پرش به محتوا

علم اصول (موسوی بجنوردی): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ابن‌ ادریس، محمد بن احمد' به 'ابن ادریس، محمد بن احمد'
جز (جایگزینی متن - 'ابن‌ا' به 'ابن‌ ا')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'ابن‌ ادریس، محمد بن احمد' به 'ابن ادریس، محمد بن احمد')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۵۴: خط ۵۴:
فصل دهم: اين فصل، درباره قرآن به‌عنوان يكى از ادله اربعه است. حقيقت وحى، تحريف، حجيت ظواهر كتاب، نسبت سنت به كتاب و قابليت تخصيص عام كتابى با خبر واحد، نسخ و فرق ميان نسخ و بداء، از مهم‌ترين مباحث اين فصل به شمار مى‌رود.
فصل دهم: اين فصل، درباره قرآن به‌عنوان يكى از ادله اربعه است. حقيقت وحى، تحريف، حجيت ظواهر كتاب، نسبت سنت به كتاب و قابليت تخصيص عام كتابى با خبر واحد، نسخ و فرق ميان نسخ و بداء، از مهم‌ترين مباحث اين فصل به شمار مى‌رود.


فصل يازدهم: اين فصل درباره سنت و اجماع است. در خصوص دليليت سنت، سه احتمال هست: [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] و[[ابن‌ ادریس، محمد بن احمد| ابن ادريس]]، گفته‌اند كه خبر واحد مجرد از قراين قطعيه حجت نيست. در مقابل، جمعى مانند [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] و [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] و [[ابن طاووس، علی بن موسی|سيد بن طاووس]] گفته‌اند كه خبر واحد مجرد از قراين قطعيه، حجت است، چون دليل قطعى بر حجيت خبر واحد قائم است. ادله‌اى كه بر حجيت خبر واحد اقامه كرده‌اند، آيات قرآن، روايات، اجماع و بناى عقلاست. در بحث اجماع، تعريف اجماع، دليليت آن، ادله حجيت اجماع و اقسام آن بررسى مى‌شود.
فصل يازدهم: اين فصل درباره سنت و اجماع است. در خصوص دليليت سنت، سه احتمال هست: [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] و[[ابن ادریس، محمد بن احمد| ابن ادريس]]، گفته‌اند كه خبر واحد مجرد از قراين قطعيه حجت نيست. در مقابل، جمعى مانند [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] و [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] و [[ابن طاووس، علی بن موسی|سيد بن طاووس]] گفته‌اند كه خبر واحد مجرد از قراين قطعيه، حجت است، چون دليل قطعى بر حجيت خبر واحد قائم است. ادله‌اى كه بر حجيت خبر واحد اقامه كرده‌اند، آيات قرآن، روايات، اجماع و بناى عقلاست. در بحث اجماع، تعريف اجماع، دليليت آن، ادله حجيت اجماع و اقسام آن بررسى مى‌شود.


فصل دوازدهم: اين فصل، درباره عقل به‌عنوان يكى از ادله اربعه است. اصوليان شعيه، عقل را يكى از ادله اربعه مى‌دانند. يكى از مباحث مهم اين فصل، ملازمه ميان حكم عقل و حكم شرع است. مؤلف، بعد از ذكر اقوال متعدد، تصريح مى‌كند كه به هر حال ملازمه وجود دارد، زيرا وقتى عقل درك كرد كه در اين امر، مصلحت ملزمه هست و درك كرد كه اين امر، جزء آراى محموده است و تطابق آراى عقلاء بود كه ظلم قبيح است و عدل حسن است، چطور مى‌توان گفت كه شارع با اين امر مخالفت مى‌كند؟.
فصل دوازدهم: اين فصل، درباره عقل به‌عنوان يكى از ادله اربعه است. اصوليان شعيه، عقل را يكى از ادله اربعه مى‌دانند. يكى از مباحث مهم اين فصل، ملازمه ميان حكم عقل و حكم شرع است. مؤلف، بعد از ذكر اقوال متعدد، تصريح مى‌كند كه به هر حال ملازمه وجود دارد، زيرا وقتى عقل درك كرد كه در اين امر، مصلحت ملزمه هست و درك كرد كه اين امر، جزء آراى محموده است و تطابق آراى عقلاء بود كه ظلم قبيح است و عدل حسن است، چطور مى‌توان گفت كه شارع با اين امر مخالفت مى‌كند؟.