۱۰۶٬۳۴۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'میکنند' به 'میکنند') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'میپر' به 'میپر') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
| شابک =964-5648-62-9 | | شابک =964-5648-62-9 | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =28424 | ||
| کتابخوان همراه نور =28424 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''بحوث في القرآن الحكیم''' نوشته [[مدرسی، محمدتقی|محمدتقی مدرسی]] (1364ق-)، کتابی است به زبان عربی و با موضوع علوم قرآنی. نویسنده در این اثر در پی طرحی برای ساختمان فرهنگ اسلامی بر مبنای قرآن است و این اثر را گامی در این راستا میداند. این کتاب حاصل درس گفتارهای [[مدرسی، محمدتقی|آیتالله مدرسی]] برای دانشجویان است که پس از اصلاح و ویرایش بهصورت کتاب حاضر درآمده است. | |||
'''بحوث في القرآن الحكیم''' نوشته [[مدرسی، محمدتقی|محمدتقی مدرسی]] (1364ق-)، کتابی است به زبان عربی و با موضوع علوم قرآنی. نویسنده در این اثر در پی طرحی برای ساختمان فرهنگ اسلامی بر مبنای قرآن است و این اثر را گامی در این راستا | |||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
مطالب کتاب در دو فصل بیان شدهاند؛ ادب قرآن حکیم و فلسفه قرآن حکیم. نویسنده در مقدمه، مسلمانان را در مواجهه با فرهنگ غربی با دو راه روبرو میبیند؛ مسیر اول اینکه دل به این فرهنگ به سپرند و آن را با همه جوانبش بپذیرند و دوم اینکه با مراجعه به پیشینه خودشان و با استفاده از قرآن و روایات این فرهنگ را بپیرایند تا اینکه فرهنگ اسلامی را طرح بریزند. <ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص3-4</ref> نویسنده، کتاب حاضر را در راستای پیشبرد هدف مذکور نوشته؛ و این اثر را قدمی کوچک در راستای بنای فرهنگ اسلامی میشمارد و آن را کمکی ابتدایی برای کسانی که در این عملیات مشارکت میکنند میداند.<ref>ر.ک: همان، ص4</ref> | مطالب کتاب در دو فصل بیان شدهاند؛ ادب قرآن حکیم و فلسفه قرآن حکیم. نویسنده در مقدمه، مسلمانان را در مواجهه با فرهنگ غربی با دو راه روبرو میبیند؛ مسیر اول اینکه دل به این فرهنگ به سپرند و آن را با همه جوانبش بپذیرند و دوم اینکه با مراجعه به پیشینه خودشان و با استفاده از قرآن و روایات این فرهنگ را بپیرایند تا اینکه فرهنگ اسلامی را طرح بریزند.<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص3-4</ref> نویسنده، کتاب حاضر را در راستای پیشبرد هدف مذکور نوشته؛ و این اثر را قدمی کوچک در راستای بنای فرهنگ اسلامی میشمارد و آن را کمکی ابتدایی برای کسانی که در این عملیات مشارکت میکنند میداند.<ref>ر.ک: همان، ص4</ref> | ||
مسائل قرآنی فلسفی و ادبی و مسائلی مرتبط با تدبر در قرآن سه موضوعی است که در این کتاب به آن تکیه شده است.<ref>ر.ک: همان</ref> | مسائل قرآنی فلسفی و ادبی و مسائلی مرتبط با تدبر در قرآن سه موضوعی است که در این کتاب به آن تکیه شده است.<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
[[مدرسی، محمدتقی|محمدتقی مدرسی]] در مقدمه مینویسد: ممکن است جستجوگر در هضم مطالب کتاب به دشواریهایی برخورد کند که البته این امر با توجه به رسالتی که این اثر بر عهده دارد، طبیعی است؛ زیرا این کتاب انسان را به اندیشیدن و تفکر وا میدارد و هر آنچه به اندیشیدن دعوت کند دشوار خواهد بود. بعلاوه اینکه طبیعت موضوع نیز دارای دشواریهایی است؛ زیرا این کتاب بحث از قرآن و ذات آن و فرارَوی از زندگی مادی و دل بستن به علایق آن است. وی همچنین بیان | [[مدرسی، محمدتقی|محمدتقی مدرسی]] در مقدمه مینویسد: ممکن است جستجوگر در هضم مطالب کتاب به دشواریهایی برخورد کند که البته این امر با توجه به رسالتی که این اثر بر عهده دارد، طبیعی است؛ زیرا این کتاب انسان را به اندیشیدن و تفکر وا میدارد و هر آنچه به اندیشیدن دعوت کند دشوار خواهد بود. بعلاوه اینکه طبیعت موضوع نیز دارای دشواریهایی است؛ زیرا این کتاب بحث از قرآن و ذات آن و فرارَوی از زندگی مادی و دل بستن به علایق آن است. وی همچنین بیان میکند: این کتاب در اصل در قالب درس گفتارهایی برای دانشگاهیان ارائه شد و آنان این درسها را مکتوب کردند و سپس نسخه نوشته شده را به من دادند و پس از ویرایش و تصحیح، بهصورت کتاب حاضر درآمد.<ref>ر.ک: همان، ص5</ref> | ||
نویسنده در فصل اول درباره این صحبت | نویسنده در فصل اول درباره این صحبت میکند که چرا قرآن را برای بحث انتخاب کردهایم؟ وی سه دلیل درباره این امر ارائه میکند.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص9-10</ref> وی سپس از تدبر در قرآن و ضرورت عمل به آن و تلازم عمل به قرآن با تدبر در آن سخن میگوید. او ماجرای آن شخصی را ذکر میکند که برای دزدی به منزلی رفته بود و با شنیدن آیه «أَ لَمْ يَأْنِ لِلَّذينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ» (حدید: 16) متحول شد و به اعتکاف در گوشه مسجد روی آورد و میپرسد: اگر تدبر در یک آیه با روح انسان چنین کند پس تدبر در تمام قرآن چگونه خواهد بود؟<ref>ر.ک: همان، ص11-13</ref> | ||
برخی از مسلمانان به خاطر درگیر نشدن به تفسیر به رأی، فهم قرآن را برای عقول همه انسانها را رد میکنند و دراینباره میگویند هرچند صریح قرآن تمام انسانها را به تدبر در آیاتش دعوت کرده است لکن انسانهایی میتواند در این راه از جاده حق خارج نشوند و به تفسیر به رأی مبتلا نشوند که بهره کافی از علم داشته باشند. لکن این نظر علاوه بر اینکه غیرمنطقی است زیرا خداوند تمام انسانها را به تفکر و تدبر در آیاتش دعوت کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص14</ref>؛ به قرائنی میتوان چنین فهمید که روایات تفسیر به رأی مربوط به انسانهایی است که به خاطر دستیابی به اغراض شخصی و تمایلات نفسانیشان برخی مشابهات قرآن را به نفع خود مصادره میکنند.<ref>ر.ک: همان، ص16-17</ref> | برخی از مسلمانان به خاطر درگیر نشدن به تفسیر به رأی، فهم قرآن را برای عقول همه انسانها را رد میکنند و دراینباره میگویند هرچند صریح قرآن تمام انسانها را به تدبر در آیاتش دعوت کرده است لکن انسانهایی میتواند در این راه از جاده حق خارج نشوند و به تفسیر به رأی مبتلا نشوند که بهره کافی از علم داشته باشند. لکن این نظر علاوه بر اینکه غیرمنطقی است زیرا خداوند تمام انسانها را به تفکر و تدبر در آیاتش دعوت کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص14</ref>؛ به قرائنی میتوان چنین فهمید که روایات تفسیر به رأی مربوط به انسانهایی است که به خاطر دستیابی به اغراض شخصی و تمایلات نفسانیشان برخی مشابهات قرآن را به نفع خود مصادره میکنند.<ref>ر.ک: همان، ص16-17</ref> | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
ایشان در ادامه منظور از تزکیه و تعلیم و چگونگی جمع بین این دو در قرآن کریم را شرح میدهد.<ref>ر.ک: همان، ص18-22</ref> | ایشان در ادامه منظور از تزکیه و تعلیم و چگونگی جمع بین این دو در قرآن کریم را شرح میدهد.<ref>ر.ک: همان، ص18-22</ref> | ||
او سپس به بیان ارتباط ظاهر و باطن | او سپس به بیان ارتباط ظاهر و باطن میپردازد و به تأیید روایتی که ظاهر قرآن را حکمت و باطن آن را علم میداند ظاهر قرآن را تزکیه و باطن آن را تعلیم میداند.<ref>ر.ک: همان، ص23</ref> بیان محکم و متشابه با این استدلال که لازمه تفاوت درجات وجودی و فهم اشخاص، نزول قرآن در درجات متعدد است مبحث بعدی کتاب را تشکیل میدهد. از نظر نویسنده، محکم و متشابه به نسبت فهم افراد نسبی است؛ یعنی ممکن است آیهای برای شخصی محکم و برای شخصی دیگر متشابه باشد.<ref>ر.ک: همان، ص26-27</ref> [[مدرسی، محمدتقی|آیتالله مدرسی]] سوء برداشت برخی مسلمانان از «احرف سبعه» را به اینکه گویا قرآن هفت بار نازل شده را رد کرده و با استناد به روایتی بیان میکند که «نزل القرآن علی سبعة احرف: امر و زجر و ترغیب و ترهیب و جدل و قصص و مثل».<ref>ر.ک: همان، ص28-29</ref> | ||
ادامه مباحث این فصل درباره قرآن کریم و شناسایی معانی آن از طریق لغت و سیاق و تفسیر، تأثیرگذاری برخی صفات نفسانیه مانند ایمان به الهی بودن قرآن و... بر تدبر در آیات الهی، ارتباط صفات عقلی و واقع خارجی، علاوه بر صفات نفسانیه با تدبر در قرآن و تطبیق قرآنی و سیاق قرآنی و تدبر میپردازد و سپس روش تدبر در قرآن را شرح میدهد.<ref>ر.ک: همان، ص30-52</ref> | ادامه مباحث این فصل درباره قرآن کریم و شناسایی معانی آن از طریق لغت و سیاق و تفسیر، تأثیرگذاری برخی صفات نفسانیه مانند ایمان به الهی بودن قرآن و... بر تدبر در آیات الهی، ارتباط صفات عقلی و واقع خارجی، علاوه بر صفات نفسانیه با تدبر در قرآن و تطبیق قرآنی و سیاق قرآنی و تدبر میپردازد و سپس روش تدبر در قرآن را شرح میدهد.<ref>ر.ک: همان، ص30-52</ref> | ||
[[مدرسی، محمدتقی|محمدتقی مدرسی]] در فصل دوم به بیان فلسفه قرآن حکیم | [[مدرسی، محمدتقی|محمدتقی مدرسی]] در فصل دوم به بیان فلسفه قرآن حکیم میپردازد. او در این فصل درباره وجود و حقیقت آن و ابعاد بحث در آن، نظر اسلام درباره خلقت، خدا و عقل در قرآن و طریق شناخت عقل، علمالنفس و اخلاق و نظام اجتماعی و فلسفه تاریخ و... در قرآن بحث میکند | ||
وی پس از ذکر آیات و تفاسیر درباره خلقت به برخی مشکلات فلسفی درباره خلقت پاسخ میدهد مثلاً درباره مشکل عدم و اینکه چگونه خلقت اشیاء از «لاشیء» امکان دارد؟ اینگونه پاسخ میدهد: نظریه اسلامی در خلقت بهسرعت این شبهه را میزداید زیرا «لاشیء» سبب در ایجاد «شیء» نیست و خداوند هم اشیاء را از «لاشیء» خلق نکرده بلکه آنها را «لا من شیء» خلق کرده است. پس خداوند باعث خلق و مُبدء آن است و به تعبیر دیگر: وجود از عدم صادر نمیشود و عدم هم به وجود تبدیل نشده است بلکه خداوند به خاطر شدت فاعلیت و شمول قیمومیتش، از نور خودش افاضه | وی پس از ذکر آیات و تفاسیر درباره خلقت به برخی مشکلات فلسفی درباره خلقت پاسخ میدهد مثلاً درباره مشکل عدم و اینکه چگونه خلقت اشیاء از «لاشیء» امکان دارد؟ اینگونه پاسخ میدهد: نظریه اسلامی در خلقت بهسرعت این شبهه را میزداید زیرا «لاشیء» سبب در ایجاد «شیء» نیست و خداوند هم اشیاء را از «لاشیء» خلق نکرده بلکه آنها را «لا من شیء» خلق کرده است. پس خداوند باعث خلق و مُبدء آن است و به تعبیر دیگر: وجود از عدم صادر نمیشود و عدم هم به وجود تبدیل نشده است بلکه خداوند به خاطر شدت فاعلیت و شمول قیمومیتش، از نور خودش افاضه میکند و اشیاء، متحقق و ظاهر میشوند. البته باید این نکته را هم در نظر داشت که حقایق موجوده، بعد از خلقت قائمبهذات نخواهند شد تا شبهه شود که چگونه زائل بذاته به قائم به ذاته تغییر صورت داد و حال اینکه قاعده این است که الذاتی لا یتطور و لا یتغیر.<ref>ر.ک: همان، ص72-73</ref> | ||
نویسنده در پایان کتاب، علامتهای بارز فلسفه قرآنی به دو بخش داخلی و خارجی تقسیم | نویسنده در پایان کتاب، علامتهای بارز فلسفه قرآنی به دو بخش داخلی و خارجی تقسیم میکند. او میگوید در مطالب کتاب، با عناصر فلسفی قرآنی از جهت داخلی آشنا شدیم. صورت خارجی فلسفه قرآنی شکلهای متفاوتی دارد که بارزترین وجوه آن سه مورد واقعی و شمولی و عقلانی هستند. وی موارد هریک از این وجوه را برمیشمارد و توضیح میدهد.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص145-148</ref> | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
[[رده:درباره قرآن]] | [[رده:درباره قرآن]] | ||