موسوعة أحكام المرتد في الشريعة الإسلامية: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '==وابستهها== [[' به '==وابستهها== {{وابستهها}} [[') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
| ناشر = دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم. معاونت | | ناشر = دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم. معاونت پژوهشی. پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى | ||
| مکان نشر =ايران - قم | | مکان نشر =ايران - قم | ||
| سال نشر = 2008م , 1429ق | | سال نشر = 2008م , 1429ق | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
| شابک =978-964-2636-84-6 | | شابک =978-964-2636-84-6 | ||
| تعداد جلد =2 | | تعداد جلد =2 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =14823 | ||
| کتابخوان همراه نور =14823 | | کتابخوان همراه نور =14823 | ||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب با مقدمهای مختصر به قلم سید ضیاء مرتضوی آغاز و مباحث آن در هشت باب تدوین شده که چهار باب آن در جلد اول آمده است. هر باب مشتمل بر فصول و هر فصل حاوی محورها و فصول مرتبط با عنوان فصل است. | کتاب با مقدمهای مختصر به قلم [[مرتضوی، ضیاء|سید ضیاء مرتضوی]] آغاز و مباحث آن در هشت باب تدوین شده که چهار باب آن در جلد اول آمده است. هر باب مشتمل بر فصول و هر فصل حاوی محورها و فصول مرتبط با عنوان فصل است. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== |
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۱۹
موسوعة أحکام المرتد في الشريعة الإسلامية | |
---|---|
پدیدآوران | عليان اميني، حسين (نویسنده)
هاديان، عبدالرسول (نویسنده) دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم. پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى. پژوهشکده فقه و حقوق |
ناشر | دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم. معاونت پژوهشی. پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى |
مکان نشر | ايران - قم |
سال نشر | 2008م , 1429ق |
شابک | 978-964-2636-84-6 |
موضوع | ارتداد اهل رده |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 2 |
کد کنگره | BP 196/5 /ع8م8 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
موسوعة أحكام المرتد في الشريعة الإسلامية، تحقیقی مستند و مستدل پیرامون احکام مرتد از دیدگاه مذاهب اسلامی است که توسط حسین علیان امینی به عربی تألیف و توسط عبدالرسول هادیان تکمیل شده است.
ساختار
کتاب با مقدمهای مختصر به قلم سید ضیاء مرتضوی آغاز و مباحث آن در هشت باب تدوین شده که چهار باب آن در جلد اول آمده است. هر باب مشتمل بر فصول و هر فصل حاوی محورها و فصول مرتبط با عنوان فصل است.
گزارش محتوا
موضوع ارتداد از جمله مسائل مهم فقه اسلامی است و با وجود اینکه از موضوعات جدید و غریب محافل علمی نیست، چون در بیشتر کتب و مقالات فقهی علما و فقهای متقدم و متأخر مطرح شده است؛ لکن در قرون اخیر پس از اینکه در محافل علمی و تحقیقی به شیوه متفاوتی مطرح و مشتمل بر بعد اجتماعی و تطبیقی در بسیاری از مسائل فقهی و حقوقی شده، اهمیت ویژهای به دست آورده است[۱].
حکم تاریخی و جاودان امام خمینی(ره) پیرامون ارتداد و اعدام سلمان رشدی، نویسنده انگلیسی هندی الاصل، مؤلف کتاب بدنام «آیات شیطانی»، بهعنوان نقطه عطف عظیمی در حیات مسلمین شمرده میشود. از جهتی این فتوا توانست همه مسلمین را متحد کند و محوری عمومی بشود که مسلمانان جهان در شگفتترین صورت از انسجام و اتحاد پیرامون آن بچرخند. از جهت دیگر نیز اهمیت و کفایت حکم شرعی برای ارتداد در این سطح و عرصه تأثیرش در این فراز مشخص شد[۲].
اهتمام عمومی به موضوع ارتداد در قرون اخیر، نیاز به مرجع جامعی در قالب موسوعه ویژه این موضوع را آشکار میکند که همه جوانب و اقوال و آراء مربوط به آن را در بر بگیرد؛ تا بهمنزله راهنمایی کامل و عمومی باشد که نیازهای محققین در این عرصه را پاسخ دهد؛ لذا این موسوعه فراهم آمد[۳]. این اثر از دو جهت، اثر جامعی است: احکام و فروع فقهی مختلف مربوط به این موضوع و همچنین آراء مذاهب فقهی مختلف اسلامی در کتاب واحدی گرد آمده است[۴].
در ابتدای مباحث معنای لغوی و اصطلاحی ارتداد مطرح شده است. ارتداد در لغت به معنای رجوع از چیزی و برگشت از آن است[۵]. اما در اصطلاح، فقهای شیعه و سنی برای ارتداد و مرتد معانی متعددی ذکر کردهاند که البته به معنی واحدی بازمیگردد و تنها در اطلاق و تقیید متفاوت هستند؛ برخی کلامشان را مقید به قیدی نکرده و برخی نیز قیودی مانند اظهار آورده یا تصریح به کلمه کفر کردهاند[۶]. حاصل کلام فقها این است: ارتداد، کفر بعد از اسلام است؛ لکن برخی صفت مکلف بودن و برخی هم قید اظهار کفر را به آن افزودهاند[۷].
در بررسی روایات ارتداد سه روایت ذکر شده است. در یکی از این روایات که در کتاب شریف کافی آمده، عمار ساباطی نقل میکند که شنیدم امام صادق(ع) فرمود: «هر مسلمانی از اسلام مرتد شود و نبوت محمد(ص) را انکار و تکذیب کند، خونش مباح است...». در این روایت در تفسیر ارتداد از اسلام دو امر ذکر شده است: جحد نبی(ص)، یعنی انکار آن حضرت به عمد و دوم تکذیب نبوت محمد(ص)[۸].
ارتداد از بزرگترین کبائر و قبیحترین آنهاست؛ چراکه از بدترین انواع کفر و شدیدترین آنها از جهت حکم و موجب حبط اعمال دنیا و آخرت است؛ چراکه مرتد گمراهی را پس از هدایت طلبیده و به آن تشویق و ترغیب کرده است؛ بدون اینکه دلیلی داشته باشد که بر آن تکیه کند یا حجت محکمی بر آن بیاورد؛ بنابراین مغضوب خداوند متعال قرار گرفته و در آخرت مشمول لعنت و عذاب الهی خواهد بود. در دنیا نیز احکامی بر آن بار خواهد شد که شارع مقدس تقریر کرده و فقها در نوشتههایشان آوردهاند[۹].
در آیات قرآن کریم نیز به خطر ارتداد و شدت حکم آن و به عواملی که زمینه رشد و انتشار آن در بین مردم را فراهم میکند، اشاره شده است. همچنین مهمترین عواملی که سبب انگیزش انسان بر سرپیچی از فطرت و عصیان بر خداوند و ارتداد از دین و شعائر میشود، تبیین شده است[۱۰]. در آیه 217 سوره بقره چنین آمده است: و لا يزالون يقاتلونكم حتی يردوكم عن دينكم إن استطاعوا و من يرتدد منكم عن دينه فيمت و هو كافر فأولئك حبطت اعمالهم في الدنيا و الآخرة و أولئك أصحاب النار هم فيها خالدون[۱۱].
در رابطه با مرتدین در صدر اسلام، اغلب کتب سیره و برخی منابع تاریخی بر این حقیقت مهم تأکید کردهاند: بعضی از مسلمانان صدر اسلام و برخی از صحابه از دینشان مرتد شده و پس از اسلام آوردن بهصورت قهقری به دین پیشینیان خود برگشتند. البته این نکته بسیار حائز اهمیت است که این کتب و منابع در نقل اخبار و آثار بین صحیح و فاسد و صادق و کاذب و بین کسی که بر طبق شواهد و قرائن ارتدادش مسلم بوده و کسی که ارتدادش از روی ظن و گفتهها بوده جمع کردهاند و بهصورت مطلق همه را حرکات ارتدادی دانستهاند. عدم ترجیح و تعدیل راوی حوادث، شرایط سیاسی و اجتماعی و اوامر صادره از سوی حکومتهای معاصر کاتب سیره یا مورخ، ترجیح یک گروه یا مذهب و مانند آن سبب شده که فقها در مقام بیان احکام مرتد، برای استنباط احکام شرعی جز در موارد نادری به این اخبار و آثار استناد نکنند[۱۲]؛ بهعنوان مثال به سبب بعضی اتفاقات پس از رحلت رسولالله(ص)، برخی از مسلمین از پرداخت زکات به خلیفه اول امتناع و در امر خلافت با او مخالفت کردند. ابوبکر در اوائل خلافتش رسماً ارتداد آنها را اعلان و مردم را به جنگ با آنها گسیل داشت. این گروه در کتب تواریخ به اهل رده و جنگ با آنها به جنگهای رده مشهور شد. علما در حکم اینها اختلاف کردهاند و گروهی آنها را مرتد ندانسته و ادله فراوانی بر عدم صدق مرتد نسبت به آنها اقامه کردهاند؛ لذا در کتاب از این قسم بحث نمیشود[۱۳].
در انتهای باب اول کتاب، نام کسانی که بهصورت فردی یا گروهی در زمان رسولالله(ص) و یا در زمان خلفا مرتد شدند، مطرح و چگونگی ارتداد آنها بررسی شده است. برخی از این افراد ادعای نبوت هم داشتند که اسود عنسی، مسیلمه کذاب، سجاح بنت حارث بن سوید و طلیحة بن خالد اسدی از آن جملهاند[۱۴].
در باب دوم کتاب معنای کفر و ضابطه آن از دیدگاه امامیه و دیگر مذاهب اسلامی با استناد به مذاهب هریک مورد بررسی قرار گرفته است[۱۵]. در ادامه، ارتداد اعتقادی مطرح و دیدگاه مذاهب مختلف در رابطه با مجسمه، مشبهه، مجبره و... مطرح شده و چنین نتیجهگیری شده که گاهی معتقدین به این امور، بهطور مطلق فتوای به کفرشان داده شده؛ گاهی هم تفاسیر مختلفی از این امور به عمل آمده، آنگاه بنا بر برخی از تفاسیر، حکم به کفر آنها شده و بنا بر برخی دیگر خیر، اما بیشتر معاصرین معتقدند اگر آنها به لوازم فاسد مذاهبشان ملتزم باشند، کافرند[۱۶].
مشهور بین متقدمین از فقها از عصر شیخ مفید تا سید جزایری حکم به کفر و نجاست کسی است که یکی از ضروریات مذهب را انکار کند؛ لکن مشهور بین متأخرین از ایشان حکم به خروج از ایمان است نه اسلام؛ پس تا زمانی که از ناصبین و غلات نباشند، حکم به طهارت و حرمت خون و اموال آنها میشود؛ البته موجب خروج آنها از مذهب خواهد شد[۱۷].
با توجه به اینکه مشهور بین فقهای امامیه حکم به قتل مرتد فطری است، بدون اینکه توبه او پذیرفته شود، سؤال این است که آیا توبه و اسلام او بین خود و خدایش پذیرفته میشود؟ بهعبارتدیگر اگرچه توبه ظاهری او بین مردم پذیرفته نمیشود و اثری بر آن مترتب نیست، آیا توبه باطنی او بین خود و خدایش قبول میشود؟ نویسنده با استناد به منابع مختلف شیعه به این سؤال پاسخ داده است[۱۸].
در باب چهارم، احکا طهارت مرتد و نیز احکام تارکین و منکرین نماز، روزه، حج و... با استناد به منابع مذاهب مختلف اسلامی بررسی شده است[۱۹].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در ابتدای کتاب و فهارس اعلام، اصطلاحات، کتب، فرق، اماکن و آیات در انتهای کتاب ذکر شده است.
در پاورقیهای کتاب، آدرس آیات، روایات و مستندات مطالب ذکر شده است.
پانویس
- ↑ ر.ک مقدمه،، ص12
- ↑ ر.ک: همان، ص13
- ↑ ر.ک: همان، ص14
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص19
- ↑ ر.ک: همان، ص21
- ↑ ر.ک: همان، ص23
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، ص25
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، ص27
- ↑ ر.ک: همان، ص36-35
- ↑ ر.ک: همان، ص37
- ↑ ر.ک: همان، ص53-50
- ↑ ر.ک: همان، ص82-65
- ↑ ر.ک: همان، ص120
- ↑ ر.ک: همان، ص149
- ↑ ر.ک: همان، ص301
- ↑ ر.ک: همان، ص479-361
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.