۱۰۶٬۳۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'فيالدين' به 'في الدين') |
||
(۳۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | |||
| تصویر =NUR01913J1.jpg | |||
| عنوان =مجمع البيان في تفسير القرآن | |||
| عنوانهای دیگر = | |||
| | | پدیدآوران = | ||
[[طبرسی، فضل بن حسن]] (نویسنده) | |||
| | |||
| | |||
[[رسولی، هاشم]] (مصحح) | [[رسولی، هاشم]] (مصحح) | ||
[[یزدی طباطبایی، فضلالله]] (مصحح) | [[یزدی طباطبایی، فضلالله]] (مصحح) | ||
| زبان =عربی | |||
|زبان | | کد کنگره =BP 94/5 /ط2م3 | ||
| موضوع = | |||
تفاسیر شیعه - قرن 6ق. | |||
|کد کنگره | | ناشر = | ||
دار المعرفة | |||
| مکان نشر =بیروت - لبنان | |||
|موضوع | | سال نشر = 1408 ق | ||
|ناشر | |||
|مکان نشر | |||
|سال نشر | |||
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE01913AUTOMATIONCODE | |||
| چاپ =2 | |||
| تعداد جلد =10 | |||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =01913 | |||
| کتابخوان همراه نور =01913 | |||
| کد پدیدآور = | |||
| پس از = | |||
| پیش از = | |||
}} | |||
'''مجمع البيان فى تفسير القرآن'''، به زبان عربى، نوشته مفسر كبير، جناب [[طبرسی، فضل بن حسن|ابوعلى، فضل بن حسن طبرسى]]، از علماى بزرگ شيعه در قرن ششم هجرى است. | '''مجمع البيان فى تفسير القرآن'''، به زبان عربى، نوشته مفسر كبير، جناب [[طبرسی، فضل بن حسن|ابوعلى، فضل بن حسن طبرسى]]، از علماى بزرگ شيعه در قرن ششم هجرى است. | ||
وى، با ذهن خلاق خود، در | وى، با ذهن خلاق خود، در کیفیت نگارش و تدوين مطالب «مجمع البيان»، از شيوه جديدى در عصر و زمان خودش استفاده كرده است؛ تا آن زمان، كمتر تفسيرى به چشم مىخورد كه با نظم و ترتيبى اين چنين، تدوين يافته باشد. محمدحسین ذهبى، در اين باره مىنويسد: | ||
«... أ فلا ترى مع أن هذا التفسير يجمع بين حسن الترتيب و جمال التهذيب و دقة التعليل و قوة الحجة...»<ref> | «... أ فلا ترى مع أن هذا التفسير يجمع بين حسن الترتيب و جمال التهذيب و دقة التعليل و قوة الحجة...»<ref>محمدحسین ذهبى، التفسير و المفسرون، 99/2</ref> | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
كتاب، در ده جلد تنظيم شده است. سورههاى زير، به ترتيب شمارهها، در جلدهاى دهگانه، تفسير گرديده است: | كتاب، در ده جلد تنظيم شده است. سورههاى زير، به ترتيب شمارهها، در جلدهاى دهگانه، تفسير گرديده است: | ||
خط ۶۳: | خط ۴۹: | ||
#«الجمعة، المنافقون، التغابن، الطلاق، التحريم، الملك، القلم، الحاقة، المعارج، نوح، الجن، المزمل، المدثر، القيامة، الانسان، المرسلات، النبأ، النازعات، عبس، التكوير، انفطرت، المطففين، انشقت، البروج، الطارق، الاعلى، الغاشية، الفجر، البلد، الشمس، الليل، الضحى، الشرح، التين، العلق، القدر، البينة، الزلزلة، العاديات، القارعة، التكاثر، العصر، الهمزة، الفيل، قريش، الماعون، الكوثر، الكافرون، النصر، المسد، الاخلاص، الفلق و الناس». | #«الجمعة، المنافقون، التغابن، الطلاق، التحريم، الملك، القلم، الحاقة، المعارج، نوح، الجن، المزمل، المدثر، القيامة، الانسان، المرسلات، النبأ، النازعات، عبس، التكوير، انفطرت، المطففين، انشقت، البروج، الطارق، الاعلى، الغاشية، الفجر، البلد، الشمس، الليل، الضحى، الشرح، التين، العلق، القدر، البينة، الزلزلة، العاديات، القارعة، التكاثر، العصر، الهمزة، الفيل، قريش، الماعون، الكوثر، الكافرون، النصر، المسد، الاخلاص، الفلق و الناس». | ||
شيوهاى كه مرحوم | شيوهاى كه [[طبرسی، فضل بن حسن|مرحوم طبرسى]]، در ترتيب و تشريح مطالب، در پيش گرفته است، اينگونه مىباشد: | ||
#اشاره به مكى و مدنى بودن سوره و آيات و موارد اختلاف؛ | #اشاره به مكى و مدنى بودن سوره و آيات و موارد اختلاف؛ | ||
خط ۷۹: | خط ۶۵: | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
[[طبرسی، فضل بن حسن|مرحوم طبرسى]]، در مواردى كه اقوال مختلف و روايات گوناگون را درباره شأن نزول گزارش مىكند، هيچگونه اظهار نظرى نمىفرمايد؛ آرى، در بحث تفسيرى آيات، آنجا كه مطلبى به نظر ايشان حق جلوه مىكند، روى آن پافشارى مىنمايد و آيات و رواياتى در تأييد قول منتخب مىآورد. | |||
وى، در بسيارى از موارد، اسباب نزول را بهگونهاى مستند ثبت كرده است؛ به اين معنا كه نقل كنندگان سبب نزول را بيان مىكند(از [[ابن عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]]، قتاده، ضحاك و مجاهد و...). در مواردى هم غير مستند بيان مىكند؛ يعنى نقل كنندگان اسباب نزول را نمىآورد و تنها به ذكر سبب نزول اكتفا مىكند، مانند نمونههاى زير: | |||
#'''«يسئلونك ماذا ينفقون...»'''<ref>البقرة 215</ref>؛ در ذيل اين آيه، درباره سبب نزول، چنين مىنويسد: «اين آيه درباره عمرو بن جموح نازل شده است. وى، پيرمرد بزرگوارى بود و ثروت زيادى داشت، از پيامبر(ص) سؤال نمود: اى رسول خدا! چگونه صدقه بدهم و به چه كسى صدقه بدهم؟ خداوند اين آيه را نازل نمود.»<ref>ج 2، ص 547</ref> | |||
#'''«يسئلونك ماذا ينفقون...»'''<ref>البقرة 215</ref>؛ در ذيل اين آيه، | |||
#'''«أ فمن اتبع رضوان الله...»'''<ref>آل عمران 162</ref>؛ در ذيل اين آيه چنين مىنويسد: «هنگامى كه پيامبر(ص)، دستور داد كه مردم به سوى اُحد خارج شوند و جماعتى از منافقان مخالفت كرده و از دستور پيامبر(ص) سرپيچى نمودند و عدهاى از مؤمنان از آنان پيروى كردند و دستور پيامبر(ص) را اطاعت نكردند، خداوند اين آيه را نازل كرد.»<ref>ج 2، ص 874</ref> | #'''«أ فمن اتبع رضوان الله...»'''<ref>آل عمران 162</ref>؛ در ذيل اين آيه چنين مىنويسد: «هنگامى كه پيامبر(ص)، دستور داد كه مردم به سوى اُحد خارج شوند و جماعتى از منافقان مخالفت كرده و از دستور پيامبر(ص) سرپيچى نمودند و عدهاى از مؤمنان از آنان پيروى كردند و دستور پيامبر(ص) را اطاعت نكردند، خداوند اين آيه را نازل كرد.»<ref>ج 2، ص 874</ref> | ||
#'''«يا أيها الذين آمنوا ما لكم إذا قيل لكم انفروا...»'''<ref>توبه 38</ref>؛ در ذيل اين آيه مىنويسد: «زمانى كه رسول خدا (ص) از طائف برگشت، مردم را براى جهاد و پيكار با روميان آماده نمود. اين كار، در شرايطى صورت گرفت كه مردم مشغول برداشت محصولات بودند و علاوه بر اين، در فصل گرماى تابستان واقع شده بود. اين امور، دست به دست هم داده و رفتن به سوى ميدان جنگ را براى مسلمانان مشكل ساخته بود؛ تا آنجا كه بعضى، در اجابت دستور پيامبر(ص) ترديد و دودلى نشان مىدادند و عده كمى آمادگى براى جهاد را ابراز مىداشتند. اين آيات، در چنان فضايى نازل شد<ref>ج 5، ص 47</ref> | #'''«يا أيها الذين آمنوا ما لكم إذا قيل لكم انفروا...»'''<ref>توبه 38</ref>؛ در ذيل اين آيه مىنويسد: «زمانى كه رسول خدا(ص) از طائف برگشت، مردم را براى جهاد و پيكار با روميان آماده نمود. اين كار، در شرايطى صورت گرفت كه مردم مشغول برداشت محصولات بودند و علاوه بر اين، در فصل گرماى تابستان واقع شده بود. اين امور، دست به دست هم داده و رفتن به سوى ميدان جنگ را براى مسلمانان مشكل ساخته بود؛ تا آنجا كه بعضى، در اجابت دستور پيامبر(ص) ترديد و دودلى نشان مىدادند و عده كمى آمادگى براى جهاد را ابراز مىداشتند. اين آيات، در چنان فضايى نازل شد<ref>ج 5، ص 47</ref> | ||
مرحوم | [[طبرسی، فضل بن حسن|مرحوم طبرسى]]، اسباب نزول را بهصورت جداگانه و مستقل مورد بحث و بررسى قرار داده است؛ چنانكه براى قصه و نظم جايگاه ويژهاى را در نظر گرفته است، ولى گاه مشاهده مىشود كه هر دو يا هر سه عنوان را در يك جا بيان كرده است، مانند: | ||
#'''«و إن خفتم ألاّ تقسطوا في اليتامى فانكحوا ما طاب لكم...»'''<ref>نساء 3</ref>؛ در ذيل اين آيه مىنويسد: «در سبب نزول و | #'''«و إن خفتم ألاّ تقسطوا في اليتامى فانكحوا ما طاب لكم...»'''<ref>نساء 3</ref>؛ در ذيل اين آيه مىنويسد: «در سبب نزول و کیفیت نظم حاصل از اين آيه و اتصال فصلهاى آن، اختلاف شده است...»<ref>ج 3، ص 10</ref> | ||
#'''«يا أيها الذين آمنوا لا تحرموا طيبات ما أحل الله لكم و لا تعتدوا إن الله لا يحب المعتدين»'''<ref>المائدة 87</ref>، در ذيل اين آيه شريفه، تحت عنوان «النزول و القصة»، مىنويسد: «مفسران گفتهاند: روزى رسول خدا (ص) | #'''«يا أيها الذين آمنوا لا تحرموا طيبات ما أحل الله لكم و لا تعتدوا إن الله لا يحب المعتدين»'''<ref>المائدة 87</ref>، در ذيل اين آيه شريفه، تحت عنوان «النزول و القصة»، مىنويسد: «مفسران گفتهاند: روزى رسول خدا(ص) درباره رستاخيز و وضع قيامت، با مردم سخن مىفرمود. سخنان وى، مردم را تكان داد و به گريستن واداشت. در پى آن، ده نفر از ياران پيامبر(ص) كه عبارت بودند از: على(ع)، ابوبكر، عبدالله بن مسعود، ابوذر غفارى، سالم مولى ابى حذيفة، عبدالله بن عمر، مقداد بن اسود كندى، سلمان فارسى و معقل بن مقرن، در منزل عثمان بن مظعون اجتماع كردند و تصميم گرفتند پارهاى از لذايذ دنيا را بر خود حرام كنند و به جاى آن به عبادت بپردازند... على(ع)، سوگند ياد كرد كه هيچ شبى را نخوابد مگر اينكه خدا بخواهد؛ بلال، سوگند ياد كرد كه هر روز، روزه بگيرد و عثمان بن مظعون، قسم ياد كرد آميزش جنسى با همسرش را ترك گويد و به عبادت بپردازد. آيه مزبور در چنين وضعيتى نازل شد.»<ref>ج 3، ص 364</ref> | ||
مرحوم | [[طبرسی، فضل بن حسن|مرحوم طبرسى]]، در بسيارى از موارد، در تفسير آيات، از اسباب نزول بهعنوان شاهد استفاده كرده است. در بحث تفسيرى آيات، ابتدا مطلبى را كه مورد نظر ايشان است بيان مىكند و براى اثبات مدعاى خويش از آيات و روايات دليل مىآورد و در مواردى اسباب نزول آيات را شاهد بر مدعاى خويش بيان مىكند، مانند: | ||
#'''«حافظوا على الصلوات و الصلوة الوسطى...»'''<ref>البقرة 238</ref>؛ در تفسير اين آيه شريفه، چنين مىنويسد: «در مورد«الصلوة الوسطى»، چند نظريه وجود دارد: | #'''«حافظوا على الصلوات و الصلوة الوسطى...»'''<ref>البقرة 238</ref>؛ در تفسير اين آيه شريفه، چنين مىنويسد: «در مورد«الصلوة الوسطى»، چند نظريه وجود دارد: | ||
خط ۱۰۳: | خط ۸۷: | ||
#:#مراد، نماز صبح است.»<ref>ج 2، ص 599</ref> | #:#مراد، نماز صبح است.»<ref>ج 2، ص 599</ref> | ||
#:طبرسى، ضمن نقل اقوال در اين زمينه، براى هر يك از نظريات، دلايلى بيان كرده است. براى نظريه اول، از سبب نزول كمك گرفته است و سبب نزول را چنين نقل نموده است: «از زيد بن ثابت نقل شده است كه پيامبر(ص) در وسط روز، هنگامى كه شدت گرما بود، نماز مىخواند و اين عمل براى اصحاب گران تمام مىشد؛ بهگونهاى كه پشت سر پيامبر(ص) افراد كمى در نماز مىايستادند... اين آيه در چنين وضعيتى نازل شد.»<ref>ج 2، ص 598</ref> | #:طبرسى، ضمن نقل اقوال در اين زمينه، براى هر يك از نظريات، دلايلى بيان كرده است. براى نظريه اول، از سبب نزول كمك گرفته است و سبب نزول را چنين نقل نموده است: «از زيد بن ثابت نقل شده است كه پيامبر(ص) در وسط روز، هنگامى كه شدت گرما بود، نماز مىخواند و اين عمل براى اصحاب گران تمام مىشد؛ بهگونهاى كه پشت سر پيامبر(ص) افراد كمى در نماز مىايستادند... اين آيه در چنين وضعيتى نازل شد.»<ref>ج 2، ص 598</ref> | ||
#'''«لا إكراه | #'''«لا إكراه في الدين قد تبين الرشد من الغي...»'''<ref>البقرة 256</ref>؛ در تفسير و معناى اين آيه، چند قول را بيان مىكند و از سبب نزول، در تأييد نظر خود استفاده مىنمايد.<ref>ج 2، ص 631</ref> | ||
همانگونه كه قبلا يادآورى شد، مرحوم | همانگونه كه قبلا يادآورى شد، [[طبرسی، فضل بن حسن|مرحوم طبرسى]]، با اسباب نزول، بهصورت گزارشى عمل كرده است. در اكثر موارد، تنها به نقل اقوال در اين باره بسنده كرده، بهگونهاى كه از مجموع نقل اسباب نزول، تنها 53 مورد آن، بهصورت نقد و تحليل است و ملاك ايشان در نقد و تحليل، روايات، ضرورت فقهى، ظاهر آيه، سياق آيه، عمومیت آيه و تاريخ بوده و سبب نزولى كه مورد تأييد و يا قبول ايشان نبوده، با اين ملاكها رد گرديده است، مانند نمونههاى زير: | ||
#'''«و من أظلم ممن منع مساجد الله أن يذكر فيها اسمه...»'''<ref>البقرة 114</ref>؛ در ذيل اين آيه | #'''«و من أظلم ممن منع مساجد الله أن يذكر فيها اسمه...»'''<ref>البقرة 114</ref>؛ در ذيل اين آيه مبارکه، مىنويسد: «مفسرين، در اينكه اين آيه در مورد چه كسانى نازل شده اختلاف نمودهاند؛ [[ابن عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] و مجاهد گفتهاند: مقصود روميانند كه تلاش داشتند بيتالمقدس را خراب نمايند تا اينكه در زمان عمر، خداوند مسلمانان را بر روميان غلبه داد. حسن و قتاده گفتهاند: مقصود، «بخت النصر» است كه وى بيتالمقدس را خراب كرد و در اين امر نصارا او را يارى و كمك كردند. از ابى عبدالله(ع) روايت شده كه مقصود، مشركان قريشند، در آن هنگامى كه پيامبر(ص) را از داخل شدن به مكه و مسجد الحرام منع كردند؛ طبرى، در تفسير خود، در رد اين قول مىگويد: مشركان قريش مسجد الحرام را خراب نكردهاند. اين گفتار طبرى، قابل قبول نيست، زيرا عمارت مسجد، در پرتو نمازگزاردن و عبادت در آن است و خراب كردن آن، جلوگيرى از نماز و عبادت در آن مىباشد؛ علاوه بر اين، رواياتى در اين زمينه وارد شده كه مشركان، مساجدى را كه ياران رسول خدا(ص) در مكه در آنها نماز مىخواند، در زمان هجرت وى خراب كردند...»<ref>ج 1، ص 360</ref>؛ | ||
#'''«و إذا طلقتم النساء فبلغن أجلهن فلا تعضلوهن...»'''<ref>البقرة 232</ref>؛ در ذيل اين آيه مىنويسد: «اين آيه، | #'''«و إذا طلقتم النساء فبلغن أجلهن فلا تعضلوهن...»'''<ref>البقرة 232</ref>؛ در ذيل اين آيه مىنويسد: «اين آيه، درباره معضل بن يسار نازل شده، وى با ازدواج مجدد خواهرش، جملاء با همسر اولش به نام عاصم بن عدى، مخالفت مىكرد، زيرا اين زن و شوهر از هم جدا شده بودند و دوباره تمايل داشتند با هم پيمان زناشويى برقرار كنند و نيز گفته شده اين آيه هنگامى نازل شد كه جابر بن عبدالله با ازدواج مجدد دختر عمويش، با شوهر سابقش، مخالفت مىكرد و اين هر دو موضوع در مذهب ما (اماميه) صحيح نيست، زيرا برادر و پسر عمو ولايت بر خواهر و دختر عمو ندارند»<ref>ج 2، ص 583</ref>؛ | ||
#'''«ليس لك من الأمر شىء أو يتوب عليهم أو يعذبهم فإنهم ظالمون»'''<ref>آل عمران 128</ref>؛ در ذيل اين آيه مىنويسد: «گفته شده اين آيه هنگامى نازل شد كه پيامبر(ص)، بعد از شكست در جنگ اُحد، تصميم به نفرين در حق تعدادى از اصحاب خود داشت و خداوند حضرت را از اين عمل نهى كرد و نيز نقل كردهاند كه وقتى كفار، حمزه، عموى پيامبر(ص) را مثله كردند و با اصحاب آن حضرت بسيار برخورد زشتى نمودند، پيامبر(ص) فرمود: «اگر خداوند اجازه مىداد چنان مقابله به مثل مىكردم كه مانند آن در ميان عرب اتفاق نيفتاده باشد»، آنگاه اين آيه، نازل شد. بعضى گفتهاند: اين آيه، | #'''«ليس لك من الأمر شىء أو يتوب عليهم أو يعذبهم فإنهم ظالمون»'''<ref>آل عمران 128</ref>؛ در ذيل اين آيه مىنويسد: «گفته شده اين آيه هنگامى نازل شد كه پيامبر(ص)، بعد از شكست در جنگ اُحد، تصميم به نفرين در حق تعدادى از اصحاب خود داشت و خداوند حضرت را از اين عمل نهى كرد و نيز نقل كردهاند كه وقتى كفار، حمزه، عموى پيامبر(ص) را مثله كردند و با اصحاب آن حضرت بسيار برخورد زشتى نمودند، پيامبر(ص) فرمود: «اگر خداوند اجازه مىداد چنان مقابله به مثل مىكردم كه مانند آن در ميان عرب اتفاق نيفتاده باشد»، آنگاه اين آيه، نازل شد. بعضى گفتهاند: اين آيه، درباره اهل بئر معونه نازل شده و آنان هفتاد نفر بودند كه پيامبر(ص) آنان را به سرپرستى منذر بن عمرو، به سوى بئر معونه فرستاد تا مردم را قرآن و علم بياموزند، ولى مشركان آنان را به قتل رساندند؛ پيامبر(ص) از اين كار آنان به شدت خشمگين شده بود و آيه در چنين وضعى نازل شد، لكن صحيح اين است كه اين آيه درباره جنگ اُحد و حوادث آن نازل شده است، زيرا هم اكثر علما بر اين عقيدهاند و هم سياق آيه اين مطلب را مىرساند.»<ref>ج 2، ص 832</ref> | ||
مرحوم | [[طبرسی، فضل بن حسن|مرحوم طبرسى]]، در تفسير آيات و بيان مطالب، بهويژه در نقل اسباب نزول، از تعصبهاى مذهبى به شدت پرهيز كرده است. ايشان، در تمام موارد، با برهان و استدلال قوى، از نظريات خود دفاع كرده و جانب انصاف و اعتدال را از دست نداده است. | ||
دكتر | دكتر محمدحسین ذهبى، در اين باره مىنويسد: «طبرسى، فردى معتدل و ميانهرو بوده است. در گرايشهاى شيعى خود، مانند ديگر شیعیان جانب غلو را در پيش نگرفته است. تا جايى كه من تفسير ايشان را خواندهام، به جايى برنخوردهام كه وى تعصب قابل ذكرى داشته باشد و موردى نيافتهام كه نسبت به يكى از صحابه انكارى داشته باشد و يا درباره آنان سخنان بىمورد گفته باشد... طبرسى، هر چند از عقايد خود دفاع كرده، ولى در دفاع از باورهاى خويشتن، زيادهروى نكرده است...»<ref>محمدحسین ذهبى، التفسير و المفسرون، ج 2، ص 144 - 142</ref> | ||
ترتيب مطالب در اين تفسير، بهگونهاى است كه دستيابى به مطالب را براى هر خوانندهاى آسان ساخته است. | ترتيب مطالب در اين تفسير، بهگونهاى است كه دستيابى به مطالب را براى هر خوانندهاى آسان ساخته است. | ||
خط ۱۱۹: | خط ۱۰۳: | ||
طبرسى، در تفسير آيات، از عقل و نقل، هر دو بهره جسته است، چنانكه برخى از محققان در اين باره گفتهاند: | طبرسى، در تفسير آيات، از عقل و نقل، هر دو بهره جسته است، چنانكه برخى از محققان در اين باره گفتهاند: | ||
«...از ويژگىهاى آن(مجمع البيان)، اكتفا نكردن به عقل و اعتنا كردن به احاديث است كه با يك روحيه متوازن و متعادل، هم از منابع عامه و هم از خاصه نقل كرده است.»<ref> | «...از ويژگىهاى آن(مجمع البيان)، اكتفا نكردن به عقل و اعتنا كردن به احاديث است كه با يك روحيه متوازن و متعادل، هم از منابع عامه و هم از خاصه نقل كرده است.»<ref>بهاءالدين خرمشاهى، تفسير و تفاسير جديد، چاپ اول، تهران، انتشارات كيهان، زمستان 64، ص 34</ref> | ||
مرحوم | [[طبرسی، فضل بن حسن|مرحوم طبرسى]]، به صحت خبر و بررسى دقيق احوال راوى توجه زياد دارد و معتقد است كه تفسير قرآن كريم جز به اخبار صحيح و نص صريح، جايز نيست. وى، در اين باره مىنويسد: «و اعلم أن الخبر قد صح عن النبى(ص) و عن الأئمة القائمين مقامه(ع) أن تفسير القرآن لا يجوز إلا بالأثر الصحيح و النص الصريح...»<ref>ج 1، ص 80</ref> | ||
روى همين مبنا كه ايشان، در تفسير آيات تنها به رواياتى استشهاد كرده كه به نظر وى از صحت سند برخوردار بوده است، از تفسير امام حسن عسكرى(ع) روايتى نقل نكرده است، زيرا استناد اين تفسير به امام(ع)، به نظر ايشان درست نيامده است؛ هر چند اين احتمال هم هست كه تفسير مزبور، در | روى همين مبنا كه ايشان، در تفسير آيات تنها به رواياتى استشهاد كرده كه به نظر وى از صحت سند برخوردار بوده است، از تفسير امام حسن عسكرى(ع) روايتى نقل نكرده است، زيرا استناد اين تفسير به امام(ع)، به نظر ايشان درست نيامده است؛ هر چند اين احتمال هم هست كه تفسير مزبور، در دسترس ايشان نبوده، ولى احتمال عدم اعتبار، قوىتر است. | ||
مرحوم | [[طبرسی، فضل بن حسن|مرحوم طبرسى]]، معتقد است كه سبب نزول آيات، موجب محدوديت مفهوم آيات در همان موارد خاص نمىشود و آيات قرآن فراتر از شأن نزول آنهاست و عمومیت دارد، چه اينكه قرآن كريم، براى هدايت تمام انسانها، در هر عصر و زمان مىباشد؛ به نمونههايى از اين دست، توجه كنيد: | ||
#'''«إن الأبرار يشربون من كأس كان مزاجها كافورا... و كان سعيكم مشكورا»'''<ref>الانسان 5 - 22</ref>؛ مرحوم | #'''«إن الأبرار يشربون من كأس كان مزاجها كافورا... و كان سعيكم مشكورا»'''<ref>الانسان 5 - 22</ref>؛ [[طبرسی، فضل بن حسن|مرحوم طبرسى]]، در شأن نزول اين آيه مىنويسد: «از [[ابن عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]]، مجاهد و ابى صالح، نقل شده است كه اين آيات درباره على، فاطمه، حسن و حسين(ع) نازل شده است»، آنگاه پس از ذكر داستان نذر اين خانواده، چنين ادامه مىدهد: «خداوند اين آيات را درباره على، فاطمه، حسن و حسين(ع) نازل كرده است، ولى شامل تمام مؤمنانى كه چنين عملى را انجام دهند نيز مىشود.»<ref>ج 1، ص 612</ref>؛ | ||
#'''«الذين ينفقون أموالهم بالليل و النهار سرا و علانية فلهم أجرهم عند ربهم و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون»'''<ref>البقرة 274</ref>؛ در ذيل اين آيه مىنويسد: | #'''«الذين ينفقون أموالهم بالليل و النهار سرا و علانية فلهم أجرهم عند ربهم و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون»'''<ref>البقرة 274</ref>؛ در ذيل اين آيه مىنويسد: «[[ابن عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] گفته است: اين آيه، درباره على(ع)، نازل شده است؛ حضرت، چهار درهم داشت، يك درهم را در روز و يك درهم را در شب و يك درهم را مخفيانه و درهم آخر را آشكارا صدقه داد و نيز گفته شده كه اين آيه، درباره مطلق انفاق در راه خداوند نازل شده است...»، آنگاه مىگويد: «... آيه، درباره على(ع) نازل شده، ولى تمام كسانى را كه چنين عملى را انجام دهند، شامل مىشود و [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]، در اين زمينه، به واسطه پيشگامى، بر ديگران، برترى دارد.»<ref>ج 2، ص 667</ref> | ||
مرحوم | [[طبرسی، فضل بن حسن|مرحوم طبرسى]]، نسبت به اسباب نزول و نقل آن، توجهى خاص داشته و در تفسير خود، جايگاه ويژهاى براى آن در نظر گرفته است. در مقدمه، از اسباب نزول، بهعنوان يكى از مطالب ضرورى كه بايد در تفسير قرآن كريم، مورد توجه باشد، ياد مىكند و يادآور مىشود: «در تمام سورههاى قرآن، ابتدا، مكى و مدنى بودن آيات را متذكر شدهام و سپس به موارد اختلاف در عدد آيات رو آوردهام و پس از آن، به نقل اسباب نزول پرداختهام...»<ref>ج 1، ص 77</ref>وى، در متن تفسير نيز براى اسباب نزول، عنوان مشخص«النزول» را در نظر گرفته است و اين، نشانگر اهتمام وى به اسباب نزول است؛ با اين همه، حجم اندك تفسير، باعث شده است كه آن مرحوم، به شكل گسترده اسباب نزول را ثبت نكند، چه اينكه مجموع اسباب نزول، در اين تفسير، بيش از 259 مورد نمىباشد، در حالى كه اسباب نزول بسيار بيشتر از اين است. | ||
نمونهاى از كار مؤلف: | نمونهاى از كار مؤلف: | ||
خط ۱۴۲: | خط ۱۲۶: | ||
فضلها | فضلها | ||
الفضل بن يسار قال: سمعت أبا جعفر(ع) يقول: إن | الفضل بن يسار قال: سمعت أبا جعفر(ع) يقول: إن رسولالله(ص)، اشتكى شكوى شديدة و وجع وجعا شديدا فأتاه جبرائيل و ميكائيل(ع)، فقعد جبرائيل(ع) عند رأسه و ميكائيل عند رجليه فعوذه جبرائيل بقل أعوذ برب الفلق و عوذه ميكائيل بقل أعوذ برب الناس. | ||
أبو خديجة عن أبى عبدالله(ع) قال: جاء جبرائيل إلى النبى(ص) و هو شاك فرقاه بالمعوذتين و قل هو الله أحد و قال: باسم الله أرقيك و الله يشفيك من كل داء يؤذيك خذها فلتهنيك. | أبو خديجة عن أبى عبدالله(ع) قال: جاء جبرائيل إلى النبى(ص) و هو شاك فرقاه بالمعوذتين و قل هو الله أحد و قال: باسم الله أرقيك و الله يشفيك من كل داء يؤذيك خذها فلتهنيك. | ||
خط ۱۹۸: | خط ۱۸۲: | ||
و الثانى، إغواء من يغويه من الناس و يدل عليه قوله: «شياطين الإنس و الجن»، فشيطان الجن يوسوس و شيطان الإنس يأتى علانية و يرى أنه ينصح و قصده الشر قال مجاهد: | و الثانى، إغواء من يغويه من الناس و يدل عليه قوله: «شياطين الإنس و الجن»، فشيطان الجن يوسوس و شيطان الإنس يأتى علانية و يرى أنه ينصح و قصده الشر قال مجاهد: | ||
«الخناس، الشيطان إذا ذكر اسم الله سبحانه خنس و انقبض و إذا لم يذكر الله انبسط على القلب» و يؤيده ما روى عن أنس بن مالك أنه قال: قال | «الخناس، الشيطان إذا ذكر اسم الله سبحانه خنس و انقبض و إذا لم يذكر الله انبسط على القلب» و يؤيده ما روى عن أنس بن مالك أنه قال: قال رسولالله(ص): إن الشيطان واضح خطمة[واضع خطمه] على قلب ابن آدم، فإذا ذكر الله سبحانه خنس و إذا نسى التقم قلبه فذلك الوسواس الخناس. | ||
و قيل الخناس، معناه الكثير الاختفاء بعد الظهور و هو المستتر المختفى من أعين الناس، لأنه يوسوس من حيث لا يرى بالعين و قال إبراهيم التيمى: أول ما يبدو، الوسواس من قبل الوضوء و قيل إن معنى قوله: «يوسوس فى صدور الناس»، يلقى الشغل فى قلوبهم بوسواسه و المراد أن له رفقاء به يوصل الوسواس إلى المصدر و هو أقرب من خلوصه بنفسه إلى صدره و فى هذا إشارة إلى أن الضرر يلحق من جهة هؤلاء و أنهم قادرون على ذلك و لولاه لما حسن الأمر بالاستعاذة منهم و فيه دلالة على أنه لا ضرر ممن يتعوذ به و إنما الضرر كله ممن يتعوذ منه و لو كان سبحانه خالقا للقبائح لكان الضرر كله منه جل و عز و فيه إشارة أيضا إلى أنه سبحانه يراعى حال من يتعوذ به فيكفيه شرورهم و لو لا ذلك لما دعاه إلى التعوذ به من شرورهم و لما وصف سبحانه نفسه بأنه الرب الإله الغنى عن الخلق، فإن من احتاج إلى غيره لا يكون إلها و من كان غنيا عالما لغناه لا يختار فعل القبيح و لهذا حسنت الاستعاذة به من شر غيره و روى عبدالله بن سنان عن أبى عبدالله(ع) قال: «إذا قرأت قل أعوذ برب الفلق، فقل فى نفسك أعوذ برب الفلق و إذا قرأت قل أعوذ برب الناس، قل فى نفسك أعوذ برب الناس» | و قيل الخناس، معناه الكثير الاختفاء بعد الظهور و هو المستتر المختفى من أعين الناس، لأنه يوسوس من حيث لا يرى بالعين و قال إبراهيم التيمى: أول ما يبدو، الوسواس من قبل الوضوء و قيل إن معنى قوله: «يوسوس فى صدور الناس»، يلقى الشغل فى قلوبهم بوسواسه و المراد أن له رفقاء به يوصل الوسواس إلى المصدر و هو أقرب من خلوصه بنفسه إلى صدره و فى هذا إشارة إلى أن الضرر يلحق من جهة هؤلاء و أنهم قادرون على ذلك و لولاه لما حسن الأمر بالاستعاذة منهم و فيه دلالة على أنه لا ضرر ممن يتعوذ به و إنما الضرر كله ممن يتعوذ منه و لو كان سبحانه خالقا للقبائح لكان الضرر كله منه جل و عز و فيه إشارة أيضا إلى أنه سبحانه يراعى حال من يتعوذ به فيكفيه شرورهم و لو لا ذلك لما دعاه إلى التعوذ به من شرورهم و لما وصف سبحانه نفسه بأنه الرب الإله الغنى عن الخلق، فإن من احتاج إلى غيره لا يكون إلها و من كان غنيا عالما لغناه لا يختار فعل القبيح و لهذا حسنت الاستعاذة به من شر غيره و روى عبدالله بن سنان عن أبى عبدالله(ع) قال: «إذا قرأت قل أعوذ برب الفلق، فقل فى نفسك أعوذ برب الفلق و إذا قرأت قل أعوذ برب الناس، قل فى نفسك أعوذ برب الناس» | ||
و روى العياشى بإسناده عن أبان بن تغلب عن جعفر بن محمد قال: قال | و روى العياشى بإسناده عن أبان بن تغلب عن جعفر بن محمد قال: قال رسولالله(ص): أما[ما] من مؤمن إلا و لقلبه فى صدره أذنان؛ أذن ينفث فيها الملك و أذن ينفث فيها الوسواس الخناس فيؤيد الله المؤمن بالملك و هو قوله سبحانه: «و أيدهم بروح منه». | ||
==پانویس == | ==پانویس== | ||
<references /> | <references/> | ||
خط ۲۱۱: | خط ۱۹۵: | ||
== وابستهها == | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | {{وابستهها}} | ||
[[مجمع البيان في تفسير القرآن (تعلیقات شعرانی)]] | |||
[[روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن]] | |||
[[الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الأقاويل في وجوه التأويل]] | |||
[[الوسيط في تفسير القرآن المجيد]] | |||
[[تفسیر جوامع الجامع (محقق، جامعه مدرسین)]] | |||
[[النكت و العيون تفسير الماوردي]] | |||
[[تفسير البغوي]] | |||
[[الكشف و البيان المعروف تفسير الثعلبي]] | |||
[[تفسير الجيلاني]] | |||
[[تفسیر الشهرستاني]] | |||
[[تفسير الشریف المرتضی]] | |||
[[المحرر الوجيز في تفسير الكتاب العزيز]] | |||
[[البلاغة القرآنية في تفسير الزمخشري و اثرها في الدراسات البلاغية]] | |||
[[روش شیخ طوسی در تفسیر تبیان]] | |||
[[زاد المسير في علم التفسير]] | |||
[[تفسير الجيلاني]] | |||
[[تفسیر سورآبادی]] | |||
[[الوجيز في تفسير الكتاب العزيز]] | |||
[[المنتخب من تفسير القرآن و النكت المستخرجة من كتاب التبيان]] | |||
[[تفسير جوامع الجامع (مصحح، گرجي)]] | |||
[[روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن]] | |||
[[ترجمه تفسير مجمع البيان]] | [[ترجمه تفسير مجمع البيان]] | ||
[[زاد المسير في علم التفسير]] | |||
[[الهداية إلی بلوغ النهاية]] | |||
[[التبيان في تفسير القرآن]] | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] |