۱۱۸٬۶۸۵
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ته اند' به 'تهاند') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ده اند' به 'دهاند') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
چنانکه در مقدّمه مذکور شد از دید نویسنده بحث نفس بسیار گسترده و در عین حال ناتمام است، این ناتمام بودن از آنجاست که از پیشا [[سقراط]] تا به امروز ادامه داشته، هر فیلسوفی با نگرشی خاص در این بحث پیچیده طرحی نو در انداخته، حال در این طرح تا چه حد توفیق یافته خود مقولهای بحث انگیز و قابل تأمّل است. با این حال ذکر پرسشها در آغاز میتواند به یاری خواننده بیاید تا بداند در این کتاب با چه مسئله یا مسائلی مواجه میشود. | چنانکه در مقدّمه مذکور شد از دید نویسنده بحث نفس بسیار گسترده و در عین حال ناتمام است، این ناتمام بودن از آنجاست که از پیشا [[سقراط]] تا به امروز ادامه داشته، هر فیلسوفی با نگرشی خاص در این بحث پیچیده طرحی نو در انداخته، حال در این طرح تا چه حد توفیق یافته خود مقولهای بحث انگیز و قابل تأمّل است. با این حال ذکر پرسشها در آغاز میتواند به یاری خواننده بیاید تا بداند در این کتاب با چه مسئله یا مسائلی مواجه میشود. | ||
نویسنده [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در همین مقدّمه از سه گونه فیلسوف از بابت زمانی بحث میکند که در مقولهی نفس | نویسنده [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در همین مقدّمه از سه گونه فیلسوف از بابت زمانی بحث میکند که در مقولهی نفس پژوهیدهاند و از ایشان اظهار نظرها و یا آثاری مکتوب باقی مانده است. فیلسوفان قدیم به مانند: سقراط، [[افلاطون]]، [[ارسطو]] و نیز [[فلوطین]] که در طول بحث به او ارجاع شده است مورد نظر نویسنده بودند. در دوران میانه نیز کسانی به مانند: [[دکارت]]، [[هیوم]]، [[برکلی]]، [[کانت]]، تا فیلسوفان جدیدتری به مانند: [[مارکس]]، [[هگل]]، [[ویتگنشتاین]] و [[هایدگر]]. غیر از آن نیز در بین فیلسوفان مسلمان در جهان گستردهی اسلامی کسانی به مانند: [[کندی]]، [[فارابی]]، [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوریحان بیرونی]]، [[ابن سینا]]، [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]]، [[غزالی، محمد بن محمد|ابوحامد غزّالی]]، [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیر]]، [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]]، صاحب کتاب [[حکمت اشراق|حکمة الاشراق]] و [[ملاصدرا]]، خاصه در کتاب ارزشمند [[الحكمة المتعالية في الأسفار العقلية الأربعة|اسفار الاربعه]] <ref>مقدمه، صص 9-8</ref>. | ||
الهیات و فلسفه و کلام هر یک به نوعی از نفس سخن گفتهاند و هر یک نیز مخاطبان خاص خود را مورد نظر قرار | الهیات و فلسفه و کلام هر یک به نوعی از نفس سخن گفتهاند و هر یک نیز مخاطبان خاص خود را مورد نظر قرار میدادهاند ولی در بخش نخست که از گستره ی الفاظ سخن به میان میآید در گام نخست دو واژه را رو در روی هم قرار میدهد، چنانکه در بین پرسشها هم اشاره ای به آن بود، یعنی نفس و روح. این که آیا این دو یکی هستند با دو نام یا دو نام با دوحقیقت مستقل؟ این که کدام بر کدام برتری، استیلا، اشراف یا تقدّم دارد. در نظر نویسنده بحث با این دو واژه تمام نمیشود بلکه از منظر الهیات، دین و خاصّه قرآن الفاظ دیگری هم هست که به این دو واژه ربط مییابد. در گسترهی معنا و لفظ شناسی قرآن به «عقل» و «قلب» هم اشاره شده است. بررسی این واژگان بر عهدهی بخش نخست کتاب است که در واقع زمینه را برای بحثهای بعدی آماده میکند. | ||
بخش دوّم اختصاصاً به روح و نفس پرداخته و یکسانی و یا اختلافات موجود در آن را از منظر فلاسفهی قدیم، میانه و جدید و نیز از دید برخی فیلسوفان اسلامی به نقد و بحث گذاشته است. نویسنده بیان میکند از فیلسوفان به طور مستقیم چیزی در خصوص فرق نهادن این دو وجود ندارد و اغلب جای این واژه ها با هم عوض میشود، یعنی در منظر فلاسفه این دو یا یکی هستند و یا حکمی یکسان دارند و حال آنکه در الهیات قرآنی بین این دو تفاوتی ژرف نهفته است که در جای جای این کتاب بدان اشاره شده است. در فلسفه غربی و در زبان غربی و لاتین سه واژه وجود دارد که این سه واژه از نوع تفاوتهای واژگانی است که نویسنده به آن نیز توجّه کرده است، کما اینکه در جایی میگوید: توجّه به سه واژه میتواند کار بحث را واضحتر کند، این سه واژه که دو مورد آن در زبان انگلیسی جای دارد، و یکی هم که در زبان یونانی بدین معنا مورد نظر بوده که در آثار فلاسفه، خاصه ارسطو جود دارد میتواند درک ما را در این باره لا اقل از لحاظ واژگانی بیشتر و دقیقتر سازد، این سه واژه عبارتند از: | بخش دوّم اختصاصاً به روح و نفس پرداخته و یکسانی و یا اختلافات موجود در آن را از منظر فلاسفهی قدیم، میانه و جدید و نیز از دید برخی فیلسوفان اسلامی به نقد و بحث گذاشته است. نویسنده بیان میکند از فیلسوفان به طور مستقیم چیزی در خصوص فرق نهادن این دو وجود ندارد و اغلب جای این واژه ها با هم عوض میشود، یعنی در منظر فلاسفه این دو یا یکی هستند و یا حکمی یکسان دارند و حال آنکه در الهیات قرآنی بین این دو تفاوتی ژرف نهفته است که در جای جای این کتاب بدان اشاره شده است. در فلسفه غربی و در زبان غربی و لاتین سه واژه وجود دارد که این سه واژه از نوع تفاوتهای واژگانی است که نویسنده به آن نیز توجّه کرده است، کما اینکه در جایی میگوید: توجّه به سه واژه میتواند کار بحث را واضحتر کند، این سه واژه که دو مورد آن در زبان انگلیسی جای دارد، و یکی هم که در زبان یونانی بدین معنا مورد نظر بوده که در آثار فلاسفه، خاصه ارسطو جود دارد میتواند درک ما را در این باره لا اقل از لحاظ واژگانی بیشتر و دقیقتر سازد، این سه واژه عبارتند از: |