در قلمروی خانان مغول: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '.↵↵رده:کتاب‌شناسی' به '. ==وابسته‌ها== {{وابسته‌ها}} رده:کتاب‌شناسی'
جز (جایگزینی متن - ' | تعداد جلد =' به '| تعداد جلد =')
جز (جایگزینی متن - '.↵↵رده:کتاب‌شناسی' به '. ==وابسته‌ها== {{وابسته‌ها}} رده:کتاب‌شناسی')
 
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:
| عنوان‌های دیگر =
| عنوان‌های دیگر =
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[شیمل، آنه ماری]] (نويسنده)
[[شیمل، آنه‌ ماری]] (نویسنده)


[[نجد سمیعی، فرامرز]] (مترجم)
[[نجد سمیعی، فرامرز]] (مترجم)
خط ۲۴: خط ۲۴:
| شابک =978-964-00-1106-5
| شابک =978-964-00-1106-5
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =7188
| کتابخانۀ دیجیتال نور =11211
| کتابخوان همراه نور =11211
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
خط ۳۰: خط ۳۱:
}}
}}


'''در قلمروى خانان مغول''' برگردان فارسى كتابى است با عنوان Im Reich der Grossmoguln كه به معرفى تاريخ و تمدن و نيز پادشاهان و فرمانروايان مغول هند، با تاكيد بر جنبه‌هاى زيباشناسانه، مى‌پردازد. اين كتاب توسط آقاى فرامرز نجد سميعى به فارسى ترجمه شده است.
'''در قلمروى خانان مغول''' برگردان فارسى كتابى است با عنوان Im Reich der Grossmoguln كه به معرفى تاريخ و تمدن و نيز پادشاهان و فرمانروايان مغول هند، با تاكيد بر جنبه‌هاى زيباشناسه‌گانه، مى‌پردازد. اين كتاب توسط [[شیمل، آنه‌ ماری|آنه‌ ماری شیمل]] (1922-2003م) نوشته و توسط آقاى [[نجد سمیعی، فرامرز|فرامرز نجد سميعى]] به فارسى ترجمه شده است.


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۳۸: خط ۳۹:
قلمروى خانان مغول(01526-1857م.) براى اروپا نوعى سرزمين افسانه‌اى با ثروت عظيم، جواهرات غير قابل تخمين و وسايل زرين بود. البته فرمانروايان مغول هندوستان خود را هرگز به اين اسم كه چيزى جز عربى شده، نام قبيله «مونگل‌ها» نيست، نمى‌ناميدند. آن‌ها از خاندان تيمور، فاتح آسياى مركزى بودند كه بابر، بنيانگذار قلمرو، مستقيما از او اصل و نسب دارد؛ در حالى كه از طرف مادرى اصل و نسبش به چنگيزخان فرمانرواى مغول مى‌رسد.
قلمروى خانان مغول(01526-1857م.) براى اروپا نوعى سرزمين افسانه‌اى با ثروت عظيم، جواهرات غير قابل تخمين و وسايل زرين بود. البته فرمانروايان مغول هندوستان خود را هرگز به اين اسم كه چيزى جز عربى شده، نام قبيله «مونگل‌ها» نيست، نمى‌ناميدند. آن‌ها از خاندان تيمور، فاتح آسياى مركزى بودند كه بابر، بنيانگذار قلمرو، مستقيما از او اصل و نسب دارد؛ در حالى كه از طرف مادرى اصل و نسبش به چنگيزخان فرمانرواى مغول مى‌رسد.


نويسنده در اين كتاب به معرفى سلاطين و فرمانروايان مغول و تمدن ايشان پرداخته و تصاوير مينياتورى زيبايى از ايشان و نيز برخى افراد ديگر در كتاب خود ارائه مى‌كند كه يادگار آن دوران هستند.
نویسنده در اين كتاب به معرفى سلاطين و فرمانروايان مغول و تمدن ايشان پرداخته و تصاوير مينياتورى زيبايى از ايشان و نيز برخى افراد ديگر در كتاب خود ارائه مى‌كند كه يادگار آن دوران هستند.


در بخش نخست به معرفى شش فرمانروا پرداخته شده است:  
در بخش نخست به معرفى شش فرمانروا پرداخته شده است:  
خط ۴۸: خط ۴۹:
سومين فرمانروا، جلال‌الدين اكبر، فرزند همايون است. وى بزرگترين فرمانرواى شبه قاره هند است و گاه با آسوكا، امپراتور بودايى، مقايسه مى‌شود. وى سواركارى مجذوب، جسور و خستگى‌ناپذير بود. براى او با وجود اينكه در پيش بهترين آموزگاران درس مى‌خواند و عاشقى شيفته كتاب و تصاوير بود، وقت زيادى براى درس خواندن نماند؛ از اين‌رو برخى وى را بى‌سواد قلمداد كرده‌اند و اين كه وى آدمى عامى و بى‌سواد بود، به عنوان يك واقعيت پذيرفته شده بود. برخى براى توضيح بى‌سوادى وى، عدم توانايى خاص در قرائت، را پيشنهاد كرده‌اند.
سومين فرمانروا، جلال‌الدين اكبر، فرزند همايون است. وى بزرگترين فرمانرواى شبه قاره هند است و گاه با آسوكا، امپراتور بودايى، مقايسه مى‌شود. وى سواركارى مجذوب، جسور و خستگى‌ناپذير بود. براى او با وجود اينكه در پيش بهترين آموزگاران درس مى‌خواند و عاشقى شيفته كتاب و تصاوير بود، وقت زيادى براى درس خواندن نماند؛ از اين‌رو برخى وى را بى‌سواد قلمداد كرده‌اند و اين كه وى آدمى عامى و بى‌سواد بود، به عنوان يك واقعيت پذيرفته شده بود. برخى براى توضيح بى‌سوادى وى، عدم توانايى خاص در قرائت، را پيشنهاد كرده‌اند.


اما مؤلف مى‌گويد: به نظر مى‌رسد، باز هم توضيح ديگرى براى عامى بودن اكبر وجود داشته باشد. اين واژه كه در قرآن براى حضرت محمد(ص) به وسيله مسلمين به كار مى‌رود، به عنوان بى‌سواد تعبير شده است. بدين ترتيب در سنت عرفان اسلامى، «عامى» اسم رمزى است، براى عارفان الهام گرفته، و خيلى از عارفان هستند كه پيروان‌شان آن‌ها را با وجود اينكه آثار متعددى مبتنى بر مبانى علمى را به زبان عربى، فارسى و ساير زبان‌ها تألیف كرده‌اند، «عامى» ناميده‌اند. بنابراين بايد اين واژه را با اين مفهوم تعبير و برداشت كرد. بدين ترتيب «عامى» به عظمت اكبر، و نه به يك نقص در وجود وى اشاره دارد.
اما مؤلف مى‌گويد: به نظر مى‌رسد، باز هم توضيح ديگرى براى عامى بودن اكبر وجود داشته باشد. اين واژه كه در قرآن براى حضرت محمد(ص) به وسيله مسلمين به كار مى‌رود، به عنوان بى‌سواد تعبير شده است. بدين ترتيب در سنت عرفان اسلامى، «عامى» اسم رمزى است، براى عارفان الهام گرفته، و خيلى از عارفان هستند كه پيروان‌شان آن‌ها را با وجود اينكه آثار متعددى مبتنى بر مبانى علمى را به زبان عربى، فارسى و ساير زبان‌ها تألیف كرده‌اند، «عامى» ناميده‌اند. بنابراین بايد اين واژه را با اين مفهوم تعبير و برداشت كرد. بدين ترتيب «عامى» به عظمت اكبر، و نه به يك نقص در وجود وى اشاره دارد.


فرمانرواى بعدى، نورالدين جهانگير(1569-1617م.) است. سليم كه پس از به تخت نشستن خود را جهانگير ناميد، نخستين فرمانرواى مغول بود كه مادرش از خاندانى ترك يا ايرانى ريشه نگرفته بود. جهانگير به همه چيز علاقمند بود. او با معلومات‌ترين دوستدار هنر بود كه مى‌شد، تصور كرد. وى شخصيت كاملا پيچيده‌اى داشت. آگاه و زيبا، ولى نيز مايل به بى‌رحمى ناگهانى كه به واسطه بهره‌مندى از ترياك و الكل زياد تشديد مى‌شد.
فرمانرواى بعدى، نورالدين جهانگير(1569-1617م.) است. سليم كه پس از به تخت نشستن خود را جهانگير ناميد، نخستين فرمانرواى مغول بود كه مادرش از خاندانى ترك يا ايرانى ريشه نگرفته بود. جهانگير به همه چيز علاقمند بود. او با معلومات‌ترين دوستدار هنر بود كه مى‌شد، تصور كرد. وى شخصيت كاملا پيچيده‌اى داشت. آگاه و زيبا، ولى نيز مايل به بى‌رحمى ناگهانى كه به واسطه بهره‌مندى از ترياك و الكل زياد تشديد مى‌شد.
خط ۵۴: خط ۵۵:
شاه جهان (1627-1657م.)، ديگر فرمانرواى مغول هند، پسر يك زن راجپوتى به نام يوده باى بود. وى تاج محل را به نام ملكه‌اش«ممتاز محل» بنا كرد. در دوره حكومت او، قلمروى مغول به بزرگترين شكوفايى ظاهر خود رسيد. در دوران وى بود كه دهلى نماد اسلام هند شد. همچنين وى بود كه دستور ساخت تخت طاووس را داد. روى اين تخت بهترين طلاسازان او هفت سال تمام كار كرده‌اند و شاعران، شگفت‌زده با مبالغه و اغراق، به مدح و ثناى آن پرداخته‌اند.
شاه جهان (1627-1657م.)، ديگر فرمانرواى مغول هند، پسر يك زن راجپوتى به نام يوده باى بود. وى تاج محل را به نام ملكه‌اش«ممتاز محل» بنا كرد. در دوره حكومت او، قلمروى مغول به بزرگترين شكوفايى ظاهر خود رسيد. در دوران وى بود كه دهلى نماد اسلام هند شد. همچنين وى بود كه دستور ساخت تخت طاووس را داد. روى اين تخت بهترين طلاسازان او هفت سال تمام كار كرده‌اند و شاعران، شگفت‌زده با مبالغه و اغراق، به مدح و ثناى آن پرداخته‌اند.


اورنگ زيب عالمگير(1618-1707م.) يكى ديگر از خانان مغول است كه در اين كتاب به معرفى وى پرداخته شده است. اورنگ زيب پس از زندانى كردن پدرش شاه جهان و كشتن سه برادرش، قلمرو خانان مغول را تا بزرگترين حد خود بسط و گسترش داد. براى او هنرهاى زيبا و زندگى تجملى‌اى كه اجدادش داشتند، ديگر جالب توجه نبود. او به احياى نظامى اسلامى توجه داشت. در واقع اجتماع كاملى كه بر روياهاى عارفانه بنا نهاده نشده باشد. «فتواى عالمگيرى» مجموعه نظريه‌هاى حقوقى منتشر شده در طول دوره حكومت او، مدرك ارزشمندى براى معيارهاى حقوقى در دوره حكومت او هستند.
اورنگ زيب عالمگير(1618-1707م.) يكى ديگر از خانان مغول است كه در اين كتاب به معرفى وى پرداخته شده است. اورنگ زيب پس از زندانى كردن پدرش شاه جهان و كشتن سه برادرش، قلمرو خانان مغول را تا بزرگترين حد خود بسط و گسترش داد. براى او هنرهاى زيبا و زندگى تجملى‌اى كه اجدادش داشتند، ديگر جالب توجه نبود. او به احياى نظامى اسلامى توجه داشت. در واقع اجتماع كاملى كه بر روياهاى عارفانه بنا نهاده نشده باشد. «فتواى عالمگيرى» مجموعه نظريه‌هاى حقوقى منتشر شده در طول دوره حكومت او، مدرک  ارزشمندى براى معيارهاى حقوقى در دوره حكومت او هستند.


با روى كار آمدن اورنگ زيب، يك گسستگى در تاريخ مغول به وجود آمد. وى كوشيد آرمان‌هاى تازه‌اى را مطرح كند. او در زندگى خصوصى‌اش به قانون كاملا وفادار بود. او از نوجوانى، در دكن فعاليت داشته است. سپس به گوجرات، بلخ و مولتان رفت. براى قندهار ناموفق جنگيد و در سال 1652م. مجددا به دكن بازگشت. زمانى كه سرانجام حكومت را به دست آورد، براى بار دوم در ماه مه سال 1659م. و اين بار رسما تاجگذارى كرد و قوانين و ظوابط سخت خود را آغاز و اجرا نمود.
با روى كار آمدن اورنگ زيب، يك گسستگى در تاريخ مغول به وجود آمد. وى كوشيد آرمان‌هاى تازه‌اى را مطرح كند. او در زندگى خصوصى‌اش به قانون كاملا وفادار بود. او از نوجوانى، در دكن فعاليت داشته است. سپس به گوجرات، بلخ و مولتان رفت. براى قندهار ناموفق جنگيد و در سال 1652م. مجددا به دكن بازگشت. زمانى كه سرانجام حكومت را به دست آورد، براى بار دوم در ماه مه سال 1659م. و اين بار رسما تاجگذارى كرد و قوانين و ظوابط سخت خود را آغاز و اجرا نمود.
خط ۶۸: خط ۶۹:
اوضاع مذهبى، زنان دربار، ملتزمين فرمانروا و امور خانه‌دارى، زبان و ادبيات حمايت از هنرها، بناها و باغ‌ها عناوين بخش‌هاى بعدى كتاب را تشكيل مى‌دهند.
اوضاع مذهبى، زنان دربار، ملتزمين فرمانروا و امور خانه‌دارى، زبان و ادبيات حمايت از هنرها، بناها و باغ‌ها عناوين بخش‌هاى بعدى كتاب را تشكيل مى‌دهند.


كتاب با عنوان «پايان گفتار» خاتمه مى‌يابد. در اين گفتار نويسنده يادآور مى‌شود كه پادشاهان مسلمان مغول در هند جزو فرمانروايانى بودند كه قدرت درك بسيار بالايى براى معيارهاى زيباشناسى داشتند. به گفته وى فرمانروايان خيال‌پرستانى كامل بودند كه همواره مى‌كوشيدند، غير قابل دست‌يابى را به قابل دست‌يابى تبديل كنند و همين رفتار آن‌هاست كه هند را دست كم حدود 200 سال، از بابر تا اورنگ زيب، به يك سرزمين رويايى تحسين‌شده از دوردست‌ها تبديل مى‌كند.
كتاب با عنوان «پايان گفتار» خاتمه مى‌يابد. در اين گفتار نویسنده يادآور مى‌شود كه پادشاهان مسلمان مغول در هند جزو فرمانروايانى بودند كه قدرت درك بسيار بالايى براى معيارهاى زيباشناسى داشتند. به گفته وى فرمانروايان خيال‌پرستانى كامل بودند كه همواره مى‌كوشيدند، غير قابل دست‌يابى را به قابل دست‌يابى تبديل كنند و همين رفتار آن‌هاست كه هند را دست كم حدود 200 سال، از بابر تا اورنگ زيب، به يك سرزمين رويايى تحسين‌شده از دوردست‌ها تبديل مى‌كند.


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==


 
كتاب حاضر مشتمل بر پاورقى‌هايى به قلم مترجم، يادداشت‌هايى به قلم نویسنده و فهرست منابع و فهرست اعلام مى‌باشد.
كتاب حاضر مشتمل بر پاورقى‌هايى به قلم مترجم، يادداشت‌هايى به قلم نويسنده و فهرست منابع و فهرست اعلام مى‌باشد.


==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
خط ۸۰: خط ۸۰:
#سايت فرزانگان، آنه مارى شيمل، 1387/6/3.
#سايت فرزانگان، آنه مارى شيمل، 1387/6/3.


==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}




[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده: تاریخ (عمومی)]]
[[رده: تاریخ آسیا]]
[[رده:آثار خاورشناسان]]