جواهر الأصول (زنجانی): تفاوت میان نسخهها
A-esmaeili (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR114237J1.jpg | عنوان = جواهر الأصول(زنجانی، فخرالدین) | عنوانهای دیگر = | پدیدآورندگان | پدیدآوران = زنجانی، فخرالدین (نويسنده) خوئی، سیدابوالقاسم (نويسنده) |زبان | زب...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''جواهر الأصول'''، تقریرات درس خارج اصول سید ابوالقاسم خویى (1317- 1413ق) است که توسط شیخ فخرالدین زنجانی نوشته شده است. | '''جواهر الأصول'''، تقریرات درس خارج اصول [[خویی، سید ابوالقاسم|سید ابوالقاسم خویى]] (1317- 1413ق) است که توسط شیخ [[زنجانی، فخرالدین|فخرالدین زنجانی]] نوشته شده است. | ||
تعادل و تراجیح با عنوان مبحث هشتم و اجتهاد و تقلید با عنوان خاتمه، دو مطلبی است که مطرح شدهاند. | تعادل و تراجیح با عنوان مبحث هشتم و اجتهاد و تقلید با عنوان خاتمه، دو مطلبی است که مطرح شدهاند. | ||
تعادل و تراجیح از مهمترین مباحث علم اصول است؛ زیرا که استنباط بسیاری از مسائل علم فقه، به شناخت آن بستگی دارد و وجهی برای اینکه آن را جزء مباحث خاتمه علم، قرار دهیم ندارد؛ چون مشعر به این است که مثل اجتهاد و تقلید، خارج از علم اصول است. | تعادل و تراجیح از مهمترین مباحث علم اصول است؛ زیرا که استنباط بسیاری از مسائل علم فقه، به شناخت آن بستگی دارد و وجهی برای اینکه آن را جزء مباحث خاتمه علم، قرار دهیم ندارد؛ چون مشعر به این است که مثل اجتهاد و تقلید، خارج از علم اصول است. | ||
تعارض، تنافی مدلول دو دلیل معتبر است که باید علاج شود، ولی در موارد تخصص، ورود، حکومت، عام و خاص و مطلق و مقید در واقع، تعارضی نیست. <ref>متن کتاب، ص1و2</ref> | تعارض، تنافی مدلول دو دلیل معتبر است که باید علاج شود، ولی در موارد تخصص، ورود، حکومت، عام و خاص و مطلق و مقید در واقع، تعارضی نیست. <ref>متن کتاب، ص1و2</ref> | ||
اجتهاد یعنی نهایت توانایی را بهکاربردن بر ای تحصیل حجت بر احکام شرعی و یا تعیین وظیفه مکلف، هنگامی که آن حجت به دست نیاید. | اجتهاد یعنی نهایت توانایی را بهکاربردن بر ای تحصیل حجت بر احکام شرعی و یا تعیین وظیفه مکلف، هنگامی که آن حجت به دست نیاید. | ||
اجتهاد به این معنی، چارهای جز التزام به آن نیست. | اجتهاد به این معنی، چارهای جز التزام به آن نیست. | ||
برای مجتهد و فقیه، سه منصب وجود دارد: | برای مجتهد و فقیه، سه منصب وجود دارد: | ||
خط ۵۱: | خط ۵۳: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | |||
[[رده: فقه و اصول]] | |||
[[رده:اصول فقه (آثارکلی)]] | |||
[[رده:اصول فقه شیعه]] | |||
[[رده:مقالات بازبینی | [[رده:مقالات بازبینی شده2 خرداد 1402]] | ||
[[رده:مقاله نوشته شده در تاریخ خرداد 1402 توسط سید مصطفی حسینی]] | [[رده:مقاله نوشته شده در تاریخ خرداد 1402 توسط سید مصطفی حسینی]] | ||
[[رده:مقاله بازبینی شده در تاریخ خرداد 1402 توسط فریدون سبحانی]] | [[رده:مقاله بازبینی شده در تاریخ خرداد 1402 توسط فریدون سبحانی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۴ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۵۸
جواهر الأصول(زنجانی، فخرالدین) | |
---|---|
پدیدآوران | زنجانی، فخرالدین (نويسنده) خوئی، سیدابوالقاسم (نويسنده) |
ناشر | مؤسسة إحياء آثار الامام الخوئي |
مکان نشر | [بی جا] - [بی جا] |
سال نشر | 13سده |
چاپ | 0 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
جواهر الأصول، تقریرات درس خارج اصول سید ابوالقاسم خویى (1317- 1413ق) است که توسط شیخ فخرالدین زنجانی نوشته شده است.
تعادل و تراجیح با عنوان مبحث هشتم و اجتهاد و تقلید با عنوان خاتمه، دو مطلبی است که مطرح شدهاند.
تعادل و تراجیح از مهمترین مباحث علم اصول است؛ زیرا که استنباط بسیاری از مسائل علم فقه، به شناخت آن بستگی دارد و وجهی برای اینکه آن را جزء مباحث خاتمه علم، قرار دهیم ندارد؛ چون مشعر به این است که مثل اجتهاد و تقلید، خارج از علم اصول است.
تعارض، تنافی مدلول دو دلیل معتبر است که باید علاج شود، ولی در موارد تخصص، ورود، حکومت، عام و خاص و مطلق و مقید در واقع، تعارضی نیست. [۱]
اجتهاد یعنی نهایت توانایی را بهکاربردن بر ای تحصیل حجت بر احکام شرعی و یا تعیین وظیفه مکلف، هنگامی که آن حجت به دست نیاید.
اجتهاد به این معنی، چارهای جز التزام به آن نیست. برای مجتهد و فقیه، سه منصب وجود دارد:
- جواز عمل به اجتهاد خود و عدم جواز رجوع به غیر؛
- جواز رجوع غیرمجتهد به او؛
- نافذ بودن قضاوت و حکم وی. [۲]
مقرر، مستندسازی آیات و روایات و اقوال علما و ارجاعات داخل متن را انجام داده است؛ ولی در بیان منابع، به ذکر نام کتاب و جلد و صفحه، بسنده کرده و دیگر مشخصات لازم، از قبیل نام ناشر و سال نشر و...را ذکر نکرده است.
پانویس
منابع مقاله
متن کتاب