الظرف و الظرفاء: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۹۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - 'ابن‌ق' به 'ابن‌ ق'
جز (جایگزینی متن - 'مى‌كردند' به 'می‌كردند')
جز (جایگزینی متن - 'ابن‌ق' به 'ابن‌ ق')
 
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۲۱: خط ۲۱:
| چاپ =1
| چاپ =1
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =7803
| کتابخانۀ دیجیتال نور =11851
| کتابخوان همراه نور =11851
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''الظرف و الظرفاء''' تأليف [[وشاء، محمد بن احمد|ابوالطيب محمد بن اسحاق بن يحيى وشاء]] (متوفى 325ق936/م) اديب و نحوى معروف به عربى است. به اعتقاد وشاء اديب بايد به اخلاق ادباء و زيور ظرفاء آراسته شود و لذا در كتابش آداب و رسوم ظريفان زمان خود و عادات اشراف در باب سلوك و رفتار و به طور كلى زندگانى عمومى ايشان را بيان كرده است. اهميت اين اثر بدين لحاظ است كه در بين سلسله‌اى از تأليفات اين عصر تنها اثرى ارزشمندى است كه به دست ما رسيده است.
'''الظرف و الظرفاء''' تأليف [[وشاء، محمد بن احمد|ابوالطيب محمد بن اسحاق بن يحيى وشاء]] (متوفى 325ق936/م) اديب و نحوى معروف به عربى است. به اعتقاد وشاء اديب بايد به اخلاق ادباء و زيور ظرفاء آراسته شود و لذا در كتابش آداب و رسوم ظريفان زمان خود و عادات اشراف در باب سلوك و رفتار و به طور كلى زندگانى عمومى ايشان را بيان كرده است. اهميت اين اثر بدين لحاظ است كه در بين سلسله‌اى از تأليفات اين عصر تنها اثرى ارزشمندى است كه به دست ما رسيده است.


خط ۳۳: خط ۳۳:


== گزارش محتوا==
== گزارش محتوا==
از اوسط قرن سوم هجرى اختلاط ملل اسلامى و فرهنگ‌هاى مختلف آن به حدى رسيد‌ ‎كه ديگر فاصله ميان عرب و موالى پرشده بود و يك سلسله ارزش‌هاى نوين اخلاقى و اجتماعى و فرهنگى در جامعه غلبه مى‌يافت، يا دست كم بين خواص و فرهيختگان حاكم مى‌شد. يكى از اين فرهيختگان كه خود از جمله ثبت-كنندگان آن واقعيت و تصويركنندگان آن فرهنگ نوين يا تركيب نوين فرهنگى بود، محمد بن اسحاق يحيى الوشاء است.
از اوسط قرن سوم هجرى اختلاط ملل اسلامى و فرهنگ‌هاى مختلف آن به حدى رسيد ‎كه ديگر فاصله ميان عرب و موالى پرشده بود و يك سلسله ارزش‌هاى نوين اخلاقى و اجتماعى و فرهنگى در جامعه غلبه مى‌يافت، يا دست كم بين خواص و فرهيختگان حاكم مى‌شد. يكى از اين فرهيختگان كه خود از جمله ثبت-كنندگان آن واقعيت و تصويركنندگان آن فرهنگ نوين يا تركيب نوين فرهنگى بود، محمد بن اسحاق يحيى الوشاء است.


توجه به فرهنگ در عصر اموى با مطرح شده قصص قديم عرب و اسرائيليات و سپس آداب ایرانى شروع شد و بعدها بويژه در عصر عباسى با ترجمه فرهنگ يونانى به كمال رسيد. خلفاى اموى و عباسى براى تربيت فرزندان خود استادان لغت و اخبار عرب را اجير می‌كردند. در چنين فضايى بود كه امثال [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]]، ابن‌قتيبه، ثعلب و مشّاء پيدا شدند.
توجه به فرهنگ در عصر اموى با مطرح شده قصص قديم عرب و اسرائيليات و سپس آداب ایرانى شروع شد و بعدها بويژه در عصر عباسى با ترجمه فرهنگ يونانى به كمال رسيد. خلفاى اموى و عباسى براى تربيت فرزندان خود استادان لغت و اخبار عرب را اجير می‌كردند. در چنين فضايى بود كه امثال [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]]، ابن‌ قتيبه، ثعلب و مشّاء پيدا شدند.


قسم اول كتاب با ذكر حدود «ظرف» و قواعد اخلاقى آن آغاز مى‌شود و با مباحثى مانند ضرورت كسب علم، تبيين مكارم اخلاق و مقومات آن؛ مانند ذم حسد و كلام بيهوده، نهى از مزاح، امر به گزينش دوستان و خوشرويى با آنان و امر به زيارت آن‌ها ادامه مى‌يابد.
قسم اول كتاب با ذكر حدود «ظرف» و قواعد اخلاقى آن آغاز مى‌شود و با مباحثى مانند ضرورت كسب علم، تبيين مكارم اخلاق و مقومات آن؛ مانند ذم حسد و كلام بيهوده، نهى از مزاح، امر به گزينش دوستان و خوشرويى با آنان و امر به زيارت آن‌ها ادامه مى‌يابد.
خط ۴۹: خط ۴۹:
يكى از اركان ظرافت «حبّ» است. مسأله عشق و محبت و ارتباط استوار آن با ظرافت وشاء را بر آن داشت كه داستان‌هاى عاشقانه و نظريات و تجارب شخصياش را در اين موضوع مطرح نمايد و صفحات بسيارى از كتاب را به اين موضوع اختصاص دهد. او در صفحه 121 كتاب تأكيد مى‌كند كه اديب ظريف بايد «عاشق» باشد.
يكى از اركان ظرافت «حبّ» است. مسأله عشق و محبت و ارتباط استوار آن با ظرافت وشاء را بر آن داشت كه داستان‌هاى عاشقانه و نظريات و تجارب شخصياش را در اين موضوع مطرح نمايد و صفحات بسيارى از كتاب را به اين موضوع اختصاص دهد. او در صفحه 121 كتاب تأكيد مى‌كند كه اديب ظريف بايد «عاشق» باشد.


از علماى م[[ذهبى]]، آن كه نخستين بار در موضوع عشق و عاشقى چير نوشته است، محمد بن داود (متوفى297ق) است. وى هفتمين ظاهرى مسلك و پسر بنيان‌گذار نحله ظاهريه بود. پنجاه باب نخستين كتابش «الزهره» حالات عشق را بيان مى‌كند. از مشتركات كتاب الزهره و كتاب الظرف و الظرفاء اين است كه عشق بايد «عفيف» باشد. او تغزّل نسبت به أمردان را خلاف آيين ظريفان مى‌داند، برعكس سنت تغزّل به زنان را در شعر ممدوح مى‌شمارد.
از علماى مذهبى، آن كه نخستين بار در موضوع عشق و عاشقى چير نوشته است، محمد بن داود (متوفى297ق) است. وى هفتمين ظاهرى مسلك و پسر بنيان‌گذار نحله ظاهريه بود. پنجاه باب نخستين كتابش «الزهره» حالات عشق را بيان مى‌كند. از مشتركات كتاب الزهره و كتاب الظرف و الظرفاء اين است كه عشق بايد «عفيف» باشد. او تغزّل نسبت به أمردان را خلاف آيين ظريفان مى‌داند، برعكس سنت تغزّل به زنان را در شعر ممدوح مى‌شمارد.


داستان‌هايى كه وشاء آورده بعضى جنبه افسانه‌اى دارد و بعضى جنبه تاريخى و اين داستان‌ها را بعداً [[ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین|ابوالفرج اصفهانى]] در الاغانى به شرح آورده است. برخى از داستان‌هاى وشّاء به زندگى اجتماعى و واقعيات حيات باز مى‌گردد: «على(ع) كنيزى داشت و مؤذنى، آن مؤذن به كنيز اظهار عشق كرد و كنيز به حضرت اطلاع داد. حضرت فرمود: اگر اين بار چنين حرفى زد، تو هم جواب مثبت بده. ببين چه مى‌خواهد؟ اين بار كه مؤذن به كنيز گفت: «دوستت دارم». كنيز گفت: «من هم تو را دوست دارم، حالا چه كار كنيم؟» مؤذن گفت: «بايد صبر كنيم تا خداى صابران ما را به هم برساند.» وقتى كه كنيز ماوقع را به حضرت گزارش داد، حضرت آن دو را به هم تزويج فرمود».(ص115)
داستان‌هایى كه وشاء آورده بعضى جنبه افسانه‌اى دارد و بعضى جنبه تاريخى و اين داستان‌ها را بعداً [[ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین|ابوالفرج اصفهانى]] در الاغانى به شرح آورده است. برخى از داستان‌هاى وشّاء به زندگى اجتماعى و واقعيات حيات باز مى‌گردد: «على(ع) كنيزى داشت و مؤذنى، آن مؤذن به كنيز اظهار عشق كرد و كنيز به حضرت اطلاع داد. حضرت فرمود: اگر اين بار چنين حرفى زد، تو هم جواب مثبت بده. ببين چه مى‌خواهد؟ اين بار كه مؤذن به كنيز گفت: «دوستت دارم». كنيز گفت: «من هم تو را دوست دارم، حالا چه كار كنيم؟» مؤذن گفت: «بايد صبر كنيم تا خداى صابران ما را به هم برساند.» وقتى كه كنيز ماوقع را به حضرت گزارش داد، حضرت آن دو را به هم تزويج فرمود».(ص115)


در مجموع بايد گفت كه عشقى كه وشّاء از آن سخن گفته است، عبارت است از، عشق زمينى و مجازى و به عشق حقيقى و الهى كمتر توجه كرده است. اين در حالى است كه اشعار و نوشته‌هاى ادباى راستين مملوّ از حكم و مواعضى است كه از قرآن كريم و سخنان نبى‌اكرم(ص) و بزرگان دين نشأت گرفته است. او برخلاف صوفيه كه انسان كامل را انسان ربّانى مى‌انگارند، انسان كامل يا (ظريف) را انسان اجتماعى مى‌داند. با تعريف مزبور زنديقان، نديمان، موسيقى‌دانان، عياش پيشگان ثروتمند حجاز هم ظريف قلمداد مى‌شدند. بدين گونه «ظرافت» كه يكى از خصوصياتش «عشق عفيف» بود، در يك تحوّل و تطوّر تدريجى ربطى هم با هرزگى و عياشى و... پيدا كرد كه البته وشاء اين همه را نفى مى‌كند و ظرافت بدون عفت را قبول ندارد.
در مجموع بايد گفت كه عشقى كه وشّاء از آن سخن گفته است، عبارت است از، عشق زمينى و مجازى و به عشق حقيقى و الهى كمتر توجه كرده است. اين در حالى است كه اشعار و نوشته‌هاى ادباى راستين مملوّ از حكم و مواعضى است كه از قرآن كريم و سخنان نبى‌اكرم(ص) و بزرگان دين نشأت گرفته است. او برخلاف صوفيه كه انسان كامل را انسان ربّانى مى‌انگارند، انسان كامل يا (ظريف) را انسان اجتماعى مى‌داند. با تعريف مزبور زنديقان، نديمان، موسيقى‌دانان، عياش پيشگان ثروتمند حجاز هم ظريف قلمداد مى‌شدند. بدين گونه «ظرافت» كه يكى از خصوصياتش «عشق عفيف» بود، در يك تحوّل و تطوّر تدريجى ربطى هم با هرزگى و عياشى و... پيدا كرد كه البته وشاء اين همه را نفى مى‌كند و ظرافت بدون عفت را قبول ندارد.


به هر تقدير رُجحان ميان محبوب خانگى عفيف و شاهد بازارى، عشق اختيارى و آموزندگى آن، ممدوح بودن تغزل به زنان، شعر عاشقانه و برخى تعاريف م[[ذهبى]]، دعا در موضوع عشق از سوى عاشقان پاکباز، برخى حكايات سوزناك عاشقانه و... از مقولاتى هستند كه در مجموعه ادب عربى و از جمله كتاب حاضر فراوان آمده است و در حاشيه آنها مطالب قابل تأملى آمده است كه نيازمند نقد و تحليل است.
به هر تقدير رُجحان ميان محبوب خانگى عفيف و شاهد بازارى، عشق اختيارى و آموزندگى آن، ممدوح بودن تغزل به زنان، شعر عاشقانه و برخى تعاريف مذهبى، دعا در موضوع عشق از سوى عاشقان پاکباز، برخى حكايات سوزناك عاشقانه و... از مقولاتى هستند كه در مجموعه ادب عربى و از جمله كتاب حاضر فراوان آمده است و در حاشيه آنها مطالب قابل تأملى آمده است كه نيازمند نقد و تحليل است.


== وضعيت كتاب==
== وضعيت كتاب==
خط ۷۹: خط ۷۹:


== منابع مقاله==
== منابع مقاله==
1- مقدمه و متن كتاب
# مقدمه و متن كتاب
 
# مجله آينه پژوهش، مرداد و شهريور 1383، شماره 87
2- مجله آينه پژوهش، مرداد و شهريور 1383، شماره 87


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:زبان‌شناسی، علم زبان]]
[[رده:زبان و ادبیات شرقی (آسیایی)]]
[[رده:زبان و ادبیات عربی]]