۱۰۶٬۹۰۵
ویرایش
Fgarnezadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
}} | }} | ||
'''ابن نبیه، ابوالحسن کمالالدین علی بن محمد''' ( | '''ابن نبیه، ابوالحسن کمالالدین علی بن محمد''' (حدود 559-619ق/1164-1222م)، شاعر، ادیب و کاتب ایوبیان. | ||
==زادگاه == | ==زادگاه == | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
==مناصب== | ==مناصب== | ||
ابن نبیه ظاهراً در حدود 30 سالگی و احتمالاً از طریق قاضی فاضل ( | ابن نبیه ظاهراً در حدود 30 سالگی و احتمالاً از طریق قاضی فاضل (زنده در 596ق)، وزیر معروف ایوبیان به دربار الملک العادل (زنده در 615ق) در قاهره راه یافت و به مقامهای بلندی، از جمله ریاست دیوان اوقاف جامع المعمور و دیوان خراج و حساب رسید و گویا مدتی نیز منصب قضا را برعهده داشت. وی با قصیدههایی که در مدح الملکالعادل و رجال و اعیان مصر از جمله قاضی اسعد بن ممّاتی و بهویژه قاضی فاضل و ابن شاکر وزیر الملک العادل میسرود، پایگاه دولتی و اداری خود را استحکام میبخشید و زندگی را به دلخواه خود در آرامش و رفاه می گذراند. در 598ق الملک الاشرف موسی (د 635ق) به فرمان پدر از مصر راهی بلاد جزیره شد و شهر رها را به تصرف درآورد و در 600ق موصل را بر قلمرو خویش افزود. احتمالاً ابن نبیه در این احوال همراه الاشرف بوده، خاصه که میدانیم چون وی در نصیبین استقرار یافت، ابن نبیه سرپرستی دیوان رسائل او را عهدهدار شد و کاتب خاص وی گردید. در 609ق که الملک الاشرف مناطق دیگری را متصرف شد و محل اقامت خود را به شهر رَقّه منتقل کرد، ابن نبیه همچنان در نصیبین ماند، زیرا در منابع ما به حضور او در رقه اشاره نرفته است و نیز زمانی که الملک الاشرف پس از مرگ پدر در حلب مستقر گردید، ابن نبیه گاه مدایحی برای وی ارسال میداشت. همچنین فتح دمیاط (618ق) را با قصیدهای که گویند آخرین سروده اوست، در قلعه نصیبین به الملک الاشرف شادباش گفت. میتوان گفت، ابن نبیه پس از ترک دیار مصر، مدایح خود را به الملک الاشرف اختصاص داده است. هرچند قصیدههایی از او در مدح الناصر لدین اللّه سی و چهارمین خلیفه عباسی، نیز در دست است که البتّه انگیزه سرودن آنها و چگونگی روابط او با خلیفه معلوم نیست. | ||
==ویژگیهای ادبی== | ==ویژگیهای ادبی== | ||
سرودههای ابن نبیه نشان از وسعت اطلاع او در ادب و لغت و جز آن دارد. | سرودههای ابن نبیه نشان از وسعت اطلاع او در ادب و لغت و جز آن دارد. | ||
شاید بتوان وی را که در شمار نوخاستگان نهادهاند، یکی از پیشتازان تجدید حیات شعر و ادب در مصر و شام در عصر ایوبیان به شمار آورد، هرچند شعر او به رغم حلاوتی که دارد، از جزالت و بلاغت چندان برخوردار نیست. وی در بدیههسرایی استاد بوده و لغز نیز میسروده است. تفننهای دیگر نیز در شعر داشته است، ازجمله آنکه قصیدۀ «مِضمار الخواطر» را که خود آن را بیمانند خوانده است، چنان برساخته که حروف نقطهدار و بینقطه از آغاز تا انجام، یک در میان قرار گرفتهاند (این قصیده در دیوان نیامده است) یا آنکه در یک بیت، کلماتی را پشت سر هم آورده که هریک مقلوب کلمه پیشین است. | |||
شاید بتوان وی را که در شمار نوخاستگان نهادهاند، یکی از پیشتازان تجدید حیات شعر و ادب در مصر و شام در عصر ایوبیان به شمار آورد، هرچند شعر او به رغم حلاوتی که دارد، از جزالت و بلاغت چندان برخوردار نیست. وی در بدیههسرایی استاد بوده و لغز نیز میسروده است. تفننهای دیگر نیز در شعر داشته است، ازجمله آنکه قصیدۀ «مِضمار الخواطر» را که خود آن را بیمانند خوانده است، چنان برساخته که حروف نقطهدار و بینقطه از آغاز تا انجام، یک در میان قرار گرفتهاند (این قصیده در دیوان نیامده است) یا آنکه در یک بیت، کلماتی را پشت سر هم آورده که هریک مقلوب کلمه پیشین است. | |||
ابن نبیه کلمات و تعبیرات قرآنی را فراوان و بیمحابا در اشعارش اقتباس و تضمین میکرده و در این کار، راه افراط میپیموده است، تا آنجا که بزرگان علم و ادب آن را بر او خرده گرفتهاند. بدینسان، سرودههای ابن نبیه آکنده از صنعت است و در این باب تکیه وی بر تشبیه، خصوصاً تشبیه بلیغ است. در مدح نیز از افراط و غلوّ پرهیز نکرده است. در اشعار او پارهای کلمات فارسی به کار رفته که برخی از آنها کهن است و برخی دیگر از دوران اسلامی است مثلاً بستان، همیان، دیوان، تاج، ایران، شاه ارمن، که به عنوان لقبی برای الملک الاشرف به کار رفته، نرجس، بهرمان، جلنار، کیوان، دیباج. علاوه بر این، گاه کلماتی به کار برده که شاید تا آن زمان در شعر عربی به کار نرفته باشد: کُلَهْبَند و نیز شکل کاملاً فارسی چوگان به جای صولجان که در میان عربها معروف بوده است یا سوسان به جای سوسن و نیز کلمهی شرپوشه نوعی کلاه، نیز قابل توجه است. | ابن نبیه کلمات و تعبیرات قرآنی را فراوان و بیمحابا در اشعارش اقتباس و تضمین میکرده و در این کار، راه افراط میپیموده است، تا آنجا که بزرگان علم و ادب آن را بر او خرده گرفتهاند. بدینسان، سرودههای ابن نبیه آکنده از صنعت است و در این باب تکیه وی بر تشبیه، خصوصاً تشبیه بلیغ است. در مدح نیز از افراط و غلوّ پرهیز نکرده است. در اشعار او پارهای کلمات فارسی به کار رفته که برخی از آنها کهن است و برخی دیگر از دوران اسلامی است مثلاً بستان، همیان، دیوان، تاج، ایران، شاه ارمن، که به عنوان لقبی برای الملک الاشرف به کار رفته، نرجس، بهرمان، جلنار، کیوان، دیباج. علاوه بر این، گاه کلماتی به کار برده که شاید تا آن زمان در شعر عربی به کار نرفته باشد: کُلَهْبَند و نیز شکل کاملاً فارسی چوگان به جای صولجان که در میان عربها معروف بوده است یا سوسان به جای سوسن و نیز کلمهی شرپوشه نوعی کلاه، نیز قابل توجه است. | ||
ابن نبیه علاوه بر مدح، در رثاء، غزل و خمریات نیز طبعآزمایی کرده است. برخی از اشعار وی چندان شیوا و استوار بود که شاعرانی چون صفدی و ابن نباته مصری را به معارضه با قصیدههای وی وا میداشت. او همواره قصاید خود را به شیوۀ قدما، با نسیب آغاز میکرده است. لطافت شعر وی آنچنان است که کارلایل، یکی از قصیدههای او را به انگلیسی برگردانیده و در «نمونههایی از شعر عرب » آورده است. | ابن نبیه علاوه بر مدح، در رثاء، غزل و خمریات نیز طبعآزمایی کرده است. برخی از اشعار وی چندان شیوا و استوار بود که شاعرانی چون صفدی و ابن نباته مصری را به معارضه با قصیدههای وی وا میداشت. او همواره قصاید خود را به شیوۀ قدما، با نسیب آغاز میکرده است. لطافت شعر وی آنچنان است که کارلایل، یکی از قصیدههای او را به انگلیسی برگردانیده و در «نمونههایی از شعر عرب » آورده است. |