زبدة التواريخ (مستوفي): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ابن‌ق' به 'ابن‌ ق'
جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''')
جز (جایگزینی متن - 'ابن‌ق' به 'ابن‌ ق')
 
(۱۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۶: خط ۶:
[[گودرزی‏، بهروز]] (به کوشش)
[[گودرزی‏، بهروز]] (به کوشش)


[[مستوفی، محمدمحسن بن محمدکریم]] (نويسنده)
[[مستوفی، محمدمحسن بن محمدکریم]] (نویسنده)
| زبان =فارسی
| زبان =فارسی
| کد کنگره =‏DSR‎‏ ‎‏1176‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏5‎‏ز‎‏2‎‏
| کد کنگره =‏DSR‎‏ ‎‏1176‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏5‎‏ز‎‏2‎‏
خط ۱۶: خط ۱۶:
| سال نشر = 1375 ش  
| سال نشر = 1375 ش  


| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE3249AUTOMATIONCODE
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE03249AUTOMATIONCODE
| چاپ =1
| چاپ =1
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =03249
| کتابخوان همراه نور =03249
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
خط ۲۴: خط ۲۶:
}}
}}
   
   
'''زبدة التواريخ'''، نوشته محمد محسن بن محمد كريم متعلق به قرن 12ق، تاريخى عمومى است كه مطالب آن مانند ديگر تاريخ‌هاى عمومى از آدم شروع مى‌شود و تا عصر مؤلف ادامه مى‌يابد.
'''زبدة التواريخ'''، نوشته [[مستوفی، محمدمحسن بن محمدکریم|محمدمحسن بن محمدكريم مستوفی]] (قرن 12ق)، تاريخى عمومى است كه مطالب آن مانند ديگر تاريخ‌هاى عمومى از آدم شروع مى‌شود و تا عصر مؤلف ادامه مى‌يابد.


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۳۳: خط ۳۵:
[حرف دوم: پيامبر اسلام(ص) ائمه طاهرين(ع)، خلفاى راشدين.
[حرف دوم: پيامبر اسلام(ص) ائمه طاهرين(ع)، خلفاى راشدين.


- من ذالك: پادشاهان، سلاطين عجم و ترك، خلفاى بنى‌اميه و بنى‌عباس از كيومرث الى يومنا هذا (عصر نويسنده).
- من ذالك: پادشاهان، سلاطين عجم و ترك، خلفاى بنى‌اميه و بنى‌عباس از كيومرث الى يومنا هذا (عصر نویسنده).


- الباقى: سلاطين روم و فرنگ و باقى صاحب خروجان و كفار و اهل بدعت و ضلال.
- الباقى: سلاطين روم و فرنگ و باقى صاحب خروجان و كفار و اهل بدعت و ضلال.
خط ۴۰: خط ۴۲:


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==
تاريخ‌نويسان عصر صفوى، وقايع تاريخى پيش از اسلام را تا دوره تيمورى، معمولا از روى تاريخ روضه‌الصفاى ميرخواند و نظاير آن مى‌نوشته‌اند. بنابراین، از نظر ارزش تاريخى و سنديت، هر چه مطالب اين گونه كتاب‌ها به عصر نویسنده آن نزدیک ‌تر مى‌شود، مهم‌تر است. تا آن جا كه وقايع دوران زندگى نویسنده را با عنايت به ساير جهات تحقيقى مى‌توان از منابع دست اول براى آن عصر به شمار آورد.


كتاب محمد محسن هم از اين قاعده بر كنار نيست. بنابراین، بخش تاريخ صفويه آن براى تصحيح و توضيح انتخاب شده است كه در همين بخش هم دوره شاه سلطان حسين كه حدود نيمى از حجم بخش صفويه را به خود اختصاص داده است، اهميتى ويژه دارد، زيرا مؤلف در همين دوره مى‌زيسته است. محمد محسن اين كتاب را همان گونه كه در ديباچه مى‌گويد، به فرمان رضا قلى ميرزا وليعهد نادر شاه افشار نوشته و محتوى آن عبارت است از: تاريخ انبياء و پيامبران و امامان شيعه، بنى‌اميه و بنى‌عباس، سلاطين و پادشاهان ايران پيش از اسلام، سلسله‌ها و حكومت‌هاى كوچك و بزرگ ايران بعد از اسلام از قبيل طاهريان، صفاريان، سامانيان، غزنويان، آل‌بويه، سلجوقيان خوارزمشاهيان، اتابكان فارس و آذربايجان و عراق، قراختائيان، اسماعيليان، سلاطين مغولى و تيمورى و سلسله‌هاى چوپانيان، مظفريان، آل‌كرت، سربداران، آق قوينلو، قره قويوينلو و صفويان.


تاريخ‌نويسان عصر صفوى، وقايع تاريخى پيش از اسلام را تا دوره تيمورى، معمولا از روى تاريخ روضه‌الصفاى ميرخواند و نظاير آن مى‌نوشته‌اند. بنابراين، از نظر ارزش تاريخى و سنديت، هر چه مطالب اين گونه كتاب‌ها به عصر نويسنده آن نزدیک ‌تر مى‌شود، مهم‌تر است. تا آن جا كه وقايع دوران زندگى نويسنده را با عنايت به ساير جهات تحقيقى مى‌توان از منابع دست اول براى آن عصر به شمار آورد.
عموم سلسله‌هاى ياد شده، در زبدة التواريخ به اختصار درج و گاه فقط به ذكر نام‌هاى سلاطين آنها اكتفا شده است. مطالب كتاب در دوره صفويه تفصيل بيشترى مى‌يابد و در عصر نویسنده؛ يعنى زمان سلطنت شاه سلطان حسين تا پايان رسمى دوره صفويه در دشت مغان، به بالاترين حد مى‌رسد.
 
كتاب محمد محسن هم از اين قاعده بر كنار نيست. بنابراين، بخش تاريخ صفويه آن براى تصحيح و توضيح انتخاب شده است كه در همين بخش هم دوره شاه سلطان حسين كه حدود نيمى از حجم بخش صفويه را به خود اختصاص داده است، اهميتى ويژه دارد، زيرا مؤلف در همين دوره مى‌زيسته است. محمد محسن اين كتاب را همان گونه كه در ديباچه مى‌گويد، به فرمان رضا قلى ميرزا وليعهد نادر شاه افشار نوشته و محتوى آن عبارت است از: تاريخ انبياء و پيامبران و امامان شيعه، بنى‌اميه و بنى‌عباس، سلاطين و پادشاهان ايران پيش از اسلام، سلسله‌ها و حكومت‌هاى كوچك و بزرگ ايران بعد از اسلام از قبيل طاهريان، صفاريان، سامانيان، غزنويان، آل‌بويه، سلجوقيان خوارزمشاهيان، اتابكان فارس و آذربايجان و عراق، قراختائيان، اسماعيليان، سلاطين مغولى و تيمورى و سلسله‌هاى چوپانيان، مظفريان، آل‌كرت، سربداران، آق قوينلو، قره قويوينلو و صفويان.
 
عموم سلسله‌هاى ياد شده، در زبدة التواريخ به اختصار درج و گاه فقط به ذكر نام‌هاى سلاطين آنها اكتفا شده است. مطالب كتاب در دوره صفويه تفصيل بيشترى مى‌يابد و در عصر نويسنده؛ يعنى زمان سلطنت شاه سلطان حسين تا پايان رسمى دوره صفويه در دشت مغان، به بالاترين حد مى‌رسد.


محمد محسن، در پايان كتاب خود بعد از درج فهرست گونه نام سلاطين روم و به قول مؤلف «فرنگ» و حواريون حضرت عيسى(ع)، درباره «ولايات ارمن و افريخ» (افريقا) نيز مطالبى را نوشته است كه در مورد دومى بيشتر «حكايات برخى از عجايبات و غرايبات» آن سرزمين است. بالاخره علاوه بر چند حكايت كوتاه، قصه يوذاسف و بلوهر را از كتاب عين الحيات نوشته ملا [[مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی|محمدباقر مجلسى]] نقل كرده كه تا حدودى طولانى است.
محمد محسن، در پايان كتاب خود بعد از درج فهرست گونه نام سلاطين روم و به قول مؤلف «فرنگ» و حواريون حضرت عيسى(ع)، درباره «ولايات ارمن و افريخ» (افريقا) نيز مطالبى را نوشته است كه در مورد دومى بيشتر «حكايات برخى از عجايبات و غرايبات» آن سرزمين است. بالاخره علاوه بر چند حكايت كوتاه، قصه يوذاسف و بلوهر را از كتاب عين الحيات نوشته ملا [[مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی|محمدباقر مجلسى]] نقل كرده كه تا حدودى طولانى است.


بخش قبل از صفويه زبدة التواريخ مزيتى بر تاريخ‌هاى عمومى عصر خودش ندارد. اين كتاب در بخش تاريخ صفويه وقايع دوران شاهان اوليه را به اختصار توضيح داده است و از همه كمتر در مورد عصر شاه سليمان و شاه عباس دوم مطلب دارد، ولى عصر شاه سلطان حسين، شاه طهماسب دوم و شاه عباس سوم را با تفصيل ذكر كرده است و از آن جا كه مؤلف بسيارى از وقايع را در دوران اخير از نزدیک مشاهده كرده يا به خاطر حضورش در دربار از منابع موثق شنيده است، زبدة التواريخ براى اين دوره از مهم‌ترين منابع دست اول است.
بخش قبل از صفويه زبدة التواريخ مزيتى بر تاريخ‌هاى عمومى عصر خودش ندارد. اين كتاب در بخش تاريخ صفويه وقايع دوران شاهان اوليه را به اختصار توضيح داده است و از همه كمتر در مورد عصر شاه سليمان و شاه عباس دوم مطلب دارد، ولى عصر شاه سلطان حسين، شاه طهماسب دوم و شاه عباس سوم را با تفصيل ذكر كرده است و از آن جا كه مؤلف بسيارى از وقايع را در دوران اخير از نزدیک مشاهده كرده يا به خاطر حضورش در دربار از منابع موثق شنيده است، زبدة التواريخ براى اين دوره از مهم‌ترين منابع دست اول است.


لكهارت كه تحقيق مفصل و معتبرى در مورد سقوط شاه سلطان حسين و سال‌هاى حكومت افغان‌ها در ايران انجام داده است، مى‌گويد كه زبدة التواريخ «بى‌شك از مهم‌ترين منابع فارسى براى اين دوره است». مدرس رضوى هم در مقدمه مجمل‌التواريخ درباره اين اثر نقل مشابهى دارد: «براى اواخر سلاطين صفويه و دوران هرج و مرج مملكت و تسلط افاغنه بر ايران بهترين كتاب، زبدة التواريخ محمد محسن بن عبدالكريم مستوفى آستان قدس رضوى است كه آن را به نام رضا قلى پسر نادر شاه تأليف كرده». البته او نام پدر محمد محسن را به جاى محمد كريم به غلط عبدالكريم ذكر كرده است.
لكهارت كه تحقيق مفصل و معتبرى در مورد سقوط شاه سلطان حسين و سال‌هاى حكومت افغان‌ها در ايران انجام داده است، مى‌گويد كه زبدة التواريخ «بى‌شك از مهم‌ترين منابع فارسى براى اين دوره است». مدرس رضوى هم در مقدمه مجمل‌التواريخ درباره اين اثر نقل مشابهى دارد: «براى اواخر سلاطين صفويه و دوران هرج و مرج مملكت و تسلط افاغنه بر ايران بهترين كتاب، زبدة التواريخ محمد محسن بن عبدالكريم مستوفى آستان قدس رضوى است كه آن را به نام رضا قلى پسر نادر شاه تأليف كرده». البته او نام پدر محمد محسن را به جاى محمد كريم به غلط عبدالكريم ذكر كرده است.


بسيارى از مطالب تاريخى كه محمد محسن از عصر آخرين سلاطين صفوى نقل كرده است، در منابع ديگر يافت نمى‌شود. او در هنگام جنگ‌هايى كه با ابدالى‌هاى هرات مى‌شد، در مشهد حضور داشته است. بنابراين، اطلاعات دقيقى از اين نبردها كه عموماًبا پيروزى ابدالى‌ها همراه بود، به دست مى‌دهد. هنگامى كه فتحعلى خان تركمان از طرف دربار فرماندهى سپاه قزلباش‌ها را براى فتح هرات و قندهار به عهده گرفت، براى تدارکسپاهش طلاها و نقره‌هاى آستانه [[امام رضا(ع)]] را با عنوان قرض تصرف كرد. در جلسه‌اى كه با حضور بزرگان مشهد صورت حساب خزائن آستانه تهيه مى‌شده، به گفته محمد محسن، محمد آقاى ناظر مسجد جامع؛ يعنى رئيس مؤلف هم حضور داشته است. به همين خاطر وزن دقيق طلا و نقره‌اى كه فتحعلى خان تصاحب كرده بود، در كتاب خود نوشته است.
بسيارى از مطالب تاريخى كه محمد محسن از عصر آخرين سلاطين صفوى نقل كرده است، در منابع ديگر يافت نمى‌شود. او در هنگام جنگ‌هایى كه با ابدالى‌هاى هرات مى‌شد، در مشهد حضور داشته است. بنابراین، اطلاعات دقيقى از اين نبردها كه عموماًبا پيروزى ابدالى‌ها همراه بود، به دست مى‌دهد. هنگامى كه فتحعلى خان تركمان از طرف دربار فرماندهى سپاه قزلباش‌ها را براى فتح هرات و قندهار به عهده گرفت، براى تدارکسپاهش طلاها و نقره‌هاى آستانه [[امام رضا(ع)]] را با عنوان قرض تصرف كرد. در جلسه‌اى كه با حضور بزرگان مشهد صورت حساب خزائن آستانه تهيه مى‌شده، به گفته محمد محسن، محمد آقاى ناظر مسجد جامع؛ يعنى رئيس مؤلف هم حضور داشته است. به همين خاطر وزن دقيق طلا و نقره‌اى كه فتحعلى خان تصاحب كرده بود، در كتاب خود نوشته است.


اساسا آمار و ارقامى را كه محمد محسن از تعداد سپاهيان يا مخارج آنها و با بذل و بخشش‌هاى شاهان صفوى به زيارتگاه‌ها در اثر خود آورده است، مى‌شود به خاطر دسترسى او به دفاتر ديوانى، معتبر تلقى كرد. همچنين آمار هفتصد هزار كشته از مردم اصفهان در جريان محاصره و سقوط پايتخت ايران به دست محمود افغان كه مؤلف زبدة التواريخ به استناد ليست تهيه شده، از طرف حاكمان جديد اصفهان نقل كرده است، از تخمين‌هايى كه ديگر منابع ارائه داده‌اند، مستندتر است.
اساسا آمار و ارقامى را كه محمد محسن از تعداد سپاهيان يا مخارج آنها و با بذل و بخشش‌هاى شاهان صفوى به زيارتگاه‌ها در اثر خود آورده است، مى‌شود به خاطر دسترسى او به دفاتر ديوانى، معتبر تلقى كرد. همچنين آمار هفتصد هزار كشته از مردم اصفهان در جريان محاصره و سقوط پايتخت ايران به دست محمود افغان كه مؤلف زبدة التواريخ به استناد ليست تهيه شده، از طرف حاكمان جديد اصفهان نقل كرده است، از تخمين‌هايى كه ديگر منابع ارائه داده‌اند، مستندتر است.
خط ۷۶: خط ۷۶:
درباره تاريخ تأليف زبدة التواريخ، آنچه تاكنون در فهرست‌ها و بعضى تحقيق‌ها آمده است، حكايت از سال 1154ق/ 1741م دارد. استناد آنها هم به گفته خود محمد محسن است. در پنج نسخه زبدة التواريخ موجود در ايران اشاره‌اى به اين سال نشده است. از طرف ديگر از متن كتاب برمى‌آيد كه سال تأليف آن بايستى قبل از 1152ق/ 1740م باشد. محمد محسن در پايان بخش مربوط به شاه طهماسب دوم، فرزند شاه سلطان حسين، سن طهماسب را تا زمان «تسويد نسخه» 36 سال ذكر مى‌كند. به اين ترتيب معلوم مى‌شود كه هنگام نوشتن كتاب، طهماسب زنده بوده است.
درباره تاريخ تأليف زبدة التواريخ، آنچه تاكنون در فهرست‌ها و بعضى تحقيق‌ها آمده است، حكايت از سال 1154ق/ 1741م دارد. استناد آنها هم به گفته خود محمد محسن است. در پنج نسخه زبدة التواريخ موجود در ايران اشاره‌اى به اين سال نشده است. از طرف ديگر از متن كتاب برمى‌آيد كه سال تأليف آن بايستى قبل از 1152ق/ 1740م باشد. محمد محسن در پايان بخش مربوط به شاه طهماسب دوم، فرزند شاه سلطان حسين، سن طهماسب را تا زمان «تسويد نسخه» 36 سال ذكر مى‌كند. به اين ترتيب معلوم مى‌شود كه هنگام نوشتن كتاب، طهماسب زنده بوده است.


محمد محسن در بخش‌هاى مربوط به انبياء و ائمه شيعيان(ع) و تاريخ صدر اسلام از مورخين، راويان و نويسندگان بسيارى نام مى‌برد كه در بيشتر موارد مطالب آنها را عينا از كتاب‌هاى حيات القلوب و حق اليقين [[مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی|محمدباقر مجلسى]] نقل كرده است. با اين حال تعدادى از نويسندگان و كتاب‌هايى كه در زبدة التواريخ از آنها نام برده شده است؛ عبارتند از: واقدى، [[بلاذری، احمد بن یحیی|بلاذرى]]، محمد بن اسحاق، زهرى، [[ابن شهرآشوب، محمد بن علی|ابن شهر آشوب]]، على بن ابراهيم، [[طبرسی، فضل بن حسن|شيخ طبرسى]]، [[شيخ مفيد]]، [[قطب راوندی، سعید بن هبةالله|قطب راوندى]]، جابر انصارى، ابن ابى‌الحديد، هلال بن عامر، ابن‌طاووس، ابن‌بابويه، ابن‌قولويه، ابوالصلت هروى، [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] و نيز از ميان نويسندگان اهل سنت: احمد بن محمد مستوفى، محمد بن اعثم كوفى و كتاب‌هاى [[صحيح مسلم]]، [[صحيح بخارى]] و صحيح ترمذى.
محمد محسن در بخش‌هاى مربوط به انبياء و ائمه شیعیان(ع) و تاريخ صدر اسلام از مورخين، راويان و نويسندگان بسيارى نام مى‌برد كه در بيشتر موارد مطالب آنها را عينا از كتاب‌هاى حيات القلوب و حق اليقين [[مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی|محمدباقر مجلسى]] نقل كرده است. با اين حال تعدادى از نويسندگان و كتاب‌هايى كه در زبدة التواريخ از آنها نام برده شده است؛ عبارتند از: واقدى، [[بلاذری، احمد بن یحیی|بلاذرى]]، محمد بن اسحاق، زهرى، [[ابن شهرآشوب، محمد بن علی|ابن شهر آشوب]]، على بن ابراهيم، [[طبرسی، فضل بن حسن|شيخ طبرسى]]، [[شيخ مفيد]]، [[قطب راوندی، سعید بن هبةالله|قطب راوندى]]، جابر انصارى، ابن ابى‌الحديد، هلال بن عامر، ابن‌ طاووس، ابن‌ بابويه، ابن‌ قولويه، ابوالصلت هروى، [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] و نيز از ميان نويسندگان اهل سنت: احمد بن محمد مستوفى، محمد بن اعثم كوفى و كتاب‌هاى [[صحيح مسلم]]، [[صحيح بخارى]] و صحيح ترمذى.


در بخش تاريخ ايران پيش از اسلام كه كاملا به اختصار ذكر شده است، اشاره‌اى به منابع نشده، ولى به احتمال زياد مؤلف از روضه الصفاى ميرخواند كه در عصر تيمورى نوشته شده، استفاده كرده است. البته محمد محسن در ديباچه اثر خود از كتاب‌هايى؛ چون روضه الصفا، حبيب السير، خلاصه الحساب، منتخب التواريخ، تاريخ وصّاف، مطلع السعدين و مجمع البحرين و عالم آراى عباسى نام برده است. درباره دوره مغول، مؤلف زبدة التواريخ به كتاب‌هاى ظفرنامه‌ى شرف‌الدين على يزدى، تاريخ گزيده‌ى حمدالله مستوفى و مرصاد العباد و استفاده از آنها اشاره كرده است. محمد محسن، همچنين به بهره‌گيرى از كتاب‌هاى نظام التواريخ قاضى بيضاوى و نسب‌نامه‌ى سليمانى تصريح مى‌كند.
در بخش تاريخ ايران پيش از اسلام كه كاملا به اختصار ذكر شده است، اشاره‌اى به منابع نشده، ولى به احتمال زياد مؤلف از روضه الصفاى ميرخواند كه در عصر تيمورى نوشته شده، استفاده كرده است. البته محمد محسن در ديباچه اثر خود از كتاب‌هايى؛ چون روضه الصفا، حبيب السير، خلاصه الحساب، منتخب التواريخ، تاريخ وصّاف، مطلع السعدين و مجمع البحرين و عالم آراى عباسى نام برده است. درباره دوره مغول، مؤلف زبدة التواريخ به كتاب‌هاى ظفرنامه‌ى شرف‌الدين على يزدى، تاريخ گزيده‌ى حمدالله مستوفى و مرصاد العباد و استفاده از آنها اشاره كرده است. محمد محسن، همچنين به بهره‌گيرى از كتاب‌هاى نظام التواريخ قاضى بيضاوى و نسب‌نامه‌ى سليمانى تصريح مى‌كند.


در بخش صفويه آنچه مسلم است، عالم آراى عباسى نوشته اسكندر بيگ تركمان، احسن التواريخ، اثر حسن روملو و لب التواريخ، تأليف يحيى بن عبداللطيف قزوينى از منابع زبدة التواريخ است؛ اگر چه در متن كتاب فقط از دو اثر اول نام برده شده است. محمد محسن، اشاره كوتاهى به چگونگى استفاده خود از منابع دارد: «تواريخ مشهوره كه بعد از تحقيقات لازمه و ملاحظه اسناد و اقوال بر يكديگر ترجيح داده‌اند، اقوال صحيح و مشهور ميانه اهل تاريخ اينست كه قبلا گفته شد، مؤلف زبدة التواريخ درباره عصر شاه عباس دوم و شاه سليمان مطلبى قابل توجه ندارد و ظاهرا مؤلف به منابع اين دوره كه اتفاقا نزدیک به عصر خودش بوده، دسترسى نداشته است. با اين حال يكى دو واقعه را به نقل از معمرين عصر خويش كه احيانا در زمان دو شاه ياد شده مى‌زيسته‌اند، نقل كرده است. از ديگر منابع زبدة التواريخ احتمالا دفاتر ديوانى بوده است، زيرا در موارد بسيارى آمار سپاه، مالى و نظاير آنها را با جزئيات ذكر مى‌كند. اين احتمال با توجه به شغل مؤلف در «ديوان خاصه شريفه» كه امكان اطلاع از دفاتر را براى او فراهم كرده است، تقويت مى‌شود.
در بخش صفويه آنچه مسلم است، عالم آراى عباسى نوشته اسكندر بيگ تركمان، احسن التواريخ، اثر حسن روملو و لب التواريخ، تأليف يحيى بن عبداللطيف قزوينى از منابع زبدة التواريخ است؛ اگر چه در متن كتاب فقط از دو اثر اول نام برده شده است. محمد محسن، اشاره كوتاهى به چگونگى استفاده خود از منابع دارد: «تواريخ مشهوره كه بعد از تحقيقات لازمه و ملاحظه اسناد و اقوال بر يكديگر ترجيح داده‌اند، اقوال صحيح و مشهور ميانه اهل تاريخ اينست كه قبلا گفته شد، مؤلف زبدة التواريخ درباره عصر شاه عباس دوم و شاه سليمان مطلبى قابل توجه ندارد و ظاهرا مؤلف به منابع اين دوره كه اتفاقا نزدیک به عصر خودش بوده، دسترسى نداشته است. با اين حال يكى دو واقعه را به نقل از معمرين عصر خويش كه احيانا در زمان دو شاه ياد شده مى‌زيسته‌اند، نقل كرده است. از ديگر منابع زبدة التواريخ احتمالا دفاتر ديوانى بوده است، زيرا در موارد بسيارى آمار سپاه، مالى و نظاير آنها را با جزئيات ذكر مى‌كند. اين احتمال با توجه به شغل مؤلف در «ديوان خاصه شريفه» كه امكان اطلاع از دفاتر را براى او فراهم كرده است، تقويت مى‌شود.


نثر متداول دوره صفويه كه كم و بيش تا دوره قاجاريه هم ادامه داشت؛ پيچيده، پر تكلف و آكنده از عبارت پردازى‌هاى اضافى است. متنهاى اين دوره معمولا مملو از استعارات، تشبيهات، كنايات، شعر و آيات قرآنى است. نثر كتاب زبدة التواريخ كاملا مغاير با اين شيوه و برخوردار از سادگى و روانى است. محمد محسن پايبندى خود را به شيوه نوشتارى عصرش در ديباچه كاملا حفظ كرده است؛ اما اصل كتاب به كلى با ديباچه تفاوت دارد. از جمله ضعف‌هاى اين متن استفاده فراوان از افعال ناقص است و تقريبا تمام جمله‌هايى كه بايد به «كرده است، كرده بود، كرد، شده است، شده بود، شد و...» ختم شود با فعل ناقص كرده و شده خاتمه يافته است.
نثر متداول دوره صفويه كه كم و بيش تا دوره قاجاريه هم ادامه داشت؛ پيچيده، پر تكلف و آكنده از عبارت پردازى‌هاى اضافى است. متنهاى اين دوره معمولا مملو از استعارات، تشبيهات، كنايات، شعر و آيات قرآنى است. نثر كتاب زبدة التواريخ كاملا مغاير با اين شيوه و برخوردار از سادگى و روانى است. محمد محسن پايبندى خود را به شيوه نوشتارى عصرش در ديباچه كاملا حفظ كرده است؛ اما اصل كتاب به كلى با ديباچه تفاوت دارد. از جمله ضعف‌هاى اين متن استفاده فراوان از افعال ناقص است و تقريبا تمام جمله‌هايى كه بايد به «كرده است، كرده بود، كرد، شده است، شده بود، شد و...» ختم شود با فعل ناقص كرده و شده خاتمه يافته است.
خط ۸۷: خط ۸۷:




فهرست مطالب كتاب در ابتداى آن و فهرست‌هاى منابع، اشخاص و اماكن در انتهاى كتاب قيد شده ا ست.
فهرست مطالب كتاب در ابتداى آن و فهرست‌هاى منابع، اشخاص و اماكن در انتهاى كتاب قيد شده است.


== منابع مقاله ==
== منابع مقاله ==
متن و مقدمه كتاب
متن و مقدمه كتاب


==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}


 
[[زبدة التواريخ (مستوفی، نسخه خطی)]]


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده: تاریخ]]
[[رده: تاریخ]]
[[رده: تاریخ ایران]]
[[رده: تاریخ ایران]]