بزرگسال و جوان از نظر افکار و تمایلات (ویرایش جدید): تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - ' )' به ')')
    جز (جایگزینی متن - '}}↵↵↵'''' به '}} '''')
    (۲۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class='wikiInfo'>
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    [[پرونده:NUR19343J1.jpg|بندانگشتی|‏بزرگسال و جوان از نظر افکار و تمایلات ( ویرایش جدید)]]
    | تصویر =NUR19343J1.jpg
    {| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
    | عنوان =‏بزرگسال و جوان از نظر افکار و تمایلات (ویرایش جدید)
    |+ |
    | عنوان‌های دیگر =
    |-
    | پدیدآوران =  
    ! نام کتاب!! data-type='bookName'|‏بزرگسال و جوان از نظر افکار و تمایلات ( ویرایش جدید)
    [[فلسفی، محمدتقی]] (نویسنده)
    |-
    | زبان =فارسی
    |نام های دیگر کتاب
    | کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏230‎‏ ‎‏/‎‏ف‎‏8‎‏ب‎‏4
    |data-type='otherBookNames'|
    | موضوع =
    |-
    اسلام - مقاله‌ها و خطابه‌ها
    |پدیدآورندگان
    |data-type='authors'|[[فلسفی، محمدتقی]] (نويسنده)
    |-
    |زبان  
    |data-type='language'|فارسی
    |-
    |کد کنگره  
    |data-type='congeressCode' style='direction:ltr'|‏BP‎‏ ‎‏230‎‏ ‎‏/‎‏ف‎‏8‎‏ب‎‏4
    |-
    |موضوع  
    |data-type='subject'|اسلام - مقاله‎ها و خطابه‎ها


    جوانان و اسلام
    جوانان و اسلام


    نوجوانان - روان شناسی
    نوجوانان - روان شناسی
    |-
    | ناشر =
    |ناشر  
    دفتر نشر فرهنگ اسلامی
    |data-type='publisher'|دفتر نشر فرهنگ اسلامی
    | مکان نشر =تهران - ایران
    |-
    | سال نشر = 1387 ش  
    |مکان نشر  
    |data-type='publishPlace'|تهران - ایران
    |-
    |سال نشر  
    |data-type='publishYear'| 1387 هـ.ش  
    |-class='articleCode'
    |کد اتوماسیون
    |data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE19343AUTOMATIONCODE
    |}
    </div>


    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE19343AUTOMATIONCODE
    | چاپ =9
    | تعداد جلد =2
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =19343
    | کتابخوان همراه نور =19343
    | کد پدیدآور =


    == معرفى اجمالى==
    | پس از =
     
    | پیش از =
     
    }}
    «گفتار فلسفى- بزرگسال و جوان از نظر افكار و تمايلات» اثر فارسى محمد تقى فلسفى مى‌باشد كه قسمتى از مطالب آن را ضمن سخنرانى‌هاى خود ايراد فرموده و بعداً با توضيح بيشترى، به رشته تحرير درآورده‌اند.
    '''گفتار فلسفى- بزرگسال و جوان از نظر افكار و تمايلات''' اثر فارسی [[فلسفی، محمدتقی|محمدتقى فلسفى]] مى‌باشد كه قسمتى از مطالب آن را ضمن سخنرانى‌هاى خود ايراد فرموده و بعداً با توضيح بيشترى، به رشته تحرير درآورده‌اند.
     
    == ساختار ==
     


    ==ساختار==
    كتاب با مقدمه دفتر نشر فرهنگ اسلامى در اشاره به محتواى آن آغاز و مطالب در دو جلد و هر جلد در ده فصل ارائه شده است.
    كتاب با مقدمه دفتر نشر فرهنگ اسلامى در اشاره به محتواى آن آغاز و مطالب در دو جلد و هر جلد در ده فصل ارائه شده است.


    خط ۵۴: خط ۳۷:
    موضوع كتاب، از مسائل مهم و مورد توجه روان‌شناسان جهان بوده و درباره آن، كتاب‌هاى بيشمارى نوشته شده است. اسلام نيز به اين امر توجه كامل داشته و در قرآن كريم و احاديث، پيرامون آن مطالب بسيارى گفته شده است.
    موضوع كتاب، از مسائل مهم و مورد توجه روان‌شناسان جهان بوده و درباره آن، كتاب‌هاى بيشمارى نوشته شده است. اسلام نيز به اين امر توجه كامل داشته و در قرآن كريم و احاديث، پيرامون آن مطالب بسيارى گفته شده است.


    نويسنده در گفتارهاى اين كتاب، درباره مسائل مربوط به بزرگسال و جوان بحث نموده و با استفاده از نظريه‌هاى آنان و انتقاد از بعضى از مكاتب، حقايق نهفته را آشكار و برترى اسلام را از لحاظ علمى، روشن مى‌نمايد.
    نویسنده در گفتارهاى اين كتاب، درباره مسائل مربوط به بزرگسال و جوان بحث نموده و با استفاده از نظريه‌هاى آنان و انتقاد از بعضى از مكاتب، حقايق نهفته را آشكار و برترى اسلام را از لحاظ علمى، روشن مى‌نمايد.


    در اين گفتارها، از آيات و احاديث مربوطه، با اسلوب تازه‌اى ضمن بحث‌هاى متنوع استفاده شده و نيز مقالات علمى و نظريه‌هاى دانشمندان غربى، به مناسبت، عيناً نقل گرديده است.
    در اين گفتارها، از آيات و احاديث مربوطه، با اسلوب تازه‌اى ضمن بحث‌هاى متنوع استفاده شده و نيز مقالات علمى و نظريه‌هاى دانشمندان غربى، به مناسبت، عيناً نقل گرديده است.


    == گزارش محتوا==
    == گزارش محتوا==
     
    در جلد اول كتاب ابتدا به تفاوت اميال بزرگسال و جوان اشاره شده است. نویسنده معتقد است ناسازگارى و اختلاف جوانان و ميانسالان و كهنسالان، در محيط خانواده و اجتماع، يكى از مشكلات بزرگى است كه در گذشته و حال، بين تمام ملل و اقوام بشرى، وجود داشته و دارد.
     
    در جلد اول كتاب ابتدا به تفاوت اميال بزرگسال و جوان اشاره شده است. نويسنده معتقد است ناسازگارى و اختلاف جوانان و ميانسالان و كهنسالان، در محيط خانواده و اجتماع، يكى از مشكلات بزرگى است كه در گذشته و حال، بين تمام ملل و اقوام بشرى، وجود داشته و دارد.


    به اعتقاد وى، اين اختلاف و تشاجر، از دو منشأ اساسى زير سرچشمه مى‌گيرد:
    به اعتقاد وى، اين اختلاف و تشاجر، از دو منشأ اساسى زير سرچشمه مى‌گيرد:
    خط ۷۱: خط ۵۲:
    وى بر اين باور است كه براى رفع اين اختلافات و يا تقليل آن، لازم است اولاً تفاوت‌هاى روانى اين سه گروه، با توجه به مقتضيات زمان شناخته شود و تا جايى كه ممكن است، هر گروهى به انديشه و طرز تفكر دو گروه ديگر آشنا گردد و با در نظر گرفتن وضع روح و حالت روانشان، با آنان رفتار نمايد. ثانياً، برنامه‌هاى تربيتى كه سازنده مردم است و همچنين قوانين اجتماعى و مقرارت اخلاقى، كه ميزان تعديل غرايز و معيار تماس افراد با يكديگر است، آن‌چنان صحيح و عادلانه تنظيم گردد كه جوابگوى نيازمندى‌هاى هر سه گروه باشد تا در پرتو آن، هر گروهى به حق طبيعى و اجتماعى خود برسد و تمايلاتش با اندازه‌گيرى صحيح و دور از افراط و تفريط ارضا گردد.
    وى بر اين باور است كه براى رفع اين اختلافات و يا تقليل آن، لازم است اولاً تفاوت‌هاى روانى اين سه گروه، با توجه به مقتضيات زمان شناخته شود و تا جايى كه ممكن است، هر گروهى به انديشه و طرز تفكر دو گروه ديگر آشنا گردد و با در نظر گرفتن وضع روح و حالت روانشان، با آنان رفتار نمايد. ثانياً، برنامه‌هاى تربيتى كه سازنده مردم است و همچنين قوانين اجتماعى و مقرارت اخلاقى، كه ميزان تعديل غرايز و معيار تماس افراد با يكديگر است، آن‌چنان صحيح و عادلانه تنظيم گردد كه جوابگوى نيازمندى‌هاى هر سه گروه باشد تا در پرتو آن، هر گروهى به حق طبيعى و اجتماعى خود برسد و تمايلاتش با اندازه‌گيرى صحيح و دور از افراط و تفريط ارضا گردد.


    در فصل دوم كتاب، پيرامون تكريم شخصيت بزرگسال و جوان سخن به ميان آمده است. به باور نويسنده، يكى از مهم‌ترين عوامل سازگارى و حسن تفاهم بزرگسالان و جوانان در خانواده و اجتماع، اين است كه شخصيت تمام افراد در آن دو محيط، مورد توجه و احترام بوده و هيچ فردى، در هر سنى كه هست، خويشتن را در معرض اهانت و تحقير نبيند و نسبت به عزت و شخصيت خود، احساس ناامنى و نگرانى ننمايد.
    در فصل دوم كتاب، پيرامون تكريم شخصيت بزرگسال و جوان سخن به ميان آمده است. به باور نویسنده، يكى از مهم‌ترين عوامل سازگارى و حسن تفاهم بزرگسالان و جوانان در خانواده و اجتماع، اين است كه شخصيت تمام افراد در آن دو محيط، مورد توجه و احترام بوده و هيچ فردى، در هر سنى كه هست، خويشتن را در معرض اهانت و تحقير نبيند و نسبت به عزت و شخصيت خود، احساس ناامنى و نگرانى ننمايد.


    وى معتقد است احترام به شخصيت مردم، باعث جلب مهر و محبت و رمز پيروزى و شادكامى بوده و اهانت و تحقير مردم، وسيله ايجاد خشم، دشمنى و مايه محروميت است.
    وى معتقد است احترام به شخصيت مردم، باعث جلب مهر و محبت و رمز پيروزى و شادكامى بوده و اهانت و تحقير مردم، وسيله ايجاد خشم، دشمنى و مايه محروميت است.


    نويسنده براى آن‌كه جوانان و بزرگسالان به ارزش و اهميت تكريم يكديگر، بيش از پيش واقف شوند و نقش آن را در سازگارى‌هاى خانوادگى و اجتماعى بهتر بشناسند، در اين فصل، پيرامون اين وظيفه مهم دينى و علمى گفتگو كرده و از اين‌رو، در آغاز، محيط خانواده و سپس محيط اجتماع، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است.
    نویسنده براى آن‌كه جوانان و بزرگسالان به ارزش و اهميت تكريم يكديگر، بيش از پيش واقف شوند و نقش آن را در سازگارى‌هاى خانوادگى و اجتماعى بهتر بشناسند، در اين فصل، پيرامون اين وظيفه مهم دينى و علمى گفتگو كرده و از اين‌رو، در آغاز، محيط خانواده و سپس محيط اجتماع، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است.


    در سومين فصل كتاب، از احساس حقارت و ناسازگارى سخن به ميان آمده است. نويسنده تذكر به اين نكته را ضرورى مى‌داند كه احترام به شخصيت مردم، با تن دادن به خودپرستى و توفق‌طلبى آنان، فرق دارد. وى معتقد است كه تكريم شخصيت ديگران، نمونه اخلاق و ادب و از صفات حميده بوده ولى تن دادن به خودپرستى و توقعات نابه‌جاى ديگران، نشانه ذلت و زبونى و از صفات ذميمه است.
    در سومين فصل كتاب، از احساس حقارت و ناسازگارى سخن به ميان آمده است. نویسنده تذكر به اين نكته را ضرورى مى‌داند كه احترام به شخصيت مردم، با تن دادن به خودپرستى و توفق‌طلبى آنان، فرق دارد. وى معتقد است كه تكريم شخصيت ديگران، نمونه اخلاق و ادب و از صفات حميده بوده ولى تن دادن به خودپرستى و توقعات نابه‌جاى ديگران، نشانه ذلت و زبونى و از صفات ذميمه است.


    در اين فصل، پيرامون بعضى از انحرافات و منشأ روانى آن‌ها گفتگو شده، به گونه‌اى كه در آغاز، انحراف اخلاقى و حالت روانى جوانان و سپس بزرگسالان مورد بررسى و توضيح قرار گرفته است.
    در اين فصل، پيرامون بعضى از انحرافات و منشأ روانى آن‌ها گفتگو شده، به گونه‌اى كه در آغاز، انحراف اخلاقى و حالت روانى جوانان و سپس بزرگسالان مورد بررسى و توضيح قرار گرفته است.


    در فصل چهارم، نقش تربيت در روابط بزرگسال و جوان بحث و بررسى شده است. به باور نويسنده، تربيت صحيح، يكى از عوامل سازگارى و حسن تفاهم جوانان و بزرگسالان بوده و كسانى كه در دوران كودكى به درستى پرورش يافته‌اند و از راهنمايى‌هاى لازم برخوردار شده و فن زندگى را به خوبى فراگرفته‌اند، مى‌توانند در جوانى و ميانسالى، از اندوخته‌هاى تربيتى خويش استفاده كنند، بنابراين تربيت خوب يا بد، سازنده افراد اجتماع است.
    در فصل چهارم، نقش تربيت در روابط بزرگسال و جوان بحث و بررسى شده است. به باور نویسنده، تربيت صحيح، يكى از عوامل سازگارى و حسن تفاهم جوانان و بزرگسالان بوده و كسانى كه در دوران كودكى به درستى پرورش يافته‌اند و از راهنمايى‌هاى لازم برخوردار شده و فن زندگى را به خوبى فراگرفته‌اند، مى‌توانند در جوانى و ميانسالى، از اندوخته‌هاى تربيتى خويش استفاده كنند، بنابراین تربيت خوب يا بد، سازنده افراد اجتماع است.


    در اين فصل، با اشاره به بعضى از صفات پسنديده و ناپسند، به اختصار توضيح داده شده كه چگونه حسن تربيت، نقش مؤثرى در سازگارى جوانان و بزرگسالان دارد و چگونه سوء تربيت، مايه ناسازگارى و باعث بروز اختلاف و تضاد خانوادگى و اجتماعى است.
    در اين فصل، با اشاره به بعضى از صفات پسنديده و ناپسند، به اختصار توضيح داده شده كه چگونه حسن تربيت، نقش مؤثرى در سازگارى جوانان و بزرگسالان دارد و چگونه سوء تربيت، مايه ناسازگارى و باعث بروز اختلاف و تضاد خانوادگى و اجتماعى است.


    در فصل پنجم، از تعديل تمايلات گفتگو شده است. نويسنده يكى از برنامه‌هايى كه در راه سازش جوانان، ميانسالان و كهنسالان بايد به موقع به اجرا گذارده شود و هر سه گروه، بى چون و چرا آن را به‌كار بندند را تعديل غرايز و خواهش‌هاى نفسانى دانسته و معتقد است براى آن‌كه اين سه نسل بتوانند در كنار هم به خوبى زندگى كنند، بايد تمايلات خويش را با معيارهاى قانون و اخلاق اندازه‌گيرى كرده و عملاً از تندروى آن‌ها، جلوگيرى نمايند.
    در فصل پنجم، از تعديل تمايلات گفتگو شده است. نویسنده يكى از برنامه‌هایى كه در راه سازش جوانان، ميانسالان و كهنسالان بايد به موقع به اجرا گذارده شود و هر سه گروه، بى چون و چرا آن را به‌كار بندند را تعديل غرايز و خواهش‌هاى نفسانى دانسته و معتقد است براى آن‌كه اين سه نسل بتوانند در كنار هم به خوبى زندگى كنند، بايد تمايلات خويش را با معيارهاى قانون و اخلاق اندازه‌گيرى كرده و عملاً از تندروى آن‌ها، جلوگيرى نمايند.


    نظر به اين‌كه تمايل جنسى و همچنين خواهش قدرت، دو غريزه نيرومندى هستند كه تعديل آن‌ها، نقش مؤثرى در تأمين سعادت بشر و سازگارى جوانان و بزرگسالان داشته و زياده‌روى در اعمال آن دو، مفاسد بسيارى به‌بار مى‌آورد، در فصل ششم، پيرامون غريزه جنسى و اندازه‌گيرى آن و در فصل هفتم، درباره قدرت طلبى و برترى‌جويى، بحث و گفتگو شده است.
    نظر به اين‌كه تمايل جنسى و همچنين خواهش قدرت، دو غريزه نيرومندى هستند كه تعديل آن‌ها، نقش مؤثرى در تأمين سعادت بشر و سازگارى جوانان و بزرگسالان داشته و زياده‌روى در اعمال آن دو، مفاسد بسيارى به‌بار مى‌آورد، در فصل ششم، پيرامون غريزه جنسى و اندازه‌گيرى آن و در فصل هفتم، درباره قدرت طلبى و برترى‌جويى، بحث و گفتگو شده است.


    در فصل هشتم، نقش اقتصاد در خانواده و اجتماع مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. نويسنده مسئله اقتصاد را يكى از اركان اساسى در حيات فردى و اجتماعى بشر دانسته كه در شئون علمى و اخلاقى، فرهنگى و تربيتى، اجتماعى و سياسى و ديگر امور مربوط به چگونگى زندگى مردم، نقش بزرگى را ايفا مى‌كند. وى معتقد است كه اقتصاد در خوش‌بختى و بدبختى، ترقى و انحطاط و عزت و ذلت انسان‌ها، اثر عميقى داشته و قسمت مهى از ناسازگارى‌ها و اختلافات در خانواده‌ها، از مسائل اقتصادى سرچشمه مى‌گيرد.
    در فصل هشتم، نقش اقتصاد در خانواده و اجتماع مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. نویسنده مسئله اقتصاد را يكى از اركان اساسى در حيات فردى و اجتماعى بشر دانسته كه در شئون علمى و اخلاقى، فرهنگى و تربيتى، اجتماعى و سياسى و ديگر امور مربوط به چگونگى زندگى مردم، نقش بزرگى را ايفا مى‌كند. وى معتقد است كه اقتصاد در خوش‌بختى و بدبختى، ترقى و انحطاط و عزت و ذلت انسان‌ها، اثر عميقى داشته و قسمت مهى از ناسازگارى‌ها و اختلافات در خانواده‌ها، از مسائل اقتصادى سرچشمه مى‌گيرد.


    در فصل نهم، به نسبى شدن اخلاق در تمدن صنعتى اشاره شده است. به باور نويسنده، در گذشته، اخلاق و آداب عمومى، تقريباً داراى وضع پايدار و ثابتى بوده و دگرگونى آن، به كندى صورت مى‌گرفت ولى در دنياى كنونى، با پيشرفت صنعت و ماشين، زندگى مردم به سرعت تحول يافته و به موازات تغيير شرايط زندگى، اخلاق عمومى و آداب اجتماعى نيز تغيير يافته، تا جايى كه گاهى بعضى از آداب و رسوم، در طول زندگى يك نسل، چندبار عوض شده است.
    در فصل نهم، به نسبى شدن اخلاق در تمدن صنعتى اشاره شده است. به باور نویسنده، در گذشته، اخلاق و آداب عمومى، تقريباً داراى وضع پايدار و ثابتى بوده و دگرگونى آن، به كندى صورت مى‌گرفت ولى در دنياى كنونى، با پيشرفت صنعت و ماشين، زندگى مردم به سرعت تحول يافته و به موازات تغيير شرايط زندگى، اخلاق عمومى و آداب اجتماعى نيز تغيير يافته، تا جايى كه گاهى بعضى از آداب و رسوم، در طول زندگى يك نسل، چندبار عوض شده است.


    در فصل دهم، تفاوت قوانين الهى و بشرى مورد بررسى قرار گرفته است. نويسنده در اين فصل، درپى پاسخ دادن به اين پرسش مى‌باشد كه چرا پاره‌اى از اعمال در كشورهاى غربى جايز و معمول است ولى مقررات اسلامى، آن‌ها را ممنوع نموده و آن اعمال در نظر خانواده‌هاى پايبند به مقررات مذهبى، قبيح و مذموم مى‌باشند؟
    در فصل دهم، تفاوت قوانين الهى و بشرى مورد بررسى قرار گرفته است. نویسنده در اين فصل، درپى پاسخ دادن به اين پرسش مى‌باشد كه چرا پاره‌اى از اعمال در كشورهاى غربى جايز و معمول است ولى مقررات اسلامى، آن‌ها را ممنوع نموده و آن اعمال در نظر خانواده‌هاى پايبند به مقررات مذهبى، قبيح و مذموم مى‌باشند؟


    در جلد دوم كتاب، در فصل يازدهم، پيرامون تحول فرهنگى و تضاد افكار سخن به ميان آمده است. به اعتقاد نويسنده، تحول فرهنگى، جميع شئون زندگى فردى و اجتماعى را تغيير داده، اخلاق و اعمال مردم را دگرگون ساخته و اصول ثابت اخلاقى را متزلزل نموده است.
    در جلد دوم كتاب، در فصل يازدهم، پيرامون تحول فرهنگى و تضاد افكار سخن به ميان آمده است. به اعتقاد نویسنده، تحول فرهنگى، جميع شئون زندگى فردى و اجتماعى را تغيير داده، اخلاق و اعمال مردم را دگرگون ساخته و اصول ثابت اخلاقى را متزلزل نموده است.


    در فصل دوازدهم، رابطه پيشرفت علم و تحكيم ايمان، در سيزدهم، رابطه جوانان و فرضيه‌هاى خلاف مذهبى و در چهاردهم، ارتباط ميان اسلام و ارزش‌هاى انسانى، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است.
    در فصل دوازدهم، رابطه پيشرفت علم و تحكيم ايمان، در سيزدهم، رابطه جوانان و فرضيه‌هاى خلاف مذهبى و در چهاردهم، ارتباط ميان اسلام و ارزش‌هاى انسانى، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است.
    خط ۱۰۲: خط ۸۳:


    == وضعيت كتاب==
    == وضعيت كتاب==
    فهرست مطالب هر جلد، در ابتدا و فهرست اعلام مذكور در متن، در انتهاى همان جلد آمده است. پاورقى‌ها بيشتر به ذكر منابع اختصاص يافته است.
    فهرست مطالب هر جلد، در ابتدا و فهرست اعلام مذكور در متن، در انتهاى همان جلد آمده است. پاورقى‌ها بيشتر به ذكر منابع اختصاص يافته است.


    == منابع مقاله:==
    == منابع مقاله==
    مقدمه و متن كتاب.


    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}


    مقدمه و متن كتاب.
    == پیوندها ==


    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]

    نسخهٔ ‏۲۰ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۲۲:۳۷

    ‏بزرگسال و جوان از نظر افکار و تمایلات (ویرایش جدید)
    بزرگسال و جوان از نظر افکار و تمایلات (ویرایش جدید)
    پدیدآورانفلسفی، محمدتقی (نویسنده)
    ناشردفتر نشر فرهنگ اسلامی
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1387 ش
    چاپ9
    موضوعاسلام - مقاله‌ها و خطابه‌ها

    جوانان و اسلام

    نوجوانان - روان شناسی
    زبانفارسی
    تعداد جلد2
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏230‎‏ ‎‏/‎‏ف‎‏8‎‏ب‎‏4
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    گفتار فلسفى- بزرگسال و جوان از نظر افكار و تمايلات اثر فارسی محمدتقى فلسفى مى‌باشد كه قسمتى از مطالب آن را ضمن سخنرانى‌هاى خود ايراد فرموده و بعداً با توضيح بيشترى، به رشته تحرير درآورده‌اند.

    ساختار

    كتاب با مقدمه دفتر نشر فرهنگ اسلامى در اشاره به محتواى آن آغاز و مطالب در دو جلد و هر جلد در ده فصل ارائه شده است.

    كسانى كه با بيانات شيوا و رساى آقاى فلسفى آشنايى دارند، مى‌دانند كه اين گوينده توانا، مطالب علمى و مشكل را با بيانى ساده، نافذ و قابل فهم عموم ايراد نموده و هر كس به فراخور ذوق خود از هر طبقه و مرتبه‌اى كه باشد از آن استفاده مى‌كند.

    موضوع كتاب، از مسائل مهم و مورد توجه روان‌شناسان جهان بوده و درباره آن، كتاب‌هاى بيشمارى نوشته شده است. اسلام نيز به اين امر توجه كامل داشته و در قرآن كريم و احاديث، پيرامون آن مطالب بسيارى گفته شده است.

    نویسنده در گفتارهاى اين كتاب، درباره مسائل مربوط به بزرگسال و جوان بحث نموده و با استفاده از نظريه‌هاى آنان و انتقاد از بعضى از مكاتب، حقايق نهفته را آشكار و برترى اسلام را از لحاظ علمى، روشن مى‌نمايد.

    در اين گفتارها، از آيات و احاديث مربوطه، با اسلوب تازه‌اى ضمن بحث‌هاى متنوع استفاده شده و نيز مقالات علمى و نظريه‌هاى دانشمندان غربى، به مناسبت، عيناً نقل گرديده است.

    گزارش محتوا

    در جلد اول كتاب ابتدا به تفاوت اميال بزرگسال و جوان اشاره شده است. نویسنده معتقد است ناسازگارى و اختلاف جوانان و ميانسالان و كهنسالان، در محيط خانواده و اجتماع، يكى از مشكلات بزرگى است كه در گذشته و حال، بين تمام ملل و اقوام بشرى، وجود داشته و دارد.

    به اعتقاد وى، اين اختلاف و تشاجر، از دو منشأ اساسى زير سرچشمه مى‌گيرد:

    1- منشأ طبيعى: كه مربوط به قانون خلقت و سنن آفرينش است. از اين نظر كه طرز تفكر اين سه گروه، به‌طور طبيعى با هم متفاوت بوده و همين امر، منشأ قسمتى از اختلافات و ناسازگارى‌هاست.

    2- منشأ اكتسابى: كه مربوط به روش‌هاى تربيتى، قوانين اجتماعى، اصول اخلاقى و آداب و رسوم است.

    وى بر اين باور است كه براى رفع اين اختلافات و يا تقليل آن، لازم است اولاً تفاوت‌هاى روانى اين سه گروه، با توجه به مقتضيات زمان شناخته شود و تا جايى كه ممكن است، هر گروهى به انديشه و طرز تفكر دو گروه ديگر آشنا گردد و با در نظر گرفتن وضع روح و حالت روانشان، با آنان رفتار نمايد. ثانياً، برنامه‌هاى تربيتى كه سازنده مردم است و همچنين قوانين اجتماعى و مقرارت اخلاقى، كه ميزان تعديل غرايز و معيار تماس افراد با يكديگر است، آن‌چنان صحيح و عادلانه تنظيم گردد كه جوابگوى نيازمندى‌هاى هر سه گروه باشد تا در پرتو آن، هر گروهى به حق طبيعى و اجتماعى خود برسد و تمايلاتش با اندازه‌گيرى صحيح و دور از افراط و تفريط ارضا گردد.

    در فصل دوم كتاب، پيرامون تكريم شخصيت بزرگسال و جوان سخن به ميان آمده است. به باور نویسنده، يكى از مهم‌ترين عوامل سازگارى و حسن تفاهم بزرگسالان و جوانان در خانواده و اجتماع، اين است كه شخصيت تمام افراد در آن دو محيط، مورد توجه و احترام بوده و هيچ فردى، در هر سنى كه هست، خويشتن را در معرض اهانت و تحقير نبيند و نسبت به عزت و شخصيت خود، احساس ناامنى و نگرانى ننمايد.

    وى معتقد است احترام به شخصيت مردم، باعث جلب مهر و محبت و رمز پيروزى و شادكامى بوده و اهانت و تحقير مردم، وسيله ايجاد خشم، دشمنى و مايه محروميت است.

    نویسنده براى آن‌كه جوانان و بزرگسالان به ارزش و اهميت تكريم يكديگر، بيش از پيش واقف شوند و نقش آن را در سازگارى‌هاى خانوادگى و اجتماعى بهتر بشناسند، در اين فصل، پيرامون اين وظيفه مهم دينى و علمى گفتگو كرده و از اين‌رو، در آغاز، محيط خانواده و سپس محيط اجتماع، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است.

    در سومين فصل كتاب، از احساس حقارت و ناسازگارى سخن به ميان آمده است. نویسنده تذكر به اين نكته را ضرورى مى‌داند كه احترام به شخصيت مردم، با تن دادن به خودپرستى و توفق‌طلبى آنان، فرق دارد. وى معتقد است كه تكريم شخصيت ديگران، نمونه اخلاق و ادب و از صفات حميده بوده ولى تن دادن به خودپرستى و توقعات نابه‌جاى ديگران، نشانه ذلت و زبونى و از صفات ذميمه است.

    در اين فصل، پيرامون بعضى از انحرافات و منشأ روانى آن‌ها گفتگو شده، به گونه‌اى كه در آغاز، انحراف اخلاقى و حالت روانى جوانان و سپس بزرگسالان مورد بررسى و توضيح قرار گرفته است.

    در فصل چهارم، نقش تربيت در روابط بزرگسال و جوان بحث و بررسى شده است. به باور نویسنده، تربيت صحيح، يكى از عوامل سازگارى و حسن تفاهم جوانان و بزرگسالان بوده و كسانى كه در دوران كودكى به درستى پرورش يافته‌اند و از راهنمايى‌هاى لازم برخوردار شده و فن زندگى را به خوبى فراگرفته‌اند، مى‌توانند در جوانى و ميانسالى، از اندوخته‌هاى تربيتى خويش استفاده كنند، بنابراین تربيت خوب يا بد، سازنده افراد اجتماع است.

    در اين فصل، با اشاره به بعضى از صفات پسنديده و ناپسند، به اختصار توضيح داده شده كه چگونه حسن تربيت، نقش مؤثرى در سازگارى جوانان و بزرگسالان دارد و چگونه سوء تربيت، مايه ناسازگارى و باعث بروز اختلاف و تضاد خانوادگى و اجتماعى است.

    در فصل پنجم، از تعديل تمايلات گفتگو شده است. نویسنده يكى از برنامه‌هایى كه در راه سازش جوانان، ميانسالان و كهنسالان بايد به موقع به اجرا گذارده شود و هر سه گروه، بى چون و چرا آن را به‌كار بندند را تعديل غرايز و خواهش‌هاى نفسانى دانسته و معتقد است براى آن‌كه اين سه نسل بتوانند در كنار هم به خوبى زندگى كنند، بايد تمايلات خويش را با معيارهاى قانون و اخلاق اندازه‌گيرى كرده و عملاً از تندروى آن‌ها، جلوگيرى نمايند.

    نظر به اين‌كه تمايل جنسى و همچنين خواهش قدرت، دو غريزه نيرومندى هستند كه تعديل آن‌ها، نقش مؤثرى در تأمين سعادت بشر و سازگارى جوانان و بزرگسالان داشته و زياده‌روى در اعمال آن دو، مفاسد بسيارى به‌بار مى‌آورد، در فصل ششم، پيرامون غريزه جنسى و اندازه‌گيرى آن و در فصل هفتم، درباره قدرت طلبى و برترى‌جويى، بحث و گفتگو شده است.

    در فصل هشتم، نقش اقتصاد در خانواده و اجتماع مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. نویسنده مسئله اقتصاد را يكى از اركان اساسى در حيات فردى و اجتماعى بشر دانسته كه در شئون علمى و اخلاقى، فرهنگى و تربيتى، اجتماعى و سياسى و ديگر امور مربوط به چگونگى زندگى مردم، نقش بزرگى را ايفا مى‌كند. وى معتقد است كه اقتصاد در خوش‌بختى و بدبختى، ترقى و انحطاط و عزت و ذلت انسان‌ها، اثر عميقى داشته و قسمت مهى از ناسازگارى‌ها و اختلافات در خانواده‌ها، از مسائل اقتصادى سرچشمه مى‌گيرد.

    در فصل نهم، به نسبى شدن اخلاق در تمدن صنعتى اشاره شده است. به باور نویسنده، در گذشته، اخلاق و آداب عمومى، تقريباً داراى وضع پايدار و ثابتى بوده و دگرگونى آن، به كندى صورت مى‌گرفت ولى در دنياى كنونى، با پيشرفت صنعت و ماشين، زندگى مردم به سرعت تحول يافته و به موازات تغيير شرايط زندگى، اخلاق عمومى و آداب اجتماعى نيز تغيير يافته، تا جايى كه گاهى بعضى از آداب و رسوم، در طول زندگى يك نسل، چندبار عوض شده است.

    در فصل دهم، تفاوت قوانين الهى و بشرى مورد بررسى قرار گرفته است. نویسنده در اين فصل، درپى پاسخ دادن به اين پرسش مى‌باشد كه چرا پاره‌اى از اعمال در كشورهاى غربى جايز و معمول است ولى مقررات اسلامى، آن‌ها را ممنوع نموده و آن اعمال در نظر خانواده‌هاى پايبند به مقررات مذهبى، قبيح و مذموم مى‌باشند؟

    در جلد دوم كتاب، در فصل يازدهم، پيرامون تحول فرهنگى و تضاد افكار سخن به ميان آمده است. به اعتقاد نویسنده، تحول فرهنگى، جميع شئون زندگى فردى و اجتماعى را تغيير داده، اخلاق و اعمال مردم را دگرگون ساخته و اصول ثابت اخلاقى را متزلزل نموده است.

    در فصل دوازدهم، رابطه پيشرفت علم و تحكيم ايمان، در سيزدهم، رابطه جوانان و فرضيه‌هاى خلاف مذهبى و در چهاردهم، ارتباط ميان اسلام و ارزش‌هاى انسانى، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است.

    جوانان و تقليد از دنياى غرب، جوان و تجارب بزرگسالان، بزرگسالان و ازدواج جوانان، جوانان و پيرى زودرس، سخنى با سالخوردگان و اسلام و برنامه جوانان، عنوان ساير فصول كتاب مى‌باشد.

    وضعيت كتاب

    فهرست مطالب هر جلد، در ابتدا و فهرست اعلام مذكور در متن، در انتهاى همان جلد آمده است. پاورقى‌ها بيشتر به ذكر منابع اختصاص يافته است.

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.

    وابسته‌ها