رسالتان في الحكمة المتعالية و الفكر الروحي: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'ر«' به 'ر «') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '.↵↵↵↵رده:کتابشناسی' به '. ==وابستهها== {{وابستهها}} رده:کتابشناسی') |
||
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | |||
| تصویر =NUR11142J1.jpg | |||
| عنوان =رسالتان فی الحکمة المتعالیة و الفکر الروحی | |||
| عنوانهای دیگر =الاذکار الموصله الی حضره نور الانوار | |||
| | |||
تحفه الروح و الانس فی معرفه الروح و النفس | تحفه الروح و الانس فی معرفه الروح و النفس | ||
| | | پدیدآوران = | ||
[[پلاسی شیرازی، حسن بن حمزه]] (نویسنده) | |||
[[عضیمه، صالح]] (محقق) | [[عضیمه، صالح]] (محقق) | ||
| زبان =عربی | |||
|زبان | | کد کنگره =BP 283 /ب8ر5 | ||
| موضوع = | |||
روح (عرفان) | |||
|کد کنگره | |||
|موضوع | |||
عرفان - متون قدیمی تا قرن 14 | عرفان - متون قدیمی تا قرن 14 | ||
| ناشر = | |||
|ناشر | صالح عضيمه | ||
| مکان نشر =پاریس - فرانسه | |||
| سال نشر = 1986 م | |||
|مکان نشر | |||
|سال نشر | |||
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE11142AUTOMATIONCODE | |||
| چاپ =1 | |||
| تعداد جلد =1 | |||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =11142 | |||
| کتابخوان همراه نور =11142 | |||
| کد پدیدآور = | |||
| پس از = | |||
| پیش از = | |||
}} | |||
'''رسالتان فى الحكمة المتعالية و الفكر الروحى'''، اثر حسين بن حمزة بن محمد شيرازى، معروف به شرف پلاسى از اكابر عرفاى قرن هفتم هجرى، مىباشد كه شامل دو رساله عربى به نامهای «تحفة الروح و الانس فى معرفة الروح و النفس» و «رسالة الاذكار الموصلة الى حضرة نور الانوار» است و از مهمترين تأليفات عرفانى مؤلف به شمار مىرود. | |||
== ساختار == | == ساختار == | ||
هر كدام از دو رساله، مشتمل بر يك مقدمه و سه تنبيه است. | هر كدام از دو رساله، مشتمل بر يك مقدمه و سه تنبيه است. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
1. تحفة الروح و الانس فى معرفة الروح و النفس: مؤلف، در مقدمه اين رساله، درباره معانى مختلف روح سخن مىگويد. | |||
1. تحفة الروح و الانس فى معرفة الروح و النفس: مؤلف، در مقدمه اين رساله، | |||
گروهى مىگويند: مراد از روح، ملائكه كروبين هستند كه عشق و محبت بر سرزمين وجودشان حاكم گشته و آنان را محو و فناى در حق سبحانه ساخته است و لذا كسى جز خداى تعالى را نمىشناسند، حتى به خويشتن خويش توجهى نداشته و از خود بىخبرند و لذا نه از خلق آسمان و زمين آگاهند و نه از آفرينش آدم و ابليس مطلع. | گروهى مىگويند: مراد از روح، ملائكه كروبين هستند كه عشق و محبت بر سرزمين وجودشان حاكم گشته و آنان را محو و فناى در حق سبحانه ساخته است و لذا كسى جز خداى تعالى را نمىشناسند، حتى به خويشتن خويش توجهى نداشته و از خود بىخبرند و لذا نه از خلق آسمان و زمين آگاهند و نه از آفرينش آدم و ابليس مطلع. | ||
خط ۹۵: | خط ۷۳: | ||
مؤلف در «تلويح لوحى»، تصريح مىكند كه معارف، ظلال صور موجودات است كه در مقابله صحيح، در مرآت نفس ايجاد مىشود. شيرازى با طرح اين بحث، به مسئله علم يا ادراك اشاره مىكند. | مؤلف در «تلويح لوحى»، تصريح مىكند كه معارف، ظلال صور موجودات است كه در مقابله صحيح، در مرآت نفس ايجاد مىشود. شيرازى با طرح اين بحث، به مسئله علم يا ادراك اشاره مىكند. | ||
وى همچنين به وارد ربانى | وى همچنين به وارد ربانى درباره خود اشاره مىكند كه در سرزمين حجاز براى وى روى داده است. | ||
تنبيه سوم، در بيان حقيقت علم است. به نظر مؤلف، علم الحقائق مهيمن بر جميع علوم و محيط بر آنهاست. در مشرب اهل عرفان، علم الاسرار فوق طور عقل بوده و آن را القاى روح القدس معرفى مىكنند كه مخصوص به نبى و ولى است و ناگفته پيداست كه از ميان اقسام علوم، مرتبه اعلاى آن علم الاسرار و مرتبه اسفل آن علم العقل محسوب مىشود. | تنبيه سوم، در بيان حقيقت علم است. به نظر مؤلف، علم الحقائق مهيمن بر جميع علوم و محيط بر آنهاست. در مشرب اهل عرفان، علم الاسرار فوق طور عقل بوده و آن را القاى روح القدس معرفى مىكنند كه مخصوص به نبى و ولى است و ناگفته پيداست كه از ميان اقسام علوم، مرتبه اعلاى آن علم الاسرار و مرتبه اسفل آن علم العقل محسوب مىشود. | ||
خط ۱۱۰: | خط ۸۸: | ||
كتاب، توسط دكتر صالح عضيمه، تحقيق و تصحيح شده است. وى حواشى و تعليقات خود را(كه به توضيح كلمات و عبارات دشوار و ذكر احاديث و رواياتى كه در كتاب به آنها اشاره شده و ذكر منابع آنها و... مربوط مىشود) و نيز فهرست محتويات را تحت عنوان «مسرد المندرجات»، در پايان كتاب ذكر كرده است. | كتاب، توسط دكتر صالح عضيمه، تحقيق و تصحيح شده است. وى حواشى و تعليقات خود را (كه به توضيح كلمات و عبارات دشوار و ذكر احاديث و رواياتى كه در كتاب به آنها اشاره شده و ذكر منابع آنها و... مربوط مىشود) و نيز فهرست محتويات را تحت عنوان «مسرد المندرجات»، در پايان كتاب ذكر كرده است. | ||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | [[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | ||
[[رده:تصوف و عرفان]] | [[رده: تصوف و عرفان]] | ||
[[رده:آثار کلی تصوف و عرفان]] | [[رده:آثار کلی تصوف و عرفان]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۹:۴۰
رسالتان فی الحکمة المتعالیة و الفکر الروحی | |
---|---|
پدیدآوران | پلاسی شیرازی، حسن بن حمزه (نویسنده) عضیمه، صالح (محقق) |
عنوانهای دیگر | الاذکار الموصله الی حضره نور الانوار تحفه الروح و الانس فی معرفه الروح و النفس |
ناشر | صالح عضيمه |
مکان نشر | پاریس - فرانسه |
سال نشر | 1986 م |
چاپ | 1 |
موضوع | روح (عرفان) عرفان - متون قدیمی تا قرن 14 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 283 /ب8ر5 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
رسالتان فى الحكمة المتعالية و الفكر الروحى، اثر حسين بن حمزة بن محمد شيرازى، معروف به شرف پلاسى از اكابر عرفاى قرن هفتم هجرى، مىباشد كه شامل دو رساله عربى به نامهای «تحفة الروح و الانس فى معرفة الروح و النفس» و «رسالة الاذكار الموصلة الى حضرة نور الانوار» است و از مهمترين تأليفات عرفانى مؤلف به شمار مىرود.
ساختار
هر كدام از دو رساله، مشتمل بر يك مقدمه و سه تنبيه است.
گزارش محتوا
1. تحفة الروح و الانس فى معرفة الروح و النفس: مؤلف، در مقدمه اين رساله، درباره معانى مختلف روح سخن مىگويد.
گروهى مىگويند: مراد از روح، ملائكه كروبين هستند كه عشق و محبت بر سرزمين وجودشان حاكم گشته و آنان را محو و فناى در حق سبحانه ساخته است و لذا كسى جز خداى تعالى را نمىشناسند، حتى به خويشتن خويش توجهى نداشته و از خود بىخبرند و لذا نه از خلق آسمان و زمين آگاهند و نه از آفرينش آدم و ابليس مطلع.
گروهى روح را بر ملائكه مسخره و عدهاى بر ارواح مدبره اطلاق مىكنند. مؤلف در اين مقدمه، به معانى ديگر روح نيز اشاره مىكند كه عبارتند از:
روح همان نفخه الهى است كه بعد از تسويه خلق، در آن دميده شده است؛
روح همان نورى است كه اهل الله به هنگام انقطاع از ماسوىالله آن را بر اساس همت و عبادت درمىيابند و آن نور، موهبتى از حضرت ربوبيت است؛
روح همان بخارى است كه از لطيفات اخلاط اربعه متولد مىشود؛
روح همان نفس ناطقه است.
تنبيه اول، در بيان معرفت وحدت نفس انسانى از نظر عقل و شرع است. نفس انسانى بالذات داراى حقيقت واحده است و به سبب اسماء و صفات، متكثر مىشود و بر اساس مشارب مختلف، اسامى متفاوت به خود مىگيرد.
دليل عقلى بر اينكه نفس، واحد است و اختلاف و كثرت در حقيقت و ذات آن وجود ندارد(بلكه اخلاق و صفات كه از عوارض آن به شمار مىروند، موجب اختلاف در آن مىشوند)، آن است كه نفوس انسانى همگى از مبدئى واحد و بسيط افاضه شدهاند كه همان عقل فعال است كه واهب همه صور است و در ذات خود واحد است و هيچگونه تركيب و اختلافى در آن وجود ندارد، لذا نفوس هم بر اساس سنخيت علت و معلول، واحد است و كثرت در آن وجود ندارد، زيرا اتحاد علت، علت اتحاد معلول است.
دليل نقلى بر وحدت نفوس انسانى بسيار است كه يكى از آنها اين آيه است:
«هو الذى خلقكم من نفس واحدة»؛ اين آيه دليل بر اين است كه مبدأ همه نفوس، يكى است و قبلا معلوم شد كه اتحاد مصدر، دليل بر اتحاد مصادر است.
تنبيه دوم، در بيان ظهور نور حق در عالم اكبر و اصغر و ترتيب و مراتب آنهاست.
مؤلف در اين تنبيه، ظهور نور حق را از تعين اول كه قلم اعلى است، شروع كرده و تا قلم اسفل ادامه مىدهد. عالم عقل و قلم اعلى، ارواح نورى عالىرتبهاى هستند كه محبت الهى و عشق ربوبى بر آنها غلبه كرده، ليكن در عين استغراق در جمال حق سبحانه، دست از تدبير و تدوين و تسطير نظام هستى برنمىدارند و از اين جهت به عالم خلقى نيز چشم مىدوزند.
مؤلف، در ذيل عنوان «اشارة عرشية»، تصريح مىكند كه قلم اعلى، اشرف از انسان است الا اينكه انسان، كاملتر از آن است، چون قلم حقيقت همه اشياء است، لكن بالقوه و انسان همان حقيقت است، لكن بالفعل، پس انسان قلم بالفعل است و قلم انسان بالقوه.
مراد از انسان، همان انسان كامل است كه داراى اسامى مختلفهاى از قبيل مفيض اول، معلم اول، عبداول، خليفه اول، روح كلى، انسان معنوى، امام مبين، مرآت حق، مركز دايره كون، كلمه كبرى، مجمع حضرات اسمائيه و... مىباشد.
در مشرب عرفا انسان كامل در زمانى كه مظهر تعين اول مىگردد و اكمل الاولياء نام مىگيرد، كاملاً به تمامى اسماى الهى، حقايق اسماى ذاتيه و فروع اسماى ربوبى فاعلى و اسماى كونى قابلى، علم و معرفت تفصيلى پيدا مىكند و ملكه تحقق به اين اسماء را مىيابد.
اين ملكه تحقق دو ويژگى را به وى مىدهد:
اول، چون مظهر تعين اول است، مانند تعين اول، برزخ بين وجوب و امكان است، لذا با داشتن ملكه تحقق از حيث وجوب، تأثير و فعل و از حيث امكان، توان تأثر و انفعال را دارد.
دوم، چون مظهر تعين اول است، همانند تعين اول، جامع التعينات و اوسع التعينات است، لذا تمامى مواطن و مراتب هستى زير پر وى قرار دارد و هيچ موطن و مرتبهاى از او پنهان نيست.
مؤلف در «تلويح لوحى»، تصريح مىكند كه معارف، ظلال صور موجودات است كه در مقابله صحيح، در مرآت نفس ايجاد مىشود. شيرازى با طرح اين بحث، به مسئله علم يا ادراك اشاره مىكند.
وى همچنين به وارد ربانى درباره خود اشاره مىكند كه در سرزمين حجاز براى وى روى داده است.
تنبيه سوم، در بيان حقيقت علم است. به نظر مؤلف، علم الحقائق مهيمن بر جميع علوم و محيط بر آنهاست. در مشرب اهل عرفان، علم الاسرار فوق طور عقل بوده و آن را القاى روح القدس معرفى مىكنند كه مخصوص به نبى و ولى است و ناگفته پيداست كه از ميان اقسام علوم، مرتبه اعلاى آن علم الاسرار و مرتبه اسفل آن علم العقل محسوب مىشود.
مؤلف در پايان رساله اول، وصيتى به سالكان الى الله ارائه مىدهد كه از اهميت خاصى برخوردار است.
2. رسالة الاذكار الموصلة الى حضرة نور الانوار: مؤلف در مقدمه اين رساله، به بيان وحدانيت خداوند سبحان مىپردازد. او ابتدا، از صفات شروع كرده و مىگويد: خداوند عز و جل در قرآن مجيد خودش را با دو نوع از صفات توصيف مىكند؛ يكى اجلال و آن اشاره به صفات سلبيه است و ديگرى اكرام كه اشاره به صفات ثبوتيه است و صفات الهى، حقيقتى است جامع سلب و ايجاب، چون همه چيز مستند به او و محتاج به اوست و او مستغنى از همه است و هر چيزى كه چنين باشد واحد مطلق به شمار مىرود و الا محتاج به اجزاء خواهد بود، پس الهيت من حيث هى هى، مقتضى وحدت است، ولى وحدت مقتضى الهيت نيست.
شيرازى در تنبيه اول اشاره مىكند كه گاهى اسم مىگويند و از آن مسمى را اراده مىكنند و گاهى اسم مىگويند و از آن لفظى را اراده مىكنند كه بر مسمى دلالت دارد و همه اين اختلافات لفظى است.
وى در تنبيه دوم، به بيان تفاوت اسم با رسم و نعت با صفت پرداخته است و در تنبيه سوم، تفكر در ذات خداوند عز و جل را ممنوع دانسته و علت ممنوع بودن آن را ناممكن بودن آن معرفى كرده است.
وضعيت كتاب
كتاب، توسط دكتر صالح عضيمه، تحقيق و تصحيح شده است. وى حواشى و تعليقات خود را (كه به توضيح كلمات و عبارات دشوار و ذكر احاديث و رواياتى كه در كتاب به آنها اشاره شده و ذكر منابع آنها و... مربوط مىشود) و نيز فهرست محتويات را تحت عنوان «مسرد المندرجات»، در پايان كتاب ذكر كرده است.