۸۳٬۱۱۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' حسين' به ' حسین') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '.↵↵↵↵↵رده:کتابشناسی' به '. ==وابستهها== {{وابستهها}} رده:کتابشناسی') |
||
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر =مواهب علیه | | عنوانهای دیگر =مواهب علیه | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[کاشفی، حسین بن علی]] ( | [[کاشفی، حسین بن علی]] (نویسنده) | ||
[[شاهولیالله، احمد بن عبدالرحیم]](اهتمام) | [[شاهولیالله، احمد بن عبدالرحیم]](اهتمام) | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
| سال نشر = | | سال نشر = | ||
| کد اتوماسیون = | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE01987AUTOMATIONCODE | ||
| چاپ =1 | | چاپ =1 | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =01987 | |||
| کتابخوان همراه نور =01987 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
خط ۳۶: | خط ۳۸: | ||
كاشفى نوشتههاى خود را در زمينه تفسير، با يك تفسير بزرگ و جامع تحت عنوان «جواهر التفسير لتحفة الأمير» آغاز كرد. در مقدمه اين تفسير، كاشفى سبب نگارش آن را اينگونه بيان مىكند كه چون فرصت نيافته جواهر التفسير را تمام كند، تفسيرى مختصر نوشته است. هرچند كاشفى قصد داشت تفسيرى بر كل قرآن بنويسد، اما بعد از اينكه به ابتداى سوره چهارم رسيد، نگارش جواهر التفسير را ناتمام گذاشت، اما چندين سال بعد تفسيرى بسيار موجزتر به نام «مواهب عليّه» نوشت. | كاشفى نوشتههاى خود را در زمينه تفسير، با يك تفسير بزرگ و جامع تحت عنوان «جواهر التفسير لتحفة الأمير» آغاز كرد. در مقدمه اين تفسير، كاشفى سبب نگارش آن را اينگونه بيان مىكند كه چون فرصت نيافته جواهر التفسير را تمام كند، تفسيرى مختصر نوشته است. هرچند كاشفى قصد داشت تفسيرى بر كل قرآن بنويسد، اما بعد از اينكه به ابتداى سوره چهارم رسيد، نگارش جواهر التفسير را ناتمام گذاشت، اما چندين سال بعد تفسيرى بسيار موجزتر به نام «مواهب عليّه» نوشت. | ||
او در مواهب، مانند «كشف الأسرار» ميبدى، مطالب عاميانه را با مطالب اهل طريقت، تلفيق كرد، اما آن دو را بهروشنى از يكديگر جدا نساخت. كاشفى علاوه بر نقل بسيارى از منابع ميبدى، بعداً سخنان شخصيتهايى از متصوفه، همچون [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، [[عبدالرزاق کاشی، عبدالرزاق بن جلالالدین|عبدالرزاق كاشانى]] و [[صدرالدین قونیوی، محمد بن اسحاق|صدرالدين قونوى]] و شيوخى از فرقههاى كبرويه و | او در مواهب، مانند «كشف الأسرار» ميبدى، مطالب عاميانه را با مطالب اهل طريقت، تلفيق كرد، اما آن دو را بهروشنى از يكديگر جدا نساخت. كاشفى علاوه بر نقل بسيارى از منابع ميبدى، بعداً سخنان شخصيتهايى از متصوفه، همچون [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، [[عبدالرزاق کاشی، عبدالرزاق بن جلالالدین|عبدالرزاق كاشانى]] و [[صدرالدین قونیوی، محمد بن اسحاق|صدرالدين قونوى]] و شيوخى از فرقههاى كبرويه و نقشبندیه را بدانها افزود. همچنين از اشعار فارسى [[انصاری، عبدالله بن محمد|خواجه عبدالله انصارى]] هروى، ابوالمجد سنايى، فريدالدين عطار و... ابياتى نقل كرد..<ref>همان، ص40</ref> | ||
اهميت مواهب عليه تنها به دليل شهرت آن نيست، بلكه تأثير آن بر مفسران عرب و فارسىزبان بعدى نيز بر اهميت آن مىافزايد. ملا فتحالله كاشانى (988ق) كه از مفسران اوايل دوره صفوى است، در تفسير خود با نام «منهاج الصادقين في إلزام المخالفين» از ترجمههاى فارسى و تعبيرهاى قرآن بهره مىگيرد كه تقريباً ترجمه كلمهبهكلمه مطالبى است كه در «مواهب عليه» يافت مىشود..<ref>همان</ref> | اهميت مواهب عليه تنها به دليل شهرت آن نيست، بلكه تأثير آن بر مفسران عرب و فارسىزبان بعدى نيز بر اهميت آن مىافزايد. ملا فتحالله كاشانى (988ق) كه از مفسران اوايل دوره صفوى است، در تفسير خود با نام «منهاج الصادقين في إلزام المخالفين» از ترجمههاى فارسى و تعبيرهاى قرآن بهره مىگيرد كه تقريباً ترجمه كلمهبهكلمه مطالبى است كه در «مواهب عليه» يافت مىشود..<ref>همان</ref> | ||
خط ۴۴: | خط ۴۶: | ||
نمونه خوب اين سبک قابل فهم و جذاب كاشفى را مىتوان در برخورد وى با سوره لقمان ديد. يكى از موضوعات اين سوره، تفاوت قائل شدن ميان داستانها و سرگرمىهايى است كه شخص را از ياد خدا غافل مىكند و داستانهايى كه سرگرمكننده و هم آموزندهاند؛ مثل داستانهايى كه درباره حكمت لقمان گفته شده است..<ref>همان</ref> | نمونه خوب اين سبک قابل فهم و جذاب كاشفى را مىتوان در برخورد وى با سوره لقمان ديد. يكى از موضوعات اين سوره، تفاوت قائل شدن ميان داستانها و سرگرمىهايى است كه شخص را از ياد خدا غافل مىكند و داستانهايى كه سرگرمكننده و هم آموزندهاند؛ مثل داستانهايى كه درباره حكمت لقمان گفته شده است..<ref>همان</ref> | ||
ارزيابى اعتقادات كاشفى در خصوص شيعهگرايى، با استفاده از كتاب مواهب، مشكل است. وى در سراسر تفسير خود با احترام به شخصيتهاى شيعه و سنى اشاره مىكند و از ورود به بحثهاى تفرقهانگيز مىپرهيزد. وقتى تفسير كاشفى با تفسير ملا فتحالله كاشانى مقايسه مىشود كه بيش از پنجاه سال بعد، در دوره صفويان نوشته شده است، رويكرد بىطرفانه وى مشهودتر مىگردد... محتواى مواهب، غير از تأييد احترام كاشفى براى خاندان پيامبر، نشانههاى اندكى از نقطهنظرات | ارزيابى اعتقادات كاشفى در خصوص شيعهگرايى، با استفاده از كتاب مواهب، مشكل است. وى در سراسر تفسير خود با احترام به شخصيتهاى شيعه و سنى اشاره مىكند و از ورود به بحثهاى تفرقهانگيز مىپرهيزد. وقتى تفسير كاشفى با تفسير ملا فتحالله كاشانى مقايسه مىشود كه بيش از پنجاه سال بعد، در دوره صفويان نوشته شده است، رويكرد بىطرفانه وى مشهودتر مىگردد... محتواى مواهب، غير از تأييد احترام كاشفى براى خاندان پيامبر، نشانههاى اندكى از نقطهنظرات نویسنده درباره تفاوت شيعه و سنى را در خود جاى داده است. كاشفى اغلب از متكلمان و مفسران بزرگ شيعه، همچون شريف مرتضى (متوفى 436ق) و محمد [[طوسی، محمد بن حسن|ابوجعفر طوسى]] (متوفى 459 / 460ق) مطالبى نقل مىكند، اما اين كار را به سبب ديدگاههاى شيعى آنها انجام نمىدهد، بلكه كار او به سبب تفسيرهاى قرآنى و نقطهنظراتى است كه او مىتوانست آنها را بهآسانى از آثار تفسيرى اهل سنت نيز به دست آورد. مواهب، اثرى است كه در آن از تقسيمبندىهاى شيعه - سنى بهكلى خوددارى مىشود و اين مسئله موجب شده است حسین واعظ كاشفى نویسندهاى باشد كه اهل سنت و شیعیان ى كه به تصوف گرايش داشتهاند، او را از خود بدانند..<ref>زهراسندس، كريستين، ص46</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
خط ۵۱: | خط ۵۳: | ||
==پانويس == | ==پانويس == | ||
<references /> | <references/> | ||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == | ||
خط ۶۰: | خط ۶۲: | ||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] |