۱۱۱٬۵۱۷
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
'''رشد عقلى''' نوشته [[رشیدپور مجید|مجيد رشيدپور]] است. در اين کتاب از پاره اى رويکرد هاى اسلامى به عقل سخن رفته است به اين ترتيب: | '''رشد عقلى''' نوشته [[رشیدپور مجید|مجيد رشيدپور]] است. در اين کتاب از پاره اى رويکرد هاى اسلامى به عقل سخن رفته است به اين ترتيب: | ||
ارزشمندى تفکر در آيات و روايات، تعقل گذشته از آنکه لازمۀ انسان بودن است به پرورش قوه تفکر بشر مىانجامد، همه کمالات و خوبيها ريشه در عقل دارد، خداوند بارها در قرآن آدمى را به تعقل و تفکر خوانده است، فرق عقل با لبّ، خردمندان از گناه پرهيز دارند، مردم نسبت به عقل سه دستهاند، آنان که از عقل بهره نمىبرند و چون حيوان تنها در بند خور و خواب و گشنىاند، آنها که گاه از عقل پيروى دارند و کسانى که عقلشان فعليت محض يافته است، ارزش عبادت در پاکى نيت و ميزان پاکى نيت تابع اندازۀ عقل است بنابراين بين عقل و عمل رابط هاى هست، عقل ملاک ارزشمندى عمل است، از برخى روايات برمىآيد که همه بدبختيها و لغزشها از نارسايى خرد است، بحثى دربارۀ عقل نظرى و عملى و برخى ديگر تقسيمات عقل، اندازۀ دايرۀ تکليف هر کس بسته به ميزان عقل اوست، عقل از راه تمرين و تکرار پرورش مىيابد و بهترين وسيله براى رشد عقل دانش است، نشانه هاى فرد عاقل چيست و از چه راه به وجود عقل مسموع(کسبى)مىتوان پى برد؟در پاسخ به اين پرسش از نکات زير که نشانه هاى فرد عاقل است ياد مىشود: خاموشى، انديشه پيش از گفتن و کردار، تجربهاندوزى و پندگيرى از آنچه رخ مىدهد و الهام از تجربه هاى ديگران، آمادگى براى مشورت با ديگران که ايمان و تعهد و تعقلشان برتر از مشورتخواه است، اعتراف به خطا و اشتباه، پيروى از دستور هاى الهى، هرکه عقلش بيش خويش بهتر، خردمند در امور دقت و موشکافى مىکند و ناسنجيده نمىرود، رابطه شوخى با عقل، زيان هاى شوخي هاى متعارف، رابطه رشد عقلى با اخلاق از نگاه [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبايى]]، عقل زيربناى تکامل و سعادت آدمى است و بىعقل راه به سعادت نمىتوان برد، نقش تخريبى تمايلات آزمندانه در خرد، اگر از عقل سود برده نشود پس از اندکى خرد به خاموشى مىگرايد، رسالت اساسى پيامبران احياى تعقل در انسان و بيدار کردن عقل خفتۀ آنهاست، زن و عقل، نگرش اسلام و غريبان به زن، پرهيز از همنشينى با احمقان، برخى نشانه هاى فرد احمق، بحثى دربارۀ استخاره، عوامل رشد عقل، تفاوت هاى فردى در عقل، فرق عقل با زيرکى و رابطۀ آن دو با يکديگر، اصول سهگانۀ انديشيدن از زبان قرآن، عقل تکاملپذير است، عقل ناخداى وجود آدمى است، عقل سرچشمۀ همۀ فيوضات و کمالات انسان است، عقل عالىترين نقطه وجودى در انسان است و بر پدر، مادر، مربى، فرهنگ و جامعه است که اين والاترين بخش وجود آدمى را پرورش دهند. | ارزشمندى تفکر در آيات و روايات، تعقل گذشته از آنکه لازمۀ انسان بودن است به پرورش قوه تفکر بشر مىانجامد، همه کمالات و خوبيها ريشه در عقل دارد، خداوند بارها در قرآن آدمى را به تعقل و تفکر خوانده است، فرق عقل با لبّ، خردمندان از گناه پرهيز دارند، مردم نسبت به عقل سه دستهاند، آنان که از عقل بهره نمىبرند و چون حيوان تنها در بند خور و خواب و گشنىاند، آنها که گاه از عقل پيروى دارند و کسانى که عقلشان فعليت محض يافته است، ارزش عبادت در پاکى نيت و ميزان پاکى نيت تابع اندازۀ عقل است بنابراين بين عقل و عمل رابط هاى هست، عقل ملاک ارزشمندى عمل است، از برخى روايات برمىآيد که همه بدبختيها و لغزشها از نارسايى خرد است، بحثى دربارۀ عقل نظرى و عملى و برخى ديگر تقسيمات عقل، اندازۀ دايرۀ تکليف هر کس بسته به ميزان عقل اوست، عقل از راه تمرين و تکرار پرورش مىيابد و بهترين وسيله براى رشد عقل دانش است، نشانه هاى فرد عاقل چيست و از چه راه به وجود عقل مسموع(کسبى)مىتوان پى برد؟در پاسخ به اين پرسش از نکات زير که نشانه هاى فرد عاقل است ياد مىشود: خاموشى، انديشه پيش از گفتن و کردار، تجربهاندوزى و پندگيرى از آنچه رخ مىدهد و الهام از تجربه هاى ديگران، آمادگى براى مشورت با ديگران که ايمان و تعهد و تعقلشان برتر از مشورتخواه است، اعتراف به خطا و اشتباه، پيروى از دستور هاى الهى، هرکه عقلش بيش خويش بهتر، خردمند در امور دقت و موشکافى مىکند و ناسنجيده نمىرود، رابطه شوخى با عقل، زيان هاى شوخي هاى متعارف، رابطه رشد عقلى با اخلاق از نگاه [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبايى]]، عقل زيربناى تکامل و سعادت آدمى است و بىعقل راه به سعادت نمىتوان برد، نقش تخريبى تمايلات آزمندانه در خرد، اگر از عقل سود برده نشود پس از اندکى خرد به خاموشى مىگرايد، رسالت اساسى پيامبران احياى تعقل در انسان و بيدار کردن عقل خفتۀ آنهاست، زن و عقل، نگرش اسلام و غريبان به زن، پرهيز از همنشينى با احمقان، برخى نشانه هاى فرد احمق، بحثى دربارۀ استخاره، عوامل رشد عقل، تفاوت هاى فردى در عقل، فرق عقل با زيرکى و رابطۀ آن دو با يکديگر، اصول سهگانۀ انديشيدن از زبان قرآن، عقل تکاملپذير است، عقل ناخداى وجود آدمى است، عقل سرچشمۀ همۀ فيوضات و کمالات انسان است، عقل عالىترين نقطه وجودى در انسان است و بر پدر، مادر، مربى، فرهنگ و جامعه است که اين والاترين بخش وجود آدمى را پرورش دهند.<ref> ر.ک: متن کتاب، ص 253</ref> | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
<references/> | <references/> | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:فلسفه، مذهب و روانشناسی]] | |||
[[رده:فلسفه اسلامی]] | |||
[[رده:کلیات فلسفه اسلامی]] | |||
رده:مقالات بازبینی شده2 اسفند 1401 |