دیوان کامل عبرت نائینی: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'فارسي ' به 'فارسی')
    جز (جایگزینی متن - '}}↵↵↵'''' به '}} '''')
     
    خط ۲۷: خط ۲۷:
    | پیش از =
    | پیش از =
    }}
    }}
    '''دیوان کامل عبرت نائینی'''، حاوی اشعار و سروده‌های [[نائینی، عبرت|محمدعلی مصاحبی نائینی]]، مشهور به «[[نائینی، عبرت|عبرت نائینی]]» است. دیوان عبرت با تصحیح و اهتمام [[برز آبادي فراهاني، مجتبي|مجتبی برزآبادی فراهانی]] منتشر شده است.  
    '''دیوان کامل عبرت نائینی'''، حاوی اشعار و سروده‌های [[نائینی، عبرت|محمدعلی مصاحبی نائینی]]، مشهور به «[[نائینی، عبرت|عبرت نائینی]]» است. دیوان عبرت با تصحیح و اهتمام [[برز آبادي فراهاني، مجتبي|مجتبی برزآبادی فراهانی]] منتشر شده است.  



    نسخهٔ کنونی تا ‏۲۰ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۲۳:۲۵

    ديوان کامل عبرت نائيني
    دیوان کامل عبرت نائینی
    پدیدآوراننائینی، عبرت‏ (نویسنده) برز آبادي فراهاني، مجتبي ‏ (مصحح)
    ناشرسنايي
    مکان نشرايران - تهران
    سال نشر1376ش
    شابک964-6290-42-6
    موضوعشعر فارسی- قرن 14
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‏BP‎‏ ‎‏8149‎‏ ‎‏/‎‏د‎‏9
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    دیوان کامل عبرت نائینی، حاوی اشعار و سروده‌های محمدعلی مصاحبی نائینی، مشهور به «عبرت نائینی» است. دیوان عبرت با تصحیح و اهتمام مجتبی برزآبادی فراهانی منتشر شده است.

    ساختار

    دیوان مشتمل بر مقدمه تحقیقی برزآبادی و اشعار عبرت به ترتیب ترکیب‌بندی در توحید، قصاید، مسمط، ترجیع‌بند، مثنوی، غزلیات، رباعیات و چند قطعه ماده تاریخ است.

    گزارش محتوا

    دیوان عبرت با ترکیب‌بند زیبایی در توحید آغاز شده است:

    ای نام تو دل‌نشین جان‌ها ذکر تو وظیفه زبان‌ها
    ای وصف تو وجد جمله ذرات با یاد تو اُنس اِنس و جان‌ها[۱]

    عبرت در قصیده مهارتی خاص دارد. ناگفته نماند که در بعضی قصاید راه افراط پیموده و به ایجاز کلام توجه کمتری نشان داده است و از کلمات تکراری استفاده نموده است. عبرت به انواع شعر پارسی نظر و مهارت داشته است؛ مانند: قصیده، مسمط، مثنوی، ترکیب‌بند، ترجیع‌بند، غزل، رباعی، هزل، طنز، مطایبه و ماده تاریخ؛ اما شیرینی و شور و حال غزلیات او منحصر به خود اوست[۲]‏.

    او در محیطی می‌زیست که بدی‌ها بر مزاج مردم غالب شده بود؛ ناگزیر تن به عزلتی سخت داده بود تا از بد حوادث در امان باشد و به هنر خود بپردازد. به همین دلیل عبرت شعر سیاسی، کم دارد؛ بااینکه میدانیم عصر عبرت عصر اشعار سیاسی بوده است و اکثر شعرا در این زمینه طبع‌آزمایی کرده‌اند. درصورتی‌که با این شعرها که می‌بینید خود را در برابر مردی وارسته و بلندنظر مشاهده می‌کنید که به‌جز نعت رسول اکرم(ص) و مدح خاندان عصمت و طهارت(ع)، به‌ویژه حضرت علی بن ابیطالب(ع)، آن بزرگوار مدح کسی را نگفته است[۳]‏.

    علاقه عبرت به حضرت علی(ع) به‌قدری است که طبق آداب دراویش لقب «عارف‌علی» گرفته است[۴]‏.

    در اکثر قصاید عبرت مضامین تکراری است؛ مانند:


    باشد چو غنچه جیب ولی تو پر ز زر باشد تهی عدوی تو را چون چنار دست[۵]

    غزلیات عبرت بسیار دل‌چسب است. هرچند این استاد را در آن تغزلات و قصاید شیوا که اغلب با حسن بیان به مدح حضرت رسالت و خاندان عصمت به انجام می‌رسد، ابیات دل‌نشین و شعرهای بلند و متین و معانی لطیف و مضامین بدیع بسیار است، لیکن غزل‌های نمکین وی را حلاوت و ملاحتی دیگر است؛ چون در غزلیات وی زهد و قلندری و شور عشق و چاشنی عرفان چنان با دقت معنی و لطف بیان آمیخته که به حقیقت توان گفت این‌گونه غزل‌سرایی در دو سه قرن اخیر مخصوص این مرد یگانه و در این باب میان او و دیگران تفاوت از زمین تا آسمان است[۶]‏.

    عشق و رندی در ازل بوده است اگر تقدیر ما کی دگرگون گردد این تقدیر از تدبیر ما
    سرنوشت ما اگر بوده است ز اول عاشقی چیست آخر ای خردمندان دگر تقصیر ما[۷]

    یا این ابیات:

    ای دل برو مقیم در خانقاه باش واندر طریق، پیرو مردان راه باش
    تا کی چو مور بسته میان، دانه می‌کشی یک چند کوششی کن و میر سپاه باش
    تو یوسفی ز چاه طبیعت بیا برون وانگه به مصر عشق خداوند جاه باش[۸]

    عبرت در پاسخ به این بیت از غزلیات حافظ:

    خوشا شیراز و وضع بی‌مثالش خداوندا نگه‌دار از زوالش


    اصفهان را ترجیح داده، می‌سراید:

    به از شیراز و وضع بی‌مثالش هوای اصفهان و اعتدالش
    نسیم خلد خیزد از جنوبش شمیم روح آید از شمالش
    ندیده اصفهان را گفت حافظ خوشا شیراز و وضع بی‌مثالش[۹]

    برخی از اشعار عبرت به‌صورت ضرب‌المثل درآمده است:


    ای آنکه گشته شاهانت نخجیر آن دو آهو آهوی شیرگیرت گیرد به وعل آهو
    کو آن کسی که گوید بالای چشمت ابرو داری ز مشک چین بو، وز ماه چهارده رو [۱۰]

    در انتهای کتاب دو غزل از سروده‌های عبرت که به‌وسیله آقای سهیلی خوانساری به دست گردآورنده رسیده، ارائه شده است:

    به وقت دادن جان هیچم آرزویی نیست ولی جمال تو را دیدن آرزو دارم
    به جستجوی تو عمرم گذشت و باقی عمر که مانده است همان وقف جستجو دارم[۱۱]

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب و فرهنگ لغات دیوان عبرت در انتهای کتاب ذکر شده است.

    پانویس

    1. ر.ک: متن کتاب، ص39
    2. ر.ک: مقدمه، ص5
    3. ر.ک: همان
    4. ر.ک: همان
    5. ر.ک: همان، ص7
    6. ر.ک: همان، ص23
    7. ر.ک: متن کتاب، ص204
    8. ر.ک: همان، ص380
    9. ر.ک: همان، ص393
    10. ر.ک: مقدمه، ص7
    11. ر.ک: متن کتاب، ص517

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.


    وابسته‌ها