۱۰۶٬۳۳۱
ویرایش
Wikinoor.ir (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '}}↵↵↵'''' به '}} '''') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '(د ' به '(متوفای ') |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
#نویسنده افزوده است: از آن روى كه بناست كتاب حاضر عمدتاًً مورد استفاده دانشجويان قرار گيرد و از آن روى كه يكى از كاستىهایى كه معمولاً دانشجويان با آن روياروى مىشوند منابع براى تحقيق و مطالعه بيشتر است، نگارنده در پايان بسيارى از مباحث از شمارى از منابعى كه در آن مبحث اجمالاً از آنها استفاده شده و براى مطالعه بيشتر سودمند خواهد بود ياد كرده است، بدان اميد كه اين يادآورى خود گامى نخستين در راه توجه هرچه بيشتر به تحقيق و پژوهش در كنار فراگيرى و آموزش باشد. گستردگى تاريخ فرقههاى اسلامى و فزونى تحولات انديشهها نگارنده را به مراجعه به منابع فراوانى ناگزير ساخته كه فهرست آن در كتابنامه فراروى نهاده شده است.<ref>همان، ص12- 13</ref> | #نویسنده افزوده است: از آن روى كه بناست كتاب حاضر عمدتاًً مورد استفاده دانشجويان قرار گيرد و از آن روى كه يكى از كاستىهایى كه معمولاً دانشجويان با آن روياروى مىشوند منابع براى تحقيق و مطالعه بيشتر است، نگارنده در پايان بسيارى از مباحث از شمارى از منابعى كه در آن مبحث اجمالاً از آنها استفاده شده و براى مطالعه بيشتر سودمند خواهد بود ياد كرده است، بدان اميد كه اين يادآورى خود گامى نخستين در راه توجه هرچه بيشتر به تحقيق و پژوهش در كنار فراگيرى و آموزش باشد. گستردگى تاريخ فرقههاى اسلامى و فزونى تحولات انديشهها نگارنده را به مراجعه به منابع فراوانى ناگزير ساخته كه فهرست آن در كتابنامه فراروى نهاده شده است.<ref>همان، ص12- 13</ref> | ||
مؤلف در مورد پيدايش مرجئه چنين نوشته است: يكى از نخستين پرسشهاى كلامى كه در سده اول رخ نمود پرسش درباره كسانى بود كه گناه كبيرهاى انجام دادهاند. در برابر اين پرسش كه خود ريشهاى نيز در جهان سياست داشت و قاعدتاً مىبايست طرفهاى جنگ صفين و پيكارهاى پيشين آن يعنى جمل و همچنين رخدادهاى قبلى را ارزيابى و درباره آنها داورى كند خوارج مدعى كفر مرتكبان كباير شدند. در برابر اين انديشه خوارج، گروهى ديگر از مسلمانان صف آراستند و با تفكيك ايمان از شرايع و احكام و تكاليف اظهار داشتند ايمان مسألهاى قلبى است، و ترك گناه و انجام اعمال دينى بخشى از ماهيت ايمان را تشكيل نمىدهد و در صدق عنوان مسلمان بر باورداشتگان توحيد و نبوت دخالتى ندارد تا بتوان به استناد انجام گناه و يا ترك طاعات عنوان مسلمان را از كسى سلب كرد و او را كافر خواند. اين انديشه كه در برابر سختگيرىهاى خوارج نماينده نوعى تسامح دينى بود ارجاء نام گرفت و طرفداران آن نيز مرجئه ناميده شدند.<ref>متن كتاب، ج 1، ص95</ref> | مؤلف در مورد پيدايش مرجئه چنين نوشته است: يكى از نخستين پرسشهاى كلامى كه در سده اول رخ نمود پرسش درباره كسانى بود كه گناه كبيرهاى انجام دادهاند. در برابر اين پرسش كه خود ريشهاى نيز در جهان سياست داشت و قاعدتاً مىبايست طرفهاى جنگ صفين و پيكارهاى پيشين آن يعنى جمل و همچنين رخدادهاى قبلى را ارزيابى و درباره آنها داورى كند خوارج مدعى كفر مرتكبان كباير شدند. در برابر اين انديشه خوارج، گروهى ديگر از مسلمانان صف آراستند و با تفكيك ايمان از شرايع و احكام و تكاليف اظهار داشتند ايمان مسألهاى قلبى است، و ترك گناه و انجام اعمال دينى بخشى از ماهيت ايمان را تشكيل نمىدهد و در صدق عنوان مسلمان بر باورداشتگان توحيد و نبوت دخالتى ندارد تا بتوان به استناد انجام گناه و يا ترك طاعات عنوان مسلمان را از كسى سلب كرد و او را كافر خواند. اين انديشه كه در برابر سختگيرىهاى خوارج نماينده نوعى تسامح دينى بود ارجاء نام گرفت و طرفداران آن نيز مرجئه ناميده شدند.<ref>متن كتاب، ج 1، ص95</ref> | ||
#نویسنده يادآور شده است كه: در اين ترديدى نيست كه گسترش مذهب اشعرى و نيز تكامل و تدوين آن وامدار عالمانى چون قاضى ابوبكر باقلانى ( | #نویسنده يادآور شده است كه: در اين ترديدى نيست كه گسترش مذهب اشعرى و نيز تكامل و تدوين آن وامدار عالمانى چون قاضى ابوبكر باقلانى (متوفای 403ق)، ابواسحاق اسفراينى (متوفای 418ق)، [[بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر|عبدالقادر بغدادى]] (متوفای 429ق)، قاضى ابوالطيب طبرى (متوفای 450ق)، امام الحرمين جوينى (متوفای 478ق)، امام غزالى (متوفای 505ق)، شهرستانى (متوفای 548ق) و [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] (متوفای 605ق) و در اين ميان بيش از همه مديون سه شخصيت بزرگ اشعرى يعنى باقلانى، جوينى و غزالى است.<ref>همان، ص254</ref> | ||
#از مطالب قابل توجه كتاب اين است كه: برخلاف آنچه در مورد فرقه يا درستتر بگوييم مكتب معتزله روى داده و براى آن فرقههایى متعدد برشمرده و يا اساساً برساختهاند و نيز برخلاف آنچه درباره شيعه روى داده و از دامان آن فرقههایى چند برخاستهاند، درباره اشاعره از انشعاب يا شاخهها يا فرقههاى كوچكتر كمتر سخنى به ميان آمده است. اين پديدار، خود ممكن است در اين واقعيت ريشه داشته باشد كه معمولاً نگارندگان كتابهاى ملل و نحل از اهل سنت- و عمدتاًً از اهل سنت به اصطلاح خاص كلامى آن يعنى همان اشاعره- هستند و اين خود سبب شده است افتراقها و انشعابها را بيشتر در گروههاى مخالف خود ببينند و آن افتراقها و انشعابها را گزارش كنند و از نام هر صاحبنظريهاى نام يك فرقه برسازند. اگر اختلافنظرهایى را كه ميان برخى از مشاهير معتزلى وجود داشته، با آنچه ميان برخى از رجال اشعرىمسلك رخ نموده است، مقايسه كنيم خواهيم ديد اين اختلافنظرها آنگاه كه ميان مشاهير معتزلى است هر كدام از اين رجال و مشاهير صاحب يك فرقه مستقل قلمداد مىشوند، اما هنگامى كه اختلافنظرهایى در همين گستره و مقدار ميان رجال اشعرى مطرح است هر كدام از طرفهاى نزاع يك فرقه قلمداد نمىشوند و اين اختلاف را امرى طبيعى قلمداد مىكنند.<ref>همان، ص281- 282</ref> | #از مطالب قابل توجه كتاب اين است كه: برخلاف آنچه در مورد فرقه يا درستتر بگوييم مكتب معتزله روى داده و براى آن فرقههایى متعدد برشمرده و يا اساساً برساختهاند و نيز برخلاف آنچه درباره شيعه روى داده و از دامان آن فرقههایى چند برخاستهاند، درباره اشاعره از انشعاب يا شاخهها يا فرقههاى كوچكتر كمتر سخنى به ميان آمده است. اين پديدار، خود ممكن است در اين واقعيت ريشه داشته باشد كه معمولاً نگارندگان كتابهاى ملل و نحل از اهل سنت- و عمدتاًً از اهل سنت به اصطلاح خاص كلامى آن يعنى همان اشاعره- هستند و اين خود سبب شده است افتراقها و انشعابها را بيشتر در گروههاى مخالف خود ببينند و آن افتراقها و انشعابها را گزارش كنند و از نام هر صاحبنظريهاى نام يك فرقه برسازند. اگر اختلافنظرهایى را كه ميان برخى از مشاهير معتزلى وجود داشته، با آنچه ميان برخى از رجال اشعرىمسلك رخ نموده است، مقايسه كنيم خواهيم ديد اين اختلافنظرها آنگاه كه ميان مشاهير معتزلى است هر كدام از اين رجال و مشاهير صاحب يك فرقه مستقل قلمداد مىشوند، اما هنگامى كه اختلافنظرهایى در همين گستره و مقدار ميان رجال اشعرى مطرح است هر كدام از طرفهاى نزاع يك فرقه قلمداد نمىشوند و اين اختلاف را امرى طبيعى قلمداد مىكنند.<ref>همان، ص281- 282</ref> | ||
#نویسنده در مورد پيدايش زيديه نوشته است: اگر در چگونگى آغاز برخى فرقهها اختلافنظرها يا ابهامهایى وجود داشته باشد در مورد زيديه اين واقعيت تاريخى روشن است كه فرقه يادشده در پى قيام زيد بن على شكل گرفت و از آن پس دو شاخه شيعى زيدى و امامى هركدام راهى جداگانه در پيش گرفتند: گروه نخست دست به كار مبارزه حاد سياسى و نظامى شد و گروه ديگر عمدتاًً بر رسالت معنوى خويش تكيه زد.<ref>همان، ج 2، ص64</ref> | #نویسنده در مورد پيدايش زيديه نوشته است: اگر در چگونگى آغاز برخى فرقهها اختلافنظرها يا ابهامهایى وجود داشته باشد در مورد زيديه اين واقعيت تاريخى روشن است كه فرقه يادشده در پى قيام زيد بن على شكل گرفت و از آن پس دو شاخه شيعى زيدى و امامى هركدام راهى جداگانه در پيش گرفتند: گروه نخست دست به كار مبارزه حاد سياسى و نظامى شد و گروه ديگر عمدتاًً بر رسالت معنوى خويش تكيه زد.<ref>همان، ج 2، ص64</ref> |