «حقایق‌الأخبار» با وجود تکلف و تصنعی که در آن دیده می‌شود، از لحاظ ادبی در مجموع کتابی پسندیده و پذیرفتنی است و صداقتی که در آن دیده می‌شود بعضی معایب ادبی آن را جبران می کند و اهمیت آن را محفوظ داشته است.
    ستایشهای خورموجی از امیرکبیر، صرف نظر از احتیاط و انتقادی که به ضرورت مأموریت خود متوجه امیر کرده است، و توصیف او به منزله مردی که «به حُسن رأی و رؤیت و کمال کفایت و رزانت خویش مملکت را در سلک نظام درآورد و آیین عدل و انصاف بگسترد و امرا را به اندازه پایه مایه داد و رعایا را به گنجایش مؤونه خراج نهاد و معاندان را در ربقه اطاعت کشید و کشور را انتظام و لشکر را نظام داد و پیشکاری ادیب و کارگزاری مهیب و سیاسی عاقل و حارسی کامل و ضمیر منیرش معجزنما و خاطر مهر مظاهرش عقده گشای ایام بود» 6 برای ناصرالدین شاه ناخوشایند آمد و حتی ظاهراً به جمع آوری نسخه‌های منتشره آن فرمان داد. این کتاب تقریباً از درازگوییهای ملال‌آور خالی است و اختصار و ایجاز به کار رفته در آن اختلالی در فهم تاریخ ایجاد نمی‌کند. «حقایق‌الأخبار» با وجود تکلف و تصنعی که در آن دیده می‌شود، از لحاظ ادبی در مجموع کتابی پسندیده و پذیرفتنی است و صداقتی که در آن دیده می‌شود بعضی معایب ادبی آن را جبران می‌کند و اهمیت آن را محفوظ داشته است.


    == وفات ==
    == وفات ==

    نسخهٔ ‏۱۷ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۴۱

    خورموجی، محمد جعفر بن محمد علی
    نام خورموجی، محمد جعفر بن محمد علی
    نام‎های دیگر حقایق نگار

    خورموجی دشتستانی

    نام پدر محمد
    متولد 1225ق
    محل تولد شیراز
    رحلت 1301 ق
    اساتید
    برخی آثار تاریخ قاجار: حقایق الاخبار ناصری

    حقایق الأخبار ناصری

    آثار جعفری

    کد مؤلف AUTHORCODE04050AUTHORCODE

    حاج ميرزا جعفر حقايق‌نگار خورموجى  (1301- 1225)، ملقب به «حقایق نگار»، مورخ و محقق معروف قرن سيزدهم؛ يعنى عصر ناصرى است

    ولادت

    فرزند محمد بن ابوالحسن بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن حسین خورموجی، از سادات حسینی خورموج دشتستان در سال 1225ق، در شیراز متولد شد. اجدادش از زمان صفویه کلانتر ناحیه خورموج بودند و خود او نیز از جوانی این مقام را داشت.

    تحصیلات

    پس از كسب كمالات و تحصيلات دانش در جوانى ضابطى خورموج كه از پدر به و ارث رسيده بود، نايل گشت.

    در سال 1246ق، به همراه دیگر خوانین دشتی و دشتستان و نیز بعضی از پسران میرزا فرمانفرما که مخالفان شیخ عبدالرسول خان بودند، اموال تجاری بازرگانانی را که کالاهایشان در این بندر تخلیه شده بود، غارت کردند. به دنبال شکایات بازرگانان و سختگیریهای فتحعلی شاه که فرمان به استرداد کالاهای بازرگانی داده بود، فرمانفرما حاکم فارس خود به بوشهر رفت و تمام خوانین دشتی و دشتستان از جمله محمدجعفرخان خورموجی را به شیخ عبدالرسول خان تحویل داد و همگی را به جزیره خارک فرستاد و تمام آنها بجز محمدجعفرخان خورموجی را اعدام کرد.

    محمدجعفر خان، بار دیگر به حکومت خورموج بازگشت و تا سال 1258ق، حاکم خورموج بود و در همین سال به دست حاجی خان دشتی، حاکم موروثی بلوک دشتی ساقط شد و پس از مدتی آوارگی به شیراز رفت و در 1262ق، امیر دیوانخانه حکومت فارس شد.

    در 1276ق كتاب آثار جعفرى در تاريخ و جغرافياى مملكت فارس را نوشت.

    سپس به تهران رفت و به حضور ناصرالدين شاه رسيد. شاه او را مامور تهيه كتاب حقايق تاريخ ايام خود كرد. ظاهراً شاه توصیه کرده بود که در تألیف کتاب از خرافات و گزافه گوییها خودداری کند و حقایق را بنویسد. 

    پس خورموجى با كمال صداقت به جمع‌آورى اخبار و درج آن اقدام كرد و كتاب حقايق‌الاخبار ناصرى را نوشت و به لقب حقايق‌نگار ملقب گرديد. به قول مرحوم عباس اقبال آشتيانى در ياداشتى كه بر مقدمه كتاب به تصحيح شادروان حسين خديوجم نوشته است، اين كتاب كه تاريخ مختصر قاجار و تاريخ بالنسبه مفصل سلطنت ناصرالدين شاه تا سال 1284 ق. است،

    خورموجى جلد اول را در سال 1279ق، به پایان رسانید و در همان سال به تهران آمد و هنوز به حضور شاه نرسیده بود که به درخواست طهماسب میرزا مؤیدالدوله حاکم فارس برای تصفیه حسابهای مالیاتی به شیراز اعزام شد و به هر حال از خطراتی که او را تهدید می‌کرد جان سالم به در برد. در سال 1283ق، بار دیگر به تهران آمد و به حضور ناصرالدین شاه رسید و کتاب را به او تقدیم کرد و بار دیگر بر اثر شکایت سلطان مرادمیرزا حسام السلطنه حاکم فارس که ظاهراً از تاریخنویسی او بیمناک بود در خطر اعزام مجدد به شیراز قرار گرفت اما این بار با حمایتهای عزیزخان مکری از خطر اعزام دوباره به شیراز در امان و همچنان در تهران باقی ماند.

    در حکومت سلطان مسعود میرزا ظل‌السلطان، ظاهراً در فارس به سر می برده و کتاب «نزهه الأخبار» را در همین سال به او اتحاف کرده است.

    خورموجی، چهار کتاب نوشته است که سه فقره آنها در تاریخ و جغرافیای فارس و تاریخ سلطنت ناصرالدین شاه و یک فقره در عزاداری امام حسین(ع) است. کتابهای او به ترتیب عبارتند از: «آثار جعفری» در تاریخ و جغرافیای فارس و شمه ای از جغرافیای عالم، «حقایق الأخبار ناصری» شرح سلطنت قاجاریه تا سال 1283ق، که بخش اعظم آن را، دوران سلطنت ناصرالدین شاه تشکیل می‌دهد، «حقایق المصیبه» در احوال سیدالشهدا(ع) از زمان ولادت و شرح شهادت ایشان که این کتاب را به درخواست میرزا ابوالحسن خان مشیرالملک وزیر فارس تألیف کرده بود، «نزهه‌الأخبار» مشتمل بر دو جلد که جلد اول آن در تاریخ و جغرافیای فارس نوشته شده و جلد دوم به نام «آیینه مظفری» که با استفاده از تحقیقات علمی و جغرافیایی درباره جغرافیای عالم است. این کتاب در حقیقت بر پایه آثار جعفری تألیف شده و صورت بسط یافته و مفصل آن کتاب است.

    در میان نوشته‌های خورموجی، «حقایق الأخبار» از اعتبار خاصی برخوردار است. در این اثر به حوادث تاریخ ایران از آغاز سلطنت قاجاریه تا سال 1284ق، اشاره شده است. آغاز قاجاریه را به اختصار اما وقایع دوران سلطنت ناصرالدین شاه را مفصلتر نوشته است. این کتاب، صرف نظر از تکلّفات و صنایع ادبی که در آن زمان به کار رفته، به سبب رعایت اعتدال در ستایش ممدوحان و دقت نظر و رعایت امانت و انصاف و به ویژه اشاره صریح به نقش ناصرالدین شاه در قتل امیرکبیر که در سایر تواریخ رسمی دوران ناصری دیده نمی‌شود، از مراجع معتبر و مفید دوران ناصری به شمار می‌آید. خورموجی درباره قتل امیرکبیر می‌نویسد: «پس از مدت یک اربعین برحسب صوابدید امنا و امرا فنایش بر بقا مرجح گردید. حاجی علیخان فراشباشی به کاشان شتافت روز هجدهم ربیع الأول در گرمابه بدون ظهور عجز و لابه، ایادئی که مدتی متمادی از یمین و یسار اعادی و اشرار را مقهور و خوار می داشت، فصاد دژخیم نهد اجل به قصد یمین و یسارش پرداخته و به دیار عدمش روانه ساخت».  در نتیجه برای اولین بار او در باب قتل امیرکبیر كه همه مورخان معاصر او، درگذشت امیرکبیر را بر اثر ناخوشى و تورم دست و پا و آماس بدن دانسته‌اند او اين واقعه را به صراحت قتل نوشته است.

    ستایشهای خورموجی از امیرکبیر، صرف نظر از احتیاط و انتقادی که به ضرورت مأموریت خود متوجه امیر کرده است، و توصیف او به منزله مردی که «به حُسن رأی و رؤیت و کمال کفایت و رزانت خویش مملکت را در سلک نظام درآورد و آیین عدل و انصاف بگسترد و امرا را به اندازه پایه مایه داد و رعایا را به گنجایش مؤونه خراج نهاد و معاندان را در ربقه اطاعت کشید و کشور را انتظام و لشکر را نظام داد و پیشکاری ادیب و کارگزاری مهیب و سیاسی عاقل و حارسی کامل و ضمیر منیرش معجزنما و خاطر مهر مظاهرش عقده گشای ایام بود» 6 برای ناصرالدین شاه ناخوشایند آمد و حتی ظاهراً به جمع آوری نسخه‌های منتشره آن فرمان داد. این کتاب تقریباً از درازگوییهای ملال‌آور خالی است و اختصار و ایجاز به کار رفته در آن اختلالی در فهم تاریخ ایجاد نمی‌کند. «حقایق‌الأخبار» با وجود تکلف و تصنعی که در آن دیده می‌شود، از لحاظ ادبی در مجموع کتابی پسندیده و پذیرفتنی است و صداقتی که در آن دیده می‌شود بعضی معایب ادبی آن را جبران می‌کند و اهمیت آن را محفوظ داشته است.

    وفات

    بر اثر غضب ناصرالدین شاه، خورموجی به عراق مهاجرت و در آنجا اقامت اختیار نمود تا آنکه در سال 1301ق، در همان دیار در حالی که حدود 76 سال سن داشت درگذشت و در همان جا به خاک سپرده شد.

    آثار

    1. آثار جعفرى،
    2. حقايق الخبار ناصرى
    3. نزهه الخبار
    4. حقايق المصيبه در تاريخ كربلا.

    منابع مقاله

    یحیی‌آبادی، مریم، "محمدجعفر حسینی خورموجی"، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران،

    وابسته‌ها