۱۴۶٬۸۵۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نک' به 'نک') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '==وابستهها== ↵[[' به '==وابستهها== {{وابستهها}} [[') |
||
| (۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
| خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
| چاپ = | | چاپ = | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =02222 | ||
| کتابخوان همراه نور =02222 | |||
| کد پدیدآور =1043 | | کد پدیدآور =1043 | ||
| پس از = | | پس از = | ||
| خط ۳۳: | خط ۳۴: | ||
==اهمیت کتاب== | ==اهمیت کتاب== | ||
این اولین کتابی است که بعد از «چچنامه» راجع به تاریخ سند تألیف شده است و حاوی مطالب تاریخی از ابتدای دوره اسلام تا زمان فتح سند به دست اکبرشاه میباشد. مؤلف اثر، در جنگی که منجر به فتح سند شد، همراه خان خانان بوده و از لحاظ خانوادههای ارغون و ترخان، این کتاب از همه آثار موجود مهمتر است؛ چون اطلاعاتی که در تاریخ معصومی راجع به این دو خانواده آمده، در هیچ کتاب دیگری | این اولین کتابی است که بعد از «چچنامه» راجع به تاریخ سند تألیف شده است و حاوی مطالب تاریخی از ابتدای دوره اسلام تا زمان فتح سند به دست اکبرشاه میباشد. مؤلف اثر، در جنگی که منجر به فتح سند شد، همراه خان خانان بوده و از لحاظ خانوادههای ارغون و ترخان، این کتاب از همه آثار موجود مهمتر است؛ چون اطلاعاتی که در تاریخ معصومی راجع به این دو خانواده آمده، در هیچ کتاب دیگری مفصلتر از اثر مذکور نمیباشد و حتی ابتدای احوال ارغونیان اینچنین در تألیفی دیگر ضبط نشده و نیز هرچه در مآثر رحیمی درباره سند آمده، از این کتاب گرفته شده، بلکه اکثر مطالب عینا از آن نقل شده است.<ref>همان</ref>. | ||
==تاریخ نگارش== | ==تاریخ نگارش== | ||
| خط ۴۱: | خط ۴۲: | ||
کتاب با دو مقدمه از مصحح و مؤلف آغاز و مطالب در چهار جزء، تنظیم شده است. | کتاب با دو مقدمه از مصحح و مؤلف آغاز و مطالب در چهار جزء، تنظیم شده است. | ||
شیوه نگارش کتاب بسیار ساده، سلیس و روان است و با توجه به اینکه نویسنده خود شاعری زبردست بوده و با | شیوه نگارش کتاب بسیار ساده، سلیس و روان است و با توجه به اینکه نویسنده خود شاعری زبردست بوده و با روشهای کتابت آشنا بود، اما کتاب خود را از تکلفات شاعرانه مصون داشته است. به همین دلیل اثر او دارای ارزش ادبی زیادی است و یکی از متون متین و دلنشین فارسی بشمار میرود. جملاتش محکم و انشایش عاری از پیچیدگی است. یکی از خصائص سبک انشای آن آوردن کلمات و جمل مترادف و بهکار بردن آیات، احادیث، اشعار و آراستن عبارات به صنایع بدیعی از قبیل تشبیهات، مجازات و استعارات است. بااینهمه در آن حد اعتدال مراعات شده و از حدود لطافت، بلاغت و فصاحت خارج نشده است. فقط در بعضی موارد مانند مقدمه و تثبیت عناوین در آن نثر مسجع بهکار رفته است و بقیه متن از قید تصنعات و تکلفات منشیانه آزاد و بسیار روان است<ref>ر.ک: همان، ص96-97</ref>. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
در مقدمه مصحح، ابتدا توضیحاتی پیرامون کتاب حاضر ارائه گردیده و سپس به شرح حال مؤلف، پرداخته شده<ref>مقدمه اول، صفحه ح - لج</ref> و در مقدمه مؤلف، به موضوع اجزای کتاب، اشاره گردیده است.<ref>مقدمه مؤلف، ص3</ref>. | در مقدمه مصحح، ابتدا توضیحاتی پیرامون کتاب حاضر ارائه گردیده و سپس به شرح حال مؤلف، پرداخته شده<ref>مقدمه اول، صفحه ح - لج</ref> و در مقدمه مؤلف، به موضوع اجزای کتاب، اشاره گردیده است.<ref>مقدمه مؤلف، ص3</ref>. | ||
از کتاب حاضر، اطلاعات منحصربهفرد و | از کتاب حاضر، اطلاعات منحصربهفرد و گرانبهایی در زمینه پیشینه آنجا [سند] به دست میآید؛ چنانکه بیشتر تاریخنویسانی که پس از وی درباره این سرزمین نوشتهاند، بیتردید از کتاب میرمعصوم بهعنوان منبع اول بهره برده و مطالب زیادی را عینا از آن نقل نمودهاند<ref>ر.ک: محمودآبادی، سید اصغر و دیگران، ص97</ref>. | ||
آنچه در عمده مطالب چهار جزء کتاب مشهود است، این است که نویسنده در درجه اول به مسائل سیاسی و نظامی پرداخته است و تنها در یک جزء (جزءسوم) به مسائل فرهنگی، بهویژه معرفی علما و اندیشمندان، سادات و مشایخ، قضات و فضلا، شعرا و ادبا میپردازد و در تمام اثر، مسائل اجتماعی، اقتصادی و عمرانی، موردی قابل اعتنا یافت نمیشود. در واقع جزء سوم یک فرهنگنامه محلی از رجال و مشاهیر سند میباشد<ref>ر.ک: همان</ref>. | آنچه در عمده مطالب چهار جزء کتاب مشهود است، این است که نویسنده در درجه اول به مسائل سیاسی و نظامی پرداخته است و تنها در یک جزء (جزءسوم) به مسائل فرهنگی، بهویژه معرفی علما و اندیشمندان، سادات و مشایخ، قضات و فضلا، شعرا و ادبا میپردازد و در تمام اثر، مسائل اجتماعی، اقتصادی و عمرانی، موردی قابل اعتنا یافت نمیشود. در واقع جزء سوم یک فرهنگنامه محلی از رجال و مشاهیر سند میباشد<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
| خط ۵۴: | خط ۵۵: | ||
از جمله اشتباهاتی که در این جزء و در چند موضع به چشم میآید، بهجای دمشق، مرکز خلافت اموی، سخن از دارالسلام بغداد است که در آن زمان به وجود نیامده بود و بیش از نیم قرن پس از ولید و در زمان منصور عباسی و به سال ١٤٥ق، بنیان گذاشته شده است.<ref>همان، ص98</ref>. | از جمله اشتباهاتی که در این جزء و در چند موضع به چشم میآید، بهجای دمشق، مرکز خلافت اموی، سخن از دارالسلام بغداد است که در آن زمان به وجود نیامده بود و بیش از نیم قرن پس از ولید و در زمان منصور عباسی و به سال ١٤٥ق، بنیان گذاشته شده است.<ref>همان، ص98</ref>. | ||
جزء دوم نیز بیشتر بر محورهای سیاسی و سلسلههای حکومتی است که در آن بهصورت کوتاه از دوران غزنویان و انقراض آنان و سپس دولت غزنویان از جمله | جزء دوم نیز بیشتر بر محورهای سیاسی و سلسلههای حکومتی است که در آن بهصورت کوتاه از دوران غزنویان و انقراض آنان و سپس دولت غزنویان از جمله غیاثالدین و شهابالدین و سپس گماشتگان او چون قطبالدین ایبک و اقدامات او مطالبی نقل شده است. در این جزء عمده نوشتهها در باب سلاطین دهلی است و گاهی نیز گریزی به وقایع و اتفاقات سیاسی و حکومتی سند داشته و یادی از ناصرالدین قباچه حاکم اوچه نموده است.<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
در سومین جزء کتاب هرچند عمده مطالب درباره حکام ارغونیه، بهویژه استیلای آنان بر سند است، اما قسمتهایی در باب قلمرو تیموریان هرات و نواحی تحت سلطه آنان از جمله بلخ، قندهار و کابل است و یا اتفاقات مربوط به برخی حوادث همزمان با ابتدای صفویان در ایران (شاه اسماعیل اول) یا روی کار آمدن بابریان در هند و نیز تسلط شیرخان سوری بر همایون است. همچنین | در سومین جزء کتاب هرچند عمده مطالب درباره حکام ارغونیه، بهویژه استیلای آنان بر سند است، اما قسمتهایی در باب قلمرو تیموریان هرات و نواحی تحت سلطه آنان از جمله بلخ، قندهار و کابل است و یا اتفاقات مربوط به برخی حوادث همزمان با ابتدای صفویان در ایران (شاه اسماعیل اول) یا روی کار آمدن بابریان در هند و نیز تسلط شیرخان سوری بر همایون است. همچنین درگیریها و محاربات امرای محلی در مناطق سند، ملتان و تهته و اقدامات نظامی ارغونیان، ترخانیان و محمودخان بهکری است.<ref>ر.ک: همان، ص99</ref>. | ||
قسمت سوم اثر، نسبت به دو بخش قبلی و نیز جزء آخر، از تنوع بیشتری برخوردار است؛ زیرا به غرائب و | قسمت سوم اثر، نسبت به دو بخش قبلی و نیز جزء آخر، از تنوع بیشتری برخوردار است؛ زیرا به غرائب و دیدنیهای مناطقی از سند چون سیوی اشاره نموده و از وسعت نهالهای پنبه، وجود حیات وحش از جمله مارهای گزنده و آب گوگرد مهلک آن یاد کرده و از مکانی تاریخی و زیارتی مانند کوه مکلی که از جمله قبرستانهای مهم معنوی در سند و شبهقاره و مدفن بسیاری از عرفا، دانشمندان و سلاطین است، اخباری ارائه نموده است.<ref>ر.ک: همان، ص99-100</ref>. | ||
در کنار اطلاعات شایان و ارزشمندی که در باب ارغونیان مانند امیر ذوالنون و پسرش شاهبیگ آورده، همزمانی و رؤیت حوادث و اتفاقات از سوی نویسنده، بر ارزش کار او افزوده است. از حکامی که همزمان با ارغونیان در برخی مناطق سند از جمله بهکر و لنگان استیلا داشته، نام برده و اخباری در اختیار میگذارد؛ از جمله اینکه سلطان محمودخان بهکری را اصفهانیالاصل و از موضعی به نام خواسکان یا خراسان دانسته که باید همان خوراسگان اصفهان باشد. نویسنده از اجداد محمودخان و علل انتقال آنان به سند، مطالبی را عرضه کرده که قابل تأمل است.<ref>همان، ص100</ref>. | در کنار اطلاعات شایان و ارزشمندی که در باب ارغونیان مانند امیر ذوالنون و پسرش شاهبیگ آورده، همزمانی و رؤیت حوادث و اتفاقات از سوی نویسنده، بر ارزش کار او افزوده است. از حکامی که همزمان با ارغونیان در برخی مناطق سند از جمله بهکر و لنگان استیلا داشته، نام برده و اخباری در اختیار میگذارد؛ از جمله اینکه سلطان محمودخان بهکری را اصفهانیالاصل و از موضعی به نام خواسکان یا خراسان دانسته که باید همان خوراسگان اصفهان باشد. نویسنده از اجداد محمودخان و علل انتقال آنان به سند، مطالبی را عرضه کرده که قابل تأمل است.<ref>همان، ص100</ref>. | ||
ورود و نفوذ تدریجی اروپائیان به هند و سند در اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم هجری که معصومی به آنها اطلاق فرنگی نموده، نشان میدهد که آنان در برخی | ورود و نفوذ تدریجی اروپائیان به هند و سند در اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم هجری که معصومی به آنها اطلاق فرنگی نموده، نشان میدهد که آنان در برخی درگیریهای داخلی سند دخالت داشتهاند<ref>همان</ref>. | ||
با استناد به جزء سوم کتاب، اقبال به مسائل فرهنگی در دوران ارغونیان و ترخانیان از ناحیه سلاطین، حکام و کارگزاران مشهود است؛ زیرا میرزا شاه حسن و شاهبیگ در مجالس علما شرکت میکردند و از دانش آنان بهرهمند میشدند<ref>همان، ص101-102</ref>. | با استناد به جزء سوم کتاب، اقبال به مسائل فرهنگی در دوران ارغونیان و ترخانیان از ناحیه سلاطین، حکام و کارگزاران مشهود است؛ زیرا میرزا شاه حسن و شاهبیگ در مجالس علما شرکت میکردند و از دانش آنان بهرهمند میشدند<ref>همان، ص101-102</ref>. | ||
معصومی در جزء سوم و در سه قسمت دیگر به سادات، علما، مشایخ، قضات، فضلا و شعرای ادوار حاکمیت میرزا شاه حسن، میرزا عیسیخان و پسرش میرزا محمدباقیخان و سلطان محمود بهکری اشاره دارد که بسیاری از آنان در علوم دینی از جمله فقه، تفسیر و اخبار و نیز | معصومی در جزء سوم و در سه قسمت دیگر به سادات، علما، مشایخ، قضات، فضلا و شعرای ادوار حاکمیت میرزا شاه حسن، میرزا عیسیخان و پسرش میرزا محمدباقیخان و سلطان محمود بهکری اشاره دارد که بسیاری از آنان در علوم دینی از جمله فقه، تفسیر و اخبار و نیز دانشهای ادبی، بهویژه عربی و فارسی تبحر داشته و صاحب دیوانهای شعر بوده یا منصب شیخالاسلامي، افتا و قضاوت داشتهاند و این نشانگر مطلوب بودن نسبی ایام مذکور از حیث رونق علمی و ادبی در سند و نواحی آن بوده است.<ref>همان، ص102</ref>. | ||
قسمت پایانی کتاب نسبت به سه جزء قبلی از حیث مطالب مختصرتر و دربرگیرنده اطلاعاتی است که نویسنده عمدتاً خود شاهد و ناظر آن بوده است؛ از جمله ورود سپاه اکبرشاه به سند و محاصره جانیبیگ، آخرین حاکم ترخانی سند و تسلیم وی پس از مدتی مقاومت که مربوط به سال ٩٩۶ق، است.<ref>همان</ref>. | قسمت پایانی کتاب نسبت به سه جزء قبلی از حیث مطالب مختصرتر و دربرگیرنده اطلاعاتی است که نویسنده عمدتاً خود شاهد و ناظر آن بوده است؛ از جمله ورود سپاه اکبرشاه به سند و محاصره جانیبیگ، آخرین حاکم ترخانی سند و تسلیم وی پس از مدتی مقاومت که مربوط به سال ٩٩۶ق، است.<ref>همان</ref>. | ||
| خط ۷۳: | خط ۷۴: | ||
فهرست مطالب در ابتدا و توضیحات و تعلیقات و استدراکات بههمراه فهرست منابع، اسامی رجال و اسامی اماکن و قبایل، در انتهای کتاب آمده است. | فهرست مطالب در ابتدا و توضیحات و تعلیقات و استدراکات بههمراه فهرست منابع، اسامی رجال و اسامی اماکن و قبایل، در انتهای کتاب آمده است. | ||
در | در پاورقیها بیشتر به اختلاف نسخ پرداخته شده است. | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
| خط ۸۲: | خط ۸۳: | ||
#[[:noormags:1176459|محمودآبادی، سید اصغر؛ منتظرالقائم، اصغر؛ ریاحی، محمدحسین؛ «بررسی و نقد تاریخ سند محمد بن معصوم بکری»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: مطالعات تاریخی جهان اسلام، پاییز و زمستان 1394، شماره 6، علمی - پژوهشی (22 صفحه، از 87 تا 108)]]. | #[[:noormags:1176459|محمودآبادی، سید اصغر؛ منتظرالقائم، اصغر؛ ریاحی، محمدحسین؛ «بررسی و نقد تاریخ سند محمد بن معصوم بکری»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: مطالعات تاریخی جهان اسلام، پاییز و زمستان 1394، شماره 6، علمی - پژوهشی (22 صفحه، از 87 تا 108)]]. | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | |||
[[تاریخ سند]] | [[تاریخ سند]] | ||
[[فتحنامه سند معروف به | [[فتحنامه سند معروف به چچنامه]] | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
| خط ۹۲: | خط ۹۴: | ||
[[رده:پاکستان]] | [[رده:پاکستان]] | ||