أنوار البلاغة (در فنون معانی بيان و بديع): تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:زبانشناسی، زبان و ادبیات]] | |||
[[رده:زبان و ادبیات شرقی (آسیایی)]] | |||
[[رده:زبان و ادبیات فارسی]] | |||
[[رده:مقالات بازبینی | [[رده:مقالات بازبینی شده2 اسفند 1401]] | ||
[[رده:مقاله نوشته شده در تاریخ اسفند 1401 توسط عباس مکرمی]] | [[رده:مقاله نوشته شده در تاریخ اسفند 1401 توسط عباس مکرمی]] | ||
[[رده:مقاله بازبینی شده در تاریخ اسفند 1401 توسط محسن عزیزی]] | [[رده:مقاله بازبینی شده در تاریخ اسفند 1401 توسط محسن عزیزی]] |
نسخهٔ ۲۵ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۶:۵۷
أنوار البلاغة (در فنون معانی بيان و بديع) | |
---|---|
پدیدآوران | مازندرانی، محمد هادی بن محمد صالح (نويسنده) غلامي نژاد، محمد علي (گردآورنده) |
ناشر | مرکز پژوهشی ميراث مکتوب ** مرکز فرهنگی نشر قبله |
مکان نشر | ایران - تهران |
سال نشر | 1376ش |
چاپ | 1 |
شابک | 964-5603-2-1 |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /م2الف8 3352 PIR |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
أنوار البلاغة (در فنون معانی، بیان و بدیع)، اثر محمدهادی بن محمدصالح مازندرانی (قرن 11ق)، کتابى است به زبان فارسى در فن معانى، بیان و بدیع که به کوشش محمدعلی غلامینژاد، منتشر شده است.
نویسنده در دیباچه بیان کرده است که این کتاب به درخواست حسینعلىخان نوشته شده و حاوى تمام قواعد صناعات ادبى است. اگرچه این کتاب به نثر فارسى روان نوشته شده است، ولى باید گفت که شیوه کار نویسنده بیانگر تأثر فراوان وى از سبک نگارش «مطول» تفتازانى است[۱].
برخی بهاشتباه، این کتاب را ترجمه مطول یا مختصر تفتازانی دانسته، ولى باید گفت که چنین نیست، بلکه نویسنده چکیدهاى نسبتاً «کامل از فنون بلاغى را براى فارسىزبانان نوشته است و در مواردى نیز شاهد مثالها از اشعار فارسى مىباشد. ناگفته نماند که محتواى کتاب و سیاق فهرست مطالب، بیانگر این است که نویسنده کتاب از همه آثارى که تا آن زمان در علوم معانى، بیان و بدیع به رشته تحریر درآمده بوده، استفاده کرده است. همچنین نویسنده در این کتاب نظریات علماى بلاغت را ذکر کرده و مورد نقد و بررسى قرار داده است[۲].
نثر کتاب، ضمن دارا بودن برخى ویژگیهاى عام نثر دوره صفوی، مانند: مطابقت صفت و موصوف و جملهبندى عربى، نثرى نسبتاً پخته و عالمانه است[۳].
همانند بسیارى از کتب که از قرن هشتم به بعد نوشته شدهاند، عیوبى نظیر ضعف تألیف، رعایت نکردن برخى قواعد دستورى زبان فارسى و پیروى از برخى قواعد زبان عربى در این کتاب نیز دیده مىشود که نمونههایى از آنها را ذکر مىکنیم:
- مطابق آوردن صفت و موصوف در تأنیث به قیاس عربى: «بر تربیت علما و رعایت فقرا و تحصیل علوم شریفه متنوعه و تدوین فنون لطیفه متعدده...»، «... در هر سه واقع مىشود، مىگویند کلمه فصیحه و کلام فصیح و متکلم فصیح».
- آوردن فعل ماضى بهجاى مضارع: «صحت وقوع نکره غیر مخصصه، مبتدا در صورتى که خبر ظرف باشد؛ چه، تقدیم ظرف، باعث تخصیص مبتدا مىشود و به این اعتبار مىتواند مبتدا واقع شد»، «و در این صورت ظاهر است که مراوده از زلیخا بیشتر مىتواند صدور یافت».
- ساختار جملهبندى شبیه جملهبندى عربى است: «... بر تقدیر صحت این تعلیل، لازم میآید امتناع»[۴].
پانویس
منابع مقاله
پیشگفتار.