۱۰۴٬۶۰۶
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'مقدمه ای' به 'مقدمهای') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ه های' به 'ههای') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
کتاب شبلی مجنونِ عاقل اثری است یک جلدی و با 200 صفحه که اختصاصاً به معرّفی این این عارف شهیر و نامور میپردازد و از سیر و سلوک عرفانی، آراء واندیشههای خاص او میگوید. زندگی او را میکاود و در دقایق زندگیِ او ما را شریک و همراه سفرهای صوری و معنوی میگرداند. در طول کتاب با مقولات زیادی مواجه میشویم که شاید کمتر شنیده یا دیده شده باشد، قلم نویسنده در این کتاب به مانند مجموعه مشاهیر عرفان و فلسفه چنان است که گویی با یکایک آنان زیسته است و به همین منوال ما را به همراه ایشان به سفری معنوی میبرد تا از ورای زمان حظّی معنوی از ایشان ببریم. | کتاب شبلی مجنونِ عاقل اثری است یک جلدی و با 200 صفحه که اختصاصاً به معرّفی این این عارف شهیر و نامور میپردازد و از سیر و سلوک عرفانی، آراء واندیشههای خاص او میگوید. زندگی او را میکاود و در دقایق زندگیِ او ما را شریک و همراه سفرهای صوری و معنوی میگرداند. در طول کتاب با مقولات زیادی مواجه میشویم که شاید کمتر شنیده یا دیده شده باشد، قلم نویسنده در این کتاب به مانند مجموعه مشاهیر عرفان و فلسفه چنان است که گویی با یکایک آنان زیسته است و به همین منوال ما را به همراه ایشان به سفری معنوی میبرد تا از ورای زمان حظّی معنوی از ایشان ببریم. | ||
کتاب شبلی مجنون عاقل تا کنون شش چاپ خورده که نشان توفیق نویسنده و کتاب است، در متن کتاب | کتاب شبلی مجنون عاقل تا کنون شش چاپ خورده که نشان توفیق نویسنده و کتاب است، در متن کتاب مقدّمههای چاپ اوّل و دوّم و سوّم دیده میشود و برای دیگر چاپها به همان مقدّمات اکتفا کرده و چیزی افزوده نکردند. در فهرست مطالب کتاب بدون هیچ شماره ای مطالب بدین شرح است: مقدّمه. مقدمهای بر چاپ دوّم. مقدّمهای بر چاپ سوم. نام و لقب و شغل. تصوّف و سلوک شبلی، با هفت شماره از موضوعاتی که در ذیل همین عنوان مورد بحث واقع شده است. پیران و اساتید شبلی، که دو استاد در اینجا نام برده شده است [[خیر نساج]] و [[جنید بغدادی، جنید بن محمد|جنید بغدادی]]. [[شبلی]] و [[حلاج، حسین بن منصور|حلاج]]. شبلی و قرآن. شبلی و توحید. شعر شبلی. گفتارهای شبلی. پاسخهای شبلی. مناجاتهای شبلی. حکایات شبلی، که هفده حکایت نغز از او روایت شده است. مذهب شبلی. شجره و سلسله ی شبلی. و نهایتاً مرگ و مزار شبلی. در انتهای کتاب هم دو بخش کتابنامه و نمایه وجود دارد. | ||
کتاب شبلی مجنونِ عاقل هم به مانند دیگر کتابهای این مجموعه به زبانی بسیار ساده و روان نوشته شده است. نویسنده خود در مقدّمه به این روش نیز اشاره نموده است. وی میگوید این مجموعه، یعنی مشاهیر عرفان و فلسفه و از جمله این کتاب نهایت سعی را در ساده نویسی داشته است تا خواننده با کمترین زحمت و بدون رجوع به قاموسها و فرهنگنامهها بتواند به سهولت متن را بخواند و بفهمد. این شیوه در دستور کار وی بوده است و میتوان گفت در اکثر این کتابهای این مجموعه نیز به همین گونه رفتار شده است<ref>مقدّمه، ص 10</ref>. | کتاب شبلی مجنونِ عاقل هم به مانند دیگر کتابهای این مجموعه به زبانی بسیار ساده و روان نوشته شده است. نویسنده خود در مقدّمه به این روش نیز اشاره نموده است. وی میگوید این مجموعه، یعنی مشاهیر عرفان و فلسفه و از جمله این کتاب نهایت سعی را در ساده نویسی داشته است تا خواننده با کمترین زحمت و بدون رجوع به قاموسها و فرهنگنامهها بتواند به سهولت متن را بخواند و بفهمد. این شیوه در دستور کار وی بوده است و میتوان گفت در اکثر این کتابهای این مجموعه نیز به همین گونه رفتار شده است<ref>مقدّمه، ص 10</ref>. | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
در بحث شبلی و قرآن، امری شایع و عمومیرا مورد نظر قرار میدهد، چنانکه تمام عارفان و صوفیان راستین اهل قرآن بودند و با قرآن انسی دائمی داشتند. شبلی نیز از این قاعده مستثنا نیست او هم در دوران تعلیم و آموزش تا آخرین دوران زندگی با قرآن انسی وافر داشته است. نویسنده در این بخش به هفت سخن از شبلی اشاره میکند که وی در خلال سخنان خود به آیات قرآن استناد کرده و سخن خود را با آیات مزیّن نموده است، منابع گوناگون هم این سخنان را روایت کردهاند به مانند [[هجویری، علی بن عثمان|هجویری]] در [[كشف المحجوب (تصنیف)|کشف المحجوب]]، امام [[ابوالقاسم قشیری]] در [[رساله قشیریه]]، [[احمد غزالی]] در [[مجالس]]، [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزی]] در [[تلبیس ابلیس]] و [[عبدالرحمن جامی]] در [[نفحات الأنس|نفحات الانس]] <ref>متن، صص 79-76</ref>. فصل بعد هم که از توحید سخن میگوید مسلّماً به نگرش مسبت و متعالی عارفان نظر دارد و وقتی که از عرفان خن به میان میآید در واقع درک درست توحید را نشانه میرود و لذا عارفان به تخصیص کسانیاند که درک بهتر و عالی تری از توحید دارند. در اینجا نیز نگرش خاص شبلی را در توحید مورد توجّه قرار داده است. | در بحث شبلی و قرآن، امری شایع و عمومیرا مورد نظر قرار میدهد، چنانکه تمام عارفان و صوفیان راستین اهل قرآن بودند و با قرآن انسی دائمی داشتند. شبلی نیز از این قاعده مستثنا نیست او هم در دوران تعلیم و آموزش تا آخرین دوران زندگی با قرآن انسی وافر داشته است. نویسنده در این بخش به هفت سخن از شبلی اشاره میکند که وی در خلال سخنان خود به آیات قرآن استناد کرده و سخن خود را با آیات مزیّن نموده است، منابع گوناگون هم این سخنان را روایت کردهاند به مانند [[هجویری، علی بن عثمان|هجویری]] در [[كشف المحجوب (تصنیف)|کشف المحجوب]]، امام [[ابوالقاسم قشیری]] در [[رساله قشیریه]]، [[احمد غزالی]] در [[مجالس]]، [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزی]] در [[تلبیس ابلیس]] و [[عبدالرحمن جامی]] در [[نفحات الأنس|نفحات الانس]] <ref>متن، صص 79-76</ref>. فصل بعد هم که از توحید سخن میگوید مسلّماً به نگرش مسبت و متعالی عارفان نظر دارد و وقتی که از عرفان خن به میان میآید در واقع درک درست توحید را نشانه میرود و لذا عارفان به تخصیص کسانیاند که درک بهتر و عالی تری از توحید دارند. در اینجا نیز نگرش خاص شبلی را در توحید مورد توجّه قرار داده است. | ||
در بخش شعر شبلی به چند شعر از او اشاره کرده که تماماً به زبان عربی است و در نزد ادیبان ارزشمند و قابل توجّه توصیف شده است. معرفت عرفانی و نگرش صوفیانه با لطافتی بسیار زیاد در شعر او دیده میشود. در بخش سخنان شبلی به 68 قول از او اشاره شده است که در | در بخش شعر شبلی به چند شعر از او اشاره کرده که تماماً به زبان عربی است و در نزد ادیبان ارزشمند و قابل توجّه توصیف شده است. معرفت عرفانی و نگرش صوفیانه با لطافتی بسیار زیاد در شعر او دیده میشود. در بخش سخنان شبلی به 68 قول از او اشاره شده است که در زمینههای مختلف تصوّف و عرفان است و برخی از آنها به راستی مهم و ارزشمند به حساب میآیند. در بخش پاسخهای او در واقع جوابهایی است که وی به پرسندگان در موضوعات مختلف داده است. پرسشها متفاوند مثلاً از انس، آسودگی، مشاهده، زردی آفتاب، ناآرامی، صبر، عافیت، زکات، وجود، شکر، زهد، افلاس، جبرئیل، تصوّف، سماع، توحید، معرفت، ذکر و صوفی و مواردی دیگر پرسش شده است و جوابها مختصر و کوتاه و قابل استفاده است. مجموعاً با تکرارها به سی مسئله توجّه شده و پاسخ آن نیز درج شده است. | ||
شبلی هم به مانند دیگر عارفان در خلوت خود دعا و مناجاتهایی با خالق یکتا داشته و به راز و نیاز میپرداخته است، در این قسمت 9 مناجات کوتاه از او روایت شده که بسیار لطیف و ارزشمندند. آخرین مورد آن چنین است: الهی ان طلبتک طردتنی، و ان ترکتک طلبتنی، فلا معک قرار و لا منک فرار. المستغاث منک الیک. الهی! گرت بخوانم برانی ور بروم بخوانی، پس من چه کنم بدین حیرانی؟! نه با تو مرا آرام، نه بی تو کارم به سامان. نه جای پریدن، نه امید رسیدن. فریاد از تو که این جانها همه شیدای تو و این دلها همه حیران توست. <ref>متن، صص 117-116</ref>. حکایات شبلی نیز بسیار درخور اهمّیّت است، نویسنده حکایات او را در دو بخش آورده، یکی حکایات نثر و دیگر حکایات منظوم. در حکایات نثر به 70 مورد اشاره کرده که به واقع خواندنی و آموختنی است و در حکایات نظم نیز به 17 مورد اشاره کرده که برای آنها عنوان مشخّص کرده است. در بخش آخر هم به روز جمعه دو روز باقیمانده از ذی حجّه سال 334 اشاره شده که شبلی خرقه تهی کرده و در شهر بغداد وفات یافته و در مقبره خیزران دفن شده است. | شبلی هم به مانند دیگر عارفان در خلوت خود دعا و مناجاتهایی با خالق یکتا داشته و به راز و نیاز میپرداخته است، در این قسمت 9 مناجات کوتاه از او روایت شده که بسیار لطیف و ارزشمندند. آخرین مورد آن چنین است: الهی ان طلبتک طردتنی، و ان ترکتک طلبتنی، فلا معک قرار و لا منک فرار. المستغاث منک الیک. الهی! گرت بخوانم برانی ور بروم بخوانی، پس من چه کنم بدین حیرانی؟! نه با تو مرا آرام، نه بی تو کارم به سامان. نه جای پریدن، نه امید رسیدن. فریاد از تو که این جانها همه شیدای تو و این دلها همه حیران توست. <ref>متن، صص 117-116</ref>. حکایات شبلی نیز بسیار درخور اهمّیّت است، نویسنده حکایات او را در دو بخش آورده، یکی حکایات نثر و دیگر حکایات منظوم. در حکایات نثر به 70 مورد اشاره کرده که به واقع خواندنی و آموختنی است و در حکایات نظم نیز به 17 مورد اشاره کرده که برای آنها عنوان مشخّص کرده است. در بخش آخر هم به روز جمعه دو روز باقیمانده از ذی حجّه سال 334 اشاره شده که شبلی خرقه تهی کرده و در شهر بغداد وفات یافته و در مقبره خیزران دفن شده است. |