معناشناسی قلب در قرآن: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | |||
[[رده: تفسیر]] | |||
[[رده:قرآن و مباحث دیگر]] | |||
[[رده:مقالات بازبینی | [[رده:مقالات بازبینی شده2 اسفند 1401]] | ||
[[رده:مقاله نوشته شده در تاریخ بهمن 1401 توسط سید محمد رضا موسوی]] | [[رده:مقاله نوشته شده در تاریخ بهمن 1401 توسط سید محمد رضا موسوی]] | ||
[[رده:مقاله بازبینی شده در تاریخ بهمن 1401 توسط محسن عزیزی]] | [[رده:مقاله بازبینی شده در تاریخ بهمن 1401 توسط محسن عزیزی]] |
نسخهٔ ۸ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۵۴
معنا شناسی قلب در قرآن | |
---|---|
پدیدآوران | نصرتی، شعبان (نويسنده) پژوهشکده کلام اهل بیت علیهمالسلام (سایر) |
ناشر | مؤسسه علمی فرهنگی دار الحديث. سازمان چاپ و نشر |
مکان نشر | ایران - قم |
سال نشر | 1396ش |
چاپ | 1 |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | 1396 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
معناشناسی قلب در قرآن، تألیف شعبان نصرتی (متولد 1356ش)، بررسی علمی - تحلیلی از مفهوم قلب و ارتباط آن با معرفت و ایمان از دیدگاه قرآن کریم و نیز بررسی موانع معرفتی و ایمانی است که بر قلب عارض میشود.
مباحث کتاب، در چهار فصل مطرح شده که بهطور خلاصه با فضای بحث آشنا میشویم:
نظریة الانسان، یکی از بنیادیترین مباحث در علوم انسانی است. نظریة الانسان، در محورهای «بعد بدنی، بعد فرابدنی و بعد اجتماعی» قابل پیگیری است. از میان مفاهیم و واژگان قرآنی، «قلب»، قلبِ مباحث انسانشناسی است که در هر سه محور نقش اساسی دارد[۱]. نویسنده، معتقد است در قرآن کریم مهمترین واژه برای بررسی بعد فرابدنی، واژه قلب است. در متون اسلامی، قلب جایگاه ویژهای دارد. 133 بار تکرار در آیات قرآن این اهمیت را نشان میدهد[۲].
نویسنده در ادامه مباحث به بررسی قلمرو شناختی کارکردهای معرفتی قلب پرداخته و مینویسد: «در قرآن واژههای معرفتی فراوانی برای بیان کارکردهای معرفتی قلب دیده میشود. وجه فعلی ریشههای کلماتی چون علم، عقل، فهم، تدبر و ارتیاب به قلب نسبت داده شده است، اما اینکه کدامیک از این موارد، کارکرد خود قلب است و کدامیک به بخش دیگری از فرابدن انسان تعلق دارد، به تحلیل مفهومسازیهای قلب در آیات قرآن نیاز دارد»[۳].
نتیجه تحلیلهای نویسنده در بخش دیگری از مباحث این است که قلب در حوزه معرفتشناسی همواره جنبه مثبت دارد؛ یعنی در استعمالات قرآنی کارکرد منفی برای قلب در این حوزه ثابت نشده است، ولی در حوزه ایمان و کفر قلب همواره جنبه مثبت ندارد، بلکه میتوان در مقابل هر کارکرد یا حالت مثبت ایمانی، یک کارکرد یا حالت کافرانه برای قلب یافت[۴].
در انتهای کتاب، نویسنده تصریح میکند که در جهانبینی الهی، قلب هم از لحاظ درونی و هم در ساحت انسانی از طهارت و سلامت برخوردار است و موانع معرفتی و ایمانی بر آن عارض میشود. طبع، ختم و کنن، از جمله موانع معرفتی و ایمانی است که ذکر تفاوتهای آنها پایانبخش مباحث کتاب است[۵].
پانویس
منابع مقاله
پیشگفتار و متن کتاب.