تفسير يحيی بن سلام التيمي البصري القيرواني: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'حسن حسنى عبدالوهاب' به 'حسن حسنى عبدالوهاب ') |
جز (جایگزینی متن - 'ابن حجر' به 'ابن حجر') |
||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
اهتمام فراوان به تفسير ابن سلام باعث شد، بعضى به حفظ آن چون قرآن بپردازند. تنى چند از دانشمندان به آن اعتماد نمودند؛ مانند: ابو عبد الله قرطبى، ابو الفرج ابن جوزى، ابن | اهتمام فراوان به تفسير ابن سلام باعث شد، بعضى به حفظ آن چون قرآن بپردازند. تنى چند از دانشمندان به آن اعتماد نمودند؛ مانند: ابو عبد الله قرطبى، ابو الفرج ابن جوزى، [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]]، مكى بن ابى طالب، [[سيوطى]] و ديگران. متأسفانه نام اين تفسير پس از مدتى به فراموشى سپرده شد. شايد دليل آن نابودى نسخههاى آن باشد. | ||
== تحقيق تفسير == | == تحقيق تفسير == |
نسخهٔ ۲ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۵:۲۱
نام کتاب | تفسیر یحیی بن سلام التیمي البصري القیرواني |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | شلبی، هند (محقق و مقدمه نویس)
تیمی، یحیی بن سلام (نويسنده) |
زبان | عربی |
کد کنگره | BP 93 /ی3ت7 |
موضوع | تفاسیر اهل سنت - قرن 2ق. |
ناشر | دار الکتب العلمية، منشورات محمد علي بيضون |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 1425 هـ.ق یا 2004 م |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE11071AUTOMATIONCODE |
تفسير يحيى بن سلام التيمي البصري القيرواني تأليف يحيى بن سلام (سلاّم) بن ابى ثعلبه تيمى بصرى مغربى (متوفى 200ق)، از جمله تفاسير قرن دوم هجرى است.
نام تفسير
در درستى نام كتاب و صحّت انتساب آن به مفسر هيچ شكى نيست؛ زيرا بر روى اغلب نسخههاى خطى آن اين نامها آمده است: تفسير ابن سلام (نسخه عبدليه)، تفسير يحيى بن سلام (نسخه قيروان، نسخه سوم، قطعه 180)، تفسير القرآن تأليف يحيى بن سلام (قيروان، نسخه پنجم، قطعه 163) و التفسير (قيروان، نسخه ششم، قطعه 247). همچنين بعضى از مترجمان نام اين تفسير را جزو آثار او آوردهاند.
معرفى تفسير
در تفسير و مفسران ذهبى (209/1) آمده: جامع البيان طبرى از نظر زمانى و اشتمال بر علم تفسير، نخستين تفسير به شمار مىرود. مراد از ذهبى از نخستين يعنى قديمترين تفسيرى كه به دست ما رسيده است. ولى محمد بن عاشور مىگويد: قديمترين تفسير موجود بهطور مطلق تفسير يحيى است. مقصود ابن عاشور آن است كه يحيى نخستين مفسرى است كه همه آيات و سور قرآن را تفسير كرده است. آنهم به روش روايى و عقلى الآن هيچكس مدعى وجود چنين تفسيرى جز تفسير يحيى نيست. پس اعتراض بعضى بر ابن عاشرو بىمورد است كه گفتهاند: چنين تفسير كاملى از تابعين كه چاپ شده باشد وجود دارد و به تفسير مجاهد مثال مىزند. در حالىكه طبرى از تفسير مجاهد تفسير سوره حمد را نقل نكرده است. از طرفى ديگر تفسير مجاهد شامل همه آيات قرآن نيست.مثلاً از 110 آيه سوره كهف تنها تفسير 38 آيه و از 118 آيه سوره مؤمنون فقط 21 آيه را تفسير كرده است. همچنين تفسير سفيان ثورى نيز كامل نيست. بخشى از آن تفسير كه بهدست ما رسيده اگرچه آغاز و انجامش افتادگى دارد، ناقصتر از تفسير مجاهد است.
او فقط تفسير 9 آيه از سوره كهف و 14 آيه از سوره مؤمنون را دارد. از اين نتيجه گرفته مىشود كه پرداختن به تفسير كليد آيات قرآن توسط يحيى امر جديدى در آن زمان بوده و ابن سلام نخستين يا جزو نخستين مفسرانى است كه شيوه تفسير كامل قرآن را بنا نهادهاند.
روش تفسيرى
در روش تفسير اگرچه ابن سلام همچون ديگر مفسران به روش تفسير روايى گرايش داشته، به روايات و اسانيد آنها، لغت و علوم قرآن اهتمام مىورزد؛ ولى مسايل جديدى وارد تفسير كرده كه ديگران اعتقادى به آن نداشتند. برخى از ابتكارات روش تفسيرى وى به شرح زير است: 1-نقل همه روايات در شرح و تفسير آيه. 2-گسترش علم تفسير به بيان حكم شرعى، رفع ابهام، بيان قصه و حكايت و طرح مسايل جديدى كه به بيان و تفسير آيه كمك مىكرد. 3-اهتمام به اعراب كلمات و قرائات گوناگون آن و بيان دليل و حجت آنها. 4-اهتمام به بيان نظم آيه و تاثير آن در معنا. 5-نقد و نظر روايات و ترجيح آنها.
از روش تفسيرى ابن سلام روشن مىشود كه نقل قولهايى كه در تفسير مطرح مىشده بهطور عمومى در نوع تفاسير آن زمان وجود داشته است؛ بههمينخاطر از ميان تفاسيرى كه پيش از او نوشته شده، نمىتوان تفسير ابن سلام را گردآورى كرد. در نتيجه تفسير وى مرحلهاى را تشكيل مىدهد كه در تفاسيرى چون تفسير مجاهد به كمال رسيد و زمينه شكلگيرى مرحله سومى را فراهم مىسازد كه در تفسير طبرى تحقق يافت؛ تأييد آن اين است كه طبرى به تفسير ابن سلام آگاهى داشته است. شايد هنگامىكه طبرى به مصر رفته آنرا از مشايخ مصر دريافت كرده است.
از مقايسه بين تفسير طبرى و ابن سلام شباهت واضح در روش و روايات بين آندو به خوبى روشن مىشود. در بسيارى از موارد اسناد هر دو يكى است. هر دو يك قرائت را اختيار مىكنند.از اينرو در تحقيق اين تفسير به تفسير طبرى بسيار ارجاع داده شده است.
انگيزه تأليف تفسير
در اينجا سؤالى مطرح است كه چه مسايلى باعث شد كه ابن سلام به نگارش چنين تفسيرى روى بياورد. جوابى كه از لابهلاى تفسير او بهدست مىآيد به دو امر برمىگردد: يكى اساتيد بسيار است كه يحيى از آنان روايت مىكند. اين مسئله اگرچه اختصاص به او ندارد ولى دور شدن از عصر پيدايش تفسير سبب مىشود كه گرايش به گردآورى روايات از ترس نابودى، زياد شود. ديگرى كه مهمتر است، تشكيل درس تفسير در قيروان، مكان دورافتاده از مراكز اسلامى است. مردم قيروان به يادگيرى زبان عربى بهطور عمومى و شناختن تفسير و معانى قرآن بهطور خاص نياز داشتهاند. همانگونه كه به روايات جديد تفسيرى نياز داشتند؛ زيرا قيروان در آن زمان شاهد شكلگيرى فرهنگ اسلامى بود. هنگامىكه ابن سلام به آنجا رفت، تعداد محدثان آنديار اندك بود. عبدالله بن فرّوخ (176ق793/م) معاصر ابن سلام اولين كسى است كه از مغرب اسلامى به مشرق براى تحصيل علم آمد. وى با ابن سلام در شمار دانشمندان طبقه دوم از فقيهان قيروان مىباشد. طبقه اول ده تن از تابعين بودند كه عمر بن عبد العزيز در سال 99-100ق718/-719م به قيروان فرستاد تا مردم را با اسلام و قرآن آشنا كنند.
اهتمام فراوان يحيى به حديث از نقل روايات بسيار در تفسير به خوبى روشن مىشود. از اينرو ابن ابى زمنين تصميم به خلاصه كردن تفسير او مىگيرد. او مىگويد: تفسير يحيى را خواندم. تكرار بسيار و احاديث بىشمار در آن يافتم كه با كمتر از آن مىتوان علم تفسير را تدوين كرد. از اينرو بعضى از احاديث آنرا خلاصه كردم. از اينها سخن ابن عاشور روشن مىشود كه مىگويد: تفسير طبرى ناگهان بهوجود نيامد بلكه دنباله و نتيجه مرحلهاى بود كه تفسير يحيى آنرا آماده ساخت؛ زيرا تفاسير قبل از يحيى نقلى و روايى محض بودند. تفسير يحيى روش روايى را با فهم و استنباط عقلى درهم آميخت.
خلاصه تفسير
يكى از دلايل اهميت اين تفسير خلاصههايى است كه توسط دانشمندان انجام گرفته است. دو تفسير مختصر از آن بهدست ما رسيده است: 1-مختصر ابن ابى زمنين (ت 399ق1009/م). 2-مختصر هود بن محكّم هوارى از دانشمندان قرن سوم هجرى. مختصر ابو مطرّف عبد الرحمن بن مروان قنازعى (ت 413ق1023/م) بهدست ما نرسيده است.
اعتماد به تفسير
اهتمام فراوان به تفسير ابن سلام باعث شد، بعضى به حفظ آن چون قرآن بپردازند. تنى چند از دانشمندان به آن اعتماد نمودند؛ مانند: ابو عبد الله قرطبى، ابو الفرج ابن جوزى، ابن حجر، مكى بن ابى طالب، سيوطى و ديگران. متأسفانه نام اين تفسير پس از مدتى به فراموشى سپرده شد. شايد دليل آن نابودى نسخههاى آن باشد.
تحقيق تفسير
بعضى از دانشجويان دانشگاه تونس به تحقيق اجزاى آن پرداختهاند كه به شرح زير است: بشير فحينينى جزء 13 و 17. حمادى صمود جزء 16 و 18. رشيد غزى جزء 14 و 15. محسن سالى جزء 19 و سوره يس، صافات و مجادله. محققان مذكور از نسخه ناقص عبدليه استفاده كردهاند و به ساير نسخ آن مراجعه نكرده و همين تحقيق ناقص خود را هم به چاپ نرساندهاند.
نسخه خطى
همه نسخههاى خطى تفسير در كتابخانههاى تونس موجود است. در كتابخانههاى ساير كشورها عكس اين نسخهها وجود ندارد. اين نسخهها در كتابخانه عبدليه، حسن حسنى عبدالوهاب در پايتخت تونس و مسجد جامع قيروان وجود دارد.
نسخه عبدليه
اين نسخه از هفت جز تشكيل شده كه به هم انضمام شده تا يك جلد شود. آغاز آن جز سيزده است كه با تفسير آيه 48 سوره نحل شروع و به پايان تفسير سوره فاطر ختم مىشود.چون در بالاى اولين ورق جز سيزده نوشته سفر سوم، نتيجه مىگيريم كه نسخه كامل چهار جلد بوده است.
اين نسخه بر روى پوست نازك با خط آفريقايى كه از خط كوفى بهوجود آمده، نگارش يافته است، در قرن چهاردهم هجرى استنساخ شده است؛ زيرا در جز هيجدهم آمده: كتابت جز هيجدهم به حمدالله... در روز شنبه اول محرم سال 383ق به پايان رسيد. كاتب آن مجهول است.
راوى آن ابو داود احمد بن موسى بن حرير (ت 274ق888/م) شاگرد يحيى است.
نسخه حسن حسينى
اين نسخه اولش افتاده است.
با تفسير آيه 9 سوره شعراء آغاز و به پايان تفسير سوره صافات انجام مىپذيرد كاتب و تاريخ كتابت ندارد. استاد حسن حسينى معتقد است كه در اندلس در قرن پنجم هجرى به خط اندلسى نگارش يافته است. راوى آن معلوم نيست.
نسخه قيروان
نسخههاى كتابخانه مسجد جامع قيروان به پژوهش كاملى نياز دارد تا مشخصات آن از همه جوانب معلوم شود.اين نسخهها در چند قطعه بزرگ با شمارههاى گوناگون و نامرتب است.محقق به 38 قطعه از آنها دست يافته است. خط آنها قديمى و متنوع است. بعضى خط كوفى و برخى خط مغربى كه نياز به تحقيق دارد.تاريخ كتابت آنها معلوم نيست.بين قرن چهار و پنج هجرى بايد باشند.
روش تحقيق
چون نسخه قيروان نقص و مشكلاتى داشت، در تحقيق از آن به عنوان اصل استفاده نشد. از نسخه عبدليه و حسن حسنى هم بخشى از تفسير بهدست مىآيد.
پس از دسترسى به تفسير كامل مأيوس شديم. از آنجا كه نسخه عبدليه بهترين نسخه است و ناقص و اشتباه ندارد. خط آن زيباست و تاريخ كتابت آن به زمان راوى نزديكتر است، آنرا اصل قرار داديم و كمبود و مشكلات آنرا از نسخه حسن حسينى و قيروان جبران كرديم.
نسخه عبدليه از آيه 48 سوره نحل شروع مىشود. تفسير آيات 1 تا 47 را از نسخه قيروان قطعه 177 آورديم تا تفسير سوره نحل كامل شود. تفسير سوره يس و صافات را كه بهطور كامل در نسخه حسن حسنى بود به آن اضافه كرديم. هر قطعهاى از نسخه قيروان كه منحصر به فرد و كامل بود، اصل قرار داديم.قطعات مشترك هر كدام درستتر،خواناتر، و سالمتر بود اصل قرار داديم. اختلاف نسخهها در پاورقى ضبط شد.مشكلات خطى را با مراجعه به مختصر ابن ابى زمنين و هود بن محكم و تفسير مجاهد و طبرى و مانند آن حل كرديم. استخراج آيات، ضبط قرائات و ارجاع به مصادر آنها، اعرابگذارى آيات، ضبط اعلام در موارد مشكوك و ذكر شرح حال آنان و توضيح واژگان، دشوار از مصادر لغوى جزو پژوهشهاى انجام شده است.
نسخه حاضر
نسخه حاضر در دو جلد وزيرى با تحقيق خانم هند شبلى براى نخستين بار به سال 1425ق2004/م توسط دار الكتب العلميه در بيروت به زيور طبع آراسته گرديده است.
چاپ حاضر داراى مقدمه تحقيقى در معرفى مفسر، تفسير و نسخههاى خطى آن در تونس است. اختلاف نسخهها، نسخه بدلها، آيات، روايات و مصادر استخراج و در پاورقى ذكر شده است. در پايان جلد اول فهرست موضوعات و در پايان جلد دوم فهرست آيات، احاديث، اعلام، قبايل و جماعات، اماكن و بلدان (شهرها)، مصادر و مراجع و موضوعات آمده است.
منبع مقاله
مقدمه و متن كتاب.
پیوندها
مطالعه کتاب تفسیر یحیی بن سلام التیمي البصري القیرواني در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور