۱۰۶٬۳۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '.↵↵رده:کتابشناسی' به '. ==وابستهها== {{وابستهها}} رده:کتابشناسی') |
||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
ایران - سیر و سیاحت - قرن 13ق. | ایران - سیر و سیاحت - قرن 13ق. | ||
سفر | سفر نامهها | ||
| ناشر = | | ناشر = | ||
شرکت انتشارات علمی و فرهنگی | شرکت انتشارات علمی و فرهنگی | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| چاپ =1 | | چاپ =1 | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =11431 | |||
| کتابخوان همراه نور =11431 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
خط ۳۰: | خط ۳۲: | ||
}} | }} | ||
'''سفرنامههاى سهامالدوله بجنوردى''' كتابى است به زبان فارسى در شرح خاطرات سهامالدوله از سه سفر خود(دو سفر به تهران و يك سفر به فرنگ) و نيز سفرنامهاى از خواهر وى؛ خاور بىبى شادلو. | '''سفرنامههاى سهامالدوله بجنوردى''' كتابى است به زبان فارسى در شرح خاطرات [[سهامالدوله، یارمحمدخان یزدانقلی|سهامالدوله]] از سه سفر خود(دو سفر به تهران و يك سفر به فرنگ) و نيز سفرنامهاى از خواهر وى؛ خاور بىبى شادلو. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۸: | خط ۴۰: | ||
سفر اول سهامالدوله | سفر اول سهامالدوله | ||
اين سفرنامه در ذيحجه 1307ق. تحرير شده است. انگيزه مسافرت نخستين سهامالدوله به تهران ظاهرا به علت شكايت اميرحسين خان شجاعالدوله ايلخانى، حاكم قوچان به ناصرالدين شاه بود، از اين بابت كه سهامالدوله را متهم به تحريك تركمنهاى حوزه حكومتى خود براى غارت و كشتار طايفه ميلانلوى قوچانى كرده بودند و سهامالدوله از حكومت استرآباد معزول و به تهران احضار شده بود. اما با مطالعه سفرنامه درمىيابيم كه در تهران به جاى مؤاخذه با نهايت احترام با سهامالدوله رفتار شده و ابدا موضوع شكايت شجاعالدوله در ميان نبوده است. حتى شاه او را با خود به شكار مىبرد و مذاكراتى را با او به انجام مىرساند. با دقت نظر در كتاب روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، مىتوانيم به علت اين احضار پى ببريم و گويا احضار سهامالدوله در راستاى برنامهاى بوده است كه به كمك انگلستان جهت قشونكشى به مرزهاى افغانستان تهيه شده بود. | اين سفرنامه در ذيحجه 1307ق. تحرير شده است. انگيزه مسافرت نخستين [[سهامالدوله، یارمحمدخان یزدانقلی|سهامالدوله]] به تهران ظاهرا به علت شكايت اميرحسين خان شجاعالدوله ايلخانى، حاكم قوچان به ناصرالدين شاه بود، از اين بابت كه [[سهامالدوله، یارمحمدخان یزدانقلی|سهامالدوله]] را متهم به تحريك تركمنهاى حوزه حكومتى خود براى غارت و كشتار طايفه ميلانلوى قوچانى كرده بودند و [[سهامالدوله، یارمحمدخان یزدانقلی|سهامالدوله]] از حكومت استرآباد معزول و به تهران احضار شده بود. اما با مطالعه سفرنامه درمىيابيم كه در تهران به جاى مؤاخذه با نهايت احترام با [[سهامالدوله، یارمحمدخان یزدانقلی|سهامالدوله]] رفتار شده و ابدا موضوع شكايت شجاعالدوله در ميان نبوده است. حتى شاه او را با خود به شكار مىبرد و مذاكراتى را با او به انجام مىرساند. با دقت نظر در كتاب روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، مىتوانيم به علت اين احضار پى ببريم و گويا احضار [[سهامالدوله، یارمحمدخان یزدانقلی|سهامالدوله]] در راستاى برنامهاى بوده است كه به كمك انگلستان جهت قشونكشى به مرزهاى افغانستان تهيه شده بود. | ||
اعتمادالسلطنه در وقايع اين ايام از نگرانى شاه مطالبى نوشته است؛ ولى علت را نمىدانسته است. ذكر از جلسات محرمانه امينالدوله نشانه آن است كه شاه از جانب انگليسىها تحت فشار بوده است. يادداشتهاى روز 12 و 14 و 15 و 16 رجب روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه مؤيد مطلب است. نوشته سهامالدوله به تاريخ روز شنبه 14 جمادىالاولى سال 1307 ق. در سفرنامه خود ناظر به اينكه شاه او را احضار كرده بود و به قول خودش در ميان باغ گردشكنان فرمايشاتى فرمودند، اشاره به اين جريان است. | اعتمادالسلطنه در وقايع اين ايام از نگرانى شاه مطالبى نوشته است؛ ولى علت را نمىدانسته است. ذكر از جلسات محرمانه امينالدوله نشانه آن است كه شاه از جانب انگليسىها تحت فشار بوده است. يادداشتهاى روز 12 و 14 و 15 و 16 رجب روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه مؤيد مطلب است. نوشته [[سهامالدوله، یارمحمدخان یزدانقلی|سهامالدوله]] به تاريخ روز شنبه 14 جمادىالاولى سال 1307 ق. در سفرنامه خود ناظر به اينكه شاه او را احضار كرده بود و به قول خودش در ميان باغ گردشكنان فرمايشاتى فرمودند، اشاره به اين جريان است. | ||
اين مطلب مىتواند مؤيد نظر اعتمادالسلطنه مبنى بر بودن برنامهاى براى قشونكشى به مرزهاى افغانستان باشد. سهامالدوله كه مسلما جهت مشورت سياسى و نظامى و شناسايى مناطق شمال خراسان به تهران احضار شده بود، چون مردى واقع بين و به قدرت نظامى واقعى طرفين كاملا وارد بود، قاعدتاً شاه را از اين گونه عمليات بر حذر مىدارد و موضوع منتفى مىشود. | اين مطلب مىتواند مؤيد نظر اعتمادالسلطنه مبنى بر بودن برنامهاى براى قشونكشى به مرزهاى افغانستان باشد. [[سهامالدوله، یارمحمدخان یزدانقلی|سهامالدوله]] كه مسلما جهت مشورت سياسى و نظامى و شناسايى مناطق شمال خراسان به تهران احضار شده بود، چون مردى واقع بين و به قدرت نظامى واقعى طرفين كاملا وارد بود، قاعدتاً شاه را از اين گونه عمليات بر حذر مىدارد و موضوع منتفى مىشود. | ||
اين سفر در شنبه روز بيست و دويم شهر ربيعالاول 1307ق. آغاز و در روز دوشنبه بيست و ششم جمادىالثانى همان سال پايان يافت و وى در اين روز از تهران به سمت بجنورد بازگشت. سهامالدوله به صورت روزانه سفر خود را گزارش مىكند. | اين سفر در شنبه روز بيست و دويم شهر ربيعالاول 1307ق. آغاز و در روز دوشنبه بيست و ششم جمادىالثانى همان سال پايان يافت و وى در اين روز از تهران به سمت بجنورد بازگشت. [[سهامالدوله، یارمحمدخان یزدانقلی|سهامالدوله]] به صورت روزانه سفر خود را گزارش مىكند. | ||
سفر دوم سهامالدوله | سفر دوم سهامالدوله | ||
سفر دوم سهامالدوله كه در روز چهارشنبه هشتم شهر رمضان سال 1312ق. انجام شد، باز به امر ناصرالدين شاه بود كه او را به تهران احضار كرده بود. اين سفر هم براى مشورت صورت گرفت، هر چند در متن سفرنامه از اين انگيزه يادى نشده است؛ اما از روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه معلوم مىشود، براى مشورت در موضوع لشكركشى به صحراى تركمن و قلع و قمع تركمانها بوده است. | سفر دوم [[سهامالدوله، یارمحمدخان یزدانقلی|سهامالدوله]] كه در روز چهارشنبه هشتم شهر رمضان سال 1312ق. انجام شد، باز به امر ناصرالدين شاه بود كه او را به تهران احضار كرده بود. اين سفر هم براى مشورت صورت گرفت، هر چند در متن سفرنامه از اين انگيزه يادى نشده است؛ اما از روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه معلوم مىشود، براى مشورت در موضوع لشكركشى به صحراى تركمن و قلع و قمع تركمانها بوده است. | ||
پس از چند جلسه مذاكره با صدراعظم و شاه، متفق القول مىشوند كه روسيه تزارى دنبال بهانهاى براى تجاوز به خاک ايران است و دولت ايران در آن صورت قدرت مقابله و جلوگيرى از تجاوزات روسيه را ندارد. شاه به سهامالدوله پيشنهاد مىكند، حكومت استرآباد را بپذيرد؛ ولى او كه قبلا چندبار حاكم استرآباد بود و طمع اولياى امور را از حاكم استرآباد مىدانست، نرفت و فقط به حكومت گرگان كه محل سكناى طايفه كوكلان بود اكتفا كرد. | پس از چند جلسه مذاكره با صدراعظم و شاه، متفق القول مىشوند كه روسيه تزارى دنبال بهانهاى براى تجاوز به خاک ايران است و دولت ايران در آن صورت قدرت مقابله و جلوگيرى از تجاوزات روسيه را ندارد. شاه به [[سهامالدوله، یارمحمدخان یزدانقلی|سهامالدوله]] پيشنهاد مىكند، حكومت استرآباد را بپذيرد؛ ولى او كه قبلا چندبار حاكم استرآباد بود و طمع اولياى امور را از حاكم استرآباد مىدانست، نرفت و فقط به حكومت گرگان كه محل سكناى طايفه كوكلان بود اكتفا كرد. | ||
سفر سوم سهامالدوله | سفر سوم سهامالدوله | ||
سفرنامه سوم مربوط به مسافرت مكه معظمه و اروپاست. مسافرت حج به علت بيمارى سهامالدوله ميسر نمىشود و در متن سفرنامه علت آن آمده است. سفر اروپا در روز روز دوشنبه اول ماه ذيقعدة الحرام سال 1319ق. انجام مىگيرد؛ ولى متأسفانه سفرنامه ناقص مانده است. از مهرهايى كه به گذرنامه مشاراليه و فرزندش حبيبالله خان شادلو سردار منتصر زده شده است، معلوم مىشود، آنها ممالك اروپاى غربى را سياحت كرده و از طريق مسكو به ايران بازگشتهاند. | سفرنامه سوم مربوط به مسافرت مكه معظمه و اروپاست. مسافرت حج به علت بيمارى [[سهامالدوله، یارمحمدخان یزدانقلی|سهامالدوله]] ميسر نمىشود و در متن سفرنامه علت آن آمده است. سفر اروپا در روز روز دوشنبه اول ماه ذيقعدة الحرام سال 1319ق. انجام مىگيرد؛ ولى متأسفانه سفرنامه ناقص مانده است. از مهرهايى كه به گذرنامه مشاراليه و فرزندش حبيبالله خان شادلو سردار منتصر زده شده است، معلوم مىشود، آنها ممالك اروپاى غربى را سياحت كرده و از طريق مسكو به ايران بازگشتهاند. | ||
سفرنامه خاور بىبى شادلو | سفرنامه خاور بىبى شادلو | ||
خط ۸۵: | خط ۸۷: | ||
#متن كتاب. | #متن كتاب. | ||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||