كتاب الكفاية في علم الرواية: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR59557J1.jpg | عنوان = | عنوانهای دیگر = | پدیدآوران = [[]...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'زبان = عربي ' به 'زبان = عربی') |
||
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | {{جعبه اطلاعات کتاب | ||
| تصویر =NUR59557J1.jpg | | تصویر =NUR59557J1.jpg | ||
| عنوان = | | عنوان =الكفاية في علم الرواية | ||
| عنوانهای دیگر = | | عنوانهای دیگر = | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[]] (نویسنده) | [[خطیب بغدادی، احمد بن علی]] (نویسنده) | ||
| زبان = | | زبان = عربی | ||
| کد کنگره = | | کد کنگره = | ||
| موضوع = | |||
| ناشر = مطبعة مجلس. دائرة المعارف العثمانية | |||
| مکان نشر =هند - حيدرآباد | |||
| سال نشر = 1357ق | |||
| ناشر = | |||
| مکان نشر = | |||
| سال نشر = | |||
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE59557AUTOMATIONCODE | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE59557AUTOMATIONCODE | ||
| چاپ = | | چاپ = | ||
| شابک = | | شابک = | ||
| تعداد جلد = | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =59557 | ||
| کتابخوان همراه نور =59557 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
خط ۲۵: | خط ۲۳: | ||
}} | }} | ||
'''كتاب الكفاية في علم الرواية'''، اثر [[خطیب بغدادی، احمد بن علی|ابوبکر احمد بن علی بن ثابت]]، معروف به [[خطیب بغدادی، احمد بن علی|خطیب بغدادی]] (متوفی 463ق)، یکی از بهترین و پربارترین کتب اهل سنت در زمینه علوم حدیث است. | |||
'''كتاب الكفاية في علم الرواية'''، اثر ابوبکر احمد بن علی بن | |||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۴۵: | خط ۴۲: | ||
بر اساس گفتار نقلشده از نویسنده، او در زمینه معیارهای صحت روایات یا نقد آنها، از کتاب، سنت، عقل و اجماع نام برده است. البته باید دانست که محدودیت طریق روایت بهرغم ناظر بودن آن به یک حادثه و رخداد بزرگ، مربوط به نشانههای مجعول بودن روایات است نه معیار نقد آنها<ref>ر.ک: همان</ref>. | بر اساس گفتار نقلشده از نویسنده، او در زمینه معیارهای صحت روایات یا نقد آنها، از کتاب، سنت، عقل و اجماع نام برده است. البته باید دانست که محدودیت طریق روایت بهرغم ناظر بودن آن به یک حادثه و رخداد بزرگ، مربوط به نشانههای مجعول بودن روایات است نه معیار نقد آنها<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
خطیب بغدادی در این کتاب، بابی را به موضوع تدلیس در حدیث و احکام آن اختصاص داده و در گزارشی، از رواج تدلیس در کوفه خبر داده است<ref>ر.ک: معارف، مجید؛ لطفی، سید مهدی، ص70</ref>. تدلیس در حدیث، به معنای کتمان عیبی است که در سند روایت وجود دارد. دانشمندان علوم حدیث، تدلیس را به دو گونه کلی تدلیس اسناد و شیوخ تقسیم کردهاند. تدلیس اسناد بدین معناست که راوی از کسی که وی را دیده و از او استماع حدیث کرده است، آنچه را که نشنیده، بهگونهای روایت کند که تصور شود از وی شنیده است؛ یا از کسی که وی را دیده، ولی از وی حدیثی نشنیده، بهگونهای روایت کند که تصور شود از وی حدیث شنیده است. تدلیس شیوخ نیز بدین معناست که راوی، شیخ حدیثی خود را با اسم یا کنیه یا وصف یا نسبتی که بدان شناختهشده نیست، به انگیزه عدم شناسایی وی توصیف کند<ref>ر.ک: همان، ص66</ref>. | [[خطیب بغدادی، احمد بن علی|خطیب بغدادی]] در این کتاب، بابی را به موضوع تدلیس در حدیث و احکام آن اختصاص داده و در گزارشی، از رواج تدلیس در کوفه خبر داده است<ref>ر.ک: معارف، مجید؛ لطفی، سید مهدی، ص70</ref>. تدلیس در حدیث، به معنای کتمان عیبی است که در سند روایت وجود دارد. دانشمندان علوم حدیث، تدلیس را به دو گونه کلی تدلیس اسناد و شیوخ تقسیم کردهاند. تدلیس اسناد بدین معناست که راوی از کسی که وی را دیده و از او استماع حدیث کرده است، آنچه را که نشنیده، بهگونهای روایت کند که تصور شود از وی شنیده است؛ یا از کسی که وی را دیده، ولی از وی حدیثی نشنیده، بهگونهای روایت کند که تصور شود از وی حدیث شنیده است. تدلیس شیوخ نیز بدین معناست که راوی، شیخ حدیثی خود را با اسم یا کنیه یا وصف یا نسبتی که بدان شناختهشده نیست، به انگیزه عدم شناسایی وی توصیف کند<ref>ر.ک: همان، ص66</ref>. | ||
در بررسی موضوع تدلیس در حدیث، دو دوره مهم تاریخی قبل از تألیف کتب مصطلح الحدیث و پس از آن، قابل شناسایی است<ref>ر.ک: همان، ص66</ref> و برخی بر این باورند که اثر حاضر را میتوان یکی از مهمترین منابع در حوزه معنا و مفهوم تدلیس در دوره پس از تدوین کتب مصطلح الحدیث دانست<ref>ر.ک: همان، ص73</ref>. | در بررسی موضوع تدلیس در حدیث، دو دوره مهم تاریخی قبل از تألیف کتب مصطلح الحدیث و پس از آن، قابل شناسایی است<ref>ر.ک: همان، ص66</ref> و برخی بر این باورند که اثر حاضر را میتوان یکی از مهمترین منابع در حوزه معنا و مفهوم تدلیس در دوره پس از تدوین کتب مصطلح الحدیث دانست<ref>ر.ک: همان، ص73</ref>. | ||
از جمله بارزترین ویژگیهای اثر حاضر، آن است که خطیب بغدادی در آن، مسیری متفاوت از نویسندگان پییش از خود از جمله حاکم نیشابوری در کتاب «معرفة علوم الحديث» را پیموده است. خطیب در این کتاب، در باب «تدلیس و احکام آن»، به بیان انواع تدلیس، احکام و شقوق مختلف آن پرداخته است. نوع برخورد وی با تدلیس و مدلسان در مقایسه با نویسندگان پییشین، شدیدتر و بهدور از احتیاط میباشد. علاوه بر این، دستهبندی بهتر از موضوع، عدم آمیختگی بین بحث از مدلسان و تدلیس در این کتاب نیز از ویژگیهای این کتاب نسبت به اثر پیش از خود، یعنی کتاب «معرفة علوم الحديث» حاکم نیشابوری است<ref>ر.ک: همان، ص74</ref>. | از جمله بارزترین ویژگیهای اثر حاضر، آن است که [[خطیب بغدادی، احمد بن علی|خطیب بغدادی]] در آن، مسیری متفاوت از نویسندگان پییش از خود از جمله حاکم نیشابوری در کتاب «معرفة علوم الحديث» را پیموده است. خطیب در این کتاب، در باب «تدلیس و احکام آن»، به بیان انواع تدلیس، احکام و شقوق مختلف آن پرداخته است. نوع برخورد وی با تدلیس و مدلسان در مقایسه با نویسندگان پییشین، شدیدتر و بهدور از احتیاط میباشد. علاوه بر این، دستهبندی بهتر از موضوع، عدم آمیختگی بین بحث از مدلسان و تدلیس در این کتاب نیز از ویژگیهای این کتاب نسبت به اثر پیش از خود، یعنی کتاب «معرفة علوم الحديث» حاکم نیشابوری است<ref>ر.ک: همان، ص74</ref>. | ||
یکی از مهمترین خصوصیات کتاب خطیب، تقسیم تدلیس به دو نوع کلی است. وی نامی برای این دو نوع از تدلیس ذکر نکرده است، اما در کتب پس از وی، با نام تدلیس استاد و تدلیس شیوخ از آنها یاد شده است. وی در ذیل نوع اول تدلیس، به برخی از تقسیماتی که در دورههای بعدی بدان افزوده شده است، از جمله تدلیس تسویه نیز پرداخته است<ref>ر.ک: همان</ref>. | یکی از مهمترین خصوصیات کتاب خطیب، تقسیم تدلیس به دو نوع کلی است. وی نامی برای این دو نوع از تدلیس ذکر نکرده است، اما در کتب پس از وی، با نام تدلیس استاد و تدلیس شیوخ از آنها یاد شده است. وی در ذیل نوع اول تدلیس، به برخی از تقسیماتی که در دورههای بعدی بدان افزوده شده است، از جمله تدلیس تسویه نیز پرداخته است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
خطیب بغدادی در بخشی از موضوع به احکام تدلیس نیز اشاره کرده و دیدگاه علما در کراهت تدلیس را یادآور گردیده است. علاوه بر این، وی به بیان حکم خبر مدلس نیز پرداخته است. خطیب نقل کرده است که گروه زیادی از اهل علم، خبر مدلس را مورد پذیرش میدانند. آنها بر این اعتقاد بودهاند که مدلس بهمثابه فردی کذاب نبوده و تدلیس وی نیز ناقض عدالت نیست. در مقابل، برخی از فقها و اصحاب حدیث، خبر مدلس را بهکلی مردود میدانند. گروهی از اهل علم نیز با تفصیل موضوع بر این عقیدهاند که روایات مدلس در صورت نقل حدیث از فردی که از وی حدیثی نشنیده و وی را ندیده است، در صورت غلبه این خصیصه بر روایات وی، مورد قبول نیست؛ اما در صورت تدلیس حدیثی که نشنیده، از فردی که وی را دیده و از وی حدیث شنیده است و در صورت ثقه بودن شیخ حدیثی، حدیث وی پذیرفته خواهد بود. برخی دیگر نیز خبر مدلس را درصورتیکه مبین و بهدور از ایهام باشد، میپذیرند که خطیب نیز خود همین دیدگاه را مورد پذیرش قرار داده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | [[خطیب بغدادی، احمد بن علی|خطیب بغدادی]] در بخشی از موضوع به احکام تدلیس نیز اشاره کرده و دیدگاه علما در کراهت تدلیس را یادآور گردیده است. علاوه بر این، وی به بیان حکم خبر مدلس نیز پرداخته است. خطیب نقل کرده است که گروه زیادی از اهل علم، خبر مدلس را مورد پذیرش میدانند. آنها بر این اعتقاد بودهاند که مدلس بهمثابه فردی کذاب نبوده و تدلیس وی نیز ناقض عدالت نیست. در مقابل، برخی از فقها و اصحاب حدیث، خبر مدلس را بهکلی مردود میدانند. گروهی از اهل علم نیز با تفصیل موضوع بر این عقیدهاند که روایات مدلس در صورت نقل حدیث از فردی که از وی حدیثی نشنیده و وی را ندیده است، در صورت غلبه این خصیصه بر روایات وی، مورد قبول نیست؛ اما در صورت تدلیس حدیثی که نشنیده، از فردی که وی را دیده و از وی حدیث شنیده است و در صورت ثقه بودن شیخ حدیثی، حدیث وی پذیرفته خواهد بود. برخی دیگر نیز خبر مدلس را درصورتیکه مبین و بهدور از ایهام باشد، میپذیرند که خطیب نیز خود همین دیدگاه را مورد پذیرش قرار داده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
از دیگر ویژگیهای کتاب، آن است که نویسنده در آن، بهصورت پراکنده، شروط راوی را بهزیبایی بیان کرده است. عبارات وی گویای فرهنگ حاکم بر نشستهای حدیثی دوره خود است. او بارها «اجماع اهل علم» را در برخی از شروط راوی گوشزد کرده و شروطی مانند اسلام، عدالت، بلوغ و... را در راوی یادآور شده و خاستگاه روایی آنها را تبیین کرده است<ref>ر.ک: غلامعلی، مهدی، ص63</ref>. | از دیگر ویژگیهای کتاب، آن است که نویسنده در آن، بهصورت پراکنده، شروط راوی را بهزیبایی بیان کرده است. عبارات وی گویای فرهنگ حاکم بر نشستهای حدیثی دوره خود است. او بارها «اجماع اهل علم» را در برخی از شروط راوی گوشزد کرده و شروطی مانند اسلام، عدالت، بلوغ و... را در راوی یادآور شده و خاستگاه روایی آنها را تبیین کرده است<ref>ر.ک: غلامعلی، مهدی، ص63</ref>. | ||
خط ۶۷: | خط ۶۴: | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
# مقدمه و متن کتاب. | # مقدمه و متن کتاب. | ||
# بینام، «روششناسی نقد روایات از نگاه عالمان فریقین»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: صراط، زمستان 1388-شماره 3 (21 صفحه، از 21 تا 41) | #[[:noormags:1335847|بینام، «روششناسی نقد روایات از نگاه عالمان فریقین»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: صراط، زمستان 1388-شماره 3 (21 صفحه، از 21 تا 41)]]. | ||
#[[:noormags:365174|معارف، مجید؛ لطفی، سید مهدی، «سیر تاریخی اصلاح تدلیس در حدیث»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله پژوهش دینی، زمستان 1384، شماره 12 علمی - پژوهشی/ISC (18 صفحه، از 65 تا 82)]]. | |||
# معارف، مجید؛ لطفی، سید مهدی، «سیر تاریخی اصلاح تدلیس در حدیث»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله پژوهش دینی، زمستان 1384، شماره 12 علمی - پژوهشی/ISC (18 صفحه، از 65 تا 82) | #[[:noormags:1087330|غلامعلی، مهدی، «خاستگاه روایی شرایط راوی در ارزشگذاری رجالیان کهن»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: حدیث حوزه، پاییز و زمستان 1393، شماره 9 (17 صفحه، از 62 تا 78)]]. | ||
# غلامعلی، مهدی، «خاستگاه روایی شرایط راوی در ارزشگذاری رجالیان کهن»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: حدیث حوزه، پاییز و زمستان 1393، شماره 9 (17 صفحه، از 62 تا 78) | |||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
نسخهٔ ۱۵ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۱:۴۹
الكفاية في علم الرواية | |
---|---|
پدیدآوران | خطیب بغدادی، احمد بن علی (نویسنده) |
ناشر | مطبعة مجلس. دائرة المعارف العثمانية |
مکان نشر | هند - حيدرآباد |
سال نشر | 1357ق |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
كتاب الكفاية في علم الرواية، اثر ابوبکر احمد بن علی بن ثابت، معروف به خطیب بغدادی (متوفی 463ق)، یکی از بهترین و پربارترین کتب اهل سنت در زمینه علوم حدیث است.
ساختار
کتاب با مقدمه کوتاهی در اشاره به موضوع اثر و اهمیت آن آغاز و مطالب در قالب ابواب متعدد و متنوعی، عرضه شده است.
شرح حال نسبتا مفصلی از نویسنده، در انتهای کتاب آمده است.
گزارش محتوا
بهمنظور آشنایی با این کتاب ارزشمند، به فرازها و برخی از موضوعات مطرحشده در آن و نیز برخی ویژگیهای کتاب، اشاره میشود: نویسنده در این کتاب، بابی تحت عنوان «باب ذكر ما يقبل فيه خبر الواحد و ما لا يقبل فيه» گشوده و پس از آنکه به این مسئله پرداخته که «خبر واحد در مسائل اصول دین که نیازمند علم و قطع است، فاقد حجیت است»، مواردی را که خبر واحد حتی در احکام، غیر قابل پذیرش است، چنین برشمرده است: «و لا يقبل خبر الواحد في منافاة حكم العقل و حكم القرآن الثابت المحكم و السنة المعلومة و الفعل الجاري مجری السنة و كل دليل مقطوع به»؛ یعنی خبر واحد در آنجا که با حکم عقل و حکم ثابت و محکم قرآن و حکم سنت معلوم و فعل جاری مجرای سنت و هر دلیل قطعی، مخالف باشد، مردود است[۱].
او همچنین پس از تقسیم روایات به متواتر و آحاد، روایات آحاد را به سه دسته تقسیم کرده است که عبارتند از:
- روایاتی که صحت آنها قطعی است؛
- روایاتی که بطلان آنها مسلم است؛
- روایاتی که بطلان آنها مشخص نیست.
او روایات دسته نخست را روایاتی دانسته که عقل یا نص قرآن یا سنت متواتر، با آن همگام باشد، یا امت بر تصدیق آن، اجماع داشته باشند، یا همگان آن را تلقی به قبول کنند. آنگاه درباره دسته دوم، چنین آورده است: «راه شناخت این دسته از روایات، به این است که عقل و ادله صریح عقلانی، صحت مضمون آنها را انکار کند، نظیر روایتی که از قدمت اجسام یا انکار صانع یا نظایر آن، سخن بگوید، یا آنکه با نص قرآن یا سنت متواتر، مخالف باشد یا امت بر انکار آن، اجماع داشته باشند، یا آنکه روایت، ناظر به کاری از امور دین باشد که مکلفین را به دانستن آن ملزم ساخته و در جهل به آن، عذرشان را مردود شمرده باشد.... یا آنکه از کاری بزرگ و گزارشی عظیم مثل طغیان همه مردم یک منطقه علیه حاکم آن، یا بسته شدن راه خانه خدا برای مسلمانان از سوی دشمنان خبر آورد، اما به صورتی خاص که علمآور نباشد، نقل شده باشد. این امر، حکایت از بطلان این روایت دارد؛ زیرا عادت اقتضا دارد که در چنین مواردی، اخبار و روایات، به صورت فراوان نقل شود»[۲].
بر اساس گفتار نقلشده از نویسنده، او در زمینه معیارهای صحت روایات یا نقد آنها، از کتاب، سنت، عقل و اجماع نام برده است. البته باید دانست که محدودیت طریق روایت بهرغم ناظر بودن آن به یک حادثه و رخداد بزرگ، مربوط به نشانههای مجعول بودن روایات است نه معیار نقد آنها[۳].
خطیب بغدادی در این کتاب، بابی را به موضوع تدلیس در حدیث و احکام آن اختصاص داده و در گزارشی، از رواج تدلیس در کوفه خبر داده است[۴]. تدلیس در حدیث، به معنای کتمان عیبی است که در سند روایت وجود دارد. دانشمندان علوم حدیث، تدلیس را به دو گونه کلی تدلیس اسناد و شیوخ تقسیم کردهاند. تدلیس اسناد بدین معناست که راوی از کسی که وی را دیده و از او استماع حدیث کرده است، آنچه را که نشنیده، بهگونهای روایت کند که تصور شود از وی شنیده است؛ یا از کسی که وی را دیده، ولی از وی حدیثی نشنیده، بهگونهای روایت کند که تصور شود از وی حدیث شنیده است. تدلیس شیوخ نیز بدین معناست که راوی، شیخ حدیثی خود را با اسم یا کنیه یا وصف یا نسبتی که بدان شناختهشده نیست، به انگیزه عدم شناسایی وی توصیف کند[۵].
در بررسی موضوع تدلیس در حدیث، دو دوره مهم تاریخی قبل از تألیف کتب مصطلح الحدیث و پس از آن، قابل شناسایی است[۶] و برخی بر این باورند که اثر حاضر را میتوان یکی از مهمترین منابع در حوزه معنا و مفهوم تدلیس در دوره پس از تدوین کتب مصطلح الحدیث دانست[۷].
از جمله بارزترین ویژگیهای اثر حاضر، آن است که خطیب بغدادی در آن، مسیری متفاوت از نویسندگان پییش از خود از جمله حاکم نیشابوری در کتاب «معرفة علوم الحديث» را پیموده است. خطیب در این کتاب، در باب «تدلیس و احکام آن»، به بیان انواع تدلیس، احکام و شقوق مختلف آن پرداخته است. نوع برخورد وی با تدلیس و مدلسان در مقایسه با نویسندگان پییشین، شدیدتر و بهدور از احتیاط میباشد. علاوه بر این، دستهبندی بهتر از موضوع، عدم آمیختگی بین بحث از مدلسان و تدلیس در این کتاب نیز از ویژگیهای این کتاب نسبت به اثر پیش از خود، یعنی کتاب «معرفة علوم الحديث» حاکم نیشابوری است[۸].
یکی از مهمترین خصوصیات کتاب خطیب، تقسیم تدلیس به دو نوع کلی است. وی نامی برای این دو نوع از تدلیس ذکر نکرده است، اما در کتب پس از وی، با نام تدلیس استاد و تدلیس شیوخ از آنها یاد شده است. وی در ذیل نوع اول تدلیس، به برخی از تقسیماتی که در دورههای بعدی بدان افزوده شده است، از جمله تدلیس تسویه نیز پرداخته است[۹].
خطیب بغدادی در بخشی از موضوع به احکام تدلیس نیز اشاره کرده و دیدگاه علما در کراهت تدلیس را یادآور گردیده است. علاوه بر این، وی به بیان حکم خبر مدلس نیز پرداخته است. خطیب نقل کرده است که گروه زیادی از اهل علم، خبر مدلس را مورد پذیرش میدانند. آنها بر این اعتقاد بودهاند که مدلس بهمثابه فردی کذاب نبوده و تدلیس وی نیز ناقض عدالت نیست. در مقابل، برخی از فقها و اصحاب حدیث، خبر مدلس را بهکلی مردود میدانند. گروهی از اهل علم نیز با تفصیل موضوع بر این عقیدهاند که روایات مدلس در صورت نقل حدیث از فردی که از وی حدیثی نشنیده و وی را ندیده است، در صورت غلبه این خصیصه بر روایات وی، مورد قبول نیست؛ اما در صورت تدلیس حدیثی که نشنیده، از فردی که وی را دیده و از وی حدیث شنیده است و در صورت ثقه بودن شیخ حدیثی، حدیث وی پذیرفته خواهد بود. برخی دیگر نیز خبر مدلس را درصورتیکه مبین و بهدور از ایهام باشد، میپذیرند که خطیب نیز خود همین دیدگاه را مورد پذیرش قرار داده است[۱۰].
از دیگر ویژگیهای کتاب، آن است که نویسنده در آن، بهصورت پراکنده، شروط راوی را بهزیبایی بیان کرده است. عبارات وی گویای فرهنگ حاکم بر نشستهای حدیثی دوره خود است. او بارها «اجماع اهل علم» را در برخی از شروط راوی گوشزد کرده و شروطی مانند اسلام، عدالت، بلوغ و... را در راوی یادآور شده و خاستگاه روایی آنها را تبیین کرده است[۱۱].
از مطالعه کتاب خطیب و همچنین دیگر آثار رجالی عامه، به این نظر رهنمون میشویم که محدثان عامه در تنظیم شرایط راوی، همواره به دنبال خاستگاههای روایی یا سیرهای (سیره صحابه و راویان صدر اسلام) بودهاند[۱۲].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب، در انتهای کتاب آمده و در پاورقیها، به اختلاف نسخ، اشاره شده است.
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- بینام، «روششناسی نقد روایات از نگاه عالمان فریقین»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: صراط، زمستان 1388-شماره 3 (21 صفحه، از 21 تا 41).
- معارف، مجید؛ لطفی، سید مهدی، «سیر تاریخی اصلاح تدلیس در حدیث»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله پژوهش دینی، زمستان 1384، شماره 12 علمی - پژوهشی/ISC (18 صفحه، از 65 تا 82).
- غلامعلی، مهدی، «خاستگاه روایی شرایط راوی در ارزشگذاری رجالیان کهن»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: حدیث حوزه، پاییز و زمستان 1393، شماره 9 (17 صفحه، از 62 تا 78).