جزیره خارک درّ یتیم خلیج فارس: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '==منابع مقاله== ' به '==منابع مقاله== ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '.↵↵↵↵رده:کتابشناسی' به '. ==وابستهها== {{وابستهها}} رده:کتابشناسی') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۵: | خط ۵: | ||
|پدیدآورندگان | |پدیدآورندگان | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[آلاحمد، جلال]] ( | [[آلاحمد، جلال]] (نویسنده) | ||
|زبان | |زبان | ||
| زبان =فارسی | | زبان =فارسی | ||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
| سال نشر = | | سال نشر = | ||
| کد اتوماسیون = | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE03814AUTOMATIONCODE | ||
| چاپ =1 | | چاپ =1 | ||
| تعداد جلد =1 | |||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =03814 | |||
| کتابخوان همراه نور =03814 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''جزيره خارك در يتيم خليج فارس'''، اثر [[آل احمد، جلال|جلال آل احمد]] در موضوع جغرافياى شهرها به زبان فارسى مىباشد، خارك از روزگار ديرين پايگاهى بوده است براى داد و ستد، ميان آسيا و سرزمينهاى اطراف درياى مديترانه و همچنين گذرگاه مردمان و جايگاه برخورد عقايد و مذاهب گوناگون به يكديگر، گورهاى ما قبل تاريخ، قبرهاى مسيحى و زيارتگاههاى اسلامى جزيره يادآور آن گذشتههاست. | '''جزيره خارك در يتيم خليج فارس'''، اثر [[آل احمد، جلال|جلال آل احمد]] در موضوع جغرافياى شهرها به زبان فارسى مىباشد، خارك از روزگار ديرين پايگاهى بوده است براى داد و ستد، ميان آسيا و سرزمينهاى اطراف درياى مديترانه و همچنين گذرگاه مردمان و جايگاه برخورد عقايد و مذاهب گوناگون به يكديگر، گورهاى ما قبل تاريخ، قبرهاى مسيحى و زيارتگاههاى اسلامى جزيره يادآور آن گذشتههاست. | ||
خط ۳۰: | خط ۳۲: | ||
مؤلف در بخشى از كتاب به تحولات و پيشرفتهايى كه ناشى از اكتشافات و صادرات نفت و مواد نفتى اشاره دارد. وى در سفر كوتاه خود به جزيره آغاز اين تحول را به چشم ديده است: (...خارك از دم جاروب بولدوزرهاى بزرگ روفته مىشد، از خانهها و نخلهايش گرفته كه مزاحم فرودگاهها و باراندازها بودند تا بزهايش كه دست و پا گير شده بودند و حتى ساكنانش در چنان گرم بازار متخصصان و مهندسان و مقاطعهكاران هيچكاره بودند، گيچ و گول مانده بودند. نخلها را مىانداختند و خانهها را خراب | مؤلف در بخشى از كتاب به تحولات و پيشرفتهايى كه ناشى از اكتشافات و صادرات نفت و مواد نفتى اشاره دارد. وى در سفر كوتاه خود به جزيره آغاز اين تحول را به چشم ديده است: (...خارك از دم جاروب بولدوزرهاى بزرگ روفته مىشد، از خانهها و نخلهايش گرفته كه مزاحم فرودگاهها و باراندازها بودند تا بزهايش كه دست و پا گير شده بودند و حتى ساكنانش در چنان گرم بازار متخصصان و مهندسان و مقاطعهكاران هيچكاره بودند، گيچ و گول مانده بودند. نخلها را مىانداختند و خانهها را خراب میكردند و صاحبان آن را به پولى راضى میكردند تا به جاى آن همه مهمانسرا بسازند يا خوابگاه يا زمين تنيس. و گرچه خبر خوشى نيست. ما خبر تازه اين دفتر آن است كه زمانه خارك كه ما مىشناسیم بسر آمد...). | ||
بهمين جهت است كه آل احمد ضرور ديده در دفترى آنچه را كه هنوز به جاى مانده يادداشت كند و كتابى فراهم آورد كه (گزارش نسبتا دقيقى باشد از گذران امروز مردم آن جزيره و نگاهى بگذشته آن و نگاه ديگرى به رسوم و آداب محلى و به افسانهها و لهجهها). | بهمين جهت است كه آل احمد ضرور ديده در دفترى آنچه را كه هنوز به جاى مانده يادداشت كند و كتابى فراهم آورد كه (گزارش نسبتا دقيقى باشد از گذران امروز مردم آن جزيره و نگاهى بگذشته آن و نگاه ديگرى به رسوم و آداب محلى و به افسانهها و لهجهها). | ||
خط ۴۳: | خط ۴۵: | ||
فصل اول، همان مقدمه مؤلف مىباشد، در فصل دوم به نام و تاريخ جزيره پرداخته است، در فصل سوم و چهارم از زندگى بوميان در زندگى مهندسان و كارگرانى كه به تازگى بدانجا رفتهاند، سخن رفته؛ فصل پنجم شرح مفصلى است، درباره گورهاى كنده از سنگ برسم هخامنشيان، معبدنپتون يا ناهيد، دخمههاى مسيحى و قبرستانهاى مسلمانان؛ و فصل ششم، درباره تاريخ خارك است از اسلام تا به امروز و فصل هفتم آخرينديدار نام دارد. | فصل اول، همان مقدمه مؤلف مىباشد، در فصل دوم به نام و تاريخ جزيره پرداخته است، در فصل سوم و چهارم از زندگى بوميان در زندگى مهندسان و كارگرانى كه به تازگى بدانجا رفتهاند، سخن رفته؛ فصل پنجم شرح مفصلى است، درباره گورهاى كنده از سنگ برسم هخامنشيان، معبدنپتون يا ناهيد، دخمههاى مسيحى و قبرستانهاى مسلمانان؛ و فصل ششم، درباره تاريخ خارك است از اسلام تا به امروز و فصل هفتم آخرينديدار نام دارد. | ||
فصل هشتم به افسانه و روايت اختصاص داده شده و در آن سه افسانه به لهجه محلى و يك افسانه به فارسى نقل شده و آنگاه در فصل نهم، به بعد به فرهنگ نام متفرعات خرما، انواع ماهىها، بادهاى محلى، گياهها، درختان، چرندگان، پرندگان، مقبرهها و قبرستانها آورده شده است. و سرانجام با ده ضميمه كه شامل گزارش ادوارد آيوز، ماجراهاى «كنيپ هازن» رئيس دار التجاره هلندىها در خارك، گزارش ديگرى از كاپتن استيف، نظر هرتسفلد و دكتر گيرشمن درباره خارك باستان، گزارشى از | فصل هشتم به افسانه و روايت اختصاص داده شده و در آن سه افسانه به لهجه محلى و يك افسانه به فارسى نقل شده و آنگاه در فصل نهم، به بعد به فرهنگ نام متفرعات خرما، انواع ماهىها، بادهاى محلى، گياهها، درختان، چرندگان، پرندگان، مقبرهها و قبرستانها آورده شده است. و سرانجام با ده ضميمه كه شامل گزارش ادوارد آيوز، ماجراهاى «كنيپ هازن» رئيس دار التجاره هلندىها در خارك، گزارش ديگرى از كاپتن استيف، نظر هرتسفلد و دكتر گيرشمن درباره خارك باستان، گزارشى از نویسنده فارسنامه ناصرى، متن سخنرانى دكتر گيرشمن، جال خارك خاندان مهلب، آنچه فرزدق سروده و ترجمه آن، مؤلف ضميمه آخر را به ميرمهنا و عاقبت او پرداخته است. سپس در پايان داستانى از حضرت سليمان كه در قصص الانبياء جويرى آمده است. | ||
مؤلف در قسمتى از كتاب خود در مورد كارگران شركت نفت چنين مىگويد: | مؤلف در قسمتى از كتاب خود در مورد كارگران شركت نفت چنين مىگويد: | ||
خط ۵۸: | خط ۶۰: | ||
مقدمه و متن كتاب و مقالهاى از جمشيد بهنام در شهريور 1339 در ماهنامه راهنماى كتاب، شماره 12. | مقدمه و متن كتاب و مقالهاى از جمشيد بهنام در شهريور 1339 در ماهنامه راهنماى كتاب، شماره 12. | ||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۹:۳۶
جزیره خارک درّ یتیم خلیج فارس | |
---|---|
پدیدآوران | آلاحمد، جلال (نویسنده) |
ناشر | مجيد |
مکان نشر | تهران - ایران |
چاپ | 1 |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
جزيره خارك در يتيم خليج فارس، اثر جلال آل احمد در موضوع جغرافياى شهرها به زبان فارسى مىباشد، خارك از روزگار ديرين پايگاهى بوده است براى داد و ستد، ميان آسيا و سرزمينهاى اطراف درياى مديترانه و همچنين گذرگاه مردمان و جايگاه برخورد عقايد و مذاهب گوناگون به يكديگر، گورهاى ما قبل تاريخ، قبرهاى مسيحى و زيارتگاههاى اسلامى جزيره يادآور آن گذشتههاست.
انگيزه تألیف
مؤلف در بخشى از كتاب به تحولات و پيشرفتهايى كه ناشى از اكتشافات و صادرات نفت و مواد نفتى اشاره دارد. وى در سفر كوتاه خود به جزيره آغاز اين تحول را به چشم ديده است: (...خارك از دم جاروب بولدوزرهاى بزرگ روفته مىشد، از خانهها و نخلهايش گرفته كه مزاحم فرودگاهها و باراندازها بودند تا بزهايش كه دست و پا گير شده بودند و حتى ساكنانش در چنان گرم بازار متخصصان و مهندسان و مقاطعهكاران هيچكاره بودند، گيچ و گول مانده بودند. نخلها را مىانداختند و خانهها را خراب میكردند و صاحبان آن را به پولى راضى میكردند تا به جاى آن همه مهمانسرا بسازند يا خوابگاه يا زمين تنيس. و گرچه خبر خوشى نيست. ما خبر تازه اين دفتر آن است كه زمانه خارك كه ما مىشناسیم بسر آمد...).
بهمين جهت است كه آل احمد ضرور ديده در دفترى آنچه را كه هنوز به جاى مانده يادداشت كند و كتابى فراهم آورد كه (گزارش نسبتا دقيقى باشد از گذران امروز مردم آن جزيره و نگاهى بگذشته آن و نگاه ديگرى به رسوم و آداب محلى و به افسانهها و لهجهها).
ساختار و گزارش محتوا
كتاب در يك جلد، بدون ساختار مشخصى، منتشر شده است و مؤلف در اين كتاب سعى كرده كه وضعيت مردمان ساكن در جزيره اعم از بوميان و كارگران را بروى كاغذ بياورد.
كتاب حاوى فهرست مطالب و متن مىباشد و متن كتاب، شامل فصولى از قرار ذيل است:
فصل اول، همان مقدمه مؤلف مىباشد، در فصل دوم به نام و تاريخ جزيره پرداخته است، در فصل سوم و چهارم از زندگى بوميان در زندگى مهندسان و كارگرانى كه به تازگى بدانجا رفتهاند، سخن رفته؛ فصل پنجم شرح مفصلى است، درباره گورهاى كنده از سنگ برسم هخامنشيان، معبدنپتون يا ناهيد، دخمههاى مسيحى و قبرستانهاى مسلمانان؛ و فصل ششم، درباره تاريخ خارك است از اسلام تا به امروز و فصل هفتم آخرينديدار نام دارد.
فصل هشتم به افسانه و روايت اختصاص داده شده و در آن سه افسانه به لهجه محلى و يك افسانه به فارسى نقل شده و آنگاه در فصل نهم، به بعد به فرهنگ نام متفرعات خرما، انواع ماهىها، بادهاى محلى، گياهها، درختان، چرندگان، پرندگان، مقبرهها و قبرستانها آورده شده است. و سرانجام با ده ضميمه كه شامل گزارش ادوارد آيوز، ماجراهاى «كنيپ هازن» رئيس دار التجاره هلندىها در خارك، گزارش ديگرى از كاپتن استيف، نظر هرتسفلد و دكتر گيرشمن درباره خارك باستان، گزارشى از نویسنده فارسنامه ناصرى، متن سخنرانى دكتر گيرشمن، جال خارك خاندان مهلب، آنچه فرزدق سروده و ترجمه آن، مؤلف ضميمه آخر را به ميرمهنا و عاقبت او پرداخته است. سپس در پايان داستانى از حضرت سليمان كه در قصص الانبياء جويرى آمده است.
مؤلف در قسمتى از كتاب خود در مورد كارگران شركت نفت چنين مىگويد:
اما امروز بوميان خارك پيشههاى قديم را رها كردهاند يا كارگر نفت شدهاند و يا راه مهاجرت پيش گرفتهاند. گذشته از آن ديگر ساكنان خارك فقط بوميان جزيره نيستند، بلكه جماعتى از مهندسين و تكنيسينها گذارشان بدانجا افتاده است. اين چادرنشينان عهد نفت در اردوگاهى زندگى مىكنند كه هسته شهر صنعتى آينده خارك خواهد بود: 700 نفرند پانصد نفر كارگر و بقيه مهندس و كارمند. صد نفرشان هلندى و انگليسى و امريكايى هستند و بقيه ايرانى همه مرد:
آل احمد از اين كه بدينسان سنتها و زندگى كهن خاركيان از ميان مىرود، متاثر و نگران است: (... وقتى كه اينها هر كدام كارگرى شدند، از كارگران نفت آن وقت ديگر چه كسى در غم(سند باد) شدن خواهد بود؟ و آن همه افسانه درياها چه خواهد شد؟).
ولى چه مىتوان كرد، اين خواست زمان ماست و لازمه هر تحول و پيشرفتى است و گذشته از همه اينها از كجا معلوم است كه افسانه سازندگان خارك جديد) از (افسانههاى دريايى) كهن شنيدنىتر نباشد):
آل احمد كوشش كرده است، زندگى روزمره اين كارشنان و مهندسان و يكنواختى روزهايشان را نشان بدهد و در اين قسمت از كتاب است كه باز با آل احمد داستان نويس روبرو مىشويم و اين صفحات را كه لابلاى آثار تاريخى و يا باستانشناسى با راحت و لذت مىخوانيم.
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب و مقالهاى از جمشيد بهنام در شهريور 1339 در ماهنامه راهنماى كتاب، شماره 12.