ابن میمون، علی بن میمون: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۵۹: خط ۵۹:
سرانجام از این کارها دست کشید و به مصاحبت مشایخ صوفیه چون عرفه قیروانی روی آورد و قیروانی او را نزد ابوالعباس احمد بن ‌محمدتونسی، مشهور به دبّاسی یا تبّاسی (د 930ق/1524م) فرستاد. بنا به گفته ابن ‌حنبلی  تباسی در تلقین ذکر و پوشیدن خرقه تصوف شیخ ابن ‌میمون بوده است.
سرانجام از این کارها دست کشید و به مصاحبت مشایخ صوفیه چون عرفه قیروانی روی آورد و قیروانی او را نزد ابوالعباس احمد بن ‌محمدتونسی، مشهور به دبّاسی یا تبّاسی (د 930ق/1524م) فرستاد. بنا به گفته ابن ‌حنبلی  تباسی در تلقین ذکر و پوشیدن خرقه تصوف شیخ ابن ‌میمون بوده است.


==مسافرتها==
==مسافرت‌ها==
وی پس از آن مسافرت به سرزمینهای شرقی اسلام را آغاز کرد و ظاهراً این مسافرت به توصیه مشایخ او برای دیدار با بزرگان صوفیه بوده است. وی در صَفَد موفق به دیدار عبدالقادر بن ‌عمر بن ‌حبیب صفدی شد و او را عارفی بزرگ و زاهدی وارسته یافت. ابن ‌حبیب که عمری گمنام و مجهول‌الحال، به عنوان معلم اطفال در صفد به سر می‌برد، بر اثر کوششهای ابن ‌میمون در معرفی وی، به شهرت رسید. تاریخ دیدار این دو، شعبان 894 بوده است.  
وی پس از آن مسافرت به سرزمینهای شرقی اسلام را آغاز کرد و ظاهراً این مسافرت به توصیه مشایخ او برای دیدار با بزرگان صوفیه بوده است. وی در صَفَد موفق به دیدار عبدالقادر بن ‌عمر بن ‌حبیب صفدی شد و او را عارفی بزرگ و زاهدی وارسته یافت. ابن ‌حبیب که عمری گمنام و مجهول‌الحال، به عنوان معلم اطفال در صفد به سر می‌برد، بر اثر کوششهای ابن ‌میمون در معرفی وی، به شهرت رسید. تاریخ دیدار این دو، شعبان 894 بوده است.  
ابن‌میمون در بیان غربه‌الاسلام که یک سال پیش از مرگ تألیف کرده، گوید که به مصر نرفته است. از این‌رو اشارۀ طاش کوپری‌زاده در مورد ورود وی به قاهره درست می‌نماید. ابن ‌میمون در آغاز سده 10ق به بیروت رفت و در این سفر بود که محمد بن ‌عراق با وی آشنا شد و بعدها در زمرۀ مریدان او درآمد. وی پس از سفر حج موقتاً در سرزمین شام اقامت گزید و به ارشاد مردم همت گماشت. سپس به سفر در سرزمینهای اروپایی آل‌عثمان چون قسطنطنیه، ادرنه و بروسا پرداخت و به‌ویژه در بروسا اقامتی طولانی اختیار کرد. بنا به گفته غزی مسافرت او به آسیای صغیر 5 سال طول کشید و در این مدت وی به ارشاد مردم مشغول بود. سپس دوباره به شام بازگشت و از این زمان است که به گفته محمد بن ‌عراق در کشورهای عربی به عنوان عالم، مرشد و شیخ مشهور شد. ابن ‌حنبلی به نقل از علوان حموی، یکی دیگر از مریدان ابن ‌میمون، بازگشت وی را به شهر حلب در 910ق ذکر کرده است. او در 911ق وارد حماه سوریه شد و بنا به روایت ابن ‌طولون در اواخر 912ق به صالحیه دمشق رفت و مردم جهت تیمن و تبرک به سوی او شتافتند. وی در آنجا به تعلیم و تربیت مردم در هر مذهبی از مذاهب اربعه پرداخت و گروهی از اشخاص معروف همچون عبدالنبی مفتی و شیخ مالکیان، شمس‌الدین محمد بن ‌رمضان مفتی و شیخ‌ حنفیان در دمشق، شیخ شهاب‌ بن ‌مفلح از حنبلیان و عبدالرحمن حموی مفتی شافعیان از جمله مریدان وی شدند. بدین‌سان ابن ‌میمون شهرت فراوان کسب کرد و ابن ‌طولون که به مجالس او رفت و آمدهایی داشته، از علو مقام و بزرگی شأن وی یاد کرده است.  
ابن‌میمون در بیان غربه‌الاسلام که یک سال پیش از مرگ تألیف کرده، گوید که به مصر نرفته است. از این‌رو اشارۀ طاش کوپری‌زاده در مورد ورود وی به قاهره درست می‌نماید. ابن ‌میمون در آغاز سده 10ق به بیروت رفت و در این سفر بود که محمد بن ‌عراق با وی آشنا شد و بعدها در زمرۀ مریدان او درآمد. وی پس از سفر حج موقتاً در سرزمین شام اقامت گزید و به ارشاد مردم همت گماشت. سپس به سفر در سرزمینهای اروپایی آل‌عثمان چون قسطنطنیه، ادرنه و بروسا پرداخت و به‌ویژه در بروسا اقامتی طولانی اختیار کرد. بنا به گفته غزی مسافرت او به آسیای صغیر 5 سال طول کشید و در این مدت وی به ارشاد مردم مشغول بود. سپس دوباره به شام بازگشت و از این زمان است که به گفته محمد بن ‌عراق در کشورهای عربی به عنوان عالم، مرشد و شیخ مشهور شد. ابن ‌حنبلی به نقل از علوان حموی، یکی دیگر از مریدان ابن ‌میمون، بازگشت وی را به شهر حلب در 910ق ذکر کرده است. او در 911ق وارد حماه سوریه شد و بنا به روایت ابن ‌طولون در اواخر 912ق به صالحیه دمشق رفت و مردم جهت تیمن و تبرک به سوی او شتافتند. وی در آنجا به تعلیم و تربیت مردم در هر مذهبی از مذاهب اربعه پرداخت و گروهی از اشخاص معروف همچون عبدالنبی مفتی و شیخ مالکیان، شمس‌الدین محمد بن ‌رمضان مفتی و شیخ‌ حنفیان در دمشق، شیخ شهاب‌ بن ‌مفلح از حنبلیان و عبدالرحمن حموی مفتی شافعیان از جمله مریدان وی شدند. بدین‌سان ابن ‌میمون شهرت فراوان کسب کرد و ابن ‌طولون که به مجالس او رفت و آمدهایی داشته، از علو مقام و بزرگی شأن وی یاد کرده است.  
۱۶۹

ویرایش