ناظم‌الشریعه بهبهانی، سید محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۴ ژانویهٔ ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - 'مولف' به 'مؤلف'
جز (جایگزینی متن - 'آیت الله' به 'آیت‌الله')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'مولف' به 'مؤلف')
خط ۸۸: خط ۸۸:


== وفات ==
== وفات ==
شایان ذکر اینکه شیخ محمد شریف رازی مولف گنجینه دانشمندان در اواخر حیات ایشان، برای برای تبلیغ در بهبهان بوده و در ایام عزاداری معظم‌له، اغلب منابر و مجالس ختم را اداره می‌کرده. و ایشان کرامتی به مربوط جناب ناظم الشریعه را بدین مضمون گزارش می‌کند:
شایان ذکر اینکه شیخ محمد شریف رازی مؤلف گنجینه دانشمندان در اواخر حیات ایشان، برای برای تبلیغ در بهبهان بوده و در ایام عزاداری معظم‌له، اغلب منابر و مجالس ختم را اداره می‌کرده. و ایشان کرامتی به مربوط جناب ناظم الشریعه را بدین مضمون گزارش می‌کند:


«شب تاسوعا، مرحوم سید محمود عظمایی که از خاندان آن مرحوم بود خواب عجیبی دید و خواست آن را برای بنده بازگو کند. گفتم : برویم در حضور جناب ناظم الشریعه بگو . چون به خدمت ایشان رسیدیم، سید گفت : دیشب به خواب دیدم جنازه ای را میان آسمان و زمین تشییع میکنند، ملائکه و جن و انس بر او شیون میکنند. پرسیدم: جنازه ی کیست؟ گفتند : از آن جبرئیل علیه سلام- من بر سرزنان گفتم: مگر قیامت به پا شده که جبرئیل مرده؟ در این حال از خواب برخاستم . بنده گفتم: تعبیر این است که یکی از علمای بزرگ از دنیا میروند . جناب ناظم الشریعه فرمود : تعبیر من نیز همین است. آنگاه گفت : مرا به اتاقم ببرید زیر بغل ایشان را گرفته، به اتاقش بردند و دیگر کسی را نپذیرفت تا شب دوازدهم که روحش به شاخسار جنان پر کشید».
«شب تاسوعا، مرحوم سید محمود عظمایی که از خاندان آن مرحوم بود خواب عجیبی دید و خواست آن را برای بنده بازگو کند. گفتم : برویم در حضور جناب ناظم الشریعه بگو . چون به خدمت ایشان رسیدیم، سید گفت : دیشب به خواب دیدم جنازه ای را میان آسمان و زمین تشییع میکنند، ملائکه و جن و انس بر او شیون میکنند. پرسیدم: جنازه ی کیست؟ گفتند : از آن جبرئیل علیه سلام- من بر سرزنان گفتم: مگر قیامت به پا شده که جبرئیل مرده؟ در این حال از خواب برخاستم . بنده گفتم: تعبیر این است که یکی از علمای بزرگ از دنیا میروند . جناب ناظم الشریعه فرمود : تعبیر من نیز همین است. آنگاه گفت : مرا به اتاقم ببرید زیر بغل ایشان را گرفته، به اتاقش بردند و دیگر کسی را نپذیرفت تا شب دوازدهم که روحش به شاخسار جنان پر کشید».