كتاب الانصاف: تفاوت میان نسخه‌ها

۸۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - 'ابن‌ سینا، حسین بن عبدالله' به 'ابن سینا، حسین بن عبدالله'
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
جز (جایگزینی متن - 'ابن‌ سینا، حسین بن عبدالله' به 'ابن سینا، حسین بن عبدالله')
 
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:
| عنوان‌های دیگر =
| عنوان‌های دیگر =
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله]] (نویسنده)
[[ابن سینا، حسین بن عبدالله]] (نویسنده)
| زبان =عربی
| زبان =عربی
| کد کنگره =
| کد کنگره =
خط ۱۴: خط ۱۴:
| سال نشر = 1978 م
| سال نشر = 1978 م


| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE1899AUTOMATIONCODE
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE01899AUTOMATIONCODE
| چاپ =2
| چاپ =2
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =01899
| کتابخوان همراه نور =01899
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
خط ۲۲: خط ۲۴:
}}
}}


'''كتاب الانصاف'''، مجموعه‌اى است مشتمل بر سه رساله «شرح كتاب حرف اللام» راجع به واحد بودن يا واحد نبودن محرك مفارق، صفات خداوندو...؛ «شرح كتاب اثولوجيا» راجع به مسائل مهم فلسفی؛ «التعليقات على حواشى كتاب النفس لارسطاطاليس» تعلیقه‌ای بر کتاب النفس ارسطو است این سه رساله توسط [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] نوشته شده است.
'''كتاب الانصاف'''، مجموعه‌اى است مشتمل بر سه رساله «شرح كتاب حرف اللام» راجع به واحد بودن يا واحد نبودن محرك مفارق، صفات خداوندو...؛ «شرح كتاب اثولوجيا» راجع به مسائل مهم فلسفی؛ «التعليقات على حواشى كتاب النفس لارسطاطاليس» تعلیقه‌ای بر کتاب النفس ارسطو است این سه رساله توسط [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] نوشته شده است.


این سه رساله ضمن کتاب «ارسطو عند العرب» عبدالرحمن بدوی منتشر شده است.
این سه رساله ضمن کتاب «ارسطو عند العرب» عبدالرحمن بدوی منتشر شده است.
خط ۳۹: خط ۴۱:
وى، در مورد افعال واحد من حيث الواحد، بر مبناى قاعده الواحد، مطالبى را بيان نموده است. هم‌چنين در مورد حركت افلاك و ضرورى بودنش؛ به معناى ابتدا و انتها نداشتن، با توجه به فى نفسه بودن وجود جسم و اينكه هر وقت ايجاد شود، واجب است كه در حال حركت باشد و اگر حركتى برایش نباشد، ذاتش باطل خواهد بود و... توضيحات مفصلى داده است.
وى، در مورد افعال واحد من حيث الواحد، بر مبناى قاعده الواحد، مطالبى را بيان نموده است. هم‌چنين در مورد حركت افلاك و ضرورى بودنش؛ به معناى ابتدا و انتها نداشتن، با توجه به فى نفسه بودن وجود جسم و اينكه هر وقت ايجاد شود، واجب است كه در حال حركت باشد و اگر حركتى برایش نباشد، ذاتش باطل خواهد بود و... توضيحات مفصلى داده است.


[[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، از ثامسطيوس نقل مى‌كند كه «مبدأ اول، نخست، ذات خود را تعقل مى‌كند، سپس از ذاتش، اشياى ديگر را تعقل مى‌نمايد، پس او عالم عقلى را يك دفعه و بدون نياز به انتقال و تردد از معقول به معقول، تعقل مى‌كند؛ تعقل مبدأ اول اشيا را، از قبيل تعقل امور خارجى نيست، مانند حال ما نسبت به موجودات، بلكه تعقل او اشيا را، فى ذاته مى‌باشد.
[[ابن سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، از ثامسطیوس نقل مى‌كند كه «مبدأ اول، نخست، ذات خود را تعقل مى‌كند، سپس از ذاتش، اشياى ديگر را تعقل مى‌نمايد، پس او عالم عقلى را يك دفعه و بدون نياز به انتقال و تردد از معقول به معقول، تعقل مى‌كند؛ تعقل مبدأ اول اشيا را، از قبيل تعقل امور خارجى نيست، مانند حال ما نسبت به موجودات، بلكه تعقل او اشيا را، فى ذاته مى‌باشد.


مؤلف، در فصلى ديگر اين بحث را مطرح مى‌كند كه آيا محرك مفارقى كه جسم نيست واحد است يا بيش از واحد؟ بعد، در جواب مى‌گويد: اگر حركات، زياد باشند و محرك واحد، متحرك واحد باشد، پس واجب خواهد بود عدد محركات مفارقه زياد باشد به حسب عدد محركات ازليه... نتيجه‌اى كه از اين كلام به دست مى‌آيد، اين است كه جواهر مفارقه كثيرند.
مؤلف، در فصلى ديگر اين بحث را مطرح مى‌كند كه آيا محرك مفارقى كه جسم نيست واحد است يا بيش از واحد؟ بعد، در جواب مى‌گويد: اگر حركات، زياد باشند و محرك واحد، متحرك واحد باشد، پس واجب خواهد بود عدد محركات مفارقه زياد باشد به حسب عدد محركات ازليه... نتيجه‌اى كه از اين كلام به دست مى‌آيد، اين است كه جواهر مفارقه كثيرند.
خط ۴۹: خط ۵۱:
لا يتغيّر بودن ذات واجب كه باعث عدم قبول اثر از غيرش مى‌گردد، عدم وجود تعب(همان آزار كه به دليل خروج از حالت طبيعى عارض مى‌گردد) در ذات او، از ديگر مطالب مورد بحث در اين بخش است.
لا يتغيّر بودن ذات واجب كه باعث عدم قبول اثر از غيرش مى‌گردد، عدم وجود تعب(همان آزار كه به دليل خروج از حالت طبيعى عارض مى‌گردد) در ذات او، از ديگر مطالب مورد بحث در اين بخش است.


بعد توضيحى در مورد كريم مى‌دهد. اتحاد عقل و عاقل و معقول، از موضوعات ديگرى است كه به مناسبت، در اين‌جا بدان پرداخته شده است؛ [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، لازمه اين حرف را اين نمى‌داند كه در هر چيزى عقل و عاقل و معقول يكى باشد...
بعد توضيحى در مورد كريم مى‌دهد. اتحاد عقل و عاقل و معقول، از موضوعات ديگرى است كه به مناسبت، در اين‌جا بدان پرداخته شده است؛ [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، لازمه اين حرف را اين نمى‌داند كه در هر چيزى عقل و عاقل و معقول يكى باشد...


در فصل دهم، وضعيت ترتيب كل را از جهت افضل و احسن و نظام و عدل توضيح مى‌دهد.
در فصل دهم، وضعيت ترتيب كل را از جهت افضل و احسن و نظام و عدل توضيح مى‌دهد.
خط ۶۶: خط ۶۸:
4- ماهيت نفس و اينكه شيئى عقلى است و مجرد از مادّه كه براى وى صورت شوق به عالم حسى حاصل مى‌گردد و سبب اتصالش به عالم حسى مى‌گردد و...
4- ماهيت نفس و اينكه شيئى عقلى است و مجرد از مادّه كه براى وى صورت شوق به عالم حسى حاصل مى‌گردد و سبب اتصالش به عالم حسى مى‌گردد و...


5- نفس، شىء واحدى است كه داراى قواى متعددى مى‌باشد. نفس پاك و بى‌آلايش، به محض مفارقت از بدن، به جايگاه اصلى خود بازمى‌گردد، اما هر چقدر مشغول امور پست و بى‌ارزش گردد، از آن جايگاه، به همان مقدار، بازمى‌ماند و براى زدودن تعلقات، بعد از مفارقت از بدن، بايد متحمل مرارت‌هاى عديده‌اى بشود.
5- نفس، شىء واحدى است كه داراى قواى متعددى مى‌باشد. نفس پاک و بى‌آلايش، به محض مفارقت از بدن، به جايگاه اصلى خود بازمى‌گردد، اما هر چقدر مشغول امور پست و بى‌ارزش گردد، از آن جايگاه، به همان مقدار، بازمى‌ماند و براى زدودن تعلقات، بعد از مفارقت از بدن، بايد متحمل مرارت‌هاى عديده‌اى بشود.


6- بازگشت نفس، به سوى عالمى است كه از آن عالم آمده است و هر نفسى، براى رسيدن به آن جايگاه، بايد مراحلى را به تناسب علايق غير واقعى خود طى كند...
6- بازگشت نفس، به سوى عالمى است كه از آن عالم آمده است و هر نفسى، براى رسيدن به آن جايگاه، بايد مراحلى را به تناسب علايق غير واقعى خود طى كند...
خط ۹۴: خط ۹۶:
از ديگر مباحث مطروحه، اين است كه آيا نفس، شىء واحدى است كه قواى مختلفى دارد يا اينكه متشكل از اجزاى مختلفى است؟
از ديگر مباحث مطروحه، اين است كه آيا نفس، شىء واحدى است كه قواى مختلفى دارد يا اينكه متشكل از اجزاى مختلفى است؟


[[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، توضيحى نيز در مورد مفارق بودن نفس داده است كه مثلاً چگونه غضب شكل مى‌گيرد و سرخ شدن رنگ و برجسته شدن رگ‌ها به هنگام غضب، چگونه آثار يك فعل نفسانى مى‌تواند باشد؟
[[ابن سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، توضيحى نيز در مورد مفارق بودن نفس داده است كه مثلاً چگونه غضب شكل مى‌گيرد و سرخ شدن رنگ و برجسته شدن رگ‌ها به هنگام غضب، چگونه آثار يك فعل نفسانى مى‌تواند باشد؟


در مورد عقل، مى‌فرمايد: مقاومت عقل در مقابل شهوت و غضب است، اما ممانعتى از سوى عقل، نسبت به لذت و درد حسّى نمى‌تواند صورت بگيرد. از جمله مباحث مطرح شده در اين كتاب، اقوال حكماى يونانى است در مورد ماهيت نفس و طرح كلام افلاطن در مورد جوهر غير جسمى دانستن نفس.
در مورد عقل، مى‌فرمايد: مقاومت عقل در مقابل شهوت و غضب است، اما ممانعتى از سوى عقل، نسبت به لذت و درد حسّى نمى‌تواند صورت بگيرد. از جمله مباحث مطرح شده در اين كتاب، اقوال حكماى يونانى است در مورد ماهيت نفس و طرح كلام افلاطن در مورد جوهر غير جسمى دانستن نفس.