۱۰۶٬۴۵۴
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابنخ' به 'ابن خ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابنا' به 'ابن ا') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
#بخش اعظم افغانستان غربی و شمالي تا تخارستان و مجاري هلمند و كابل در زمان فتوح اسلامی خراسان ناميده مىشد و چنين به نظر مىرسد كه اين نام در عهد ساسانيان از قرن پنجم ميلادي به بعد شهرت يافته باشد. در اين زمان كشور در دست شاهان و فرماندهان متعدد محلي با كيشها و زبانهای و فرهنگهای داخلي كه به مرور قرون رنگ بومي و محلي گرفته بودند، قرار داشت و سازمان اداري آن هم مركزيتي نداشت. اوضاع اين سررمين در عصر خلفای راشدين در يك بخش و دوره امويان در شش بخش مورد بررسی قرار گرفته است. در ابتدای دوره امويان چنين میخوانيم: «در سال 40 هجري حضرت معاويه بن ابوسفيان از بنياميه حجاز بعد از ختم دوره خلفای راشدين بر مملكت وسيع اسلامی تسلط يافت، وي مرد مدبر و هوشياري بود و در اداره كشور دستي قوي و هوشي سرشار داشت، و صفات زمامداري در وي جمع بود». | #بخش اعظم افغانستان غربی و شمالي تا تخارستان و مجاري هلمند و كابل در زمان فتوح اسلامی خراسان ناميده مىشد و چنين به نظر مىرسد كه اين نام در عهد ساسانيان از قرن پنجم ميلادي به بعد شهرت يافته باشد. در اين زمان كشور در دست شاهان و فرماندهان متعدد محلي با كيشها و زبانهای و فرهنگهای داخلي كه به مرور قرون رنگ بومي و محلي گرفته بودند، قرار داشت و سازمان اداري آن هم مركزيتي نداشت. اوضاع اين سررمين در عصر خلفای راشدين در يك بخش و دوره امويان در شش بخش مورد بررسی قرار گرفته است. در ابتدای دوره امويان چنين میخوانيم: «در سال 40 هجري حضرت معاويه بن ابوسفيان از بنياميه حجاز بعد از ختم دوره خلفای راشدين بر مملكت وسيع اسلامی تسلط يافت، وي مرد مدبر و هوشياري بود و در اداره كشور دستي قوي و هوشي سرشار داشت، و صفات زمامداري در وي جمع بود». | ||
#:خواننده محترم به اين نكته توجه داشته باشد كه از نگاه علمای اهل سنت، معاويه یکی از "صحابي پيامبر" محسوب میشود و به همين دليل عملكرد او مورد تأييد قرار میگيرد. گذشته از اينكه اين مطلب با صريح آيات قرآن و سنت مخالف است، با مروري بر سخنان و شيوه عملكرد او نيز به راحتي روشن مىشود كه از نگاه معاويه، «امارت» و قدرت - حتى در اسلام - چيزى نبود، جز همان «ملك» و پادشاهى. رفتار و عملكرد او نيز درست بر مبناى همين نگرش شكل مىگرفت. چنانكه بعدها او فرزندش يزيد را به وليعهدى خود تعيين كرد و بدين سان، باب «موروثى كردنِ» خلافت را گشود. در حالىكه اين نگاه، با آموزههاى دينى كاملاً مغايرت دارد. معاويه كه در خلوت، افتخارات [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] را تصديق مىكرد و مورد اعتراف قرار مىداد و در جلوت به شدّت انكار مىكرد، مىكوشيد تا افتخاراتى براى خود جعل و كمبودهاى خود را به حسب ظاهر جبران كند و اذهان مردم را با مناقب جعلى و افتخارات كاذب، مشوب سازد؛ چنانكه هنوز هم در ميان اهل سنت كسانى هستند كه ذهن آنان مشوب است و نمىتوانند بپذيرند كه معاويه هيچ فضيلتى نداشته و -به نوشته [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] - هيچ سابقه درخشانى در كارنامه او به ثبت نرسيده است. | #:خواننده محترم به اين نكته توجه داشته باشد كه از نگاه علمای اهل سنت، معاويه یکی از "صحابي پيامبر" محسوب میشود و به همين دليل عملكرد او مورد تأييد قرار میگيرد. گذشته از اينكه اين مطلب با صريح آيات قرآن و سنت مخالف است، با مروري بر سخنان و شيوه عملكرد او نيز به راحتي روشن مىشود كه از نگاه معاويه، «امارت» و قدرت - حتى در اسلام - چيزى نبود، جز همان «ملك» و پادشاهى. رفتار و عملكرد او نيز درست بر مبناى همين نگرش شكل مىگرفت. چنانكه بعدها او فرزندش يزيد را به وليعهدى خود تعيين كرد و بدين سان، باب «موروثى كردنِ» خلافت را گشود. در حالىكه اين نگاه، با آموزههاى دينى كاملاً مغايرت دارد. معاويه كه در خلوت، افتخارات [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] را تصديق مىكرد و مورد اعتراف قرار مىداد و در جلوت به شدّت انكار مىكرد، مىكوشيد تا افتخاراتى براى خود جعل و كمبودهاى خود را به حسب ظاهر جبران كند و اذهان مردم را با مناقب جعلى و افتخارات كاذب، مشوب سازد؛ چنانكه هنوز هم در ميان اهل سنت كسانى هستند كه ذهن آنان مشوب است و نمىتوانند بپذيرند كه معاويه هيچ فضيلتى نداشته و -به نوشته [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] - هيچ سابقه درخشانى در كارنامه او به ثبت نرسيده است. | ||
#بررسی اوضاع افغانستان از عصر عباسي تا ظهور طاهريان با جنبش ابومسلم آغاز شده است. اين بخش از تاريخ با مراجعه به منابع مختلفي؛ مانند طبري، وفياتالاعيان [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] و الكامل | #بررسی اوضاع افغانستان از عصر عباسي تا ظهور طاهريان با جنبش ابومسلم آغاز شده است. اين بخش از تاريخ با مراجعه به منابع مختلفي؛ مانند طبري، وفياتالاعيان [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] و الكامل ابن اثير به خوبی ذكر شده است. نویسنده معتقد است كه نهضت ابومسلم دو نتيجه بسيار مهم و بارز را در تاريخ اسلامی داد: | ||
#:الف- مبدأ حركات ملي ديگری شد كه بالاخره منجر به تأسيس سلطنت داخلي گرديد و نخستين شاهنشاه اين سرزمين در دوره اسلامی ابومسلم بود. | #:الف- مبدأ حركات ملي ديگری شد كه بالاخره منجر به تأسيس سلطنت داخلي گرديد و نخستين شاهنشاه اين سرزمين در دوره اسلامی ابومسلم بود. | ||
#:ب- با اين حركت كه منتج به تأسيس دولت عباسي گرديد، عناصر افغانیو عجمی در دربار و سازمان خلافت و لشكر و غيره داخل شدند. دربار متعصب و عربی خالص نبود، بلكه عناصر مدنيت و فرهنگ افغانینيز در آن آميخته بود. | #:ب- با اين حركت كه منتج به تأسيس دولت عباسي گرديد، عناصر افغانیو عجمی در دربار و سازمان خلافت و لشكر و غيره داخل شدند. دربار متعصب و عربی خالص نبود، بلكه عناصر مدنيت و فرهنگ افغانینيز در آن آميخته بود. |