تفسیر موضوعی (جوادی آملی): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر = NUR00000J1.jpg | عنوان = تفسیر موضوعی قرآن کریم | عنوان‌های دیگر = | پدیدآورندگان= | پدیدآوران = جوادی آملی، عبدالله |زبان | زبان = فارسی | کد کنگره = | موضوع =تفسیر موضوعی، تفسیر عرفانی، تفسیر قرآن به قرآن |ناشر = مرکز نشر ا...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۴: خط ۲۴:
| پیش از =  
| پیش از =  
}}
}}
'''تفسیر موضوعى (قرآن کریم)'''، اثر [[جوادی آملی، عبدالله|عبدالله جوادى آملى]]، تفسیری است با با گرایش عرفانى نگارش یافته است. سبک تفسیرى آن بر مبناى تفسیر قرآن به قرآن است و در عین حال، براى تتمیم و تکمیل هر بحث از روایات معصومین علیهم¬السّلام نیز استفاده شده است.
'''تفسیر موضوعى (قرآن کریم)'''، اثر [[جوادی آملی، عبدالله|عبدالله جوادى آملى]]، تفسیری است با با گرایش عرفانى نگارش یافته است. سبک تفسیرى آن بر مبناى تفسیر قرآن به قرآن است و در عین حال، براى تتمیم و تکمیل هر بحث از روایات معصومین علیهم‌السّلام نیز استفاده شده است.


==سبک نگارش==
==سبک نگارش==
خط ۳۴: خط ۳۴:


==فهرست اجمالى مطالب==  
==فهرست اجمالى مطالب==  
جلد نخست: شناخت قرآن و نزول سه¬گانه آن، مسأله اعجاز، رسالت قرآن، جاودانگى و خاتمیت آن، تحریف¬ناپذیرى قرآن و فهم قرآن بحث شده است؛  
جلد نخست: شناخت قرآن و نزول سه‌گانه آن، مسأله اعجاز، رسالت قرآن، جاودانگى و خاتمیت آن، تحریف‌ناپذیرى قرآن و فهم قرآن بحث شده است؛  


جلد دوم: مبدأ و معاد، وحى و راههاى جهان‌بینى، دلائل توحید، معیارهاى اخلاق، هدف آفرینش و نبوّت و عصمت؛  
جلد دوم: مبدأ و معاد، وحى و راههاى جهان‌بینى، دلائل توحید، معیارهاى اخلاق، هدف آفرینش و نبوّت و عصمت؛  
خط ۴۴: خط ۴۴:
جلد پنجم: بحث پیرامون فطرت، گرایشهاى صادق و کاذب از دیدگاه قرآن و راههاى تزکیه نفس؛ جلد ششم: نبوت عامّه و سیره انبیا: آدم، ادریس، نوح، هود، صالح و ابراهیم؛  
جلد پنجم: بحث پیرامون فطرت، گرایشهاى صادق و کاذب از دیدگاه قرآن و راههاى تزکیه نفس؛ جلد ششم: نبوت عامّه و سیره انبیا: آدم، ادریس، نوح، هود، صالح و ابراهیم؛  


جلد هفتم: ادامه سیره انبیا: لوط، اسحاق، یعقوب، یوسف، ایوب، شعیب، موسى، خضر، لقمان، الیاس، داوود، سلیمان، یونس، زکریا، مریم، یحیى و عیسى علیهم¬السّلام؛
جلد هفتم: ادامه سیره انبیا: لوط، اسحاق، یعقوب، یوسف، ایوب، شعیب، موسى، خضر، لقمان، الیاس، داوود، سلیمان، یونس، زکریا، مریم، یحیى و عیسى علیهم‌السّلام؛


جلد هشتم: سیره حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله در دو بخش: معارف توحیدى، وحى و نبوت و رسالت؛  
جلد هشتم: سیره حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله در دو بخش: معارف توحیدى، وحى و نبوت و رسالت؛  
خط ۵۲: خط ۵۲:
جلد دهم: مبادى اخلاق در قرآن، مقامات عارفان در نگاه ابن سینا، گزارشى از «رساله الطیر» فریدالدین عطار؛  
جلد دهم: مبادى اخلاق در قرآن، مقامات عارفان در نگاه ابن سینا، گزارشى از «رساله الطیر» فریدالدین عطار؛  


جلد یازدهم: مراحل اخلاق در قرآن، راههاى رسیدن به کمال انقطاع و پایان¬ناپذیرى وحدت شهود؛ جلد دوازدهم: فطرت در قرآن، فطرى بودن بینش و گرایش به خدا و دین و اخلاق؛ و عوامل موانع شکوفایى فطرت در انسان؛  
جلد یازدهم: مراحل اخلاق در قرآن، راههاى رسیدن به کمال انقطاع و پایان‌ناپذیرى وحدت شهود؛ جلد دوازدهم: فطرت در قرآن، فطرى بودن بینش و گرایش به خدا و دین و اخلاق؛ و عوامل موانع شکوفایى فطرت در انسان؛  


جلد سیزدهم: معرفت‌شناسى در قرآن، ارکان و مبانى شناخت، میزان منطقى شناخت عقلى، شناخت شهودى و موانع شناخت؛  
جلد سیزدهم: معرفت‌شناسى در قرآن، ارکان و مبانى شناخت، میزان منطقى شناخت عقلى، شناخت شهودى و موانع شناخت؛  


جلد چهاردهم: صورت و سیرت انسان در قرآن، مبادی سه¬گانه انسان(مبدأ فاعلی، داخلی و غایی) در قرآن، سیرت الهی انسان در قرآن کریم؛  
جلد چهاردهم: صورت و سیرت انسان در قرآن، مبادی سه‌گانه انسان(مبدأ فاعلی، داخلی و غایی) در قرآن، سیرت الهی انسان در قرآن کریم؛  


جلد پانزدهم: حیات حقیقی انسان در قرآن، ترسیم نهایی انسان بر اساس حکمت نظری و عملی قرآن، سیری کوتاه در برخی از نظرات انسان شناختی؛  
جلد پانزدهم: حیات حقیقی انسان در قرآن، ترسیم نهایی انسان بر اساس حکمت نظری و عملی قرآن، سیری کوتاه در برخی از نظرات انسان شناختی؛  


جلد شانزدهم: هدایت در قرآن، کلیاتی دربارۀ هدایت، منشأ و مظاهر هدایت خداوند، انواع رسالت¬ها و هدایت¬های قرآن، راهیابی انسان به هدایت قرآن، مبدأ و مظاهر ضلالت و راه گریز از آن؛  
جلد شانزدهم: هدایت در قرآن، کلیاتی دربارۀ هدایت، منشأ و مظاهر هدایت خداوند، انواع رسالت‌ها و هدایت‌های قرآن، راهیابی انسان به هدایت قرآن، مبدأ و مظاهر ضلالت و راه گریز از آن؛  


جلد هفددهم: جامعه در قرآن، ساختار جوامع انسانی، اسلام آیین زندگی، اسلام و جامعه، موانع و راهکارها، اسلام در جهان معاصر؛  
جلد هفددهم: جامعه در قرآن، ساختار جوامع انسانی، اسلام آیین زندگی، اسلام و جامعه، موانع و راهکارها، اسلام در جهان معاصر؛  
خط ۶۹: خط ۶۹:
چیزى که در این تفسیر، جلب توجّه مى‌کند محوریت دیدگاههاى ابن عربى است که به عنوان اساس و پایه رهنمودهاى عرفانى شناخته شده است.
چیزى که در این تفسیر، جلب توجّه مى‌کند محوریت دیدگاههاى ابن عربى است که به عنوان اساس و پایه رهنمودهاى عرفانى شناخته شده است.


در سیره حضرت هود علیه¬السّلام پیرامون آیه «ما مِنْ دَابَّه إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِناصِیتِها إِنَّ رَبِّی عَلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» چنین مى‌نویسد: «عارف نامدار ابن عربى چنین فرموده‌اند که آیه، دلیل جبرى‌هاست؛ زیرا ظاهرش آن است که زمام هر جنبنده‌اى(اعم از انسان و غیره) به دست خدا است و هیچ موجودى هیچ کارى را خارج از زمامدارى و تحریک و رهبرى خدا نمى‌کند ...
در سیره حضرت هود علیه‌السّلام پیرامون آیه «ما مِنْ دَابَّه إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِناصِیتِها إِنَّ رَبِّی عَلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» چنین مى‌نویسد: «عارف نامدار ابن عربى چنین فرموده‌اند که آیه، دلیل جبرى‌هاست؛ زیرا ظاهرش آن است که زمام هر جنبنده‌اى(اعم از انسان و غیره) به دست خدا است و هیچ موجودى هیچ کارى را خارج از زمامدارى و تحریک و رهبرى خدا نمى‌کند ...


لیکن بعد از توجه به اصول و مبانى عرفان که شیخ اکبر از بزرگترین بنیانگذاران آن است، معلوم مى‌شود که منظور ایشان همانا توحید افعالى است نه جبر مصطلح اشاعره ...
لیکن بعد از توجه به اصول و مبانى عرفان که شیخ اکبر از بزرگترین بنیانگذاران آن است، معلوم مى‌شود که منظور ایشان همانا توحید افعالى است نه جبر مصطلح اشاعره ...
خط ۷۹: خط ۷۹:
درباره حدیث معروف «شیبتنی سوره هود»، هم از حکیم سبزوارى و هم از علامه طباطبائى، شرح و بیانى نقل مى‌کند؛ آنگاه از صاحب «فتوحات» مطلبى مى‌آورد و در پى آن مى‌گوید: «سخن مرحوم سبزوارى از یک دید حق است و سخن علامه طباطبائى از دیدى دیگر؛ و گفتار بلند صاحب فتوحات همانند سایر گفتارهاى نغز این عارف نامدار از جهت دیگر حقّ است».  
درباره حدیث معروف «شیبتنی سوره هود»، هم از حکیم سبزوارى و هم از علامه طباطبائى، شرح و بیانى نقل مى‌کند؛ آنگاه از صاحب «فتوحات» مطلبى مى‌آورد و در پى آن مى‌گوید: «سخن مرحوم سبزوارى از یک دید حق است و سخن علامه طباطبائى از دیدى دیگر؛ و گفتار بلند صاحب فتوحات همانند سایر گفتارهاى نغز این عارف نامدار از جهت دیگر حقّ است».  


پیرامون آیه «وَ رَفَعْناهُ مَکاناً عَلِیا» مى‌گوید: «عارف نامدار جناب ابن عربى بر این باور است که ادریس علیه¬السّلام هنوز زنده است و در آسمان چهارم به سر مى‌برد».  
پیرامون آیه «وَ رَفَعْناهُ مَکاناً عَلِیا» مى‌گوید: «عارف نامدار جناب ابن عربى بر این باور است که ادریس علیه‌السّلام هنوز زنده است و در آسمان چهارم به سر مى‌برد».  


درباره آیه «إِنَّها إِنْ تَک مِثْقالَ حَبَّه مِنْ خَرْدَلٍ» ضمیر را به خصلت و صفت بر مى‌گرداند؛ آنگاه مى‌گوید: «ولى عارف گرانقدر جناب ابن عربى، در تفسیر(ج 3، ص 365) و در فصوص (فصّ لقمانى) ضمیر را به حبّه رزق برگردانده و آیه را راجع به تأمین رزق جنبنده‌ها دانسته، از معناى معروف آن منصرف شده‌اند».  
درباره آیه «إِنَّها إِنْ تَک مِثْقالَ حَبَّه مِنْ خَرْدَلٍ» ضمیر را به خصلت و صفت بر مى‌گرداند؛ آنگاه مى‌گوید: «ولى عارف گرانقدر جناب ابن عربى، در تفسیر(ج 3، ص 365) و در فصوص (فصّ لقمانى) ضمیر را به حبّه رزق برگردانده و آیه را راجع به تأمین رزق جنبنده‌ها دانسته، از معناى معروف آن منصرف شده‌اند».  
خط ۸۷: خط ۸۷:
و در جاهاى دیگر: او را عارف نامور و جناب شیخ اکبر مى‌خواند و از تفسیر منسوب به وى به عنوان «تفسیر گرانسنگ شیخ اکبر ابن عربى» و جز آن، فراوان یاد مى‌کند.  
و در جاهاى دیگر: او را عارف نامور و جناب شیخ اکبر مى‌خواند و از تفسیر منسوب به وى به عنوان «تفسیر گرانسنگ شیخ اکبر ابن عربى» و جز آن، فراوان یاد مى‌کند.  


از سخنان استاد آملى بر مى‌آید<ref>استاد آملی در اینجا در مقام بررسی تفسیر منسوب به ابن عربی نیست و بنا به مشهور آن را به وی نسبت داده است وگرنه در جاهای دیگر به صراحت مدعی شده که این تفسیر از عبدالرزاق کاشانی است زیرا مولف نام استادش ملا عبدالصمد نطنزی را ذکر کرده و همه می¬دانند که وی استاد کاشانی نه ابن عربی است. البته غیر از این دلیل، دلایل دیگری هم ذکر کرده است</ref> که تفسیر منسوب به ابن عربى را تفسیر وى مى‌داند و با قاطعیت بدو نسبت مى‌دهد<ref> معرفت، محمدهادی، ج2، ص536-540</ref>.
از سخنان استاد آملى بر مى‌آید<ref>استاد آملی در اینجا در مقام بررسی تفسیر منسوب به ابن عربی نیست و بنا به مشهور آن را به وی نسبت داده است وگرنه در جاهای دیگر به صراحت مدعی شده که این تفسیر از عبدالرزاق کاشانی است زیرا مولف نام استادش ملا عبدالصمد نطنزی را ذکر کرده و همه می‌دانند که وی استاد کاشانی نه ابن عربی است. البته غیر از این دلیل، دلایل دیگری هم ذکر کرده است</ref> که تفسیر منسوب به ابن عربى را تفسیر وى مى‌داند و با قاطعیت بدو نسبت مى‌دهد<ref> معرفت، محمدهادی، ج2، ص536-540</ref>.


==پانویس==
==پانویس==