۱۰۶٬۳۰۰
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابنس' به 'ابن س') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابن سینا، حسین بن عبدالله' به 'ابن سینا، حسین بن عبدالله') |
||
خط ۱۲۲: | خط ۱۲۲: | ||
به طورى كه 330 صفحه از كتاب تنها به بحث قدرت اختصاص يافته است و 350 صفحۀ آن به بحث علم پرداخته است. اين دو بحث به تنهايى حدود 60 درصد از حجم كتاب را دربر گرفته و از بقيۀ صفات ثبوتيه و صفات سلبيه تنها در 250 صفحه بحث شده است. شايد اين ناهمگونى معلول مصائبى است كه مؤلف به آنها گرفتار شده است و در خاتمه به آنها اشاره مىكند «و قد وقع اتمامه فى اول يوم من شهر الربيعالاول من شهور سنة 1193 من الهجرة المبارکة النبوية و قد كان ذلك عند تراكم الهموم و الاحزان و تفاقم الغموم و الاشجان و فرط الملال و ضيق البال من هجوم المصائب و المحن و تواتر النوائب و الفتن...»[1] | به طورى كه 330 صفحه از كتاب تنها به بحث قدرت اختصاص يافته است و 350 صفحۀ آن به بحث علم پرداخته است. اين دو بحث به تنهايى حدود 60 درصد از حجم كتاب را دربر گرفته و از بقيۀ صفات ثبوتيه و صفات سلبيه تنها در 250 صفحه بحث شده است. شايد اين ناهمگونى معلول مصائبى است كه مؤلف به آنها گرفتار شده است و در خاتمه به آنها اشاره مىكند «و قد وقع اتمامه فى اول يوم من شهر الربيعالاول من شهور سنة 1193 من الهجرة المبارکة النبوية و قد كان ذلك عند تراكم الهموم و الاحزان و تفاقم الغموم و الاشجان و فرط الملال و ضيق البال من هجوم المصائب و المحن و تواتر النوائب و الفتن...»[1] | ||
2-برهانى بودن شيوۀ نراقى: مؤلف در اكثر مباحث و موضوعات براى اثبات مطالب به برهان استناد نموده است. او بيش از همۀ روشهاى فلسفى به روش مشاء تمايل دارد و از [[ | 2-برهانى بودن شيوۀ نراقى: مؤلف در اكثر مباحث و موضوعات براى اثبات مطالب به برهان استناد نموده است. او بيش از همۀ روشهاى فلسفى به روش مشاء تمايل دارد و از [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] و پيروان او مطالب بيشترى نقل مىكند و از آنها با القابى فاخر ياد مىنمايد. | ||
3-عدم توجه به حكمت متعاليه: گرچه نراقى بعد از [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]] مىزيست و از آراء و عقائد او هم اطلاع داشت؛ ولى كمتر از ديگر حكما به اين حكيم توجه داشته است. | 3-عدم توجه به حكمت متعاليه: گرچه نراقى بعد از [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]] مىزيست و از آراء و عقائد او هم اطلاع داشت؛ ولى كمتر از ديگر حكما به اين حكيم توجه داشته است. |