من لايحضره الفقيه (تحقیق حسن خرسان): تفاوت میان نسخهها
Wikinoor.ir (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '↵↵↵\{\{کاربردهای\sدیگر\|(.*)\s\(ابهام\sزدایی\)\}\}↵↵↵' به ' {{کاربردهای دیگر|$1 (ابهام زدایی)}} ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابنب' به 'ابن ب') |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر =شرح مشیخه الفقیه | | عنوانهای دیگر =شرح مشیخه الفقیه | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[ | [[ابن بابویه، محمد بن علی]] (نویسنده) | ||
[[خرسان، سید حسن]] (محقق) | [[خرسان، سید حسن]] (محقق) | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
{{وابستهها}} | {{وابستهها}} | ||
[[ | [[ابن بابویه، محمد بن علی]] (نویسنده) | ||
[[خرسان، سید حسن]] (محقق) | [[خرسان، سید حسن]] (محقق) |
نسخهٔ ۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۴۲
من لا یحضره الفقیه | |
---|---|
پدیدآوران | ابن بابویه، محمد بن علی (نویسنده) خرسان، سید حسن (محقق) |
عنوانهای دیگر | شرح مشیخه الفقیه |
ناشر | دار الأضواء |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 1405 ق یا 1985 م |
چاپ | 6 |
موضوع | احادیث احکام
احادیث شیعه - قرن 4ق. حدیث - علم الرجال محدثان شیعه |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 4 |
کد کنگره | BP 129 /الف2م8 1364 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
من لايحضره الفقيه، از آثار شيخ صدوق (درگذشته 381ق) است كه نویسنده در آن، مجموعهاى از احاديث اهلبيت(ع) را درباره حكم شرعى موضوعات گوناگون، بدون ذكر سند در چهار جلد نقل كرده، ولى در بخش پايانى جلد چهارم، مشايخ و سلسله اسناد خود را بهصورت مفصل (در بيش از صد صفحه) توضيح داده و حلقه ارتباطى خودش را با رجال و راويان مشخص كرده و در نتيجه مىتوان گفت كه اين كتاب، مُرسَل نيست، بلكه مُسنَد است. درباره چاپ و نسخه حاضر چند نكته گفتنى است:
1. نسخه حاضر را استاد سيد حسن خرسان، تصحيح كرده و تعليقاتى سودمند بهصورت پاورقى بر آن افزوده است. در اين پاورقىها، افزون بر بيان اختلاف نسخ خطى، در موارد فراوانى نام و نشان آيات مورد استشهاد و يا ارجاع به منابع روايات مذكور در متن آمده است[۱] و گاه شرح معناى لغوى است[۲] و گاهى بيان شاهد شعرى با ذكر بيت مورد اشاره و نام شاعر و منبعى است كه آن ابيات در آن آمده[۳] و گاه توضيحاتى جغرافيايى و تاريخى است[۴] و...
2. ناشر (دارالأضواء بيروت) مقدمهاى براى اين چاپ نوشته و نسخ خطى مورد استفاده و چگونگى تصحيح اثر حاضر را معرفى كرده است. در اين مقدمه - كه در نجف و به قلم شيخ على آخوندى و بدون ذكر تاريخ نوشته شده - آمده است: «چون خداى متعال مرا موفق كرد تا كتاب استبصار را براى بار دوم بهصورت زيبا و همراه با تعليقات سودمند چاپ كنم و اقبال و رضايت مردم را ديدم، تشويق و شجاع شدم كه بار ديگر كتاب من لايحضره الفقيه را چاپ كنم كه دومين كتاب در بين كتب اربعه طايفه حقه شيعه است؛ زيرا بعد از كافى و متقدم بر تهذيب و استبصار است...»[۵]
3. زندگىنامه مفصل و عالمانه شيخ صدوق به قلم سيد حسن موسوى خرسان، در آغاز اثر حاضر ذكر شده است[۶]
4. مصحح محترم، تصاويرى از نسخه خطى كتاب مذكور آورده است[۷]
5. همچنين نویسنده در جلد چهارم بعد از پايان مطالبش، مطلبى تحت عنوان «المشيخة» آورده و مصحح محترم نيز شرح مفصلى بر آن نوشته كه بهصورت جداگانه در پاورقىها ذكر شده و در آن، از جمله به توضيح رجالى و زندگىنامهاى اسناد شيخ صدوق پرداخته[۸] و نگارش آن را در روز شنبه آغاز ربيعالاول 1379ق، به پايان برده است[۹]
6. يكى از تعليقات و توضيحات مصحح محترم چنين است: مُعلى بن خنيس ابوعبداللّه، دوست و مولاى حضرت امام صادق(ع) و قبل از او مولاى بنىاسد و كوفى بود و به شغل بزازى اشتغال داشت. شيخ طوسى در كتاب «الغيبة» گفته است كه او از ياران اصلى حضرت امام صادق(ع) و در نزد ايشان پسنديده بود و در حالى از دنيا رفت كه بر همين روش استوار بود و داوود بن على، عامل خليفه منصور عباسى بر مدينه، او را بهوسيله سيرافى رئيس نيروى انتظامى، به قتل رساند. درحالىكه امام(ع) در مكه بود، داوود، معلّى را طلبيد و از او خواست كه شیعیان امام صادق(ع) را معرفى كند و نامشان را بنويسد، ولى او حاضر نشد حتى نام يك نفر را بگويد؛ پس داوود او را تهديد كرد، ولى معلى در پاسخ گفت: آيا مرا تهديد به قتل مىكنى؟! به خدا قسم اگر شیعیان در زير پايم باشند هرگز پايم را بلند نمىكنم تا جانشان به خطر نيفتد و اگر مرا به قتل برسانى من به سعادت مىرسم و تو به شقاوت. داوود او را زندانى كرد و معلى به او گفت كه مرا به نزد مردم ببر تا گواهى بدهم؛ چون بدهى زياد و مال فراوان دارم. داوود پذيرفت؛ پس معلى وقتى در بازار در بين مردم وارد شد گفت: اى مردم من معلى بن خنيس هستم... شاهد باشيد كه هرچه از من به ارث باقى بماند - مال، خانه، برده، كنيز، كم يا زياد... - پس همهاش متعلق به حضرت امام جعفر بن محمد(ع) است. پس رئيس پليس داوود او را به بند كشيد و به دار مجازات آويخت. وقتى خبر مرگ او به امام صادق(ع) رسيد، داغدار و مصيبتزده شد و خبر داد كه او وارد بهشت شده است و... اخبار در مدح معلى فراوان است و رواياتى كه كشى در مذمت او آورده، خدشهاى بر معلى وارد نمىآورد؛ چون هم سندش ضعيف است و هم قابل توجيه[۱۰]
پانویس
- ↑ ر.ک: متن كتاب، ج4، ص41، پاورقى 4 1؛ ص80، پاورقى 11-5 و...
- ↑ ر.ک: همان، ص42، پاورقى 1؛ ص63، پاورقى 1 و...
- ↑ ر.ک: همان، ص123، پاورقى 1 و...
- ↑ ر.ک: همان، ص180، پاورقى 1 و...
- ↑ ر.ک: مقدمه كتاب، ج1، ص5
- ↑ ر.ک: همان، ص الف - أضا
- ↑ ر.ک: همان، ص7-9
- ↑ ر.ک: متن كتاب، ج4، ص9، پاورقى 1 و 2؛ ص13، پاورقى 1-3 و...
- ↑ ر.ک: همان، ص137، پاورقى
- ↑ ر.ک: همان، ص67، پاورقى 1
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.