جامع بيان العلم و فضله: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'في‌الدين' به 'في‌ الدين'
جز (جایگزینی متن - '==وابسته‌ها== ' به '==وابسته‌ها== {{وابسته‌ها}} ')
جز (جایگزینی متن - 'في‌الدين' به 'في‌ الدين')
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۴۳: خط ۴۳:
در مقدمه مؤلف، روایاتی از پیامبر(ص) در مورد علم بیان شده است.<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، ص10</ref>.
در مقدمه مؤلف، روایاتی از پیامبر(ص) در مورد علم بیان شده است.<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، ص10</ref>.


ابواب ابتدایی، در مورد فضلیت علم، کسب آن و فضیلت عالم بر عابد و شهید بوده و در آن‌ها روایاتی از پیامبر(ص)، مورد بحث و بررسی قرار گرفته‌اند که عبارتند از: «طلب العلم فريضة علی كل مسلم»؛ «ينقطع عمل ابن آدم بعده إلا من ثلاث»؛ «الدال علی الخير كفاعله»؛ «لا حسد إلا في اثنتين»؛ «الناس معادن»؛ «من يرد الله به خيرا یفقهه في‌الدين» و «العالم و المتعلم شريکان»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص14-48</ref>.
ابواب ابتدایی، در مورد فضلیت علم، کسب آن و فضیلت عالم بر عابد و شهید بوده و در آن‌ها روایاتی از پیامبر(ص)، مورد بحث و بررسی قرار گرفته‌اند که عبارتند از: «طلب العلم فريضة علی كل مسلم»؛ «ينقطع عمل ابن آدم بعده إلا من ثلاث»؛ «الدال علی الخير كفاعله»؛ «لا حسد إلا في اثنتين»؛ «الناس معادن»؛ «من يرد الله به خيرا یفقهه في‌ الدين» و «العالم و المتعلم شريکان»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص14-48</ref>.


برخى از آداب تعلیم و تعلّم و نیز روش کسب دانش در این کتاب یادآورى شده است.
برخى از آداب تعلیم و تعلّم و نیز روش کسب دانش در این کتاب یادآورى شده است.


مؤلف مى‌گوید: علماى اسلام علم را به دو گونه تقسیم کرده‌‏اند: علمى که تحصیلش واجب عینى است، مثل: علم به توحید و صفات و... علمى که تحصیلش واجب کفایى است که شامل سایر علوم مى‏‌شود. در این کتاب، مؤلف به برخى موارد که در واجب عینى یا کفایى بودن آن اختلاف واقع شده، اشاره می‌‏کند<ref>ر.ک: همان، ص20-22</ref>.
مؤلف مى‌گوید: علماى اسلام علم را به دو گونه تقسیم کرده‌‏اند: علمى که تحصیلش واجب عینى است، مثل: علم به توحید و صفات و... علمى که تحصیلش واجب کفایى است که شامل سایر علوم مى‌‏‌شود. در این کتاب، مؤلف به برخى موارد که در واجب عینى یا کفایى بودن آن اختلاف واقع شده، اشاره می‌‏کند<ref>ر.ک: همان، ص20-22</ref>.


از جمله در باب عیادت مریض و دعا در حق عطسه‌کننده مى‌گوید: برخى آن ‎را واجب کفایى دانسته‏‌اند، ولى اهل ظاهر به وجوب عینى آن دو قائلند و در این‏‌باره به حدیث براء بن عازب از پیامبر(ص) استدلال می‌‏کنند. اما خود مؤلف بر این عقیده است که معناى فرمایش پیامبر(ص)، استحباب و فضیلت داشتن این‌گونه اعمال است، نه وجوب عینى یا کفایى داشتن<ref>ر.ک: همان، ص21-22</ref>.
از جمله در باب عیادت مریض و دعا در حق عطسه‌کننده مى‌گوید: برخى آن ‎را واجب کفایى دانسته‏‌اند، ولى اهل ظاهر به وجوب عینى آن دو قائلند و در این‏‌باره به حدیث براء بن عازب از پیامبر(ص) استدلال می‌‏کنند. اما خود مؤلف بر این عقیده است که معناى فرمایش پیامبر(ص)، استحباب و فضیلت داشتن این‌گونه اعمال است، نه وجوب عینى یا کفایى داشتن<ref>ر.ک: همان، ص21-22</ref>.


مؤلف به‌مناسبت، در ابواب مختلف کتاب، اشعارى را نیز یادآور مى‏‌شود که قابل توجه است، از جمله این بیت:
مؤلف به‌مناسبت، در ابواب مختلف کتاب، اشعارى را نیز یادآور مى‌‏‌شود که قابل توجه است، از جمله این بیت:
«ما يدرك العلم إلا مشتغل بالعلم همته القرطاس و القلم».
«ما يدرك العلم إلا مشتغل بالعلم همته القرطاس و القلم».


از برخى ابواب کتاب، مخصوصاً باب «فساد التقليد» و... و نیز باب «الحض على لزوم السنة و الاقتصار عليها»، توجه ویژه مؤلف به سنت آشکار مى‏‌شود.
از برخى ابواب کتاب، مخصوصاً باب «فساد التقليد» و... و نیز باب «الحض على لزوم السنة و الاقتصار عليها»، توجه ویژه مؤلف به سنت آشکار مى‌‏‌شود.


مؤلف به‌جاى عبارت «و عترتي» که در حدیث ثقلین آمده، از عبارت «سنّتي» در این دو باب استفاده کرده است. وی در کتاب نسبت به خلیفه اول و دوم، عنایت ویژه‏‌اى نشان داده و از پیامبر(ص) روایتى را نقل می‌‏کند که ایشان فرموده‌‏اند: «اقتدوا باللّذين من بعدي: أبوبكر و عمر»<ref>ر.ک: همان، ص473-475</ref>.
مؤلف به‌جاى عبارت «و عترتي» که در حدیث ثقلین آمده، از عبارت «سنّتي» در این دو باب استفاده کرده است. وی در کتاب نسبت به خلیفه اول و دوم، عنایت ویژه‏‌اى نشان داده و از پیامبر(ص) روایتى را نقل می‌‏کند که ایشان فرموده‌‏اند: «اقتدوا باللّذين من بعدي: أبوبكر و عمر»<ref>ر.ک: همان، ص473-475</ref>.