سلجوقنامه: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۴۹ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۴ فوریهٔ ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - '.↵↵رده:کتاب‌شناسی' به '. ==وابسته‌ها== {{وابسته‌ها}} رده:کتاب‌شناسی'
(صفحه ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'> [[پرونده:NUR11254J1.jpg|بندانگش» ایجاد کرد.)
 
جز (جایگزینی متن - '.↵↵رده:کتاب‌شناسی' به '. ==وابسته‌ها== {{وابسته‌ها}} رده:کتاب‌شناسی')
 
(۲۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class='wikiInfo'>
{{جعبه اطلاعات کتاب
[[پرونده:NUR11254J1.jpg|بندانگشتی|سلجوقنامه]]
| تصویر =NUR11254J1.jpg
{| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
| عنوان =سلجوقنامه
|+ |
| پدیدآوران =  
|-
[[ظهیری نیشابوری، ظهیرالدین]] (نویسنده)
! نام کتاب!! data-type='bookName'|سلجوقنامه
| زبان =فارسی
|-
| کد کنگره =‏DSR‎‏ ‎‏809‎‏ ‎‏ظ‎‏9‎‏س‎‏8‎‏*
|نام های دیگر کتاب
| موضوع =
|data-type='otherBookNames'|
ایران - تاریخ - سلجوقیان، 429 - 590ق.
|-
| ناشر =
|پدیدآورندگان
کلاله خاور
|data-type='authors'|[[ظهیری نیشابوری، ظهیرالدین]] (نويسنده)
| مکان نشر =تهران - ایران
|-
| سال نشر = 1332 ش  
|زبان  
|data-type='language'|فارسی
|-
|کد کنگره  
|data-type='congeressCode' style='direction:ltr'|‏DSR‎‏ ‎‏809‎‏ ‎‏ظ‎‏9‎‏س‎‏8‎‏*
|-
|موضوع  
|data-type='subject'|ایران - تاریخ - سلجوقیان، 429 - 590ق.
|-
|ناشر  
|data-type='publisher'|کلاله خاور
|-
|مکان نشر  
|data-type='publishPlace'|تهران - ایران
|-
|سال نشر  
|data-type='publishYear'| 1332 هـ.ش  
|-class='articleCode'
|کد اتوماسیون
|data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE11254AUTOMATIONCODE
|}
</div>


 
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE11254AUTOMATIONCODE
== معرفى اجمالى ==
| چاپ =1
 
| تعداد جلد =1
 
| کتابخانۀ دیجیتال نور =11254
سلجوق‌نامه، نوشته ظهيرالدين نيشابورى، با مقدمه اسماعيل افشار
| کتابخوان همراه نور =11254
 
| کد پدیدآور =
اين كتاب، از سودمندترين كتاب‌ها درباره سلجوقيان است كه ظهيرالدين نيشابورى (درگذشته نزديك به 582 ه.ق)، آن را بر پايه ديده‌هاى خود و شنيده‌هايش از معاصران راست‌گوى وى، در روزگار جهانگيرى اين خاندان، آن را سامان داد. تاريخ نوشته شدن اين كتاب را نيمه دوم قرن ششم؛ يعنى سال‌هاى پايانى حكومت سلجوقيان در ايران مى‌توان دانست. تاريخ اين سلسله از آغاز پيدايى‌اش در ايران تا مرگ معزالدين ارسلان (571 ه.ق)، در اين اثر گزارش مى‌شود و بر پايه تقسيم‌بندى زبانى كلودكاهن درباره منابع تاريخى عهد سلجوقى، آن را از منابعى فارسى آن دوران مى‌توان شمرد.
| پس از =
| پیش از =
}}
'''سلجوق‌نامه'''، نوشته [[ظهیری نیشابوری، ظهیرالدین|ظهيرالدين نيشابورى]] (درگذشته نزدیک به 582 ه.ق)، با مقدمه اسماعيل افشار، از سودمندترين كتاب‌ها درباره سلجوقيان است كه نویسنده آن را بر پايه ديده‌هاى خود و شنيده‌هايش از معاصران راست‌گوى وى، در روزگار جهانگيرى اين خاندان، آن را سامان داد. تاريخ نوشته شدن اين كتاب را نيمه دوم قرن ششم؛ يعنى سال‌هاى پايانى حكومت سلجوقيان در ايران مى‌توان دانست. تاريخ اين سلسله از آغاز پيدايى‌اش در ايران تا مرگ معزالدين ارسلان (571 ه.ق)، در اين اثر گزارش مى‌شود و بر پايه تقسيم‌بندى زبانى كلودكاهن درباره منابع تاريخى عهد سلجوقى، آن را از منابعى فارسى آن دوران مى‌توان شمرد.


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==
نویسنده بر اين است كه پادشاهان دادگر نزدیک ‌ترين افراد به پيامبرانند و دانش بايسته آنان پس از علم شريعت، سيره شاهان و اخبار ملوك است؛ زيرا خلاصه مكارم اخلاق گذشتگان و سبب نيك‌نامى دنيا و ثواب و مغفرت آخرت در آن هست و پس از علم شريعت ارزش‌مندترين دانش‌ها به شمار مى‌رود. او آل سلجوق را در سنجش با ديگر حاكمان و واليان، بزرگوارتر و براى رعيت دل‌سوزتر مى‌داند و به توصيف خصال آنان مى‌پردازد.


وى با تبارشناسى آل سلجوق آغاز و از زادگاه و خاستگاه سلجوق بن لقمان و فرزندانش گزارش مى‌كند و به بازگويى وجه تسميه شمارى از پسران و نوادگان و برادرزادگان سلجوقى مى‌پردازد و از منطقه حكومت آنان و شيوه رفتنشان بدان‌جا گزارش مى‌دهد و سرانجام به ذكر تاريخ آلب ارسلان بن چغربك مى‌رسد. او پادشاهى با سياست و هشيار و دلاور بود كه به دشمن‌شكنى و جهان‌گيرى پرداخت. شرح ويژگى‌هاى ظاهرى او و شيوه‌هاى جنگ‌آورى و نبردش با دشمنان و نام و نشان وزيران و اميرانش، درون‌مايه گزارش‌هاى نویسنده در اين بخش است.


نويسنده بر اين است كه پادشاهان دادگر نزديك‌ترين افراد به پيامبرانند و دانش بايسته آنان پس از علم شريعت، سيره شاهان و اخبار ملوك است؛ زيرا خلاصه مكارم اخلاق گذشتگان و سبب نيك‌نامى دنيا و ثواب و مغفرت آخرت در آن هست و پس از علم شريعت ارزش‌مندترين دانش‌ها به شمار مى‌رود. او آل سلجوق را در سنجش با ديگر حاكمان و واليان، بزرگوارتر و براى رعيت دل‌سوزتر مى‌داند و به توصيف خصال آنان مى‌پردازد.
ملكشاه بن آلب ارسلان، سومين شاه سلجوقى است كه به گفته نویسنده از دست‌آوردهاى پدران خود بهره برد و به كامكارى و جهان‌دارى روزگار گذراند و به هيچ جايى گام ننهاد مگر اينكه مقصودش را در آن‌جا يافت. نظام‌الملك وزير او بود و برخوردارى از چنين وزيرى موجب پيش‌رفت او در جنگ‌ها و منازعات مى‌شد. شرح درگيرى او با قاورد از کرمان و چند و چون سپاهيان او و نبرد آنان با دشمنان، در اين بخش گزارش مى‌شود.
 
وى با تبارشناسى آل سلجوق آغاز و از زادگاه و خاستگاه سلجوق بن لقمان و فرزندانش گزارش مى‌كند و به بازگويى وجه تسميه شمارى از پسران و نوادگان و برادرزادگان سلجوقى مى‌پردازد و از منطقه حكومت آنان و شيوه رفتنشان بدان‌جا گزارش مى‌دهد و سرانجام به ذكر تاريخ آلب ارسلان بن چغربك مى‌رسد. او پادشاهى با سياست و هشيار و دلاور بود كه به دشمن‌شكنى و جهان‌گيرى پرداخت. شرح ويژگى‌هاى ظاهرى او و شيوه‌هاى جنگ‌آورى و نبردش با دشمنان و نام و نشان وزيران و اميرانش، درون‌مايه گزارش‌هاى نويسنده در اين بخش است.
 
ملكشاه بن آلب ارسلان، سومين شاه سلجوقى است كه به گفته نويسنده از دست‌آوردهاى پدران خود بهره برد و به كامكارى و جهان‌دارى روزگار گذراند و به هيچ جايى گام ننهاد مگر اينكه مقصودش را در آن‌جا يافت. نظام‌الملك وزير او بود و برخوردارى از چنين وزيرى موجب پيش‌رفت او در جنگ‌ها و منازعات مى‌شد. شرح درگيرى او با قاورد از كرمان و چند و چون سپاهيان او و نبرد آنان با دشمنان، در اين بخش گزارش مى‌شود.


پس از او بركيارق بن ملكشاه بر تخت شاهى نشست. او شاهى خوش‌خو و نيكوروى و ولى‌عهد ملكشاه بود و در سيزده سالگى به پادشاهى رسيد. پس از او فرزندش محمد پادشاه شد كه به عدل و عفت آراسته و به ديانت موصوف بود و در دفع ملحدان و حفظ اسلام بسيار كوشيد. سنجر بن ملكشاه نيز پس از وى تاج شاهى بر سر گذارد و در كشورگشايى و لشكركشى و دشمن‌كُشى، روزگار درازى گذراند. سلطان محمود بن ملكشاه از ديگر شاهان سلجوقى بود كه صورتى زيبا و سيرتى نيكو داشت و شيرين‌سخن و خوش‌طبع مى‌نمود و به گفته نويسنده هيچ شاه سلجوقى به اندازه وى ممتاز و آگاه نبود. گزارش درباره جلوس ابوالفتح مسعود بن محمد بن ملكشاه و محمد بن محمود بن ملكشاه و جنگ و گريزها و كشمكش‌هاى آن دو براى رسيدن به پادشاهى، درون‌مايه فصل ديگر اين كتاب است.
پس از او بركيارق بن ملكشاه بر تخت شاهى نشست. او شاهى خوش‌خو و نيكوروى و ولى‌عهد ملكشاه بود و در سيزده سالگى به پادشاهى رسيد. پس از او فرزندش محمد پادشاه شد كه به عدل و عفت آراسته و به ديانت موصوف بود و در دفع ملحدان و حفظ اسلام بسيار كوشيد. سنجر بن ملكشاه نيز پس از وى تاج شاهى بر سر گذارد و در كشورگشايى و لشكركشى و دشمن‌كُشى، روزگار درازى گذراند. سلطان محمود بن ملكشاه از ديگر شاهان سلجوقى بود كه صورتى زيبا و سيرتى نيكو داشت و شيرين‌سخن و خوش‌طبع مى‌نمود و به گفته نویسنده هيچ شاه سلجوقى به اندازه وى ممتاز و آگاه نبود. گزارش درباره جلوس ابوالفتح مسعود بن محمد بن ملكشاه و محمد بن محمود بن ملكشاه و جنگ و گريزها و كشمكش‌هاى آن دو براى رسيدن به پادشاهى، درون‌مايه فصل ديگر اين كتاب است.


پس از آنان، سليمان‌شاه بن محمد بن ملكشاه به قدرت رسيد، اما از اقتدار و ثبات و وقار برخوردار نبود و از همين روى ديرى نپاييد كه ارسلان بن طغرل بن محمد بر جايش نشست و با غيرت و حميت فراوانى به فرمان‌روايى پرداخت. آخرين پادشاه سلجوقى ياد شده در اين كتاب، طغرل بن ارسلان بن طغرل است كه در دوران نوباوگى و نوجوانى به سلطنت رسيد. بخش دوم كتاب، «ذيل سلجوق‌نامه ظهيرى» است كه دنباله و خاتمه تاريخ سلطان طغرل را در بردارد. طغرل پادشاهى عادل و با سياست بود كه به گفته ابوحامد خداوند در آل سلجوق به عدل و هفت و هنر و فرهنگ او كسى را نيافريد. اين ذيل با چنين توصيف‌ها آغاز مى‌شود و پس از گزارش‌هايى درباره لشكركشى‌هاى او به گوشه و كنار ايران و دفع دشمنان و دست‌اندازان حكومت، به داستان نبرد او با خوارزمشاه و بريده شدن سرَش پايان مى‌يابد.
پس از آنان، سليمان‌شاه بن محمد بن ملكشاه به قدرت رسيد، اما از اقتدار و ثبات و وقار برخوردار نبود و از همين روى ديرى نپاييد كه ارسلان بن طغرل بن محمد بر جايش نشست و با غيرت و حميت فراوانى به فرمان‌روايى پرداخت. آخرين پادشاه سلجوقى ياد شده در اين كتاب، طغرل بن ارسلان بن طغرل است كه در دوران نوباوگى و نوجوانى به سلطنت رسيد. بخش دوم كتاب، «ذيل سلجوق‌نامه ظهيرى» است كه دنباله و خاتمه تاريخ سلطان طغرل را در بردارد. طغرل پادشاهى عادل و با سياست بود كه به گفته ابوحامد خداوند در آل سلجوق به عدل و هفت و هنر و فرهنگ او كسى را نيافريد. اين ذيل با چنين توصيف‌ها آغاز مى‌شود و پس از گزارش‌هایى درباره لشكركشى‌هاى او به گوشه و كنار ايران و دفع دشمنان و دست‌اندازان حكومت، به داستان نبرد او با خوارزمشاه و بريده شدن سرَش پايان مى‌يابد.


== ساختار ==
== ساختار ==
اين كتاب بيش‌تر به دليل شيوه نوآورانه (اسلوب بديع) و بسيار ساده و روانش داراى نام و آوازه شد؛ چنان‌كه هيچ تكلفى در آن نيست، اما العراضه فى حكايات السلجوقيه كه سرقتى از اين كتاب به شمار مى‌رود، نثر روان آن را به عبارت‌هاى پيچيده‌اى بدل ساخته است. دنباله‌اى به نام «ذيل سلجوق‌نامه ظهيرى نيشابورى» به قلم ابوحامد محمد بن ابراهيم (599 ه.ق) نيز در پايان كتاب هست كه درون‌مايه گزارش‌هاى تاريخى ظهيرالدين را كامل مى‌كند.  
اين كتاب بيش‌تر به دليل شيوه نوآورانه (اسلوب بديع) و بسيار ساده و روانش داراى نام و آوازه شد؛ چنان‌كه هيچ تكلفى در آن نيست، اما العراضه فى حكايات السلجوقيه كه سرقتى از اين كتاب به شمار مى‌رود، نثر روان آن را به عبارت‌هاى پيچيده‌اى بدل ساخته است. دنباله‌اى به نام «ذيل سلجوق‌نامه ظهيرى نيشابورى» به قلم ابوحامد محمد بن ابراهيم (599 ه.ق) نيز در پايان كتاب هست كه درون‌مايه گزارش‌هاى تاريخى ظهيرالدين را كامل مى‌كند.  


خط ۷۱: خط ۴۹:


== منابع مقاله ==
== منابع مقاله ==
# متن كتاب.
# مقدمه ناشر كتاب.
#[[:noormags:352387|افشار، اسماعيل (خرداد 1313)، «سلجوق‌نامه ظهيرى نيشابورى و راحةالصدور راوندى»، مهر،‌ش 13]].
#[[:noormags:65084|رضاييان، على (خرداد 1377)، «نقد و نظر در باب سلجوق‌نامه ظهيرى نيشابورى»، كتاب ماه تاريخ و جغرافيا]].


==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}


متن كتاب.


مقدمه ناشر كتاب.
[[رده:کتاب‌شناسی]]
 
افشار، اسماعيل (خرداد 1313)، «سلجوق‌نامه ظهيرى نيشابورى و راحةالصدور راوندى»، مهر، ش 13.


رضاييان، على (خرداد 1377)، «نقد و نظر در باب سلجوق‌نامه ظهيرى نيشابورى»، كتاب ماه تاريخ و جغرافيا.
[[رده:تاریخ]]


[[رده:تاریخ ایران]]


== پیوندها ==
[[رده:سلسله‌ها، تقسیم‌بندی دوره‌ای]]
[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/7236 مطالعه کتاب سلجوقنامه در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
 


[[رده:سلسله‌های پس از اسلام]]