تاریخ آل مظفر: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '==وضعيت كتاب== ' به '==وضعيت كتاب== ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '.↵↵رده:کتابشناسی' به '. ==وابستهها== {{وابستهها}} رده:کتابشناسی') |
||
(۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر = | | عنوانهای دیگر = | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[کتبی، محمود]] ( | [[کتبی، محمود]] (نویسنده) | ||
[[نوایی، عبدالحسین]] (اهتمام) | [[نوایی، عبدالحسین]] (اهتمام) | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
| چاپ =2 | | چاپ =2 | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =11256 | ||
| کتابخوان همراه نور =11256 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
تاريخ آل | '''تاريخ آل مظفر'''، نوشته [[کتبی، محمود|محمود كتبى]]، و اهتمام [[نوایی، عبدالحسین|عبدالحسين نوايى]]، از تاريخهاى محلى مهم و مستقل مىتوان برشمرد كه گزارشهایى درباره خاندان مظفر (حاكمان محلى پرآوازه ایران) در خود دارد. البته به دليل گسترش قلمرو اين خاندان، آن را از تاريخهاى سلسلهاى نيز مىتوان به شمار آورد. آل مظفر 72 سال در قلمرو پهناورى حكم مىراندند كه فارس، يزد، کرمان، اصفهان و زمانى آذربايجان و بغداد را فرامىگرفت. گفتنى است نویسنده كار خود را از 823 هجرى قمرى آغاز كرد. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
نثر كتاب روان و ساده است و بر پايه عنوانهاى نویسنده، كمابيش 62 بخش دارد كه بيشتر آنها با پسوند «ذكر» آغاز مىشوند. براى نمونه، «ذكر بيعت امير مبارزالدين با خليفه عباسى و محاصره اصفهان». در جاى جاى كتاب نيز با توجه به درونمايه گزارشها، شعرهایى با عنوان «بيت» يا «شعر» آورده شده است. | |||
نثر كتاب روان و ساده است و بر پايه عنوانهاى | |||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
نویسنده تاريخ آل مظفر را بر پايه آثار كسانى مانند معينالدين يزدى و گفتهها و خبرهاى افراد «صحيح القول» يا ديدههاى خودش، از آغاز پيدايى تا سقوط آنان دنبال مىكند. وى در آغاز كتاب پس از شرحى درباره چگونگى نوشتن كتاب به ذكر تبار امير مبارزالدين محمد مىپردازد. بر پايه نوشتههاى اين بخش از اثر، وى امير غياثالدين حاجى از خواف خراسان بود و زمانى كه لشكريان اسلام به خراسان مىرفتند، نياكان او از سرزمينعربان به خراسان كوچيدند. هنگام لشكركشى مغول به خراسان، مظفر بن منصور نوه او به يزد رفت و فرزندانش (ابوبكر، محمد و منصور) با اتابك علاءالدوله همراه شدند و هنگام يورش هولاكوخان به بغداد (656 ه.ق)، اتابك يزد ابوبكر را به اردوى هولاكو فرستاد و پس از تصرف بغداد، به فرمان هولاكو به مصر رفت و در جنگ با مملوكان كشته شد. | |||
منصور برادر ديگر ابوبكر، سه پسر داشت: مبارزالدين محمد، زينالدين على و شرفالدين مظفر كه از ديگران بزرگتر بود و زمانى به اتابك يوسفشاه خدمت مىكرد و پس از آن به خدمت ايلخانان مغول درآمد و از همراهان آنان شد. شرفالدين مظفر در دستگاه ارغون خان، گيخاتو و سپس غازان خان به كار پرداخت و در روزگار حكومت غازان خان كارش بالا گرفت. او در هفتصد هجرى ازدواج كرد و از او امير مبارزالدين محمد زاده شد. | منصور برادر ديگر ابوبكر، سه پسر داشت: مبارزالدين محمد، زينالدين على و شرفالدين مظفر كه از ديگران بزرگتر بود و زمانى به اتابك يوسفشاه خدمت مىكرد و پس از آن به خدمت ايلخانان مغول درآمد و از همراهان آنان شد. شرفالدين مظفر در دستگاه ارغون خان، گيخاتو و سپس غازان خان به كار پرداخت و در روزگار حكومت غازان خان كارش بالا گرفت. او در هفتصد هجرى ازدواج كرد و از او امير مبارزالدين محمد زاده شد. | ||
خط ۴۲: | خط ۳۹: | ||
پس از مرگ اولجايتو، ابوسعيد حكومت ميبد و نگاهبانى راههاى آنجا را به وى سپرد و پس از نزاعى ميان برادر شيخ ابواسحاق اينجو و اتابك حاجى شاه (حاكم يزد) و گريختن او، حكومت يزد به مبارزالدين محمد واگذار و حكومت خاندان مظفر آغاز شد. | پس از مرگ اولجايتو، ابوسعيد حكومت ميبد و نگاهبانى راههاى آنجا را به وى سپرد و پس از نزاعى ميان برادر شيخ ابواسحاق اينجو و اتابك حاجى شاه (حاكم يزد) و گريختن او، حكومت يزد به مبارزالدين محمد واگذار و حكومت خاندان مظفر آغاز شد. | ||
نویسنده پس از شرح درگيرىهاى وى با رقيبانش در کرمان و فارس، به چگونگى گسترش قلمرو وى در اين سرزمينها مىپردازد و دراين بخش از كتاب، درباره چگونگى برافتادن حكومت آل اينجو در فارس و تصرف کرمان و اوضاع سياسى و كشمكشهاى موجود در اين منطقهها گزارش مىدهد و اطلاعات سودمندى درباره شخصيتهاى علمى - فرهنگى آن روزگار عرضه مىكند. | |||
مبارزالدين در 758 هجرى به تبريز حمله كرد و آنجا را گرفت، اما اين فتح چندان نپاييد و هنگامى كه سلطان اويس جلايرى بدان شهر رفت، او به شيراز بازگشت و در راه بازگشت كدورتى ميان او و فرزندانش شاه شجاع و شاه محمود پيش آمد. سرانجام در رمضان 759، پسرانش او را دستگير و كور كردند. | |||
مبارزالدين | === بزرگترين كارهاى مبارزالدين محمد === | ||
بزرگترين كارهاى مبارزالدين محمد و مهمترين روىدادهاى عصر او را چنين مىتوان برشمرد: | |||
گرفتن يزد و پايان دادن به حكومت اتابكان يزد با همكارى غياثالدين؛ | گرفتن يزد و پايان دادن به حكومت اتابكان يزد با همكارى غياثالدين؛ | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
بخش گستردهاى از دوران حكومت شاه شجاع كه مركزش شيراز بود، به جنگهاى خانگى با برادرانش گذشت. افزون بر اين، گاهى به قلمرو همسايگان بهويژه شمال غربى و غرب لشكركشى كرد. حكومت اصفهان همواره محل نزاع آلمظفر و آلجلاير بود و اين كشمكش تا پايان حكومت شاه شجاع به سرانجام نرسيد. بارى، او در دوران خود فتنه ايلات اوغانى و جرمانى را دفع كرد و با پسرعموى خود شاه يحيى درگير و با شاه يحيى و شاه منصور، در برابر شاه محمود متحد شد و به اصفهان لشكرها كشيد. | بخش گستردهاى از دوران حكومت شاه شجاع كه مركزش شيراز بود، به جنگهاى خانگى با برادرانش گذشت. افزون بر اين، گاهى به قلمرو همسايگان بهويژه شمال غربى و غرب لشكركشى كرد. حكومت اصفهان همواره محل نزاع آلمظفر و آلجلاير بود و اين كشمكش تا پايان حكومت شاه شجاع به سرانجام نرسيد. بارى، او در دوران خود فتنه ايلات اوغانى و جرمانى را دفع كرد و با پسرعموى خود شاه يحيى درگير و با شاه يحيى و شاه منصور، در برابر شاه محمود متحد شد و به اصفهان لشكرها كشيد. | ||
پس از اين | پس از اين گزارشهایى درباره حكومت زينالعابدين مىآيد كه با كشمكشهاى خانگى آلمظفر همزمان بود. درگيرى با ديگر اعضاى خاندان مظفرى (شاه يحيى، شاه منصور و ابوزيد)، حمله اميرتيمور و گريختن زينالعابدين به بغداد و تقسيم ممالك مظفرى، اسارت زينالعابدين در دست شاه منصور (حاكم شوشتر) و گريختن او پس از جاىگير شدن شاه منصور در شيراز، تصرف اصفهان به كوشش زينالعابدين و شكست و فرار و كور شدن او، از مهمترين روىدادهاى عصر وى به شمار مىرود. | ||
مكتوب امير شيخ اسحاق، والى شيراز هنگامى كه در زندان بود و متن انشاى شاه شجاع، پس از توضيحات مصحح آمده است. | مكتوب امير شيخ اسحاق، والى شيراز هنگامى كه در زندان بود و متن انشاى شاه شجاع، پس از توضيحات مصحح آمده است. | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
درباره خاندان مظفر آثارى مانند مواهب الهى در تاريخ آلمظفر و ذيل جامع التواريخ نوشته شده و افزون بر اينها، ميرخواند در روضه الصفا بخش درازدامنى درباره آنان آورده است. كتبى، مواهب الهى معينالدين يزدى را به شيوهاى روان چكيده كرد و با افزودن ديدهها و پژوهشهاى خود به آن، تاريخ آل مظفر را پديد آورد | درباره خاندان مظفر آثارى مانند مواهب الهى در تاريخ آلمظفر و ذيل جامع التواريخ نوشته شده و افزون بر اينها، ميرخواند در روضه الصفا بخش درازدامنى درباره آنان آورده است. كتبى، مواهب الهى معينالدين يزدى را به شيوهاى روان چكيده كرد و با افزودن ديدهها و پژوهشهاى خود به آن، تاريخ آل مظفر را پديد آورد | ||
مورخان درباره انتساب كتاب به محمود كتبى (گيتى) سخنها گفتهاند. مصحح محترم در اينباره مىگويد در بخش پايان نسخهاى از تاريخ گزيده كه به همت [[براون، ادوارد گرانویل|ادوارد براون]] منتشر شد، ذيلى درباره تاريخ آل مظفر، نوشته شده در 823 آمده است. اين ذيل از مؤلف تاريخ گزيده نيست و در پارهاى از ديگر نسخههاى آن نيز ديده مىشود. | مورخان درباره انتساب كتاب به محمود كتبى (گيتى) سخنها گفتهاند. مصحح محترم در اينباره مىگويد در بخش پايان نسخهاى از تاريخ گزيده كه به همت [[براون، ادوارد گرانویل|ادوارد براون]] منتشر شد، ذيلى درباره تاريخ آل مظفر، نوشته شده در 823 آمده است. اين ذيل از مؤلف تاريخ گزيده نيست و در پارهاى از ديگر نسخههاى آن نيز ديده مىشود. نویسنده اين ذيل كسى به نام محمود است كه خود را «اباً عن جدٍ» از خادمان دودمان مظفر مىشمرَد كه به «كتبى» بدون هيچ نقطهاى منسوب است و از اينرو، برخى از افراد آن را «گيتى» خواندهاند. از سوى ديگر، كسى به نام «كينى» در همين كتاب ياد مىشود و گمان مىرود كه با نویسنده نسبتى داشته باشد. مصحح پس از مباحثات بسيار، سرانجام نویسنده تاريخ آل مظفر را «كتبى» مىداند نه محمود گيتى و گمان مىزند كه غياثالدين بن احمد ابرقوهى طبيب نيز نسبت نزدیکى با او داشته است. نسخهبدلها در پانوشتها و توضيحات مصحح در پايان كتاب، به شناخت آن بسيار كمك مىكند. | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
متن كتاب. | # متن كتاب. | ||
# مقدمه مصحح كتاب. | |||
مقدمه مصحح كتاب. | #[[:noormags:65574|حمد فروغبخش فسايى، «معرفى اثر مهم تاريخ محلى تاريخ آل مظفر اثر محمود كتبى»، كتاب ماه تاريخ و جغرافيا، شماره 44 و 4]]. | ||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
نسخهٔ کنونی تا ۱۴ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۳۰
تاریخ آل مظفر | |
---|---|
پدیدآوران | کتبی، محمود (نویسنده) نوایی، عبدالحسین (اهتمام) |
ناشر | امير کبير |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1364 ش |
چاپ | 2 |
موضوع | ایران - تاریخ - مظفریان، 713 - 795ق. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | DSR 1049 /ک2ت2 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
تاريخ آل مظفر، نوشته محمود كتبى، و اهتمام عبدالحسين نوايى، از تاريخهاى محلى مهم و مستقل مىتوان برشمرد كه گزارشهایى درباره خاندان مظفر (حاكمان محلى پرآوازه ایران) در خود دارد. البته به دليل گسترش قلمرو اين خاندان، آن را از تاريخهاى سلسلهاى نيز مىتوان به شمار آورد. آل مظفر 72 سال در قلمرو پهناورى حكم مىراندند كه فارس، يزد، کرمان، اصفهان و زمانى آذربايجان و بغداد را فرامىگرفت. گفتنى است نویسنده كار خود را از 823 هجرى قمرى آغاز كرد.
ساختار
نثر كتاب روان و ساده است و بر پايه عنوانهاى نویسنده، كمابيش 62 بخش دارد كه بيشتر آنها با پسوند «ذكر» آغاز مىشوند. براى نمونه، «ذكر بيعت امير مبارزالدين با خليفه عباسى و محاصره اصفهان». در جاى جاى كتاب نيز با توجه به درونمايه گزارشها، شعرهایى با عنوان «بيت» يا «شعر» آورده شده است.
گزارش محتوا
نویسنده تاريخ آل مظفر را بر پايه آثار كسانى مانند معينالدين يزدى و گفتهها و خبرهاى افراد «صحيح القول» يا ديدههاى خودش، از آغاز پيدايى تا سقوط آنان دنبال مىكند. وى در آغاز كتاب پس از شرحى درباره چگونگى نوشتن كتاب به ذكر تبار امير مبارزالدين محمد مىپردازد. بر پايه نوشتههاى اين بخش از اثر، وى امير غياثالدين حاجى از خواف خراسان بود و زمانى كه لشكريان اسلام به خراسان مىرفتند، نياكان او از سرزمينعربان به خراسان كوچيدند. هنگام لشكركشى مغول به خراسان، مظفر بن منصور نوه او به يزد رفت و فرزندانش (ابوبكر، محمد و منصور) با اتابك علاءالدوله همراه شدند و هنگام يورش هولاكوخان به بغداد (656 ه.ق)، اتابك يزد ابوبكر را به اردوى هولاكو فرستاد و پس از تصرف بغداد، به فرمان هولاكو به مصر رفت و در جنگ با مملوكان كشته شد.
منصور برادر ديگر ابوبكر، سه پسر داشت: مبارزالدين محمد، زينالدين على و شرفالدين مظفر كه از ديگران بزرگتر بود و زمانى به اتابك يوسفشاه خدمت مىكرد و پس از آن به خدمت ايلخانان مغول درآمد و از همراهان آنان شد. شرفالدين مظفر در دستگاه ارغون خان، گيخاتو و سپس غازان خان به كار پرداخت و در روزگار حكومت غازان خان كارش بالا گرفت. او در هفتصد هجرى ازدواج كرد و از او امير مبارزالدين محمد زاده شد.
شرفالدين در عهد اولجايتو نيز از مقربان درگاه به شمار مىرفت تا اينكه در 713 از دنيا رفت و دشمنانش به كمك خواجه رشيدالدين، املاك مبارزالدين سيزده ساله را مصادره (ديوانى) كردند، اما مبارزالدين نااميد نشد و خود را به دربار اولجايتو رساند و توانست بر جاى پدرش بنشيند.
پس از مرگ اولجايتو، ابوسعيد حكومت ميبد و نگاهبانى راههاى آنجا را به وى سپرد و پس از نزاعى ميان برادر شيخ ابواسحاق اينجو و اتابك حاجى شاه (حاكم يزد) و گريختن او، حكومت يزد به مبارزالدين محمد واگذار و حكومت خاندان مظفر آغاز شد.
نویسنده پس از شرح درگيرىهاى وى با رقيبانش در کرمان و فارس، به چگونگى گسترش قلمرو وى در اين سرزمينها مىپردازد و دراين بخش از كتاب، درباره چگونگى برافتادن حكومت آل اينجو در فارس و تصرف کرمان و اوضاع سياسى و كشمكشهاى موجود در اين منطقهها گزارش مىدهد و اطلاعات سودمندى درباره شخصيتهاى علمى - فرهنگى آن روزگار عرضه مىكند.
مبارزالدين در 758 هجرى به تبريز حمله كرد و آنجا را گرفت، اما اين فتح چندان نپاييد و هنگامى كه سلطان اويس جلايرى بدان شهر رفت، او به شيراز بازگشت و در راه بازگشت كدورتى ميان او و فرزندانش شاه شجاع و شاه محمود پيش آمد. سرانجام در رمضان 759، پسرانش او را دستگير و كور كردند.
بزرگترين كارهاى مبارزالدين محمد
بزرگترين كارهاى مبارزالدين محمد و مهمترين روىدادهاى عصر او را چنين مىتوان برشمرد:
گرفتن يزد و پايان دادن به حكومت اتابكان يزد با همكارى غياثالدين؛
گرفتن کرمان و درگيرى با شيخ ابواسحاق اينجو؛
سركوبى اقوام اوغانى و جرمانى؛
گرفتن شيراز و گريختن ابواسحاق به اصفهان؛
حمله به اصفهان و لرستان و كشتن شيخ ابواسحاق؛
بيعت با فرستاده خليفه ابوبكر المعتضد بالله؛
فتح تبريز و عقبنشينى از آنجا و دستگيرى و كور شدن به دست فرزندانش.
جلالالدين شاه شجاع بنمحمد (786 - 760 ه) به كمك برادران خود، پدرش را كنار گذاشت و حكومت را به دست گرفت، اما بعد پشيمان شد. «عراق عجم و ابرقوه به محمود و کرمان به سلطان احمد رسيد و وزارت به خواجه قوامالدين محمد صاحب عيار».
بخش گستردهاى از دوران حكومت شاه شجاع كه مركزش شيراز بود، به جنگهاى خانگى با برادرانش گذشت. افزون بر اين، گاهى به قلمرو همسايگان بهويژه شمال غربى و غرب لشكركشى كرد. حكومت اصفهان همواره محل نزاع آلمظفر و آلجلاير بود و اين كشمكش تا پايان حكومت شاه شجاع به سرانجام نرسيد. بارى، او در دوران خود فتنه ايلات اوغانى و جرمانى را دفع كرد و با پسرعموى خود شاه يحيى درگير و با شاه يحيى و شاه منصور، در برابر شاه محمود متحد شد و به اصفهان لشكرها كشيد.
پس از اين گزارشهایى درباره حكومت زينالعابدين مىآيد كه با كشمكشهاى خانگى آلمظفر همزمان بود. درگيرى با ديگر اعضاى خاندان مظفرى (شاه يحيى، شاه منصور و ابوزيد)، حمله اميرتيمور و گريختن زينالعابدين به بغداد و تقسيم ممالك مظفرى، اسارت زينالعابدين در دست شاه منصور (حاكم شوشتر) و گريختن او پس از جاىگير شدن شاه منصور در شيراز، تصرف اصفهان به كوشش زينالعابدين و شكست و فرار و كور شدن او، از مهمترين روىدادهاى عصر وى به شمار مىرود.
مكتوب امير شيخ اسحاق، والى شيراز هنگامى كه در زندان بود و متن انشاى شاه شجاع، پس از توضيحات مصحح آمده است.
وضعيت كتاب
درباره خاندان مظفر آثارى مانند مواهب الهى در تاريخ آلمظفر و ذيل جامع التواريخ نوشته شده و افزون بر اينها، ميرخواند در روضه الصفا بخش درازدامنى درباره آنان آورده است. كتبى، مواهب الهى معينالدين يزدى را به شيوهاى روان چكيده كرد و با افزودن ديدهها و پژوهشهاى خود به آن، تاريخ آل مظفر را پديد آورد
مورخان درباره انتساب كتاب به محمود كتبى (گيتى) سخنها گفتهاند. مصحح محترم در اينباره مىگويد در بخش پايان نسخهاى از تاريخ گزيده كه به همت ادوارد براون منتشر شد، ذيلى درباره تاريخ آل مظفر، نوشته شده در 823 آمده است. اين ذيل از مؤلف تاريخ گزيده نيست و در پارهاى از ديگر نسخههاى آن نيز ديده مىشود. نویسنده اين ذيل كسى به نام محمود است كه خود را «اباً عن جدٍ» از خادمان دودمان مظفر مىشمرَد كه به «كتبى» بدون هيچ نقطهاى منسوب است و از اينرو، برخى از افراد آن را «گيتى» خواندهاند. از سوى ديگر، كسى به نام «كينى» در همين كتاب ياد مىشود و گمان مىرود كه با نویسنده نسبتى داشته باشد. مصحح پس از مباحثات بسيار، سرانجام نویسنده تاريخ آل مظفر را «كتبى» مىداند نه محمود گيتى و گمان مىزند كه غياثالدين بن احمد ابرقوهى طبيب نيز نسبت نزدیکى با او داشته است. نسخهبدلها در پانوشتها و توضيحات مصحح در پايان كتاب، به شناخت آن بسيار كمك مىكند.
منابع مقاله
- متن كتاب.
- مقدمه مصحح كتاب.
- حمد فروغبخش فسايى، «معرفى اثر مهم تاريخ محلى تاريخ آل مظفر اثر محمود كتبى»، كتاب ماه تاريخ و جغرافيا، شماره 44 و 4.